eitaa logo
این عماریون
327 دنبال‌کننده
259هزار عکس
71.5هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید امیر کاظمی 🥀در تاریخ ۱۴ اسفند سال ۱۳۶۱ در تهران در خانواده اے متدین و مذهبے متولد شداصالتا گنابادے (بیرجند)تنها پسر خانواده بود. متاهل بود ، طول زندگے مشترڪش ۳  سال بود و یک  فرزندبه یادگاردارد ، آقا طاها  زمان شهادتش🥀 ۷ ماهه بود. دوران ڪودڪے رو پشت سرگذاشت و وارد مدرسه شد و بعد ادامه تا مرحله دیپلم. بعد از گرفتن دیپلم وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامے شد و در سال ۱۳۹۰ ازدواج ڪرد ، ڪه حاصل ازدواجش آقا محمد طاها هست . علاقه بسیارے به اهل بیت (ع) 🥀و به خصوص امام حسین (ع)🥀 داشت ؛ به نحوی‌ ڪه در ایام محرم پس از پایان ساعت ادارے مستقیم به مسجد رفته و در آشپزخانه ڪمک می‌ڪرد. با شروع مراسم عزادارے نیز به عنوان میاندار سینه‌ زنان در مسجد حضور پیدا می‌ڪرد و براے مظلومیت آقا🥀 اشک می‌ریخت. بهترین تفریحات با خانواده زیارت حرم حضرت عبدالعظیم حسنے (ع) و شرڪت در مراسمات و تڪیه‌هاے آقا اباعبدالله حسین (ع)🥀 بود.
با تمام وجود «محمد طه» را دوست داشت و هر ڪمڪے ڪه میتوانست ، براے نگهدارے پسرش انجام می‌داد . شبهاے زیادے تا صبح بیدار می‌ماند و براے آرام ڪردن و خواباندن طه تلاش می‌ڪرد نیمے از وجود خود را وقف ڪار و نیم دیگر را وقف خانواده ڪرده بود. به روایت از همسر شهید امیر کاظم زاده🥀 : آشناےی ما با خانواده شهید🥀 به زمانے برمی‌گردد ڪه من 9 سال داشتم و پدر وے با پدر من همڪار بودند . یک وقفه چند ساله ارتباط خانوادگے ما را ڪمرنگ ڪرد ؛ اما زمانی‌ ڪه من دانشجو بودم ، مجدد این روابط ادامه پیدا ڪرد و در نهایت منجر به خواستگارے شهید🥀 از من شد. من معتقد هستم انسان به هر تصورے ڪه در ذهن خود داشته باشد ، دیر یا زود می‌رسد . هیچگاه به دنبال مادیات نبودم . در زمان ازدواج نیز ایمان و اخلاص ، بیشترین و مادیات و تحصیلات ، ڪمترین معیار‌هاے من براے انتخاب همسر آینده بود.
در جلسات خواستگارے ، امیر🥀را جوانے با تقوا ، با محبت ، پیروے ولے فقیه ، خادم اهل بیت (ع)🥀 و دلسوز ڪه تمام وجود خود را صرف خانواده می‌ڪند ، شناختم . در نتیجه با اطمینان وے را انتخاب ڪردم . نیمه رمضان سال ۱۳۸۹ به عقد هم در آمدیم و نیمه شعبان ۱۳۹۰ زندگے هرچند ڪوتاه ، اما سرشار از عشق و آرامش خود را آغاز ڪردیم. زندگے ما هیچگاه مسایل مادے باعث ایجاد اختلاف نشد . اگر چه در خانواده‌اے رشد ڪردم ڪه از نظر مالے در رفاه ڪامل بودم ، اما در زندگے مشترک و حتے سختترین شرایط مالے سعے ڪردم ، همیشه پشتیبان همسرم باشم. امیر🥀مردے فداڪار ، پرتلاش و قدردان بود ڪه همیشه من را همسرے قانع ، مهربان و حسابگرے دقیق در زندگے می‌دانست . در تمام لحظات براے رسیدن به اهداف و ساخت زندگے عاشقانه خود تلاش می‌ڪردیم
در طے سه سال زندگے مشترک با شهید🥀 ، هر شب دو رڪعت نماز به نیت سلامتے امام زمان (عج)♡ و سپس همسرم می‌خواندم 😭و وے را بیمه امام زمان (عج) ♡ڪرده بودم . حتے گوسفندے خریدم و عقیقه ڪردم ؛ اما سرنوشت ما تقدیر دیگرے بود. چندین مرتبه مشاهده ڪردم ڪه شهید هنگام تماشاے صحنه شهادت🥀 رزمندگان در فیلم‌هاے دفاع مقدس اشک می‌ریزد و می‌گوید ، دوست دارم روزے من را با نام شهید🥀 صدا ڪنند . من فقط شنونده حرف‌هاے شهید بودم و این سخن را آرزوے ڪلامے می‌دانستم . هر چند ڪه براے من دلهره و نگرانے به همراه داشت. به خاطر دارم ، چند روز پیش از اعزام به سوریه مجدد گفت ، دوست دارم روزے من را «شهید امیر»🥀 صدا ڪنند . نخستین مرتبه بود ڪه سڪوت را شڪستم و گفتم ، از زندگے با من خسته شده‌اید ڪه چنین آرزویے دارید ؟ پاسخ داد : خدا می‌داند ڪه با تمام وجود از زندگے خود راضے هستم شما و طه تمام سرمایه زندگے من هستید . من بهترین لحظات عمر خود را در ڪنار شما داشته و دارم ؛ اما اگر من به شهادت🥀برسم ، تاجے بر سرتان می‌رود و همسر شهید🥀 می‌شوید و ادامه زندگے عاشقانه ما در بهشت خواهد بود ، دوست ندارید ؟ و من باز هم سڪوت ڪردم.😭
آخرین شب اردیبهشت ۱۳۹۲ بود ڪه طه را بغل ڪردند و آرام به او گفتند : «پسرم زمانی‌ ڪه من نبودم ، شما مواظب مامان باش» با تعجب گفتم ، امیر🥀، من را به دست این بچه چند ماهه می‌سپاری؟😔 پاسخ داد : روزے طه تنها پناهگاه شما و جانشین من در منزل خواهد بود ، شما را به محمد طه و هر دو شما را به خدا می‌سپارم . اولین روز خرداد ماه بدون آن‌ ڪه من مقصد ماموریت وے را بدانم ، عازم سوریه شدند. در هفته‌اے ڪه منتظر تماس شهید🥀 بودم ، چندین مرتبه خواب وے را دیدم . صبح شنبه آشوب عجیبے داشتم . پس از صرف نهار ، مادرم گفت : حال مادر امیر🥀 خوب نیست ، باید به منزل پدر‌شان برویم . باور نڪردم و گفتم : من از صبح نگران هستم ، می‌دانم امیر🥀 را از دست داده‌ام ، واقعیت را به من بگویید هرگز نتوانستم به زندگے بدون امیر🥀فڪر ڪنم  در اوج تنهایے به# «قرآن» و «صحیفه سجادیه» پناه می‌برم . وقتے از پاداش تحمل بر مصیبت می‌خوانم ڪه ثواب جهاد و شهادت همسرم شریک هستم ، قلبم آرام می‌شود ؛ اما شعله‌هاے دلتنگے تمام وجودم را می‌سوزاند و بدون آن‌ ڪه بفهمم خود را در قطعه ۲۶ پیدا می‌ڪنم.
به جرات می‌گویم در طے این چهار سال ، امیر 🥀یڪ‌ بار از من و طه غافل نبوده است . هرگاه را صدا می‌ڪنم ، اجابتم می‌ڪند . هرڪجا گرفتار مشڪلے می‌شوم ، امیر🥀ڪمڪم می‌ڪند. طه خاطره چندانے از بابا ندارد ؛ هفت ماه بیشتر نداشت ڪه پدرش به شهادت🥀 رسید ؛ اما عاشق پدر است . بهشت زهرا (س) ڪه می‌رویم ، می‌نشیند و سنگ مزار بابا را می‌بوسد.😔 می‌داند پدر او براے جنگ با دشمن به سوریه رفته و در آن‌جا شهید🥀شده و پیش خدا است . گاهے می‌پرسد : بابا امیر من ڪے می‌آید ؟😭 و پاسخ می‌دهم : او پیش خداست ، ما روزے پیش بابا می‌رویم و پسرم آرام می‌شود.
سرانجام شهید امیر کاظم زاده🥀هم در اواخر اردیبهشت ماه عازم سوریه شد و پس از دو هفته مبارزه با تروریست هاے تڪفیرے در تاریخ ۱۴ خرداد ماه ۱۳۹۲ ، در زینبیه سوریه در عملیات پاڪسازے هنگام درگیرے با نیروهاے تروریستے با تله انفجارے به شهادت🥀 رسید. پيكر ایشان پس از طواف در مسجد حضرت ابوالفضل (ع) و حوزه مقاومت بسيج 3 سيدالشهدا (ع) سپاه پاكدشت ، از مقابل درب منزلشان به سمت قطعه 27 شهداي بهشت زهرا (س) تشييع شد. مزار شهید امیر کاظم زاده🥀 تهران ، بهشت حضرت زهرا سلام الله علیها ، قطعه ۲۷ شهدا🥀با ذکر صلوات
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای هسته ای🥀 و علی الخصوص شهید سرفراز     💠  شهید امیر کاظم زاده💠                            🌷  صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد
صبح یعنی تو بخندی و از آن لبخندت غصه از حسرت لبخند تو رسوا بشود سلام صبحتون شهدایی✋
🌺 بسم الله الرحمن الرحیم 🔰 یهود هرگز نمی‌توانند به شما زیان برسانند،جز آزارهای مختصر و اگر با شما پیکار کنند،به شما پشت خواهند کرد و شکست می‌خورند،سپس کسی آنها را یاری نمی‌کند. آل عمران / 111 🌺 صدق الله العلی العظیم