در سحرگاه روز #عید فطر و در آستانه پرواز به سوی بغداد وقتی #بچه #هشت ماههاش گریه میکند، صورتش را از او
برمیگرداند تا #تردیدی در دلش ایجاد #نشود.
🍃⚘🍃
در همان واپسین لحظات خداحافظی با همسرش اتفاقات ناگهانی رخ میدهد که #عباس میکوشد تردید و دودلی در درون خود ایجاد نکند. اینها نمونهای است که ما میتوانیم بگوییم #عباس راه #الهی پیمود… واقعاً #عباس یک شبه ره صدساله پیمود.
راوی: امیر سرتیپ خلبان حسین چیت فروش
#عباس #اولین کسی بود که #قبل از #شهادتش نام #خیابانی در شیراز به نام او #مزیّن شد.
🍃⚘🍃
او به خبرنگاران حاضر در مراسم با زبان ساده چنین گفت: «دلم نمیخواهد از سختیها با همسرم حرفی بزنم. دلم میخواهد وقتی به خانه میروم جز شادی و خنده چیزی با خود نبرم. وقتی بلوار نزدیک پایگاه هوایی را به #نامم #نامگذاری کردند، غرور و شادی را در چشمان همسرم دیدم.»
🍃⚘🍃
راوی: سرتیپ دوم خلبان بازنشته اکبر توانگریان
به #عباس اجازه نمیدادم پرواز کند
وقتی #شهید علیرضا یاسینی و #شهید عباس دوران به همدان منتقل شدند، با یکی دو ماه اختلاف من هم به همدان منتقل شدم. دوباره در پایگاه همدان پیش هم بودیم. من در آن جا #فرمانده گردان بودم و #عباس در #عملیات بود. #یاسینی هم #معاون عملیات پایگاه بود.
#مدیر عملیات #عباس بود. من #فرمانده گردان بودم. نهایتاً پروازها را باید من برنامهریزی میکردم و به #عباس اجازه نمیدادم پرواز کند. تا آن موقع اگر اشتباه نکنم #۱۰۴ پرواز کرده بود.
🍃⚘🍃
#عباس گفت “اکبر اجازه بده پرواز کنم”. گفتم: من راست و پوستکنده به تو میگویم که تو #پروازت را کردهای. بچهها حالا حالا باید بدوند تا به تو برسند … میان بچهها کسانی بودند که میفهمیدند روزشان است.
🍃⚘🍃
#عباس هم میدانست که روزش هست یا نیست. من تا آن روز #اشک #عباس را ندیده بودم. تا جاری شدن اشک او را دیدم دستانم را بالا آوردم و گفتم “باشد اجازه میدهم”، و اجازه دادم. باز تا پیش از #آخرین پروازی که نهایتاً به #شهادتش انجامید، پرواز کرد.
🍃⚘🍃
با آن #آخرین پرواز #کاری کرد و به #ساختمان اجلاس جنبش عدم تعهد زد که #دنیا را #متحیر کرد.
#سالروز زمینی شدنت مبارک🎂⚘🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠شهیدسرلشکر خلبان عباس دوران💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد