.:
بسم رب الخلق الزهرا
•••••••••••••مذهبیون ••••••••••••••
تجمع مذهبی ها
•پست های ناب و انگیزشی 👌🏻🌸
•معرفی شهدا 🙂🤞🏻
•معرفی کتاب 😉🌹
•تلنگرانه✨📚
•پست های استاد شجاعی و پناهیان و..
کانالی برای رسیدن به معبود و عشق واقعی
🍃اَللّهمَّ اجْعَلْنا...
مِمَّنْ دَاءْبُهُمُالاِْرْتِياحُ اِلَيْك...
#خدایا !...
مرا از کسانی قرار دِه...
که شیوهشان آرام گرفتن به درگاهِ توست ...
@Religi
✍️#داستان خواندنی
✅آغاز و پایان #زندگی بعضی از مردم
یک ﺗﺎﺟﺮ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﻰ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﯾﮏ ﺭﻭﺳﺘﺎیی در ﻣﮑﺰیک ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻗﺎﯾﻖ ﮐﻮﭼﮏ ﻣﺎﻫﯿﮕﯿﺮﻯ ﺍﺯ ﺑﻐﻠﺶ ﺭﺩ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺗﻮﺵ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﻣﺎﻫﻰ ﺑﻮﺩ !*
*مرد امريكائي ﺍﺯ ﻣﮑﺰﯾﮑﻰ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﻘﺪﺭ ﻃﻮﻝ ﮐﺸﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﺪﺗﺎ ﺭﻭ ﺑﮕﯿﺮﻯ؟*
*مرد ﻣﮑﺰﯾﮑﻰ : ﻣﺪﺕ ﺧﯿﻠﻰ ﮐﻤﻰ !*
*مرد ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﻰ : ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺻﺒﺮ ﻧﮑﺮﺩﻯ ﺗﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺎﻫﻰ ﮔﯿﺮﺕ ﺑﯿﺎﺩ؟*
*ﻣﮑﺰﯾﮑﻰ : ﭼﻮﻥ ﻫﻤﯿﻦ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﻯ ﺳﯿﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ام ﮐﺎﻓﯿﻪ !*
*مرد ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﻰ : ﺍﻣﺎ ﺑﻘﯿﻪ ﻭﻗﺘﺖ ﺭﻭ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻰ؟*
*مرد ﻣﮑﺰﯾﮑﻰ : ﺗﺎ ﺩﯾﺮﻭﻗﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﻢ ! ﯾﮏ ﮐﻢ ﻣﺎﻫﯿﮕﯿﺮﻯ ﻣﯿﮑﻨﻢ ! ﺑﺎ ﺑﭽﻪﻫﺎﻡ ﺑﺎﺯﻯ ﻣﯿﮑﻨﻢ ! ﺑﺎ ﺯﻧﻢ ﺧﻮﺵ ﻣﯿﮕﺬﺭﻭﻧﻢ ! ﺑﻌﺪ ﻣﯿﺮﻡ ﺗﻮ ﺩﻫﮑﺪﻩ ﻣﯿﭽﺮﺧﻢ ! ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﺑﻪ ﮔﯿﺘﺎﺭ ﺯﺩﻥ ﻭ ﺧﻮﺷﮕﺬﺭﻭﻧﻰ! ﺧﻼﺻﻪ ﻣﺸﻐﻮﻟﻢ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻧﻮﻉ ﺯﻧﺪﮔﻰ !*
*ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﻰ : ﻣﻦ ﺗﻮﯼ ﻫﺎﺭﻭﺍﺭﺩ ﺩﺭﺱ ﺧﻮﻧﺪﻡ ﻭ ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ ﮐﻤﮑﺖ ﮐﻨﻢ ! ﺗﻮ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺎﻫﯿﮕﯿﺮﻯ ﺑﮑﻨﻰ ! ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﻣﯿﺘﻮﻧﻰ ﺑﺎ ﭘﻮﻟﺶ ﯾﮏ ﻗﺎﯾﻖ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺑﺨﺮﻯ ! ﻭ ﺑﺎ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﺍﻭﻥ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﻗﺎﯾﻖ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﻢ بخري و به قايقات ﺍﺿﺎﻓﻪ ﻣﯿﮑﻨﻰ ! ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﯾﮏ ﻋﺎﻟﻤﻪ ﻗﺎﯾﻖ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺎﻫﯿﮕﯿﺮﻯ ﺩﺍﺭﻯ !*
*ﻣﮑﺰﯾﮑﻰ : ﺧﺐ ! ﺑﻌﺪﺵ ﭼﻰ؟*
*ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﻰ : ﺑﺠﺎﻯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺎﻫﻰﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﺑﻔﺮﻭﺷﻰ، ﺍﻭﻧﺎ ﺭﻭ ﻣﺴﺘﻘﯿﻤﺎ ﺑﻪ ﻣﺸﺘﺮی ها ﻣﯿﺪﻯ ﻭ يك مغازه بزرگ اجاره ميكني يا ميخري و ﺑﺮﺍﻯ ﺧﻮﺩﺕ ﮐﺎﺭ ﻭ ﺑﺎﺭ خوبي ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯿﮑﻨﻰ...*
*ﺑﻌﺪﺵ ﮐﺎﺭﺧﻮﻧﻪ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻯ ﻭ ﺑﻪ ﺗﻮﻟﯿﺪﺍﺗﺶ ﻧﻈﺎﺭﺕ ﻣﯿﮑﻨﻰ و ماهي ها رو بسته بندي و به بيشتر سوپرماركت ها ميفرستي ، ﺍﯾﻦ ﺩﻫﮑﺪﻩ ﮐﻮﭼﯿﮏ ﺭﻭ ﻫﻢ ﺗﺮﮎ ﻣﯿﮑﻨﻰ ﻭ ﻣﯿﺮﻯ ﻣﮑﺰﯾﮑﻮ ﺳﯿﺘﻰ ! ﺑﻌﺪﺵ لس آنجلس ! ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﻫﻢ ﻧﯿﻮﯾﻮﺭﮎ... ﺍﻭﻧﺠﺎﺱ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎﻯ ﻣﻬﻤﺘﺮ ﻫﻢ ﻣﯿﺰﻧﻰ و شروع به ساختمان سازي و شايد برج سازي دست ميزني .*
*مرد ﻣﮑﺰﯾﮑﻰ : ﺍﻣﺎ ﺁﻗﺎ ! ﺍﯾﻨﮑﺎﺭ ﭼﻘﺪﺭ ﻃﻮﻝ ﻣﯿﮑﺸﻪ؟*
*مرد ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﻰ : ﭘﺎﻧﺰﺩﻩ ﺗﺎ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎﻝ !*
*ﻣﮑﺰﯾﮑﻰ : ﺍﻣﺎ ﺑﻌﺪﺵ ﭼﻰ ميشه ،ﺁﻗﺎ؟*
*ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﻰ : ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﻫﻤﯿﻨﻪ ! ﻣﻮﻗﻊ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﮐﻪ ﮔﯿﺮ ﺍﻭﻣﺪ، ﻣﯿﺮﻯ ﻭ ﺳﻬﺎﻡ ﺷﺮﮐت هات ﺭﻭ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﺧﯿﻠﻰ ﺑﺎﻻ* *ﻣﯿﻔﺮﻭﺷﻰ ! ﺍﯾﻨﮑﺎﺭ ﻣﯿﻠﯿﻮﻧﻬﺎ ﺩﻻﺭ ﺑﺮﺍﺕ ﻋﺎﯾﺪﻯ ﺩﺍﺭﻩ !*
*ﻣﮑﺰﯾﮑﻰ : ﻣﯿﻠﯿﻮﻧﻬﺎ ﺩﻻﺭ؟؟؟ ﺧﺐ ﺑﻌﺪﺵ ﭼﻰ؟*
*ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﻰ : ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﺑﺎﺯﻧﺸﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﻰ ! ﻣﯿﺮﻯ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺩﻫﮑﺪﻩ ﺳﺎﺣﻠﻰ ﮐﻮﭼﯿﮏ ! ﺟﺎﯾﻰ ﮐﻪ* *ﻣﯿﺘﻮﻧﻰ ﺗﺎ ﺩﯾﺮﻭﻗﺖ ﺑﺨﻮﺍﺑﻰ ! ﯾﮏ ﮐﻢ ﻣﺎﻫﯿﮕﯿﺮﻯ ﮐﻨﻰ ! ﺑﺎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻧﺖ ﺧﻮﺵ ﺑﺎﺷﻰ ! ﻭ گيتار بزني و از زندگی ات لذت ببری*
*مرد ﻣﮑﺰﯾﮑﯽ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺧﺐ ﻣﻦ ﺍﻻﻧﻢ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﻫﻤﯿن كار ﺭﻭ ﻣﯿﮑﻨﻢ !!!*
*ﺳﺮﮔﺸﺘﻪ ﭼﻮ ﭘﺮﮔﺎﺭ ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮ ﺩﻭﯾﺪﯾﻢ*
*ﺁﺧﺮ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻧﻘﻄﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ*
#ادمین_یازهرا
@Childrenofhajqasim1399
جز
حسین بن علی
عشقِ دگر
نیست مرا ....
در همین حد
که به
عشقِ تو
فقیرم
کافیست ....
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
@Childrenofhajqasim1399
شعر عاشقانه هم باهاش گفتن😄
چه در چشمم نشینی و چه در گوشم بخوابانی
من استاندار آذربایجانِ شرقیاَت هستم
شاعر: مهدی جهاندار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غیبت #امام_زمان (عج) چرا طول میکشد؟
#استاد_عالی
مدافع_عشق🌹
هر سری قابل آن نیست
که بر دار شود
مرد خواهد که در این قافله
سردار شود🌹
حق همین است که در
قصه عشاق حسین
همچو محسن حججی
میثم تمار شود
شهید محسن حججی
شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات
#شهید محسن حججی
#گمنام
☘☘☘
@Childrenofhajqasim1399
هدایت شده از روشنگری
ایسنا هک شد/ انتشار خبر حمله سایبری به پمپبنزینها کار هکرها بود
🔹ساعاتی قبل بعد از اختلال در پمپبنزینهای کشور، خبری در خروجیهای خبرگزاری ایسنا منتشر شد که خبر از هک شدن جایگاهها میداد.
🔹دقایقی بعد این خبرگزاری خبر منتشرشده را جعلی خواند و ادعا کرد آنها منتشرش نکردهاند. حالا ایسنا از حمله سایبری به این خبرگزاری و هکشدنش خبر داد و اعلام کرد: ساعت ۱۲:۳۸ خبر حمله سایبری به جایگاههای سوخت توسط هکرها روی خروجی خبرگزاری رفته است./فارس
🆘 @Roshangari_ir
آمال|amal
#رمان_راز_درخت_کاج... 🌲🌱 #قسمت_چهل_سوم چند ماهی از رفتمان به شاهین شهر گذشت که بچه ها به مرخصی آمدند
#رمان_راز_درخت_کاج... 🌱🌲
#قسمت_چهل_چهارم
آن شب زینب سر سفره ی افطار به جای چلو خورشت سبزی،فقط نان و خرما و شیر گذاشت و حاضر نبود چیز دیگری بخورد.می گفت"افطار حضرت علی(ع) چیزی بشتر از نان و خرما یا نان و نمک یانان و شیر نبوده است."
من نشستم و با هم نان و خرما وشیر خوردیم.همان شب زینب به همه ی ما گفت "از امشب به بعداسم من رسما زینب است و هیچ کس حق ندارد مرا میترا بزند."
من و مادرم هم به خاطر تغییر اسمش به اش تبریک گفتیم.از آن شب به بعد، اگر بچه ها یا مادرم در خانه اشتباهی او را میترا صدا میزدند،زینب جواب نمی داد.آن شب بعد از حرف های عادی گفت"مامان ،من دوست دارم مثل حضرت زهرا(س) در جوانی بمیرم. دوست ندارم پیر بشوم و بمیرم ، یا آنقدر زنده بمانم که گناه کنم."
آن شب زینب با اینکه از نیامدن دوست هایش ناراحت بود،ولی خیالش راحت شدکه تغییر اسمش را همه قبول کردیم و او دیگر میترا نبود؛زینب بود.مثل زینب بود. بعد از چند گاه ،هنوز به جو شاهین شهر عادت نکرده بودیم .هرهفته شبهای جمعه من و مادرم و بچه ها برای دعای کمیل به گلزار شهدای اصفهان می رفتیم.مرتب سر قبر حمید یوسفیان می رفتیم و مادر حمید را می دیدیم.آنها هنوز در محله ی دستگرد بودند.
از وقتی به اصفهان رفته بودیم ،قد زینب خیلی بلند شده بود.چادرش را تنگ می گرفت. کفش ورزشی می پوشیدو تند تند راه می رفت.دبیرستان زینب از خانه فاصله داشت.من هرماه پولی بابت گرایه ماشین به او می دادم که با تاکسی رفت و آمد کند،اما زینب پیاده یه مدرسه می رفت و با پولش کتاب برای مجروحین می خریدو هفته ای یکبار به بیمارستان عیسی بن مریم یا بیمارستان شهدا میرفت و کتابها را به مجروحین هدیه میکرد.چند بار هم با مجروحین مصاحبه کرد و نوار مصاحبه را توی مدرسه سر صف برای دانش آموزان پخش کردتا آنها بفهمند و بشنوند که مجروحین و رزمنده ها از انها چه توقعی دارند؛مخصوصا سفارش مجروحین را درباره ی حجاب پخش کرد.
ارزویم شده بودکه زینب با پول هایش برای خودش چیزی بخرد. هر وقت برای خرید لباس او را به بازار می بردم،ساده ترین و ارزانترین لباس و کیف و کفش را انتخاب می کرد.خریدکردن برای زینب همیشه آسانترین کار بود.در اولین مغازه ساده ترین چیز را انتخاب می کرد و می خرید.هر وقت هم درخانه می گفتم"چه غذایی درست کنم؟"زینب می گفت"هرچیزی که ساده تر است و برای شما راحت تر است درست کنید."
یک شب یکی از همسایه ها ما را برای عروسی پسرش دعوت کرد.مادرم و شهلا نیامدند.زینب به خاطراینکه من تنهانباشم ،همراهم به عروسی آمد.آن روز زینب روزه بود.وقتی وارد خانه ی همسایه شدیم ،هنوز اذان مغرب نشده بود.انها با میوه و شیرینی از ما پذیرایی کردند.زینب از اول با من شرط کردکه جلوی میهمانها طوری رفتار نکنم که آنها بفهمند زینب روزه است.من هم حرفی نزدم. وقت اذان که شد آرام و بی سر وصدا ب ای خواندن نماز و افطار به خانه رفت.
#نویسنده_معصومه_رامهرمزی
#ادامه_دارد...
🌀ما را به دوستانتون معرفی کنید🌀
آمال|amal
بچه بیا پایین سر ملت درد گرفت😂😂 #اسقاطیل 🤣|• @Childrenofhajqasim1399
امنیت یعنی:
اسرائیل ایران را تهدید به جنگ کرده
۸۰٪ مردم ایران کلا متوجه نشده اند...
۲۰٪ درصد در حال ساخت جوک این ماجرا😂😂👌🏻
#ایران_مقتدر
🌼اللهم عجل لولیک الفرج🌼
وعده خداست کھ حقالناس را نمیبخشند !
خون ِ شھدا حقالناس است ؛ با این حقالناس
بزرگی کھ بھ گردن ِ ماست چھ خواهیم کرد ؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مکالمه دو جانباز عزیز اعصاب و روان...
#جانباز
عشاق الحسین
Γ🌱••
سر صبح بردن نام #حسین﴿؏﴾ بن علے
میچسبد !
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ،
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
هرصبحسـلامبھآقا !😍🖐🏻
•السلامعلیکیابقیہاللھفےارضھ؛°السلامعلیکیاحجةاللھفےارضھ؛
•السلامعلیکیاالحجةاللھالثانےعشر؛
°السلامعلیکیانوراللھفےالظلماتالارض؛•السلامعلیکیامولاییاصاحبالزمان؛
°السلامعلیکیافارسالحجاز؛
•السلامعلیکیاخلیفہالرحمنویا
°شریڪالقرآنویاامامالانسوالجان✋🏻
#صبحت_بخیر آقای من…!💔
「http://eitaa.com/Childrenofhajqasim1399
#تلنگرانہ 🌿
جوان گفت :
امامزمانترا میشناسے؟
پیرمرد :
بلہ میشناسم!
جوان :
پس سلامش کن:)
پیرمـرد:
السلامعلیڪیاصاحبالزمان
جوان لبخندے زد و گفت :
و علیکم السلام:)🙂🌹
آخ خدا تورو به بھترینات!
همچینروزے رو..
نصیبمونڪن😍🌱
#روزتون_مهدوی 🌷
💥اینکه فکر میکنی نماز خوندن خیلی سخته باور کن بخاطره تلقینهای شیطونه....خوده ملعونش چند هزار سال خدارو عبادت کرده حالا داره از حسادت برا نمازه ما سنگ اندازی میکنه و هی میگه سخته تو نمیتونی بهش بگو:
برو گمشو بابا...به کوری چشم توهم که شده میتونم خوبشم میتونم😙
امام علی میفرماید: اگه از یه چیزی میترسی برو تو دلش چون خیلی وقتا ترس از یه چیزی از انجام اون چیز سخت تره
❗️دقت کردی خیلی وقتا فکر میکنی یکاری خیلی سخته بعد که انجامش میدی میبینی اونقد که فکر میکردی سخت نبوده؟....نمازم دقیقا همینه...
وگرنه ما در طول خیلی راحت کارایی طولانی تر و سخت از نمازو راحت انجام میدیم چطور به نماز میرسیم نماز برامون میشه کوه کندن؟؟😅 همین نشون میده این سختی که تو ذهنته واقعی نیست و تلقینیِ....
ببین
تو برو دله ترست و انجامش بده✌️
چشم تو چشم ترست وایسا و بگو یا میشه یا باید بشه✊
قبول حاجی؟
ببینم چیکار میکنی😎👍
#نمازعشقههه❤️💙