eitaa logo
آمال|amal
358 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
31 فایل
زهرا صادق پور هستم🌱💚 اینجا منم و نقاشیام و بوکمارکام اینجا رو یه دختر دهه هشتادی کوچولو داره اداره میکنه تهران
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از .
آقا خداوکیلی قبول دارین نصف لذت ۲۲بهمن به پِرِس شدن تو متروعه؟😂✋🏽
هدایت شده از آنچه باید بدانید✨
سلام حمایت میکنید لطفا؟ @javoonehh ____ حمایت کنید ازشون...
روز هشتم چله خودسازی السلام علیکم یا اهل بیت نبوه نماز اول وقت خواندن مقداری قرآن احترام به پدر و مادر کنترل خشم فحش 🚫 خواندن دعای عهد و زیارت عاشورا حرف زدن با مولا صد صلوات برای ظهور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به مناسبت میلاد امام محمدجواد ختم ۱۴۰۰۰ یا جواد الائمه ادرکنی داریم به نیت ظهور و سلامتی امام زمان @Basijy00 به این آیدی برای اعلام تعداد پیام بدین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
:)⁦♡
هدایت شده از .
پنــاه‌من‌شـــدی وقتی‌داشتم‌از‌خودم فرار‌میکردم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتی" ‌خـدآ‌ "یہ‌مشڪلی‌رومیذارھ توزندگـیت! یعنےاونقـدردوستـت‌داره‌کہ‌میخواد بخاطراون‌مشکلـم‌کہ‌شدھ‌ازش کمـڪ‌بخواۍویادش‌باشۍ:)♥️⃪🌿
میلاد امام جواد مبارک😍 امام رضا پدر شدنتون مبارک♥️ زرنگ باشیم امروز از امام رضا چشم روشنی بگیریم.
از خدا پرسیدند: عزیز‌ترین بندگان نزد تو چه کسانی هستند؟! خداوند گفت: آنها که می‌توانند تلافی کنند اما به خاطر من می‌بخشند..!♥️:))
همه ی ما روزی غروب خواهیم کرد کاش آن غروب را بنویسند: شهادت♥️
آدمی که سرما می‌خوره، نمیتونه قشنگ بو و مزه هارو حس بکنه! سرماخوردگی هم عینِ گناه میمونه.. اگه گناه کنی لذت های معنوی رو حِسشون نمیکنی!
آمال|amal
🌺🌺🌺🌺🌺 🌺🌺🌺🌺 🌺🌺🌺 🌺🌺 🌺 #رمان_چادرگلدار_قسمت_هفتم🌺 روزگار به سختی میگذشت جنگ باعث گرانی شده بودو اینک
🌺🌺🌺🌺🌺 🌺🌺🌺🌺 🌺🌺🌺 🌺🌺 🌺 🌺 آقام رفت و من با حرفش خیالم راحت شد وقتی برگشت چیزی نگفت ولی از چهرش می شد فهمید که چه اتفاقی افتاده. شب بود شام را خورده بودیم ،من و خواهرم نرگس داشتیم تو حیاط ظرفها را میشستیم که در زدند ما سریع رفتیم تو خونه. آقام در را باز کرد بله عموم و زنعموم و پسرشون جابر ، واقعا این خانواده هیچ چیز را متوجه نمیشدن. آقام یه اخلاقی داشت هیچ وقت به مهمون بی حرمتی نمی کرد برای همین چیزی نگفت بفرمایی گفت و آنها هم وارد خونه شدند. من وخواهرم تو اتاق اولیمون بودیم و اصلا دوست نداشتیم بریم پیششون. همه ساکت نشسته بودن و هیچ صدایی نمیومد . فقط تلویزیون روشن بود وگویی رزمنده ها را نشون میداد. که زنعموم گفت:جوونهای مردم را بیخودی به کشتن میدن. آقام استغفراللهی گفت. دوباره زنعموم شروع کرد: البته هرکس اختیار خودش را داره من که نزاشتم جواد و پسرام برن علی آقا بعد از ظهر که اومدی در خونمون صحبت کردی گفتم شاید نظر خودت باشه‌ آمدم نظر خدیجه را هم بشنوم. آخه جابر غیر خدیجه میگه هیچ کس را نمیخوام علی آقاخدیجه عروس منه اگه کسی جز جابر بیا خواستگاریش ما نمیزاریم. عموم مثل همیشه سکوت کرده بود آقام گفت: باشه صدا زد خدیجه دختر بیا اینجا من چادر سرم کردم و رفتم زنعموم بلند شد و بوسم کرد آقام گفت:خدیجه تو میخوای زن جابر بشی منم خیلی آروم گفتم:هرچی آقام بگه منم همون را میگم زنعموم اخماش رفت به هم و مثل اینکه نقشش نگرفته باشه ساکت شد و با ساکت شدن اون دوباره همگی ساکت شدن. چند دقیقه گذشت دیدن هیچ حرفی زده نمیشه بلند شدن رفتن. همگی از دست این خانواده که دست از سرمون برنمی داشتندناراحت بودیم. فرداش من و کبرا و نرگس داشتیم قالی می بافتیم که یه دفعه تخته قالی از زیرمون در رفت و نرگس و کبرا به دارقالی چسبیدن اما من چون وسط بودم نتونستم خودمو نگه دارم و ارتفاع هم زیاد بود افتادم و تخته قالی هم روی پام افتاد. و دیگه چیزی متوجه نشدم. وقتی چشم باز کردم چندنفر را بالا سرم دیدم سرم و پام به شدت درد میکرد و صدای گریه ی مادرم را می‌شنیدم همسایه ها با سر وصدای مادرم به خونمون اومده بودن یکی گفت:نگاه کنید چشماشو باز کرد گفتم چیزیش نیست از بالا سرش بیاید کنار شلوغ نکنید یکی دیگه گفت:علی آقا که به این زودی نمیاد الان میرم یه ماشین پیدا میکنم با ماشین ببریمش شهر دردم بیشتر می‌شد و دیگه متوجه نبودم فقط داد میزدم. خواهرام و چند تا از همسایه ها به زحمت بلندم کردم و جلو در بردن ومیخواستم سوار ماشین بشیم. درحالی که از شدت درد به خودم می پیچیدم ماشینی جلو م وایسادچشمم چشمم به راننده افتادخیلی قیافش برام آشنا بود خدای من ،من این چهره را می‌شناختم؛اکبر بود با همون چشم و ابروی مشکی چقدر با ریش جذاب تر و مردانه تر شده بود صدای تپش قلبم را می‌شنیدم اصلا دردم را فراموش کرده بودم انگار هیچ کس را نمی دیدم. 🚫❌کپی از رمان حرام می باشد❌ مارا به دوستانتون معرفی کنید👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1439432807Cba2016211f 🌺 🌺🌺 🌺🌺🌺 🌺🌺🌺🌺 🌺🌺🌺🌺🌺
هدایت شده از .
همسایه ها یاری کنید بشیم ۱۶۵🙂🤝 @RfaghetShehadat
😎🌿امروز روز ولادت حضرت علی اصغر هم هست😉😍 عرض تبریک🖐🏻
هدایت شده از .
حالا شاید یک سوال براتون پیش بیاد! برادر شهید انتخاب کردیم بعدش چی؟ اصلا چجوری انتخاب کنیم؟!😳🤔