🚩 همراه با کاروان اسراء تا اربعین (روز هفتم)
🏴 اهل بیت در دربار عبیدالله ابن زیاد
▪️عبیدالله رو کرد به امام سجاد(ع) و از ایشان پرسید: چه نام داری؟ امام(ع) پاسخ داد: علی بن الحسین(ع)! ابن زیاد گفت: مگرخدا علی بن الحسین(ع) را نکشت؟ امام سجاد(ع) فرمود: «کانَ لی اخُ اکبرُ مِنّی یسَمّی عَلیاً فَقَتَلْتُمُوُهُ» او برادر بزرگتر من بود که نام او نیز، علی بود، که شما او را کشتید. امام(ع) نیز همانند حضرت زینب(س). همراه با کاروان اسراء تا اربعین (روز ششم)جواب زخم زبانهای عبیدالله را داد.
▪️ابن زیاد این بار جلّاد را برای زدن گردن امام سجاد(ع) آماده می کند ومی گوید جلّاد بیا گردن این جوان را بزن و حضرت(ع) را تهدید به قتل کرد. این جا اولین بروز جلوه ی امامت و معنویت و رهبری حضرت(ع)آشکار شد.
▪️حضرت بلافاصله (ع) فرمود: «أ بالقتل تُهَدِّدُنی»؟!! آیا ما را به کشتن تهدید می کنی؟ « وکَرامَتُنا الشَهادَةُ» درحالی که ما کرامتمان به شهادت است؛ ما کشته شدن در راه خدا را افتخار می دانیم و از مرگ نمی ترسیم و زینب کبری(س) نیز از جا بلند شد و زین العابدین(ع) را در بغل گرفت و فرمود: (به خدا قسم گردن او زده نخواهد شد مگر اینکه اول گردن زینب(ع) زده بشود.)و عبیدالله در مقابل این صلابت، عقب نشست.
📚منابع: لهوف ابن طاووس ـ مجلسی بحارالانوار،ج ۴ ـ رهبر معظم انقلاب کتاب انسان۲۵۰ ساله
#روز_هفتم
#الحسین_یجمعنا
#ما_ملت_امام_حسينيم
@aeenejankerman
♦️أسراء در دمشق
♦️حضور اسرای کربلا در شام و اقدامات تبلیغی آنها در شهر دمشق، سبب شد یزید از حضور آنها در این منطقه احساس نگرانی کند.یزید برای جلوگیری از پیامدهای خطرناک حضور اهل بیت (ع) در شام نسبت به آنها اظهار دلجویی کرد و به اکرام و احترام آنها پرداخت.در منابع آمده است اهل بیت (ع) حدود هفت روز در دمشق به عزاداری پرداختند، در روز هشتم یزید پیشنهاد ماندن در دمشق را به آنان مطرح کرد؛ اما اهل بیت (ع) خواستار مراجعت به مدینه بودند.طبق نقلی دیگر یزید وقتی میخواست کاروان اسرا را به طرف مدینه حرکت دهد، علی بن حسین (ع) را نزد خود فرا خواند و با او خلوت کرد و به حضرت گفت: خدا لعنت کند پسر مرجانه (عبیدالله) را آگاه باش اگر من با پدرت برخورد کرده بودم، هیچ چیز از من نمیخواست جز آن که به او میدادم و به هر نیرویی از مرگ او جلوگیری میکردم؛ ولی خدا چنین مقدر کرده بود که دیدی. هر حاجتی داری برای من بنویس تا اجابت شود.
📚منابع
-مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، قم، دار الهجره، ۱۴۰۹
-شیخ مفید، الارشاد، ج۲
#روز_سی_و_سوم
#الحسین_یجمعنا
#ما_ملت_امام_حسینیم
@aeenejankerman
♦️أسراء در دمشق
♦️حضور اسرای کربلا در شام و اقدامات تبلیغی آنها در شهر دمشق، سبب شد یزید از حضور آنها در این منطقه احساس نگرانی کند.یزید برای جلوگیری از پیامدهای خطرناک حضور اهل بیت (ع) در شام نسبت به آنها اظهار دلجویی کرد و به اکرام و احترام آنها پرداخت.در منابع آمده است اهل بیت (ع) حدود هفت روز در دمشق به عزاداری پرداختند، در روز هشتم یزید پیشنهاد ماندن در دمشق را به آنان مطرح کرد؛ اما اهل بیت (ع) خواستار مراجعت به مدینه بودند.طبق نقلی دیگر یزید وقتی میخواست کاروان اسرا را به طرف مدینه حرکت دهد، علی بن حسین (ع) را نزد خود فرا خواند و با او خلوت کرد و به حضرت گفت: خدا لعنت کند پسر مرجانه (عبیدالله) را آگاه باش اگر من با پدرت برخورد کرده بودم، هیچ چیز از من نمیخواست جز آن که به او میدادم و به هر نیرویی از مرگ او جلوگیری میکردم؛ ولی خدا چنین مقدر کرده بود که دیدی. هر حاجتی داری برای من بنویس تا اجابت شود.
📚منابع
-مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، قم، دار الهجره، ۱۴۰۹
-شیخ مفید، الارشاد، ج۲
#روز_سی_و_سوم
#الحسین_یجمعنا
#ما_ملت_امام_حسینیم
@aeenejankerman