ء ـــــ اصل و موضوع ولایت، بہعنوانِ
استمرار نبوّت است و با رفتن پیامبر،
قطع نمیشود؛ بلکه جنبہهایش باقي
مۍماند. انبـیاء نیامدند فقط مردم را
نصیحت کنند؛ این بخشۍ از کار آنان
است. آنھا آمدند تا جامعہاي براساس
ارزشھای الهۍ بہ وجود آورند .. و در
واقعیتِ زندگی مردم تأثیر بگذارند.
•• این جنبہ از زندگي پیامبر کہ نشانه
قدرت خدا در زمین و مظهر حاکمیّت
و ولایت الهی درمیان مردم نیز هست،
استمرار پیدا میکند برای اینکہ معلوم
شود، دین ما در هيچ زمانی نمۍتواند
اثرش را ببخشد، مگر اینکہ زمامداری،
حاکمیّت و اقتدار، در آن وجود داشتہ
باشد.
.
.
ولایت امري سیـاسی است، اما همھی
مضمونش در سیاست خلاصہ نمیشود.
بلکہ پرتویی از ولایت ذاتِ مقدّس خدا
است و ناشۍ از حضور ولایت الھي در
وجود امیرالمؤمنین؏ است، همچنان کہ
در وجود پیامبر مکرّم اسلام بود. فرعي
از آن اصل و میوهاۍ از آن ریشھ است.
ولایت در حقیقت معنای پیوند، ارتباط
و اتصال را دارد.
نایبِامامزمانعج؛ سیدعلیخامنہاۍ .
اسلام دنیا و آخرت را ميخواهد ادارھ
کند، تکامل و تعالیِ حقیقىِ انسان را در
کنار اداره زندگی روزمرهی مردم بہعهده
بگیرد.
ــــــــــــ ـــــ ــ
. اسلام شیوه و نسخهۍ امامت را به
بشریّت ارائہ میکند؛ یعنی یک انسان،
هم دلش از فیض هدایت الهي سرشار
و لبریز باشد، هم معارفـ دین را بشناسد
و بفهمد، هم دارای قدرت عملکرد باشد،
هم جان و خواست و زندگی شخصي
برایش حائز اهمیت نباشد .. امّا جان و
زندگی و سعادت انسانها براۍ او همہ
چیز باشد.
عزیزِ من شیرینے انتظار، رُقعہای نیست
که یڪروز، نامهرسانی، زنگوله در خانه
را بزند و آن را بھ دسـتهاي منتظر تو
بسپارد. ساختن عروسک کوچکیستـ از
یك پاره خمیر نرمِ شکلپذیر. همینقدر
بُردبارانہ، اما یادت باشد جنس آنخمیر
از عشق وَ ایمان باشد نههیچچیز دیگر.
انتظار را در هالهای زِ رمز و راز و قوانین
پیچیده ادراکناپذیر فرو نبر؛ امید همین
رایحۂ محو و مختصر است که در سرای
تو پیچیدھ.ـــــــبا قدحي آبِ خنک گلوی
انتظار را تازه کن. بہچـشمهای بیقرارت
وعدھ مـےدهم آدمهای سفید
با گلهاۍ سفید. بہطلوعِ ماه
چَشم بدوز ..
• دستنویسهٔ نادرِ ابراهیمي؛
چھل نامہي کوتاھ .. شکرین.
؛
در محلہهای پایینتر از اینجا، در پناھ
هالهای شور و همهمهۍ رایج در بازار .
همراه با عطر باحرارت ادویه، زردچوبه
و فلفل سیاهۍ کھ برپاست و از وجود
پسرِ کوتاه قدی که اغلب او را کنار دکه
کیوسك تلفن میشد دید از این حوالي
بوی ناب انسانیت بر میآید . بوۍ ناب
بهارنارنجِ سرزدھ .. از دست و چشمانِ
کوششگرشان آشناست! انتهاي خیابان
تودهای رقیق از خاک برمیخاست و تا
مینشست قامتـ مردنارنجی پوش همراه
با جاروۍ دستھ بلندش در نگاه پدیدار
میشد و سوز سرمای صبحگاه با لبخند
آرام او از یاد عابرین میرفت و یكواژه،
یک "خستھ نباشید" لبخند را به جبران
آسمان آبـے شهر به او هدیه داده میشد.
ــ ــــــضَمیمھ .
با اهلقدمت نشستہ بود بامویۍ سفید،
عینکِ گردَش و نگاهی که دقّت را نشان
میداد .. او سالیان بود از گاریچی حال
آخر بازار را میپرسید و از احوالاتـ اول
بازاریها خبر میداد و شب، هنگام بسته
شدن در حجرهاش چیزی زمزمه میکرد
"الحمدالله" .. قناعت پیشه میکرد شاکر
خداوند بزرگش بود. برای او و برای همه
کار، حکم جهاد را میداشت، مشغلہ برای
حضورشان در جامعه براۍ منفعت باقـے
انسانها، برای خدمت و نوعی ایجاد نور
و زیباییای به اندازھۍ بزرگی قلب و
رنجشان .
؛
بازی برای کودک همانندِ آب است برای
ماهۍ، کودک بدون بازی نمیتواند بھ
رشد مُتعادل وَ سازندهای برسد. اسبابـ
بازۍ شوق زیستن را در وجود کودک برمۍانگیزد .. بازی کودکان علاوھبر
اینکه برای ڪودڪ لذت بخش است،
به نوعۍ امکانِ بیانـ هیجانات؛ رشـدِ
فیزیکی و روانی کودک را هم فراهَم
میکند. بنابراین انتخاب یک بازی
متناسـب با مرحله رشـدی کودک از
اهمیت بسیار زیادی برخوردار است .
در ادامھ ..
بازۍ ڪردن موجب پرورش فکرۍ،
جسمی و اجتماعی کودک میشـود
زیرا کہ بازی راهی برای نشان دادن
احساساتِ کودک است. اسباب بازی
هاۍ خـوب ویژگـےهایی دارد. بایـد
باعث برانگیختن حسِ تدقیق کودک
شود؛ پرسشهایی در ذهن ڪودڪ
ایجاد کند، و مهارتـے را بهـ کودک
بیاموزد.
ــ ــــــــــــــهمچنین کودک را بہ سوی خشونت و تکرار رفتارهای خشن سوق ندهد. به نوعی مۍتوان گـفت بازی، تلاش برای کنار آمدن با محـیط بوده و از این راه دنیا را درک میکند ..