هدایت شده از • طَـعم ِخوش ِشَـهادَت •
AudioCutter_AudioCutter_روایت_اول(3).mp3
2.72M
𝗣𝗮𝗿𝘁 𝟭 . .
سـریـعالـعبره اول ،
ب ِ ط ُ از بـالـای دارالعـماره سـلـام . .
مسلم تنها بود . .
مسلم اقتدا به تنهاترین مولای خود ، عمویش علی کرده بود
تمام حرف کوبیده شدن پلک های نگرانش به هم ، این بود ؛
برسانید به حسین با زنان و دختر بچه ها به سمت کوفه نیاید ، این کوفی ها مرام و مروتِ میهمان نوازی ندارند . .
بر سر دارالعماره شد سرم از تن جدا
یا حسین(ع) کوفه میا . .
#دلـگویـه
#غـمنـامـه
#مجموعهسـریعالـعبره
هدایت شده از • طَـعم ِخوش ِشَـهادَت •
AudioCutter_روایت_دوم(3).mp3
1.62M
𝗣𝗮𝗿𝘁 𝟮 . .
سـریـعالـعبره دوم ،
ب ِط ُ از خـاک کـربـلا سـلـام . .
خاک ِ سرد ِ نینوا . .
با بازی و خنده ی دختر بچه ها و خنده های کودک شش ماهه
به گرمی نشست . .
حسین بود ، همانی که منتظر دیدنش نشسته بودند . .
#دلـگویـه
#غـمنـامـه
#مجموعهسـریعالـعبره