eitaa logo
{نـٰامـہ‌ای‌نـٰاشــنـٰاس²🤞}
118 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
640 ویدیو
3 فایل
سلام کانال قبلیمون مسدود شده تا یکماه این کانالمون نیاز به حمایت داره🥺💔👋
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بنر های تبادلات آدرینا«دوشنبه»
روزی حسرت به سراغت می آید.......؛! ^به نام خالق یکتا^ سه ساعت بعد رستا رستا:این فیلم چیه آقای عبدی؟😠 این اون احتیاطی بود که می‌گفتید؟ رسول:آروم رستا آروم باش! رستا:چطور آروم باشم تو خودت این فیلم و ندیدی؟ اون صورت خونیش، اون بدن بیجونش و ندیدی؟ ریحانه:رستا آروم باش خوب با جیغ و داد چیزی درست نمیشه که . رستا:آقای عبدی الان چه دستوری میدید؟ باز عقب نشینی کنم درست میشه؟ محمد برمیگرده؟ اون فیلم حذف میشه با حس خفگی چند لحظه سکوت کردم که از چشم رسول و ریحانه دور نموند رسول:رستا؟ ریحانه:رستا آروم باش.......نفس بکش نفس بکش ریحانه(با داد):رسول اسپیری رو بیار نفسم بالا نمیومد انگار یکی گردنم رو گرفته و نمیزاره نفس بکشم،سایت دور سرم میچرخید.آخرین تصویری که دیدم صورت رنگ پریده ریحانه بودم تو تاریکی فرو رفتم. . . . رسول اسپری رو آوردم ولی رستا معلوم بود نمیتونه نفس بکشه،ریحانه گفت ریحانه:رسول زنگ بزن اورژانس گوشی برداشتم زنگ بزنم که رستا بیهوش شد،سری زنگ زدم و در عرض دو سه دقیقه اومدن ،.......! نیم ساعت بعد رسول:چی دکتر دکتر مهدوی:چی کار کردید باهاش اگر ادامشو میخوای عضو شو در زمن رمان دیگه تی هست که میخواد جناب مغرور دماغ گنده(آقای عبدی)رو بفرسته هوا😂🤣 @writer_frinds 😍😍😍😍
هدایت شده از بنر های تبادلات آدرینا«دوشنبه»
روزی حسرت به سراغت می آید.......؛! ^به نام خالق یکتا^ سه ساعت بعد رستا رستا:این فیلم چیه آقای عبدی؟😠 این اون احتیاطی بود که می‌گفتید؟ رسول:آروم رستا آروم باش! رستا:چطور آروم باشم تو خودت این فیلم و ندیدی؟ اون صورت خونیش، اون بدن بیجونش و ندیدی؟ ریحانه:رستا آروم باش خوب با جیغ و داد چیزی درست نمیشه که . رستا:آقای عبدی الان چه دستوری میدید؟ باز عقب نشینی کنم درست میشه؟ محمد برمیگرده؟ اون فیلم حذف میشه با حس خفگی چند لحظه سکوت کردم که از چشم رسول و ریحانه دور نموند رسول:رستا؟ ریحانه:رستا آروم باش.......نفس بکش نفس بکش ریحانه(با داد):رسول اسپیری رو بیار نفسم بالا نمیومد انگار یکی گردنم رو گرفته و نمیزاره نفس بکشم،سایت دور سرم میچرخید.آخرین تصویری که دیدم صورت رنگ پریده ریحانه بودم تو تاریکی فرو رفتم. . . . رسول اسپری رو آوردم ولی رستا معلوم بود نمیتونه نفس بکشه،ریحانه گفت ریحانه:رسول زنگ بزن اورژانس گوشی برداشتم زنگ بزنم که رستا بیهوش شد،سری زنگ زدم و در عرض دو سه دقیقه اومدن ،.......! نیم ساعت بعد رسول:چی دکتر دکتر مهدوی:چی کار کردید باهاش اگر ادامشو میخوای عضو شو در زمن رمان دیگه تی هست که میخواد جناب مغرور دماغ گنده(آقای عبدی)رو بفرسته هوا😂🤣 @writer_frinds 😍😍😍😍
هدایت شده از بنر های تبادلات آدرینا«دوشنبه»
روزی حسرت به سراغت می آید.......؛! ^به نام خالق یکتا^ سه ساعت بعد رستا رستا:این فیلم چیه آقای عبدی؟😠 این اون احتیاطی بود که می‌گفتید؟ رسول:آروم رستا آروم باش! رستا:چطور آروم باشم تو خودت این فیلم و ندیدی؟ اون صورت خونیش، اون بدن بیجونش و ندیدی؟ ریحانه:رستا آروم باش خوب با جیغ و داد چیزی درست نمیشه که . رستا:آقای عبدی الان چه دستوری میدید؟ باز عقب نشینی کنم درست میشه؟ محمد برمیگرده؟ اون فیلم حذف میشه با حس خفگی چند لحظه سکوت کردم که از چشم رسول و ریحانه دور نموند رسول:رستا؟ ریحانه:رستا آروم باش.......نفس بکش نفس بکش ریحانه(با داد):رسول اسپیری رو بیار نفسم بالا نمیومد انگار یکی گردنم رو گرفته و نمیزاره نفس بکشم،سایت دور سرم میچرخید.آخرین تصویری که دیدم صورت رنگ پریده ریحانه بودم تو تاریکی فرو رفتم. . . . رسول اسپری رو آوردم ولی رستا معلوم بود نمیتونه نفس بکشه،ریحانه گفت ریحانه:رسول زنگ بزن اورژانس گوشی برداشتم زنگ بزنم که رستا بیهوش شد،سری زنگ زدم و در عرض دو سه دقیقه اومدن ،.......! نیم ساعت بعد رسول:چی دکتر دکتر مهدوی:چی کار کردید باهاش اگر ادامشو میخوای عضو شو در زمن رمان دیگه تی هست که میخواد جناب مغرور دماغ گنده(آقای عبدی)رو بفرسته هوا😂🤣 @writer_frinds 😍😍😍😍
هدایت شده از بنر های تبادلات آدرینا«دوشنبه»
روزی حسرت به سراغت می آید.......؛! ^به نام خالق یکتا^ سه ساعت بعد رستا رستا:این فیلم چیه آقای عبدی؟😠 این اون احتیاطی بود که می‌گفتید؟ رسول:آروم رستا آروم باش! رستا:چطور آروم باشم تو خودت این فیلم و ندیدی؟ اون صورت خونیش، اون بدن بیجونش و ندیدی؟ ریحانه:رستا آروم باش خوب با جیغ و داد چیزی درست نمیشه که . رستا:آقای عبدی الان چه دستوری میدید؟ باز عقب نشینی کنم درست میشه؟ محمد برمیگرده؟ اون فیلم حذف میشه با حس خفگی چند لحظه سکوت کردم که از چشم رسول و ریحانه دور نموند رسول:رستا؟ ریحانه:رستا آروم باش.......نفس بکش نفس بکش ریحانه(با داد):رسول اسپیری رو بیار نفسم بالا نمیومد انگار یکی گردنم رو گرفته و نمیزاره نفس بکشم،سایت دور سرم میچرخید.آخرین تصویری که دیدم صورت رنگ پریده ریحانه بودم تو تاریکی فرو رفتم. . . . رسول اسپری رو آوردم ولی رستا معلوم بود نمیتونه نفس بکشه،ریحانه گفت ریحانه:رسول زنگ بزن اورژانس گوشی برداشتم زنگ بزنم که رستا بیهوش شد،سری زنگ زدم و در عرض دو سه دقیقه اومدن ،.......! نیم ساعت بعد رسول:چی دکتر دکتر مهدوی:چی کار کردید باهاش اگر ادامشو میخوای عضو شو در زمن رمان دیگه تی هست که میخواد جناب مغرور دماغ گنده(آقای عبدی)رو بفرسته هوا😂🤣 @writer_frinds 😍😍😍😍
هدایت شده از بنر های تبادلات آدرینا«دوشنبه»
روزی حسرت به سراغت می آید.......؛! ^به نام خالق یکتا^ سه ساعت بعد رستا رستا:این فیلم چیه آقای عبدی؟😠 این اون احتیاطی بود که می‌گفتید؟ رسول:آروم رستا آروم باش! رستا:چطور آروم باشم تو خودت این فیلم و ندیدی؟ اون صورت خونیش، اون بدن بیجونش و ندیدی؟ ریحانه:رستا آروم باش خوب با جیغ و داد چیزی درست نمیشه که . رستا:آقای عبدی الان چه دستوری میدید؟ باز عقب نشینی کنم درست میشه؟ محمد برمیگرده؟ اون فیلم حذف میشه با حس خفگی چند لحظه سکوت کردم که از چشم رسول و ریحانه دور نموند رسول:رستا؟ ریحانه:رستا آروم باش.......نفس بکش نفس بکش ریحانه(با داد):رسول اسپیری رو بیار نفسم بالا نمیومد انگار یکی گردنم رو گرفته و نمیزاره نفس بکشم،سایت دور سرم میچرخید.آخرین تصویری که دیدم صورت رنگ پریده ریحانه بودم تو تاریکی فرو رفتم. . . . رسول اسپری رو آوردم ولی رستا معلوم بود نمیتونه نفس بکشه،ریحانه گفت ریحانه:رسول زنگ بزن اورژانس گوشی برداشتم زنگ بزنم که رستا بیهوش شد،سری زنگ زدم و در عرض دو سه دقیقه اومدن ،.......! نیم ساعت بعد رسول:چی دکتر دکتر مهدوی:چی کار کردید باهاش اگر ادامشو میخوای عضو شو در زمن رمان دیگه تی هست که میخواد جناب مغرور دماغ گنده(آقای عبدی)رو بفرسته هوا😂🤣 @writer_frinds 😍😍😍😍
هدایت شده از بنر های تبادلات آدرینا«دوشنبه»
روزی حسرت به سراغت می آید.......؛! ^به نام خالق یکتا^ سه ساعت بعد رستا رستا:این فیلم چیه آقای عبدی؟😠 این اون احتیاطی بود که می‌گفتید؟ رسول:آروم رستا آروم باش! رستا:چطور آروم باشم تو خودت این فیلم و ندیدی؟ اون صورت خونیش، اون بدن بیجونش و ندیدی؟ ریحانه:رستا آروم باش خوب با جیغ و داد چیزی درست نمیشه که . رستا:آقای عبدی الان چه دستوری میدید؟ باز عقب نشینی کنم درست میشه؟ محمد برمیگرده؟ اون فیلم حذف میشه با حس خفگی چند لحظه سکوت کردم که از چشم رسول و ریحانه دور نموند رسول:رستا؟ ریحانه:رستا آروم باش.......نفس بکش نفس بکش ریحانه(با داد):رسول اسپیری رو بیار نفسم بالا نمیومد انگار یکی گردنم رو گرفته و نمیزاره نفس بکشم،سایت دور سرم میچرخید.آخرین تصویری که دیدم صورت رنگ پریده ریحانه بودم تو تاریکی فرو رفتم. . . . رسول اسپری رو آوردم ولی رستا معلوم بود نمیتونه نفس بکشه،ریحانه گفت ریحانه:رسول زنگ بزن اورژانس گوشی برداشتم زنگ بزنم که رستا بیهوش شد،سری زنگ زدم و در عرض دو سه دقیقه اومدن ،.......! نیم ساعت بعد رسول:چی دکتر دکتر مهدوی:چی کار کردید باهاش اگر ادامشو میخوای عضو شو در زمن رمان دیگه تی هست که میخواد جناب مغرور دماغ گنده(آقای عبدی)رو بفرسته هوا😂🤣 @writer_frinds 😍😍😍😍