در جناح میانی (غرب نهر عرایض) یگانهای قرارگاه فجر بهراحتی مواضع عراقیها در شمال سیلبند عرایض را که نیروهای دشمن از آنجا عقبنشینی کردهاند، به تصرف درآوردند و بهطرف نهر عرایض حرکت کردند. در ساعت ٢٣:٤٥ نیز اگرچه اعلام شد که این یگانها به نهر عرایض رسیدهاند، اما آنها هنوز به پلهای دشمن در شمال "پلنو" دست نیافته بودند.
در جناح راست (شرق نوار مرزی و شمال شلمچه)، پس از درگیری یگانهای نصر٢ با دشمن در شمال جاده شلمچه خرمشهر، نیروهای عراقی عقبنشینی کردند و درنتیجه، این واحد نظامی در ساعت ٢٣:٣٥ با اعلام اینکه تا جاده (در محور شلمچه) پیش رفته و آن را به تصرف درآورده است، افزود منتظر میماند تا در جناح چپ، نیروهای نصر٣ به جاده برسند. در این میان، نصر٣ که در جناح چپ نصر٢ وارد عمل شده و مدت زیادی مشغول پاکسازی میدان مین دشمن بود، در ساعت ٢٣:٥٥ گزارش داد که از میدان مین عبور کرده و با نزدیک شدن به مواضع عراقیها آماده درگیری با آنها است.
در محورهای پاسگاه شهابی و پاسگاه کوشک نیز که قرارگاه قدس وارد عمل شده بود، در ساعت ٢٣:٢٠ اعلام شد نیروهای این قرارگاه در حال پیشروی هستند، ولی هنوز با دشمن درگیر نشدهاند. در ساعت ٢٣:٥٥ هم خبر رسید که دشمن، منطقه کوشک و جنوب پاسگاه شهابی را تخلیه و به سمت نوار مرزی عقبنشینی کرده است.
به این ترتیب، در نخستین ساعات از آغاز مرحله چهارم عملیات بیتالمقدس، نیروهای سه قرارگاه فتح، فجر و نصر که موفق شدند مواضع اولیه دشمن در شمال جاده خرمشهر شلمچه را به تصرف درآورند، در حال پیشروی بهسوی این جاده و سپس نهر خین و اروندرود بودند. قرارگاه قدس نیز بدون درگیری بهسوی نوار مرزی کوشک و طلائیه پیش میرفت.
ا▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️
**** در همین آنات، ساعات و دقابق "ذره حقیر" نیز که جمعی گروهان از گردان حبیب ابن مظاهر (ف. شهید علی دانش) بودم و تحت فرماندهی حاج احمد متوسلیان در یگان ادغامی ارتش (لشگر 21 حمزه) عمل می کردیم در نزدیکی "خین" به روشنایی صبح خوردیم. دشمن به منظور شکستن محاصره، تمام توان خود را بکارد برد. در آن بحبوحه نبرد، در منظقه ای مسطح و تقریباً بدون عارضه زمین گیر شدیم و به زور خودمان را در پشت پستی بلندی هایی کوتایی که کمتر از 30 cm بود خودمان را به زمین چسبانده و مدام صدای باران گلوله را که زوزه کشان از بالای سر و دوروبرمان عبور می کردند. می شنیدیم... که در همان از ناحیه پا مورد اصابت گلوله ای سرکش شدم. خودم چیزی نفهمیدم ولی برادر جوادی صدایش بلند شد که من تیر خوردم. آرام نگاهی به پایم کردم و دیدیم بله گلوله به وارد پاچه شلوارم شده و از سوی دیگر خارج شده😊 .. بدون اینکه به پایم اصابت کند. بچه ها که دوروبرم متوجه شدند زدند زیر خنده😂😂.... و به این ترتیب کمی از شدت خستگی و فشار بی امانی که در آن لحظات حساس به ما وارد می شد، کاسته شد.
..... مدتی نگذشت که بچه ها از جناحین به سمت تیربارهای دشمن رفته و آتش آن را خاموش کردند. تدبیر احمد متوسلیان و ق نصر 2 این بود که آن تنگه و باریکه بسته شود و دیگر نیروهای عراقی که در خرمشهر به محاصره افتاده بودن نتوانند از غرب خرمشهر و از طریق شلمچه به سمت بصره فرار کنند.
همزمان با ما، نیروهای حاج احمد کاظمی (تیپ 8 نجف اشرف) به نبرد با عراقی ها در داخل خرمشهر پرداختند و در اندک زمانی سربازان دشمن دست های خود را به نشانه تسلیم بالا بردند.
➖ راوی: #ادمین کانال #دفاع_مقدس - بیسیمچی گروهان شهید امیرعلی اسکویی (گردان حبیب ابن مظاهر) در عملیات آزادسازی خرمشهر
-------------------------------------------
---------------------
اینجا بیت شهداست☝️☝️
🔵 روایت هایی نو و دست اول و غالباً از زبان راوی و شاهد اصلی ماجراهای جنگ
🌱 #انتشار_مطالب_صدقه_جاریه_است