eitaa logo
این عماریون
351 دنبال‌کننده
220.8هزار عکس
59.1هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
محل کارم شهر اوز بود و من در پی این بودم که به جهرم انتقالی بگیرم. می‌گفت نگران نباش به زودی همسر می‌شوی و خودشان تو را منتقل می‌کنند. 😭 🍃⚘🍃 لیاقت رو داشت 😭 ولی هرگز گمان نمی‌کردم که به این زودی بشه و به همین دلیل هر وقت محمد صحبت از این می‌کرد که همسر می‌شوی می‌گفتم این چه حرفیه ! من نمی‌خواهم همسر شوم. 😭😭 🍃⚘🍃 روز ٨ محرم سال ٩۴ بود که دلتنگی و بی‌قراری ام بیشتر شد. 😭 چند روز بود که از بی‌ خبر بودم. با پدر محمد تماس گرفتم خیلی با من حرف نزد. 😭 🍃⚘🍃 نگران شدم دوباره تماس گرفتم ، دیدم صدای گریه می‌آید تا گفتم آقاجون از خبری شده ؟ گفت : آقاجون محمد دیگر تمام شد.😭 🍃⚘🍃 همه می‌دانستند غیر از من. آنقدر گریه و بی‌ تابی کردم که متوجه نشدم همسایه‌ ها آمدند و مرا آماده ی رفتن کردند. 😭 🍃⚘🍃 همه جا با اما بعضی جاها مثل حرم شاهچراغ (ع)⚘ دلتنگی برای بیشتر میشه. با محمد زیاد به حرم شاهچراغ (ع)⚘ می‌ رفتیم. 🍃⚘🍃
محل کارم شهر اوز بود و من در پی این بودم که به جهرم انتقالی بگیرم. می‌گفت نگران نباش به زودی همسر می‌شوی و خودشان تو را منتقل می‌کنند. 😭 🍃⚘🍃 لیاقت رو داشت 😭 ولی هرگز گمان نمی‌کردم که به این زودی بشه و به همین دلیل هر وقت محمد صحبت از این می‌کرد که همسر می‌شوی می‌گفتم این چه حرفیه ! من نمی‌خواهم همسر شوم. 😭😭 🍃⚘🍃 روز ٨ محرم سال ٩۴ بود که دلتنگی و بی‌قراری ام بیشتر شد. 😭 چند روز بود که از بی‌ خبر بودم. با پدر محمد تماس گرفتم خیلی با من حرف نزد. 😭 🍃⚘🍃 نگران شدم دوباره تماس گرفتم ، دیدم صدای گریه می‌آید تا گفتم آقاجون از خبری شده ؟ گفت : آقاجون محمد دیگر تمام شد.😭 🍃⚘🍃 همه می‌دانستند غیر از من. آنقدر گریه و بی‌ تابی کردم که متوجه نشدم همسایه‌ ها آمدند و مرا آماده ی رفتن کردند. 😭 🍃⚘🍃 همه جا با اما بعضی جاها مثل حرم شاهچراغ (ع)⚘ دلتنگی برای بیشتر میشه. با محمد زیاد به حرم شاهچراغ (ع)⚘ می‌ رفتیم. 🍃⚘🍃