eitaa logo
این عماریون
322 دنبال‌کننده
264.1هزار عکس
73.8هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
✡️ عملیات یهودیان برای مبارزه با (صلی‌الله علیه و آله و سلم) تروریسم تاریخی یهود (مرحله اول عملیات یهود) 🔹یهود با شناسایی نور نبوت در اجداد پیامبر(ص)و با تطبیق آن با علائم ذکر شده در کتاب­های آسمانی سعی در خاموش کردن این نور داشتند. 1⃣ ترور هاشم: حضرت هاشم، جد اعلای پیامبر، مکی است، اما قبر ایشان در غزه فلسطین است! ایشان از مکه برای تجارت به سوی شام خارج شده و در یثرب مهمان رئیس یکی از قبائل مستقر در مدینه به نام عمرو بن زید بن لبید خزرجی می­ شود. هاشم با دختر عمرو، سلمی، ازدواج می­کند. بعد از ازدواج، هاشم همسر خود را به مکه برد، وقتی سلمی حامله شد، طبق شرطی که هنگام ازدواج کرده بودند، او را برای وضع حمل به نزد خانواده­ اش در یثرب برگرداند و خود از آنجا برای تجارت به شام رفت، هنگام رفتن به سفر، به همسرش سفارش می­کند که احتمال دارد از این سفر بازنگردم. خداوند به تو پسری خواهد داد، از او سخت نگهداری کن. 🔹هاشم به غزه می­ رود و پس از پایان تجارت هنگام بازگشت در همان شب به ناگاه دچار بیماری می­ شود. اصحابش را فرا می­ خواند و می­ گوید به مکه بازگردید. به مدینه که رسیدید، به همسرم سلام برسانید و او را سفارش کنید برای فرزندم که از او متولد می­ شود و بگوئید که او بزرگ ترین دغدغه من است. پس قلم و کاغذی می­ خواهد و وصیت­نامه­ ای می­ نویسد که بخش عمده­ ای از آن در سفارش به پاسداری از فرزند است و اشتیاق به زیارت او (المجلسی، ج15، 53-51). 🔹حضرت موسی خبر آمدن پیامبر اکرم(ص) را به یهودیان داده بود. اینان از قیافه پدر و مادر و نسل او آگاه بودند و گنجینه­ ای از اطلاعات را در اختیار داشتند و آنان مسلط به علم چهره­ شناسی بودند که از موسی آموخته بودند و نسل به نسل به آنان منتقل شده بود. بنابراین هاشم، در چهره آنان آشنا بود و یهودیان به خوبی می­ دانستند که پیامبر آخرالزمان از نسل اوست. اما تیر آنها دیر به هدف خورد و هنگامی هاشم ترور شد که نطفه عبدالمطلب در مکه بسته شده بود. 2⃣ ترور عبدالمطلب: فرزند هاشم در مدینه به دنیا آمد و رشد کرد و او را شیبه نامیدند. به توصیه هاشم، مادر پاسداری او را به عهده گرفت و جالب است که مادر دیگر ازدواج نکرد. 🔹روزی مردی از بنی عبد مناف به هنگام رفتن برای تجارت، در یثرب، می­ بیند یکی از بچه­ ها در حال بازی، خود را فرزند هاشم می­ خواند. از حال او می­ پرسد. او خود را معرفی می­ کند و آن مرد این خبر را به مطلب می­ رساند (المجلسی، ج15، 122). و مطلب این کودک را فراری داده و همراه خود به مکه می­ برد(المجلسی، ج15، 158) 🔹طبق نقل دیگری، با توافق مادرش این کار را می کند (الجزری، ج2، 6). به هنگام مراجعت مطلّب و شیبه، یهودیان آنان را شناسایی کرده و به آنها حمله کردند که با اعجاز نجات یافتند (المجلسی، ج15، 60). وقتی مطلّب او را به مکه آورد، مردم به گمان اینکه او غلام مطلب است او را عبدالمطلب نام نهادند و این نام بر او ماند (المجلسی، ج15، 123). 3⃣ترور عبدالله: یهود در ترور عبدالمطلب ناکام ماند و از او عبدالله به دنیا آمد. عبدالله اهل مدینه است ولی قبرش در مدینه در مقرّ یهود است. درباره او داستان­ها صریح­تر است و یهودیان بارها دست به ترور او زده و ناکام ماندند ( المجلسی، ج15، 110-90). 🔹روزی وهب بن عبد مناف، یکی از تجّار مکه، عبدالله را که آن روز جوانی 25 ساله بود، دید که یهودیان او را در میان گرفته و می­ خواهند او را بکشند. وهب ترسید و در میان بنی­ هاشم رفت و فریاد زد: عبدالله را دریابید که دشمنان او را در میان گرفته­ اند. عبدالله معجزه­ آسا نجات یافت. وهب که شاهد نجات معجزه­ آسای او بود و نور نبوت را در چهره­ اش می­ دید، پیشنهاد ازدواج دخترش آمنه و عبدالله را داد و این ازدواج مبارک سرگرفت. 🔹نقل شده است یهودیان، خانمی از کاهنان یهود را فرستادند که همسر عبدالله شود و نطفه پیامبر آخرالزمان به این زن منتقل شود لذا آن زن هر روز سر راه عبدالله را می­ گرفت و به او پیشنهاد ازدواج می­ داد اما روز بعد از ازدواج عبدالله با آمنه، دیگر آن پیشنهاد را نداد، عبدالله از او پرسید چرا این بار سخن پیشینت را تکرار نکردی؟ گفت نوری که در پیشانی تو بود، دیگر نیست. عبدالله ازدواج کرده بود (ابن شهرآشوب، ج1، 26). 🔹چند ماه پس از ازدواج آن­دو و در شرایطی که آمنه باردار بود، عبدالله در راه بازگشت از شام در مدینه از دنیا می­ رود(الطبری، ج1، 598) و تیر یهود برای بار دوم دیر به هدف می­ خورد و عبدالله به گونه­ ای مشکوک در یثرب رحلت می­ کند اما نمی­ توان خط ترور را ردیابی کرد. لعنت خدابر یهود صهیونیستی  
✡️ عملیات یهودیان برای مبارزه با (صلی‌الله علیه و آله و سلم) 🔹یهود چون انبیاء الهی را مانع رسیدن به اهداف خود می‌دید، با آنها به جنگ بر‌می‌خاست و تا کشتن ایشان پیش می‌رفت تا اینکه زمان تولد موعود دومی که در تورات وعده داده شده بود، فرا رسید. 🔹قرآن سرسخت­ترین دشمن مسلمین را یهود می­داند و می­فرماید: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا...»(مائده 82) دشمن­ترین مردم نسبت به کسانی که ایمان آورده­ اند، یهود و مشرکان هستند. 🔹اما با تتبع در تاریخ صدر اسلام و جنگ­های پیامبر با یهودیان، مواردی که دال بر سرسختی این دشمن مهم مومنین باشد به چشم نمی­ خورد و حتی در بسیاری از عملیات­های پیامبر عظیم­ الشان اسلام علیه ایشان، برخی از تاریخ­نگاران، شروع کننده جنگ را، مسلمین دانسته­ اند و از سیاق تاریخ برمی­ آید یهودیان تنها به دفاع از خود می­ پرداخته­ اند. 🔹با توجه به اینکه در قرآن، به تصریح آیات آن و نیز تاکید بزرگان دین، انحرافی راه ندارد، و عین صدق و راستی می­ باشد، پس باید ناگفته­ هایی در تاریخ وجود داشته باشد که اگر کشف شود، ردپای یهود در بسیاری از توطئه­ های صدر اسلام، قبل و بعد از آن روشن خواهد شد. برای این منظور، ناگزیر از مرور برخی نکات کلیدی تاریخ یهود هستیم. 🔹سران یهود و به تبع آنها سایر یهودیان بعد از حضرت موسی(ع) از راه حق منحرف شدند و پیامبران الهی را که برای اصلاح ایشان ظهور می­کردند، به قتل می­ رساندند، (بقره91 و آل­عمران112) .ادامه دارد....
✡️ عملیات یهودیان برای مبارزه با (صلی‌الله علیه و آله و سلم) 🔹یهود چون انبیاء الهی را مانع رسیدن به اهداف خود می‌دید، با آنها به جنگ بر‌می‌خاست و تا کشتن ایشان پیش می‌رفت تا اینکه زمان تولد موعود دومی که در تورات وعده داده شده بود، فرا رسید. 🔹قرآن سرسخت­ترین دشمن مسلمین را یهود می­داند و می­فرماید: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا...»(مائده 82) دشمن­ترین مردم نسبت به کسانی که ایمان آورده­ اند، یهود و مشرکان هستند. 🔹اما با تتبع در تاریخ صدر اسلام و جنگ­های پیامبر با یهودیان، مواردی که دال بر سرسختی این دشمن مهم مومنین باشد به چشم نمی­ خورد و حتی در بسیاری از عملیات­های پیامبر عظیم­ الشان اسلام علیه ایشان، برخی از تاریخ­نگاران، شروع کننده جنگ را، مسلمین دانسته­ اند و از سیاق تاریخ برمی­ آید یهودیان تنها به دفاع از خود می­ پرداخته­ اند. 🔹با توجه به اینکه در قرآن، به تصریح آیات آن و نیز تاکید بزرگان دین، انحرافی راه ندارد، و عین صدق و راستی می­ باشد، پس باید ناگفته­ هایی در تاریخ وجود داشته باشد که اگر کشف شود، ردپای یهود در بسیاری از توطئه­ های صدر اسلام، قبل و بعد از آن روشن خواهد شد. برای این منظور، ناگزیر از مرور برخی نکات کلیدی تاریخ یهود هستیم. 🔹سران یهود و به تبع آنها سایر یهودیان بعد از حضرت موسی(ع) از راه حق منحرف شدند و پیامبران الهی را که برای اصلاح ایشان ظهور می­کردند، به قتل می­ رساندند، (بقره91 و آل­عمران112) .ادامه دارد.... https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
✡️ عملیات یهودیان برای مبارزه با (صلی‌الله علیه و آله و سلم) 🔹یهود چون انبیاء الهی را مانع رسیدن به اهداف خود می‌دید، با آنها به جنگ بر‌می‌خاست و تا کشتن ایشان پیش می‌رفت تا اینکه زمان تولد موعود دومی که در تورات وعده داده شده بود، فرا رسید. 🔹قرآن سرسخت­ترین دشمن مسلمین را یهود می­داند و می­فرماید: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا...»(مائده 82) دشمن­ترین مردم نسبت به کسانی که ایمان آورده­ اند، یهود و مشرکان هستند. 🔹اما با تتبع در تاریخ صدر اسلام و جنگ­های پیامبر با یهودیان، مواردی که دال بر سرسختی این دشمن مهم مومنین باشد به چشم نمی­ خورد و حتی در بسیاری از عملیات­های پیامبر عظیم­ الشان اسلام علیه ایشان، برخی از تاریخ­نگاران، شروع کننده جنگ را، مسلمین دانسته­ اند و از سیاق تاریخ برمی­ آید یهودیان تنها به دفاع از خود می­ پرداخته­ اند. 🔹با توجه به اینکه در قرآن، به تصریح آیات آن و نیز تاکید بزرگان دین، انحرافی راه ندارد، و عین صدق و راستی می­ باشد، پس باید ناگفته­ هایی در تاریخ وجود داشته باشد که اگر کشف شود، ردپای یهود در بسیاری از توطئه­ های صدر اسلام، قبل و بعد از آن روشن خواهد شد. برای این منظور، ناگزیر از مرور برخی نکات کلیدی تاریخ یهود هستیم. 🔹سران یهود و به تبع آنها سایر یهودیان بعد از حضرت موسی(ع) از راه حق منحرف شدند و پیامبران الهی را که برای اصلاح ایشان ظهور می­کردند، به قتل می­ رساندند، (بقره91 و آل­عمران112) .ادامه دارد....
✡️ عملیات یهودیان برای مبارزه با 🔹سپاه مکه مجموعه­ ای از سران شرک و سرمایه­ داران بزرگ مکه بودند که سردمدار مبارزه با اسلام بوده و مانع پیوستن توده مردم به اسلام می­ شدند و اگر سد این مجموعه در هم می­ شکست، اسلام به سرعت تمام شبه جزیره را فرا می­ گرفت و جنگ و کشتارهای بعدی توسط آن رخ نمی­ داد. اگرمسلمین دارای بصیرت کافی بوده و تابع دستورات پیامبر(ص) بودند،در همین کارزار اول، کار مشرکان تمام می­ شد 🔹متأسفانه نیروهای پیامبر(ص) دارای چنان بصیرتی نبودند چرا که ساعتی بعد از منهزم شدن سپاه کفر، که بهترین فرصت برای قلع و قمع سران شرک بود، به ناگاه بدون اینکه فرمانی در این زمینه از سوی پیامبر(ص) صادر شده باشد، جنگ تعطیل شد. علت این امر هم، به اسارت گرفته شدن شماری از مشرکان بود 🔹آیة نازل شده در این زمینه، بیانی روشن از عمق فاجعه بود: ما کانَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَکُونَ لَهُ أَسْرى‏ حَتَّى یُثْخِنَ فِی الْأَرْضِ تُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَ اللَّهُ یُرِیدُ الْآخِرَةَ وَ اللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ، لَوْ لا کِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّکُمْ فِیما أَخَذْتُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ» (انفال 67 و 68) برای هیچ پیامبری نسزد که اسیران داشته باشد تا که در روی زمین کشتار بسیار کند. شما متاع این جهانی را می­ خواهید و خدا آخرت را می­ خواهد و او پیروزمند و حکیم است. اگر پیش از این از جانب خدا حکم نشده بود به سبب آنچه که گرفته بودید عذابی بزرگ به شما می­ رسید 🔹نقش یهود: بعضی، طمع برخی مسلمین در سپاه اسلام را مسبب و مشوق اسیر­گیری دانسته­ اند. دراین خصوص نقل شده بعضی از انصار نزد پیامبر آمدند و از حضرت خواستند که از کشتن اسیران صرف نظر کرده و در عوضِ گرفتن فدیه، آنها را آزاد نماید و بر خواسته خویش پای فشردند. پیامبر در پاسخ آنها فرمودند: اگر چه چنین کنیم، سال دیگربه تعدادشان کشته می­ دهیم. آنها گفتند: باکی نیست، امسال از آنها فدیه می­ گیریم و سود دنیا می­ بریم و در سال آینده شهید می­ شویم و به بهشت می­رویم (القمی، ج1، 126و270) 🔹تمرد از امر پیامبر آن هم از سوی سلحشوران بدری بسیار بعید به نظر می­رسد. پس باید به دنبال دلیلی ظریف­تر بگردیم. جریانی که دائماً در مدینه از سوی یهود پیگیری می­ شد این بود که نبی اکرم (ص) پیروزی­های زودرس نداشته باشد. اگر مشرکان در بدر نابود می­ شدند، یهود به سرعت سقوط می­ کرد و منافقان نیز نمی­ توانستند آنان را یاری کنند. نفاق داخل مدینه نیاز به زمان داشت پس نهضت اسلامی باید به تاخیر بیافتد 🔹بنابراین می­ بایست در میان یهود و نفاق داخل مدینه به دنبال عوامل این نافرمانی گشت، چرا که تنها آنها از این امر سود می­ بردند. این مسلم است که یهود نمی­ توانست در این خصوص، فعالیت مستقیم داشته باشد پس چه کسانی عامل مستقیم ایجاد جو اسیرگیری در بین مسلمین بوده­ اند؟ از آنجا که گزارشات تاریخی، دراین زمینه چندان گویا نیست، برای پاسخ به این سؤال باید در امور پیرامونی نبرد بدر دقت نمود. در اینجا رد پای این جریان را در داستانی از طبری که ابن ابی الحدید هم آن را آورده، پی می­ گیریم 🔹او پس از اینکه درخواست قریش از ابوبکر و عمر را برای پادرمیانی در خصوص اسرا نقل می­ کند، در ادامه می­ افزاید: پس از جنگ، بین ابابکر و عمر در کشتن یا زنده نگه داشتن آنان، اختلاف شد... و حضرت آیه 118 سوره مائده را خواندند (ابن ابی الحدید،14،173) ابن ابی الحدید بعد از نقل این داستان می­ گوید: آیه 118 سوره مائده که پیامبر خواندند، در آخر عمر پیامبر نازل شده است در حالی که جنگ بدر در سال دوم هجرت بوده است پس چگونه می­ توان پذیرفت که پیامبر به این آیه استدلال کرده باشد؟! سپس وی در متن و درستی این حدیث تردید می­ کند (ابن ابی الحدید، ج14، 173) 🔹در هیچ منبع تاریخی نیامده که رسول الله(ص) در خصوص فرجام اسرا، اصحاب را به شور دعوت کرده و نظر آنها را طلب کرده باشد و اساساً جای این سؤال است که چرا تنها این دو تن، نزد پیامبر در این مورد سخن گفته­ اند؟ چرا در این داستان از افراد دیگری چون علی(ع) و مقداد ذکری به میان نیامده است؟ اگر صرفاً مسئله اظهار رای مطرح بود، چرا تا این حد از سوی این دو تن برای به کرسی نشاندن نظرشان اصرار شد؟ آیا نمی­ دانستند این نحوه اظهار رای، که اولی شفاعت اسرا کند و بیرون رود و دومی داخل شده و حکم به اعدام آنها دهد و تا چند نوبت این عمل تکرار شود موجب گستاخی عوام شده، جو تشنج پدید خواهد آمد و در نهایت پیامبر نخواهد توانست نظرش را در خصوص اسرا اعمال کند؟ 🔹به هر حال در نتیجه این واقعه، دشمنان خونی اسلام نجات یافته و مجال پیدا کردند که جنگ خونین احد را در سال بعد به راه اندازند. حال آیا از مجموع این امور نمی­ توان حدس زد که جریان اسیرگیری هم برنامه­ ای حساب شده بوده است؟
✡️ عملیات یهودیان برای مبارزه با 🔹جنگ احد: دومین عملیات پیامبر با مشرکان، نبرد احد می­ باشد. سران یهود به مکه آمدند و با ابوسفیان گفتگو نموده او را تحریک کردند و قول دادند که در صورت عملیات دوباره، هماهنگ با آنها وارد جنگ خواهند شد. در سال بعد ابوسفیان سه هزار نفر نیرو برای رزم گردآورده، به همراه سه هزار نفر نیروی تدارکاتی و تعدادی زن، سپاه شرک را دوباره به راه انداخت. 🔹خبر این سپاه به پیامبر رسید و ایشان به مشورت با یاران پرداختند. نخست خود پیامبر(ص) پیشنهاد دادند که داخل مدینه بجنگیم و جنگ را به جنگ شهری تبدیل کنیم چرا که مشرکان پرشمار و تجهیزات نظامی­شان بیشتر است و در میدان­ های باز می­ توانند ما را دور بزنند و محاصره کنند؛ اما اگر در شهر بجنگیم چون محل عملیات را می­ شناسیم، سازمان دشمن، وقتی وارد کوچه­ های مدینه شد، به هم خورده و تضعیف می­ گردد. از طرفی همه مردم شهر درگیر جنگ شده و ما می­توانیم از همه قوا بهره بگیریم ( ابن­ابی­الحدید، ج14، 223). 🔹ولی برخی از اصحاب نظر ایشان را نپذیرفتند و جنگ در شهر را ننگین دانستند (القمی، ج1، 111) اصحاب در برابر رأی مستحکم پیامبر که با اصول نظامی سازگار بود می­ بایست دلیل منطقی بیاورند. اما چنانکه در تاریخ نقل است، دلایل مخالفان نظر پیامبر متعصبانه و بی­ منطق بوده است. سستی این دلایل نشان می­دهد که جریانی رخ داده تا واقعیتی را که در اینجا رخ داده، بپوشانند و آن چیزی نیست جز تحمیل خروج از شهر بر پیامبر. 🔹اگر این جنگ در شهر اتفاق می­ افتاد، قطعاً این نبرد به سود پیامبر تمام می­ شد و ضربه­ ای که مشرکان می­ بایست در بدر می­ خوردند و از آن رَستند، در اینجا کامل می­ شد و سقوط شرک جلو می­ افتاد آورده­ اند ابوسفیان هنگامی که به سوی مدینه می­ آمد، متوجه جاسوسان پیامبر(ص) شد و از اینکه مسلمین با شنیدن خبر حمله پر تعداد مشرکین در شهر بمانند ابراز نگرانی کرد (الواقدی، ج1، 205). ولی علی­رغم این مطلب او به مسیر خود ادامه داد. آیا این مطلب نشانه این نیست که او از پیش از جنگ، از خروج سپاه مطمئن بوده است؟ به عبارت دیگر این امر که او از قبل می­ داند که برخی پیامبر را مجبور به خروج از شهر می­ کنند، حکایت از ارتباط او با برخی از مسلمین ندارد؟ 🔹در جریان مشاوره، دودستگی و اختلافی در بین مردم رخ داد. امثال عبدالله بن ابی بن سلول و یارانش بر ماندن در شهر اصرار داشته(الواقدی، ج1، 219) و طرفدار نظر پیامبر بودند و عده­ ای هم مخالف این نظر بودند. در پایان حضرت پذیرفتند که از شهر خارج شوند. ایشان پس از اقامه نماز، به منزل رفتند تا لباس و زره بر تن کنند و سلاح بردارند و همراه آنان دو نفر نیز داخل شدند (ابن­ ابی­ الحدید، ج14، 225). در این لحظه مردم از کرده خود پشیمان شدند که چرا رسول­ الله را به خروج از شهر مجبور کردند. هنگامی که حضرت از منزل خارج شدند، مخالفان جنگ شهری نزدشان آمدند و پشیمانی خود را ابراز کردند اما حضرت نپذیرفتند و فرمودند: من شما را به این امر دعوت کردم و شما آن را نپذیرفتید، برای یک پیامبر شایسته نیست پس از پوشیدن زره آن را درآورد تا زمانی که با دشمن نبرد کند (الواقدی، ج1، 214). در اینجا جای این پرسش است که چرا مردم نخست نظر به خروج دادند و سپس پشیمان شدند؟ 🔹آیا پاسخ این پرسش با دو نفری که همراه پیامبر(ص) به هنگام پوشیدن زره داخل خانه شدند، ارتباط نداشته است؟ هنگامی که این­ دو در بین مردم بودند، نظر مردم خروج از شهر بود اما هنگامی که اینها ساعتی از میان مردم خارج شدند، به یک­باره نظر مردم دگرگون شد! پس هسته مرکزی مخالفت مردم با نظر نخست پیامبر، همین دو تن هستند چون تا از مردم دور شدند، مردم بر آن شدند تا نظر پیامبر را اجرا کنند. 🔹این نکته قابل تأمل است که چرا پیامبر(ص) که موافق جنگ شهری است، در این شرایط که مخالفان دست از مخالفت برداشته­ اند، از تصمیم به خروج، برنگشتند؟ حضرت می­ دانستند که تغییر رای مردم به دلیل دوری آن­دو است و با ورود ایشان و جوسازی مجدد، احتمال تغییر دوباره رای مردم می­ رود و ساعتی دیگر نظرشان تغییر یافته و رایی دیگر خواهند داد. در واقع نظریه خروج، از ناحیه مردم نبود بلکه به آنان القاء شده بود. درست همانند سال پیش که تفکر اسیرگیری در میانشان القاء شد. 🔹شایعه کشته شدن پیامبر: در شرایط بحرانی نبرد، ناگهان فریاد برخاست که پیامبر کشته شد. مسلمانانی که در این گیرودار اندک مقاومتی داشتند، با شنیدن این خبر پا به فرار گذاشتند و همه نیروی شرک آزاد شد. این شایعه را حتی دشمن هم باور کرده بود. امر به قدری مشتبه شده بود که ابوسفیان نیز نمی­ دانست که پیامبر زنده است یا نه (ابن­ ابی­ الحدید، ج14، 244). https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731