جواد علی گلی از رزمندگان و جانبازان دفاع مقدس که آن ایام مسئول واحد تبلیغات لشکر ۲۷ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله بود در خاطره ای از #شهید_حسن_آقاخانی🥀
اینطور نقل کرده است :
امام جماعت واحد تعاون بود . بهش می گفتند #حاج_آقا_آقاخانی 🥀
روحیه عجیبی داشت . زیر آتیش سنگین عراق شهدا رو منتقل می کرد عقب .
توی همین رفت و آمد ها بود که گلوله مستقیم سرش رو جدا کرد .
چند قدمیش بودم . «هنوز تنم می لرزه وقتی یادم میاد».
از سر بریده شده اش صدا بلند شد:« السلام علیک یا ابا عبدالله» ...
😭😭😭
جواد علی گلی از رزمندگان و جانبازان دفاع مقدس که آن ایام مسئول واحد تبلیغات لشکر ۲۷ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله بود در خاطره ای از #شهید_حسن_آقاخانی🥀
اینطور نقل کرده است :
امام جماعت واحد تعاون بود . بهش می گفتند #حاج_آقا_آقاخانی 🥀
روحیه عجیبی داشت . زیر آتیش سنگین عراق شهدا رو منتقل می کرد عقب .
توی همین رفت و آمد ها بود که گلوله مستقیم سرش رو جدا کرد .
چند قدمیش بودم . «هنوز تنم می لرزه وقتی یادم میاد».
از سر بریده شده اش صدا بلند شد:« السلام علیک یا ابا عبدالله» ...
😭😭😭
جواد علی گلی از رزمندگان و جانبازان دفاع مقدس که آن ایام مسئول واحد تبلیغات لشکر ۲۷ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله بود در خاطره ای از #شهید_حسن_آقاخانی🥀
اینطور نقل کرده است :
امام جماعت واحد تعاون بود . بهش می گفتند #حاج_آقا_آقاخانی 🥀
روحیه عجیبی داشت . زیر آتیش سنگین عراق شهدا رو منتقل می کرد عقب .
توی همین رفت و آمد ها بود که گلوله مستقیم سرش رو جدا کرد .
چند قدمیش بودم . «هنوز تنم می لرزه وقتی یادم میاد».
از سر بریده شده اش صدا بلند شد:« السلام علیک یا ابا عبدالله» ...
😭😭😭
جواد علی گلی از رزمندگان و جانبازان دفاع مقدس که آن ایام مسئول واحد تبلیغات لشکر ۲۷ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله بود در خاطره ای از #شهید_حسن_آقاخانی🥀
اینطور نقل کرده است :
امام جماعت واحد تعاون بود . بهش می گفتند #حاج_آقا_آقاخانی 🥀
روحیه عجیبی داشت . زیر آتیش سنگین عراق شهدا رو منتقل می کرد عقب .
توی همین رفت و آمد ها بود که گلوله مستقیم سرش رو جدا کرد .
چند قدمیش بودم . «هنوز تنم می لرزه وقتی یادم میاد».
از سر بریده شده اش صدا بلند شد:« السلام علیک یا ابا عبدالله» ...
😭😭😭