.
🔴آقای رئیسی! شما ناهار خوردید؟؟
ناهار خوردید یا:
👈🏻مشغول تکمیل فرآیند عضویت در شانگهای بودید؟
👈🏻یامشغول مذاکرات مهم صلح با کشورهای حاشیه خلیج فارس، و قطع ید صهیونیستها از منطقه بودید؟
👈🏻یا مشغول سفرهای بسیار مهم به سوریه و اندونزی و ونزوئلا و نیکاراگوئه و انعقاد قراردادهای بسیار مهم اقتصادی و تجاری بودید؟
👈🏻یا مشغول احیای دریاچه ارومیه بودید؟
👈🏻یا مشغول احیای کارخانجات تعطیلشده در دولت قبل، و رونق تولید بودید؟
👈🏻یا مشغول احیای معادن تعطیلشده بودید؟
👈🏻یا مشغول تکمیل اتصال ریلی رشت آستارا بودید ؟؟
👈🏻یا مشغول تسویه بدهیهای سنگین دولت قبل بودید؟
👈🏻یا مشغول حل و فصل اختلاف گازی با ترکمنستان و پرداخت بدهی دولت روحانی به آنها بودید؟
👈🏻یا مشغول ساخت خانههای بودید که روحانی پولش را گرفته و نساخته است؟؟
👈🏻یا مشغول آزادسازی پولهای بلوکهشده ایران در سایر کشورها بودید؟
👈🏻یا مشغول تعاملات مهم تجاری به کشورهای جهان، بدون FATF و برجام بودید؟؟
👈🏻یا مشغول خرید ۵۰ فروند هواپیما برای ملت( و نه برای نورچشمیها)، بودید؟؟
👈🏻یا مشغول ساخت هواپیمای ترابری داخلی بودید؟؟
👈🏻یا مشغول اجرای برنامه های تسهیل فرزندآوری و افزایش جمعیت و تقویت سلامت مردم از قبیل پرداخت زمین رایگان و تسهیلات زمین و ساخت مسکن و اجاره بها و بیمه های درمان ناباروریی و رایگان کردن درمان بیماری های صبع العلاج و ... بودید اجرای برنامه های دارویار و.... و بیمه کردن تمام مردم و بیمه رایگان کردن دهک های پایین جامعه بوده اید؟؟
👈🏻یا مشغول آبرسانی به سراسر کشور و آب شیرین کردن بوده اید؟؟
👈🏻یا مشغول ایجاد نیروگاهی برقی و گازی در کشور بوده اید؟؟
👈🏻یا مشغول هزاران خدمت مهم و ارزنده دیگر در این دوسال بودید، که دولت قبل ۸ سال برایش وقت داشت و انجام نداد؟؟
✅اگر تمام دنیا هم مدیریت شایسته شما را انکار کنند، ما میبینیم و میدانیم که شما با تمام وجود مخلصانه در حال خدمت به ملت ایران هستید! خدا شما را حفظ کند و توفیق بیشتر عنایت بفرماید!
🔻راستی آقای رئیسی!
با این همه زحمت و خدمت، واقعا ناهار خوردید؟؟
#دولت_خدمتگزار
#دولت_انقلابی_مردمی
#رئیسی_متشکریم
https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
🌴امام جواد (علیه السلام) :
🌼 توبه بر چهار پایه استوار است :
👌 پشیمانی به دل
👌 استغفار به زبان
👌 کار (و جبران) با اعضاء
👌 و تصمیم بر اینکه به گناه باز نگردد.
📒 کشف الغمّه ، ج2 ، ص349
🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم واهلک عدوهم
🔆پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله):
🔸إنَّ العَبْدَ لَیُدْرِکُ بِحُسْنِ خُلْقِهِ دَرَجَةَ الصَّائِمِ القَائِم ِ.
✳️ بنده با خوشاخلاقی به مقام روزهگیر شبزندهدار میرسد.
📚بحار الأنوار، ج ۷۱، ص ۳۷۳
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم واهلک عدوهم
بسمه تعالیج!
فرارسیدن هفته وحدت، سالروز ولادت باسعادت آقارسول الله اعظم ص ومولاامام صادق ع را محضر آقاحجت بن الحسن عج، همه مسلمین جهان تبریک عرض می کنم.
مطلب کوتاهی دررابطه باولادت ودوران زندگی پیامبراسلام ص:
خلاصهی اززندگینامه پیامبر اکرم ص، قسمت اول:
مقدمه:
زندگی حضرت محمد ص از صدر اسلام مورد توجه و اهتمام مسلمانان قرار داشته است، آنچه از مطالعه و بررسی زندگی آن بزرگوار درطول ۶۳ سال درذهن نقش میبندد، بازتابی از تصویر ظهورپیامبری الهی و سر گذشت شخصیتی است، كه با پشت سر نهادن دشواریهای بسیار، بیهیچ خستگی و ناامیدی به اصلاح جامعه، دست زد و توانست جزیرت العرب را متحد كند، و آمادهی گستردن اسلام در بیرون از مرزهای عربستان شود، و از آن مهم تردیانتی را بنیاد نهد كه اینك یكی از مهمترین ادیان جهان به شمار میرود.
از تولد تا بعثت:
تولد حضرت محمد ص بنابر بسیاری از روایات در ۱۷ ربیع الاول عامالفیل " ۵۷۰ م "، یا به روایتی ۱۲ همان ماه در تقویم عربی روی داد، پدر پیامبر بزگوار ص، عبدالله فرزند عبدالمطلب و مادرش آمنه دختر وهب و هر دو از قبیله بزرگ قریش بودند؛ قبیلهی كه بزرگان آن از نفوذ فراوانی در مكه برخوردار بودند، و بیشتر به بازرگانی اشتغال داشتند، عبدالله پدر پیامبر ص اندكی پیش از تولد فرزندش برای تجارت با كاروانی به شام رفت، و در بازگشت بیمارشد و درگذشت، بنابر رسمی كه درمكه رایج بود، محمد ص را به زنی به نام حلیمه سپردند تا در فضای ساده و پاك بادیه پرورش یابد، پیامبربزرگوار ص۳ ساله بود كه همراه مادر برای دیدار خویشان به یثرب "مدینه" رفت، اما آمنه نیز در بازگشت، بیمار شد و درگذشت و او را در ابواء ـ نزدیك مدینه ـ به خاك سپردند محمد ص از این پس در كنف حمایت جدش عبدالمطلب قرار گرفت، اما او نیز در ۸ سالگی وی در گذشت و سرپرستی محمد ص بر عهده عمویش ابوطالب گذارده شد، ابوطالب درسرپرستی برادرزاده اش كوششی بلیغ می كرد، در سفری تجارتی به شام او را با خود همراه برد و هم در این سفر، راهبی بَحیرا نام، نشانه های پیامبری را در او یافت و ابوطالب را از آن امر مطلع ساخت؛ از وقایع مهم پیش از ازدواج پیامبر اسلام ص ، شركت در پیمانی به نام "حلف الفضول" است، كه در آن جمعی از مكیان تعهد كردند، از هر مظلومی حمایت كنند و حق او را بستانند، پیمانی كه پیامبر ص بعدها نیز آن را میستود، و میفرمود: اگر بار دیگر او را به چنان پیمانی باز خوانند، به آن میپیوندد.
شهرت محمد ص به راستگویی و درستكاری چنان زبانزد همگان شده بود كه ، "امین" لقب گرفت، و همین صداقت و درستی توجه خدیجه دختر خویلد را جلب كرد، و او را با سرمایه خویش برای تجارت به شام فرستاد؛ سپس چنان شیفته درستكاری "محمد امین" شد كه خود برای ازدواج با وی گام پیش نهاد، در حالی كه بنابر مشهور، دستكم ۱۵ سالی از او بزرگتر بود، خدیجه برای محمد ص همسری فداكار بود، و تا زمانی كه حیات داشت، پیامبر همسر دیگری برنگزید، او برای پیامبر ص فرزندانی آورد كه پسران همگی در كودكی در گذشتند، و در میان دختران، از همه نامدارتر، حضرت فاطمه ع است، از جزئیات این دوره از زندگی پیامبر ص تا زمان بعثت آگاهی چندانی در دست نیست؛ جز آنكه می دانیم نزد مردمان به عنوان فردی اهل تأمل و تفكر شناخته شده، و از خوی و رفتارهای ناپسند قوم خود سخت ناخشنود بود، از آداب و رسوم زشت آنان چشمگیرتر از همه بت پرستی بود و پیامبر ص از آن روی بر میتافت، محمد ص اندكی پیش از بعثت، دیر زمانی را به تنهایی درغار حرا، دركوهی نزدیك مكه به سر میبرد و زمان را به خاموشی و اندیشه میگذرانید.
از بعثت تا هجرت:
گفتهاند نخستین نشانههای بعثت پیامبر ص به هنگام ۴۰ سالگی او، رؤیاهای صادقه بوده است، اما آنچه در سیره به عنوان آغاز بعثت شهرت یافته، شبی در ماه رمضان، یا ماه رجب است، كه فرشتهی وحی درغار حرا برپیامبر ص ظاهر شد، و بر او نخستین آیات سوره علق را برخواند، بنابر روایات، پیامبر ص به شتاب به خانه بازگشت و خواست كه او را هر چه زودتر بپوشانند، گویا برای مدتی در نزول وحی وقفهی ایجاد شد و همین امر پیامبر ص را غمناك ساخته بود، ولی اندكی بعد فرشته وحی باز آمد و آن حضرت را مامور هدایت قوم خود و اصلاح جامعه از فساد های دینی و اخلاقی و پاك گردانیدن خانه خدا از بتان، و دلهای آدمیان از خدایان دروغین كرد.
پیامبر ص دعوت به توحید را نخست از خانواده خود آغاز كرد و اول كسی كه به اوایمان آورد، همسرش خدیجه، و از مردان، پسر عمویش علی بن ابی طالب ع بود، كه در آن هنگام سر پرستی او را پیامبر ص برعهده داشت، درمنابع فرق گوناگون اسلامی، از برخی دیگر همچون ابوبكر و زیدبن حارثه، به عنوان نخستین گروندگان به اسلام نام برده اند، اما باید درنظر داشت كه این موضوع برای مسلمانان در گرایشهای مذهبی گوناگون پیوسته افتخاری بود، و بعدها به زمینهی برای منازعات كلامی میان آنان
تبدیل شد، هر چند دعوت آغازین بسیار محدود بود، ولی شمار مسلمانان رو به فزونی داشت و چندی برنیامد كه گروه اسلام آورند گان به اطراف مكه میرفتند و با پیامبر ص نماز میگزاردند.
۳ سال پس از بعثت، پیامبر ص دستور یافت تا همگان را ازخاندان قریش گرد آورد و دعوت توحید را در سطحی گستردهتر مطرح سازد، پیامبر ص بدین كار دست زد، اما دعوتش اجابتی چندان نیافت و بر شماراسلام آورندگان قریش نیفزود، باید گفت با آنكه اشراف مكه دعوت جدید را كه بر وحدانیت خدا و برابری انسانها تاكید بسیار داشت بر نمیتافتند، امافرودستان وبیچیزان، دین جدید را با دل و جان پذیرا بودند و گروه گروه به آن می گرویدند، و برخی از ایشان همچون عمار یاسر و بلال حبشی بعدها از بزرگان صحابه شدند، رفتار قریشیان و به طور كلی مشركان مكه اگر چه نخست با ملایمت و بیشتر با بی اعتنایی همراه بود، ولی چون بدگویی از بتان و از آیین و رسوم پدران آنان فزونی یافت، قریشیان بر پیامبر ص و مسلمانان سخت گرفتند، و خاصه ابوطالب عموی پیامبر ص را كه جداً از او حمایت میكرد، برای آزار پیامبر ص در تنگنا قرار دادند، از یك سو تعرض قریشیان و دیگر قبایل به مسلمانان و شخص پیامبر ص فزونی می گرفت، و ازدیگر سو در صفوف قریشیان نسبت به مخالفت با پیامبر ص یا حمایت از او، دو دستگی پدید آمد.
سختگیری مشركان چندان شد كه پیامبر ص عدهای از اصحاب را امر كرد تا به حبشه هجرت كنند و به نظر میرسد كه برخی از اصحاب نیز میان حبشه و حجاز در رفت و آمد بوده اند، در سال ششم بعثت، سرانجام قریشیان پیمانی نهادند تا از ازدواج یا خرید و فروش با خاندان عبدالمطلب بپرهیزند، آنان پیمان خویش را بر صحیفهای نوشتند و به دیوار كعبه آویختند، از آن سوی، ابوطالب و كسانی دیگر از خاندان او نیز همراه پیامبرص و خدیجه به درهی مشهور به "شعب" ابوطالب، پناه بردند و تاجایی كه ممكن بود، نه كسی به آنجا می آمد و نه خود از آن بیرون می شدند، سرانجام ، پس از آنكه خطوط آن صحیفه را موریانه از میان برده بود، قریشیان پذیرفتند كه مخالفان را رها كنند و از محاصره ایشان دست بردارند.
سال ۱۰ بعثت، بدین سان پیامبر ص وخاندان او از تنگنا رهایی یافتند، اندكی پس از خروج پیامبر ص از شعب، دو تن از نزدیكترین یاورانش، خدیجه و ابوطالب وفات یافتند، با وفات ابوطالب، پیامبر ص یكی از جدیترین حامیان خود را از دست داد، و مشركان با فرصت به دست آمده بر اذیت و آزار پیامبر ص و مسلمانان افزودند، كوشش پیامبر ص برای دعوت ساكنان خارج مكه، به ویژه طایف، به جایی نرسید و او آزرده خاطر و ناآسوده به مكه بازگشت، سرانجام، توجه پیامبر ص به شهر یثرب جلب شد، كه شهری مستعد برای دعوت اسلام بود، در آن شهر دو قبیله اصلی، یعنی اوس و خزرج، بیشتر اوقات با هم در جنگ و ستیز بودند و از كسی كه ایشان را به آشتی و دوستی دعوت كند، استقبال میكردند، پیامبر ص اتفاقاً ۶ تن از خزرجیان را در موسم حج دید و اسلام را بر ایشان عرضه كرد، و آنان چون به شهر خویش بازگشتند، به تبلیغ دعوت پرداختند، سال بعد، یعنی در سال ۱۲ بعثت، تنی چند از اوس و خزرج، به خدمت پیامبر ص آمدند و درعقبه، درهی در نزدیكی مكه، با آن حضرت بیعت كردند و پیامبر ص نمایندهی برای ترویج و تعلیم اسلام با آنان همراه كرد، این بیعت نخستین پایه حكومتی شد كه پیامبر ص در یثرب بنیاد نهاد، سال بعد نیز شمار بیشتری از یثربیان با پیامبر ص بیعت كردند، و گویا در یثرب جز گروه اندكی نمانده بود كه به اسلام در نیامده باشند، گرچه این مذاكرات پنهانی بود، ولی قریشیان بدان آگاهی یافتند و پس از شور درباره رسیدگی به كار پیامبر ص و مسلمانان، بر آن شدند كه از همه تیرههای قریش كسانی گرد آیند و شبانه پیامبر ص را بكشند تا خون او برگردن كسی نیفتد، پیامبر ص كه از این توطئه آگاه شده بود، حضرت علی ع را بر جای خویش نهاد و خود به شتاب، در حالی كه ابوبكر نیز با او همراه شده بود، به سوی یثرب روان شد.
برگرفته اززندگانی چهارده معصوم ع.
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم.
https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
🌷 سرتیپ فلاحی، فرماندهای متدین و منضبط
📝 روایت تصویری ویژه از حضور حضرت آیتالله خامنهای در دوران دفاع مقدس
▫️این اوّلین بازدید آیتالله خامنهای از ستاد مشترک ارتش بود. جایی که او برای اوّلین بار با یک سرتیپ خوشفکر ارتش روبهرو شد. پای روایت آیتالله خامنهای بنشینید از این دیدار: «فلّاحی آدم محترم و [مقیّدی] بود. یک سفر با هم میرفتیم چابهار، ماه رمضان بود. خب در هواپیما مسافرند دیگر، غذا آوردند و همه خوردیم و مانند اینها، و فلّاحی نخورد. گفتیم آقای فلّاحی! شما چرا [نخوردید]، گفت من روزه هستم. گفتیم در سفر؟ گفت من دائمالسّفر هستم، شغلم است، من روزه را نمیخورم. بعد به من گفت که من از ششسالگی تا حالا روزهام ترک نشده».