eitaa logo
این عماریون
325 دنبال‌کننده
263هزار عکس
73.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش 🔻شریعتمداری در آینه خاطرات/۱ آقای محمدعلی گرامی قمی در خاطرات خود پیرامون ارتباط آقای شریعتمداری و شاه چنین می‌گوید: «از زمان مرحوم آیت الله بروجردی، ایادی شاه به قم آمده با آقایان ملاقات‌های خصوصی داشتند تا روحیات آنها را کشف کنند و ببینند با کدام یک می‌توانند سازگار باشند و از همان زمان دریافته بودند که با آقای بهتر می‌توان کنار آمد.» (خاطرات آقای گرامی، مرکز اسناد، ص ۳۱۵) شریعتمداری در آینه خاطرات/۲ نخست وزیر شاه و عامل سرکوب قیام 15 خرداد نیز در خاطراتش می‌نویسد: «پس از سرکوب ملاها در سال 42، استمزاجی کردم تا ببینم کدام یک از آیت‌الله‌ها حاضر است تا حدودی با ما همکاری کند در پاسخ پیشنهاد کرد علی الحساب معادل هشت هزار دلار به او بدهم و در آینده اگر خبری بود خودش با من تماس خواهد گرفت.» (خاطرات علم، ج۱، ص ۲۴۵) 🔸علاوه برآن در اسناد ساواک در یک یادداشتی در مورد شریعتمداری گفته شده: «شریعتمداری که تبریزی است و در قم اقامت دارد، شخص ناصالحی نیست؛ او را می‌توان محرمانه برای مبارزه با خمینی تقویت کرد و باید آخوند را به جان آخوند انداخت.» (شریعتمداری به روایت اسناد، سند شماره ۴۳) 🔸 اسنادی از این دست نشان می‌دهد که آقای شریعتمداری هر چند در ظاهر خود را با نهضت امام همراه نشان می‌دهد اما از سوی دیگر سعی در حفظ جایگاه خود در نزد حکومت دارد. 🔻بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش 🔻شریعتمداری در آینه خاطرات 🔹مرحوم آیت الله در خاطرات خود درباره درخواست عجیب آقای شریعتمداری از آیت الله مشکینی (در تابستان 1357) چنین می‌گوید: «آقای آشیخ مرتضی اشراقی رابط بین من و آقای شریعتمداری بود، مطالبی را به ایشان سفارش می‌کردم، یا او به من سفارش می‌کرد. روزی ایشان آمد به من گفت: آقای شریعتمداری می‌گوید در ایران کودتا می‌شود و اگر کودتا شود آمریکایی‌ها چنین و چنان می‌کنند. به ایشان گفته بود برو به آقای احمدی بگو به زنجان برود و با آقای مشکینی صحبت نماید تا او امام را قانع کند که شاه از ایران نروند، ما در انتخابات شرکت کنیم و رأی اکثریت را ببریم و از این راه شاه را محدود کنیم. تابستان بود و اقای مشکینی در زنجان اقامت داشت، رفتم و با ایشان صحبت کردم. او گفت با وجود شاه نمی‌توان انتخابات آزادانه انجام داد. وجود شاه همچون سرطانی در دربار ریشه کرده بود.» (خاطرات مرحوم احمد میانجی، ص 288) 🔶وی افزود در زمانی که امام خمینی و به پیروی از او ملت به دنبال سرنگونی نظام سلطنتی و اخراج شاه بودند آقای شریعتمداری به موازات ، شعار صیانت از قانون اساسی مشروطه را مطرح کرد. ملی گراها و در رأس آنان آقایان مهندس بازرگان، امیر انتظام، پزشکپور و امینی نیز کارگردانان این صحنه بودند. آقای شریعتمداری در این زمان با طرح کردن شعار «عمل به قانون اساسی» می توانست بزرگترین ضربه را به پیکر نهضت فراگیر ایران وارد کند و با منحرف کردن آن از مسیر اصلی تاج و تخت شاه را از سقوط حتمی نجات بخشد تا جایی که درخواست می کند شعار شاه باید برود را حذف کنید. بعدا در پیام های شان از این انحراف سیاسی پیشگیری کرده، تلاش برای بقای شاه و رژیم او را نامیدند و چنین فرمودند: « پیش کشیدن شعار عمل به قانون اساسی ... خیانت به کشور اسلام است سران قوم باید ملت را در مسیری که یافته است و دشمن را شناخته به قیام دست زده است هدایت و پشتیبانی کنند و در این موقع حساس ملت را از مسیر انتخابیش با کجروی ها منحرف نکنند... ... موافقت با نظام شاهنشاهی چه به صراحت و چه به وسیله طرحی که لازمه اش بقای آن است خیانت به اسلام و قرآن و مسلمین است و هرکس باآن روی موافقت نشان دهد مطرود و اجتناب از او لازم است» این عماریون
🔴وضعیت اسفباری که شاهدش بود ♦️« سواری زیبایی بود. آرزو کردم ای کاش تنها نبودم. دو کامیون در جاده فرح آباد تصادف کرده بودند و ترافیک را حسابی بند آورده بودند. صبر کردم و در این فاصله نگاهی به زندگانی مردم این بخش تهران انداختم. تمام خیابان هایی که به بزرگراه می‌خورند کثیف و خاکی هستند... صبح زود بود و پلیس راهنمایی هنوز سر کار نیامده بود ولی یک پلیس تنها که پی در پی سیگار می کشید باد در غبغب انداخته بود و چنان با مردم رفتار می‌کرد که گویی پادشاهی است در حضور رعایایش. چند مرد و زن چادری با بغچه های زیر بغل از حمام عازم خانه بودند ... گروهی بچه دور هم جمع بودند. ♦️طبقات بالای جامعه ما هرگز چنین ساعتی از خواب بیدار نمی شوند،مردم دور چرخ لبوفروشی ازدحام کرده بودند. در گوشه‌ی خیابان چند سگ ولگرد و چند بچه لخت و عور لابلای زباله‌ها می‌لولیدند...سربازان وظیفه با سرهای تراشیده، شلوارهای بدقواره و پوتین های بی‌ریخت در کنار خیابان قدم می زدند و ظاهرا از تعطیل صبح جمعه شان لذت می بردند» ♦️علم پسر از تشریح کامل آن چه دیده است می‌نویسد « هم کسالت آور بود و هم غم انگیز؛ صحنه‌ای از جامعه رو به توسعه ...هیچ مقدار خوش‌بینی، زندگی را در این خیابان‌ها تغییر نمی‌دهد.» 📚منبع : گفت و گوهای من و شاه ، جلد یک ، صفحه 178 و 179
معافیت گمرکی دربار پهلوی در واردات مشروبات الکلی بر طبق اسناد بر جای مانده و خاطرات اکثر دولتمردان نظیر فساد سیاسی و اقتصادی و اخلاقی در عالی ترین سطح حاکمیت پهلوی وجود داشت. در این سند، نامه آتابای معاون وزارت دربار شاهنشاهی به تشریفات کل شاهنشاهی مبنی بر سفارش تهیه مشروبات مورد نیاز توسط وزارت خارجه جهت صدور دستورات لازم به منظور معافیت و ترخیص آن از گمرک آورده شده است. _____________________
🔴وضعیت اسفباری که شاهدش بود ♦️« سواری زیبایی بود. آرزو کردم ای کاش تنها نبودم. دو کامیون در جاده فرح آباد تصادف کرده بودند و ترافیک را حسابی بند آورده بودند. صبر کردم و در این فاصله نگاهی به زندگانی مردم این بخش تهران انداختم. تمام خیابان هایی که به بزرگراه می‌خورند کثیف و خاکی هستند... صبح زود بود و پلیس راهنمایی هنوز سر کار نیامده بود ولی یک پلیس تنها که پی در پی سیگار می کشید باد در غبغب انداخته بود و چنان با مردم رفتار می‌کرد که گویی پادشاهی است در حضور رعایایش. چند مرد و زن چادری با بغچه های زیر بغل از حمام عازم خانه بودند ... گروهی بچه دور هم جمع بودند. ♦️طبقات بالای جامعه ما هرگز چنین ساعتی از خواب بیدار نمی شوند،مردم دور چرخ لبوفروشی ازدحام کرده بودند. در گوشه‌ی خیابان چند سگ ولگرد و چند بچه لخت و عور لابلای زباله‌ها می‌لولیدند...سربازان وظیفه با سرهای تراشیده، شلوارهای بدقواره و پوتین های بی‌ریخت در کنار خیابان قدم می زدند و ظاهرا از تعطیل صبح جمعه شان لذت می بردند» ♦️علم پسر از تشریح کامل آن چه دیده است می‌نویسد « هم کسالت آور بود و هم غم انگیز؛ صحنه‌ای از جامعه رو به توسعه ...هیچ مقدار خوش‌بینی، زندگی را در این خیابان‌ها تغییر نمی‌دهد.» 📚منبع : گفت و گوهای من و شاه ، جلد یک ، صفحه 178 و 179 🇮🇷
مسخره است خود شاه هم تریاک بکشد! شنبه 6 اردیبهشت 1349 «بازدید از بوشهر. چای شاه سرد بود و حسابی عصبانی شد. امروز بعدازظهر به شیراز برگشتیم ـ شاه هنوز اوقاتش تلخ بود... یکی از همراهان مسن ما در این سفر، تریاکی است و امشب یک بست به شاه تعارف کرد و گفت که حالش را بهتر می‌کند.1 من به شدت مخالفت کردم، گفتم هر چند دلم نمی‌خواهد عیش شاه را منقض کنم، ولی مسخره است شاه مملکتی که قاچاقچیان مواد مخدر را به اعدام محکوم می‌کند، خودش تریاک بکشد.»2 شرح عکس شاه،‌ فرح، (فرد وسط تصویر)، و دیگران در یک میهمانی شماره آرشیو: 1-2732-288م 1. امیرهوشنگ دولو قاجار، یکی از همین ملتزمین رکاب بود که به پااندازی و جور کردن بساط منقل و وافور شاه شهره بود و یک بار هم از همین بابت از طرف پلیس سوئیس تحت تعقیب و پیگرد قرار گرفت و موجبات رسوایی بدی را برای دولت ایران به‌وجود آورد. 2. ، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج 1، تهران، طرح نو،‌ بهار 1371، ص 233.
🔴وضعیت اسفباری که ، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران شاه( وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ ) شاهدش بود ♦️« سواری زیبایی بود. آرزو کردم ای کاش تنها نبودم. دو کامیون در جاده فرح آباد تصادف کرده بودند و ترافیک را حسابی بند آورده بودند. صبر کردم و در این فاصله نگاهی به زندگانی مردم این بخش تهران انداختم. تمام خیابان هایی که به بزرگراه می‌خورند کثیف و خاکی هستند... صبح زود بود و پلیس راهنمایی هنوز سر کار نیامده بود ولی یک پلیس تنها که پی در پی سیگار می کشید باد در غبغب انداخته بود و چنان با مردم رفتار می‌کرد که گویی پادشاهی است در حضور رعایایش. چند مرد و زن چادری با بغچه های زیر بغل از حمام عازم خانه بودند ... گروهی بچه دور هم جمع بودند. ♦️طبقات بالای جامعه ما هرگز چنین ساعتی از خواب بیدار نمی شوند،مردم دور چرخ لبوفروشی ازدحام کرده بودند. در گوشه‌ی خیابان چند سگ ولگرد و چند بچه لخت و عور لابلای زباله‌ها می‌لولیدند...سربازان وظیفه با سرهای تراشیده، شلوارهای بدقواره و پوتین های بی‌ریخت در کنار خیابان قدم می زدند و ظاهرا از تعطیل صبح جمعه شان لذت می بردند» ♦️علم پس از تشریح کامل آن چه دیده است می‌نویسد « هم کسالت آور بود و هم غم انگیز؛ صحنه‌ای از جامعه رو به توسعه ...هیچ مقدار خوش‌بینی، زندگی را در این خیابان‌ها تغییر نمی‌دهد.» 📚منبع : گفت و گوهای من و شاه ، جلد یک ، صفحه 178 و 179
ته حساب پول‌های نفت را هم بالا کشیدند! درباره افزایش قیمت خریدهای نظامی اخباری محرمانه به گوش شاه می‌رساند که نشان می‌دهد تا چه اندازه درآمدهای نفتی ایران به یغما رفته است: «یک خبر خیلی محرمانه از منابع انگلیسی‌‎ها شنیده‌ام که به عرض می‌رسانم. آن این است که منابع پنتاگون به کمپانی ژنرال دینامیک سازنده هواپیمای اف ـ 16 (F16) فشار آورده‌اند که باید قیمت‌ها را دوبرابر برای ایران حساب بکنی و بگویی که حساب سابق ما اشتباه بوده، به علاوه انفلاسیون (تورم) در قیمت‌ها تأثیر گذاشته؛ چون ایران خیلی علاقه‌مند به این هواپیماهاست، هر قیمتی بدهید، می‌خرد. شاهنشاه خیلی به فکر فرو رفتند. بعد فرمودند: در دل خودم هم چنین شکّی پیدا شده بود که به تو گفتم از سفیر آمریکا بپرس قیمت جمعی که برای هواپیما به کنگره گفته‌اند، برای 160 عدد یا برای 300 عدد است. اما ما از اینها کاغذ داریم که هر هواپیما را 6/ 5 میلیون دلار گفته‌اند، چطور حالا زیرش می‌زنند و می‌گویند هر هواپیما 18 میلیون دلار، از سه برابر هم بیشتر. عرض کردم همین کاری است که در مورد ناوشکن‌های اسپرانس (destroyer Spruance) کردند که قیمت یک‌دفعه از 280 میلیون دلار برای شش عدد به 600 میلیون دلار رسید و ما هم خریدیم. قطعا در آنجا هم پنتاگون نظر داشته که زودتر ته حساب پول‌های نفت را بکشد بالا». منبع:اسدالله علم، یادداشت‌های علم، علینقی عالیخانی، ج 6، تهران، کتابسرا، 1386-1371، صص 236-237. ✍شاید مقاومت هزینه داشته باشد ولی قطعاً وابستگی هزینه چند برابر خواهد داشت با این تفاوت که عزتت هم پایمال می‌شود...