eitaa logo
آمال|amal
311 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
31 فایل
زهرا صادق پور هستم🌱💚 اینجا منم و نقاشیام و بوکمارکام اینجا رو یه دختر دهه هشتادی کوچولو داره اداره میکنه تهران
مشاهده در ایتا
دانلود
✨پلکهای امام برروی هم افتاده بود. زهر در گوشت و خون مولایم صادق (علیه السلام) اثر کرده و آثار بیماری در چهره شان کاملا هویدا بود. ناراحت و مضطرب کنار بستر امام چرخ میزدم. ناگهان امام چشم باز کردند. امیدی تازه در دلم جوانه زد. 👌 فرمودند:《همین حالا تمام خویشاوند مرا نزد من حاضر کنید.》 چند دقیقه بعد همه کنار بستر امام سرتاپا منتظر بودند، نفسها در سینه‌ها مانده و سکوت همه جا را پر کرده بود. چه شده است که امام همه را به پیش خود خوانده؟!🤔 بالاخره سکوت شکسته شد و امام لب از لب گشودند: 《شفاعت ما هرگز نصیب آنان که به نماز کم توجهی می‌کنند نخواهد شد.》 یکدفعه تمام وجودم یخ کرد. همه امیدم به شفاعت است، آنوقت اینگونه نماز می خوانم؛ بی حوصله، تند تند، خیلی وقتها آخر وقت! 😓😰 ✨ بحارالانوار، ج ۸۴، ص ۲۶۱ 📚دو رکعت قصه، داستان ۳
📣《مسافرین گرامی پرواز شماره ۳۹۵ به مقصد جدّه، هرچه سریعتر به هواپیما ✈️ سوار شوند. هواپیما آماده حرکت می باشد.》 برای آخرین بار هم اعلام کرد، اما مگه می تونست سوار بشه⁉️ ساعت حرکت هواپیما با اذان ظهر مطابق شده بود‌. عمره 🕋 مهمتر بود یا نماز 📿 اول وقت؟ بالاخره تصمیم گرفت. بیخیال بلیط و تمام زحمت هایی که کشیده بود شد. رفت نمازخونه و نمازش رو خوند.🤲 بعد از نماز، به سالن فرودگاه اومد تا به شهرش برگرده. بلندگو اعلام کرد: 📣《با عرض پوزش از تاخیر در پرواز ۳۹۵، نقص فنی پیش آمده برطرف شده است. مسافرین هرچه سریعتر به هواپیما 🛩سوار شوند.》 لبخندزنان 😇 خدا رو شکر کرد و سوار هواپیما شد. چندسال بعد توی محراب عبادتش، شهیدش کردن. دومین شهید محراب رو میگم؛ شهید آیت الله دستغیب. 📚دو رکعت قصه، رسول نقی ئی، داستان ۳۱