eitaa logo
این عماریون
316 دنبال‌کننده
265.8هزار عکس
74.5هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
۳۱۳: 🔺 نقدی بر عملکرد روزنامه‌های حامی وطن، از فرهیختگان و وطن امروز تا رسالت و جوان و کیهان ۱۴۰۱/۱۰/۲ 🚨 روزنامه اعتماد پیکر روح الله عجمیان را بعد از "لگد کوب شدن در اتوبان کرج" به تحریریه برده و یک هفته است در حال لگدکوب کردن شهید وطن هستند!! آقایان اهل قلم شما مرده‌اید؟ آقایان صاحبِ منبر مرده‌اید؟ آقایان صاحبِ رسانه مرده‌اید؟ در برابر "روزنامه‌ی قاتل ها" سکوت نکنید! 🔺 بیش از یک ماه است که دادگاه‌های مربوط به آشوبگران در ایران برپا شده و زمان رسیدگی به اقدامات آنها فرا رسیده است. همزمان با این مهم دو پرونده در افکار عمومی باز شده که تقریبا همه تصور می‌کردند از آنجایی که دفاع از قاتلین آنها، به دور از مروت و شرافت است، کسی جرات دفاع از عوامل آن را نداشته باشد. پرونده اول پرونده ی است که به شهادت رسیدن شهید منجر شد؛ و پرونده دوم مربوط به که به شهادت شهید روح الله عجمیان منجر شد. در ماجرای کرج بیش از ۱۶ نفر در به شهادت رساندن مظلومانه ی یک مدافع امنیت که برای باز کردن مسیر جاده و کمک به خودروهایی که در ترافیک چند کیلومتریِ اجباریِ آشوبگران مانده بودند رفته بود، ایفای نقش کردند. در کمال ناباوری از لحظه مطرح شدن نام عوامل این جنایت، روزنامه‌ی اعتماد در اقدامی عجیب به مصاحبه با خانواده ی قاتلان و تلاش برای مظلوم نمایی آنان پرداخته است. 🔺 "روزنامه ی قاتل ها" در همین جهت ابتدا با مادر یکی از قاتل‌ها مصاحبه کرده، فردایش سراغ پدر قاتل رفته و سپس عکس قاتل را کنار عکس شهید گذاشته و برای قاتل مظلومیت خریده!!! و آخر هفته را با گزارشی از خانواده یکی دیگر جنایتکارها به پایان رسانده است. اینکه چرا بین این همه مقتول که یکی از یکی فجیع تر از دنیا رفته‌اند ترجیح داده "روزنامه ی قاتل ها" باشد را مفصل در جای خود مورد بحث قرار خواهیم داد اما حالا سوال جدی از روزنامه نگاران جریان حامی ایران است. سوالی که انتظار می‌رود سربازان رسانه ای وطن، از آنها که در و هستند تا کسانی که در جوان و رسالت و و... قلم می‌زنند به آن فکر کنند. آیا وقتی شهید، مورد حمله ی روزنامه‌ی تطهیر کننده‌ی قاتل قرار می‌گیرد، می‌توان امید داشت که چهره ی آن قاتل تطهیر نشود؟ ما قطعاً و یقیناً به تلاش‌های روزنامه‌های حامی وطن اطمینان داریم؛ اما یک سوال از عزیزان: در شرایطی که "روزنامه ی قاتل‌ها" هر روز یک پروژه برای مظلوم نمایی یک قاتل آماده کرده، چند پروژه در جهت پرداختن به شهید روح الله عجمیان و خانواده‌اش آماده کرده‌اند؟ آیا روح الله عجمیان در برابر "روزنامه قاتل ها" تنها نمانده است؟!! برادران و خواهران! منکر زحمات شما نیستیم اما آیا شما پیکر مطهر روح الله عجمیان که از اتوبان کرج به تحریریه ی روزنامه ی اعتماد منتقل شده و زیر مشت و لگد کارمندان روزنامه‌ی قاتل‌ها افتاده را تنها نگذاشته‌اید؟ پیکر شهید روی زمین کشیده شد تا مملکت در آرامش باشد. چرا اجازه می‌دهید روزنامه‌ی اعتماد، جاده را یک طرفه دیده و بی پروا از قاتلین، مظلوم بسازد؟ والله سادگی خانه ی روح الله عجمیان را اگر یکی از اشرار داشت همین حالا روزنامه‌ی اعتماد آن را تیتر یک می‌کرد. برای چنین سوژه ای در میان روزنامه نگاران ما حتی یک نفر هم نیست که بتواند هر روز یک مصاحبه متفاوت از مواردِ مرسوم، با یکی از اعضای خانواده روح الله عجمیان گرفته و هر بار از یک زاویه به آن بپردازد؟ 🔺 در بین طراح ها و کارکاتوریست هایمان کسی نیست این رذالت "روزنامه ی قاتل ها" را به چالش بکشد؟ اگر در تحریریه‌ی روزنامه‌ی اعتماد برای ادامه دادنِ راهِ قاتلان روح الله عجمیان قلم و کاغذ به وفور یافت می‌شود، ما همین را در کیهان و رسالت و جوان و فرهیختگان و وطن امروز و چه و چه نداریم؟!! آقای حسین شریعتمداری، سال‌هاست که در کیهان، کلمه‌ی "زنجیره ای" را به دمِ روزنامه‌های اصلاح طلب بسته، آیا وقتش نرسیده روزنامه‌های حامی وطن زنجیره وار در برابر برنامه ای هماهنگ تعریف کنند؟ روی سخن این متن با همه است! وقتی دارند قاتل یک شهید را تطهیر می‌کنند، وقتی آن شهید از ما بوده، وقتی آن شهید مظلومانه از بین ما رفته، وقتی آن شهید فدای ایران شده، وقتی جای جلاد و شهید دارد عوض می‌شود اولین و بزرگترین خائنِ به میهن آن کسی ست که در برابر این ظلم آشکار سکوت کند. زمانی که پیکر مطهر حسین (ع) به قتلگاه رفت، خواهرش آنچه بر سر پیکر آوردند را نظاره گر بود.
۳۱۳: 🔺 نقدی بر عملکرد روزنامه‌های حامی وطن، از فرهیختگان و وطن امروز تا رسالت و جوان و کیهان ۱۴۰۱/۱۰/۲ 🚨 روزنامه اعتماد پیکر روح الله عجمیان را بعد از "لگد کوب شدن در اتوبان کرج" به تحریریه برده و یک هفته است در حال لگدکوب کردن شهید وطن هستند!! آقایان اهل قلم شما مرده‌اید؟ آقایان صاحبِ منبر مرده‌اید؟ آقایان صاحبِ رسانه مرده‌اید؟ در برابر "روزنامه‌ی قاتل ها" سکوت نکنید! 🔺 بیش از یک ماه است که دادگاه‌های مربوط به آشوبگران در ایران برپا شده و زمان رسیدگی به اقدامات آنها فرا رسیده است. همزمان با این مهم دو پرونده در افکار عمومی باز شده که تقریبا همه تصور می‌کردند از آنجایی که دفاع از قاتلین آنها، به دور از مروت و شرافت است، کسی جرات دفاع از عوامل آن را نداشته باشد. پرونده اول پرونده ی است که به شهادت رسیدن شهید منجر شد؛ و پرونده دوم مربوط به که به شهادت شهید روح الله عجمیان منجر شد. در ماجرای کرج بیش از ۱۶ نفر در به شهادت رساندن مظلومانه ی یک مدافع امنیت که برای باز کردن مسیر جاده و کمک به خودروهایی که در ترافیک چند کیلومتریِ اجباریِ آشوبگران مانده بودند رفته بود، ایفای نقش کردند. در کمال ناباوری از لحظه مطرح شدن نام عوامل این جنایت، روزنامه‌ی اعتماد در اقدامی عجیب به مصاحبه با خانواده ی قاتلان و تلاش برای مظلوم نمایی آنان پرداخته است. 🔺 "روزنامه ی قاتل ها" در همین جهت ابتدا با مادر یکی از قاتل‌ها مصاحبه کرده، فردایش سراغ پدر قاتل رفته و سپس عکس قاتل را کنار عکس شهید گذاشته و برای قاتل مظلومیت خریده!!! و آخر هفته را با گزارشی از خانواده یکی دیگر جنایتکارها به پایان رسانده است. اینکه چرا بین این همه مقتول که یکی از یکی فجیع تر از دنیا رفته‌اند ترجیح داده "روزنامه ی قاتل ها" باشد را مفصل در جای خود مورد بحث قرار خواهیم داد اما حالا سوال جدی از روزنامه نگاران جریان حامی ایران است. سوالی که انتظار می‌رود سربازان رسانه ای وطن، از آنها که در و هستند تا کسانی که در جوان و رسالت و و... قلم می‌زنند به آن فکر کنند. آیا وقتی شهید، مورد حمله ی روزنامه‌ی تطهیر کننده‌ی قاتل قرار می‌گیرد، می‌توان امید داشت که چهره ی آن قاتل تطهیر نشود؟ ما قطعاً و یقیناً به تلاش‌های روزنامه‌های حامی وطن اطمینان داریم؛ اما یک سوال از عزیزان: در شرایطی که "روزنامه ی قاتل‌ها" هر روز یک پروژه برای مظلوم نمایی یک قاتل آماده کرده، چند پروژه در جهت پرداختن به شهید روح الله عجمیان و خانواده‌اش آماده کرده‌اند؟ آیا روح الله عجمیان در برابر "روزنامه قاتل ها" تنها نمانده است؟!! برادران و خواهران! منکر زحمات شما نیستیم اما آیا شما پیکر مطهر روح الله عجمیان که از اتوبان کرج به تحریریه ی روزنامه ی اعتماد منتقل شده و زیر مشت و لگد کارمندان روزنامه‌ی قاتل‌ها افتاده را تنها نگذاشته‌اید؟ پیکر شهید روی زمین کشیده شد تا مملکت در آرامش باشد. چرا اجازه می‌دهید روزنامه‌ی اعتماد، جاده را یک طرفه دیده و بی پروا از قاتلین، مظلوم بسازد؟ والله سادگی خانه ی روح الله عجمیان را اگر یکی از اشرار داشت همین حالا روزنامه‌ی اعتماد آن را تیتر یک می‌کرد. برای چنین سوژه ای در میان روزنامه نگاران ما حتی یک نفر هم نیست که بتواند هر روز یک مصاحبه متفاوت از مواردِ مرسوم، با یکی از اعضای خانواده روح الله عجمیان گرفته و هر بار از یک زاویه به آن بپردازد؟ 🔺 در بین طراح ها و کارکاتوریست هایمان کسی نیست این رذالت "روزنامه ی قاتل ها" را به چالش بکشد؟ اگر در تحریریه‌ی روزنامه‌ی اعتماد برای ادامه دادنِ راهِ قاتلان روح الله عجمیان قلم و کاغذ به وفور یافت می‌شود، ما همین را در کیهان و رسالت و جوان و فرهیختگان و وطن امروز و چه و چه نداریم؟!! آقای حسین شریعتمداری، سال‌هاست که در کیهان، کلمه‌ی "زنجیره ای" را به دمِ روزنامه‌های اصلاح طلب بسته، آیا وقتش نرسیده روزنامه‌های حامی وطن زنجیره وار در برابر برنامه ای هماهنگ تعریف کنند؟ روی سخن این متن با همه است! وقتی دارند قاتل یک شهید را تطهیر می‌کنند، وقتی آن شهید از ما بوده، وقتی آن شهید مظلومانه از بین ما رفته، وقتی آن شهید فدای ایران شده، وقتی جای جلاد و شهید دارد عوض می‌شود اولین و بزرگترین خائنِ به میهن آن کسی ست که در برابر این ظلم آشکار سکوت کند. زمانی که پیکر مطهر حسین (ع) به قتلگاه رفت، خواهرش آنچه بر سر پیکر آوردند را نظاره گر بود.
♦️ افراطی‌ترین دولت تاریخ رژیم صهیونیستی فعالیت خود را آغاز کرد. زیر پوست اسرائیل چه خبر است؟ 🔸 آیا عده‌ای با شخص آیت‌الله خامنه‌ای بیعت داشته‌اند؟ 🔸 افراطی‌ترین رهبرانِ جمعیتی که ۱۵ درصد اسرائیل را تشکیل می‌دهد به ایران پناهنده خواهند شد؟ ۱۴۰۱/۱۰/۹ 🔺 امروز صهیونیست‌ها افرطی‌ترین کابینه طول تاریخ رژیم صهیونیستی را با محوریت بنیامین نتانیاهو تشکیل دادند. کابینه‌ای که باعث شد سفیر رژیم صهیونیستی در فرانسه از ناراحتی استعفا بدهند؛ بیش از صد چهره سرشناس رژیم صهیونیستی از بابتش ابراز نگرانی کرده، بیانیه داده و برخی آن را به معنای وقوع تنش در سال 2023 برای این رژیم بدانند. در همین خصوص یائیر لاپید نخست وزیر سابق رژیم صهیونیستی در قالب ویدئویی به بهانه آغاز سال 2023 گفته: سه مشکل اصلی برای اسرائیل وجود دارد که سال پیشِ رو، را به سخت‌ترین سال این رژیم تبدیل خواهد کرد. مشکل اول یهودیان حریدیمی هستن که ما داریم به آنها حقوق می‌دهیم و در بازار کار اسرائیل هیچ نقشی ندارند. مشکل دوم جایگاه ما در جهان است و مشکل سوم انسجام ما از درون است. لاپید در ادامه اضافه کرده که روی کار آمد دولت نتانیاهو می‌تواند علاوه بر سه عامل فوق به بحرانی‌تر شدن اوضاع دامن زده و سال 2023 را برای اسرائیل سخت تر کند... 🔺 لاپید حتی پا را از این هم فراتر گذاشته و گفته که پیش‌بینی می‌کنم دولت نتانیاهو چندان نتواند به فعالیت خود ادامه دهد. اما نکته ی مهم‌تری هم وجود دارد که لاپید آن را به عنوان بحران اصلی رژیم مورد اشاره قرار داد و آن هم یهودیان حریدیمی هستند. مشکلی که حالا به معضلی اساسی برای رژیم صهیونیستی تبدیل شده و با توجه به جمعیت 15 درصدی کار را برای صهیونیست ها پیچیده کرده‌اند. این گروه به شدت مذهبی بوده، خط قرمزهای عجیب و غریب تند و بعضا افراطی داشته و بر این باورند که باید مشغول تحصیل در حوزه مذهب باشند و زندگی را به این سبک بگذرانند. نکته ی ماجرا البته حقیقتی ست که رژیم صهیونیستی دوست ندارد خیلی پیرامونش بحث شود. 🔺 مهرماه سال گذشته خبری در رسانه های رژیم صهیونیستی منتشر شد که نشان می‌داد برخی چهره های مطرح این جریان درخواست کرده‌اند به ایران پناهنده شوند، اما آمریکا و اسرائیل فشارهایی را آورده تا از رسانه ای و عمومی شدن این اتفاق مهم توسط آنها جلوگیری کند. ماجرا زمانی جالب تر می‌شود که بدانید رژیم صهیونیستی متوجه می‌شود که یک گروه از همین یهودی ها قصد داشته‌اند از فرودگاه گواتمالا به خاورمیانه بیایند. تا اینجای کار خیلی ابهامی از سوی صهیونیست ها وجود نداشته تا اینکه متوجه می‌شوند این گروه قصد دارند خودشان را به نقطه ای مرزی در برسانند. اینجا بوده که صهیونیست ها مطمئن می‌شوند اینها قصد پناهنده شدن به ایران را داشته و می‌کوشند آنها را منصرف کنند. 🔺 سال گذشته روزنامه ی یدیعوت آحارانوت اشاره ای داشته به اینکه یک گروه یهودی در فلسطین اشغالی قصد پناهنده شدن به ایران را داشته و ظاهرا رهبران این گروه به بیعت آیت الله خامنه ای در آمده اند. بعدها مشخص شد اشاره ی یدعوت آحارانوت به رهبران فرقه‌ی حسیدی و رهبران گروه لو طاهور بوده است. چیزی در حال رخ دادن است؟ در این خصوص که زیر پوست اسرائیل دقیقا چه دارد رخ می‌دهد و چرا برخی می‌خواهند با رهبر ایران بیعت کرده یا به سمت ایران بیایند؟! نمیتوان شتاب زده اظهار نظر کرد. آیا مسئله به یک دعوا بین صهیونیست‌ها برمی‌گردد که حیثیتی شده و حالا بخشی از جامعه به این جمع بندی رسیده که باید با دشمنِ رژیم صهیونیستی بیعت کند؟ یا چیز فراتری در حال رخ دادن است؟ اگر بخواهیم با در نظر گرفتن توجه ویژه ای که این فرقه های فوقِ مذهبی درباره کتب تاریخی یهود دارند اظهار نظر کنیم و اگر بخواهیم نگرانی های امروز مقامات رژیم صهیونیستی را در نظر بگیریم به یک نکته میرسیم: رژیم صهیونیستی در دهه هشتم عمر خود قرار دارد. از طرفی در این دهه یکی از افراطی‌ترین و تندروترین کابینه های رژیم تشکیل شده است. 🔺 بسیاری معتقدند که یهودی ها (از لحاظ تاریخی) هیچ وقت موفق به تشکیل حکومتی که بتواند دهه هشتم را پشت سر بگذارد نشده و همواره یا در دهه هشتم نابود شده‌اند یا تجزیه... از طرفی یائر لاپید هم در اظهارات بی‌سابقه‌ی اخیر خود گفته دنیا در حالی به ما خیره است که ما ممکن است به چند کشور کوچکتر تبدیل شویم. از برآیند اینها اینطور به نظر می‌رسد که فرقه‌های فوق مذهبی یهود کار را برای چیزی به نام اسرائیل تمام شده می بینند و به دنبال جایی هستند که از گزند دشمنان اسرائیل در امان باشند، پس کجا بهتر از ایران؟ صبور باشید، در شب های بعد مفصل توضیح خواهیم داد... #
♦️ آیا "قاآنی" فرمان را به درستی در دست گرفته؟ 🔸 اگر امروز قاسم سلیمانی بین ما بود، از وضعیت کنونی رضایت داشت؟ 🔸 تحولات منطقه، سه سال بعد از ترور بزدلانه ی قاسم سلیمانی (قسمت اول) ۱۴۰۱/۱۰/۱۳ 🔺 سه سال بعد از ترور بزدلانه ی قاسم سلیمانی این سوال در ذهن بسیاری از کارشناسان وجود دارد که وضعیت منطقه را چگونه باید دید و آیا بازی به همان شکلی که سلیمانی می‌خواست در حال پیش رفتن است؟ یکی از مواردی که در فضای غیر رسمی در خصوص ژنرال شهید مطرح می‌شود، این است که هر بار که خبری در خصوص ترور یک دانشمند هسته‌ای در ایران یا رجزخوانی صهیونیست ها علیه کشورمان را مطرح می‌کردند؛ او تاکید میکرده بر اینکه باید در کنار پاسخ به این لفاظی‌ها، پاسخ اصلی را با افزایش دامنه ی نفوذمان در فلسطین اشغالی بدهیم. برخی در همین خصوص این جمله را به ژنرال شهید نسبت می‌دهند که باید کاری کنیم که در صورت تقابل مستقیم، قبل از آنکه موشک‌هایمان به تلاویو برسد، یارانمان در کف خیابان‌های فلسطین اشغالی فعال شده باشند.. فارغ از آنکه جمله‌ی فوق و نسبتش با این فرد چقدر دقیق باشد، او همواره تلاش کرده بود در مرحله اول در غزه حفظ شود و در مرحله ی دوم دامنه‌ی نفوذش به عمق رژیم صهیونیستی گسترش پیدا کند. 🔺 کمی پس از ترور قاسم سلیمانی اتفاقاتی در فلسطین رخ می‌دهد که نشان می‌دهد ما از این پس با یک فلسطین جدید رو به رو هستیم. از آنچه در این سه سال صرفا در مسئله‌ی فلسطین (ما فعلا درباره دیگر بخش‌ها حرفی نمی‌زنیم که آنها هم در جای خود مهم هستند) رخ داده نشان از یک تحول عجیب و غریب در صحنه نبرد دارد: 1️⃣ حفظ سرمایه‌ی قاسم سلیمانی در غزه و جلوگیری از فروپاشی آن! 2️⃣ تشکیلِ نانوشته‌ ای به نام ارتش فلسطین؛ بردنِ گروه های فلسطینی زیر یک پرچم واحد، (با حفظ هویتِ هر کدام) به نام "ارتش فلسطین" که چند رزمایش مشترک و موفق در غزه انجام داده است. 3️⃣ اعتبار سازی برای مقاومتِ غزه در بین فلسطینیانی که تحت سیطره ی جنبشِ سازشکارِ خودگرانِ فلسطین هستند. (تا بستر برای پذیرشِ مدلِ غزه در آن مناطق، بین مردم فراهم شود) 4️⃣ تعریف عملیاتِ "تستِ مدام موشک در غزه به سمت دریا" با هدف نشان دادن افزایش توانِ نظامی به صهیونیست‌ها در جهت یادآوری هزینه های حمله به غزه... 5️⃣ تثبیت غزه به عنوان یک قرارگاه و بطور همزمان گسترش دامنه ی مقاومت تا کرانه باختری 6️⃣ شکل دهی به یک ساز و کار هوشمندانه برای مسلح شدنِ فلسطینیان بیرون از غزه (از طریق پادگان‌هایِ خود صهیونیست‌ها؛ با سلاح‌هایی که به سرقت میرود، و روش های دیگر...) 7️⃣ روی میز گذاشتن عملیات‌های فداکارانه (به صورت شبنامه روزی) به طوری که بیش از صد کشته و زخمی در ایام اخیر روی دست صهیونیست ها گذاشته (که برخی از آنها چهره‌های شناخته شده بوده اند.) 8️⃣ تعریف عملیات های سایبری پیچیده و گسترده ی هدفمند که به چالش‌هایی برای زیرساخت های رژیم صهیونیستی منجر شده است. 9️⃣ تعریف نبرد های ترکیبی سایبری-هکری-میدانی در عمق فلسطین اشغالی 🔟 تعریف ماموریت‌هایی برای موساد و شاباک در دلِ فلسطین اشغالی و جلبِ توجه آنها به داخل 1️⃣1️⃣ تحمیل این باور به صهیونیست‌ها که بهتر است به جای مرزها توجهشان به "عمق داخلی" باشد! 2️⃣1️⃣ انجام اقداماتی که در نهایت به وحشت شهرک نشین‌ها و شکل‌گیری کمپین‌های "مهاجرت معکوس" منجر شده است... 🔺 آنچه می بینیم صرفا وضعیت رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی است و اگر قرار بود به آنچه برای این رژیم در کشورهای ثالث (اعم از وضعیت تجار، عوامل موساد، نظامیان و دیپلمات‌ها اشاره کرد این خودش یک سیاهه‌ی مفصل میشد) همه آنچه که مرور شد حکایت از یک برنامه ی کاملا حساب شده دارد. برنامه ای که به تنهایی توسط ایران صورت نگرفته و قطعا یک شبکه‌ی عظیم از نیروهای مقاومت در شکل دهی به آن نقش دارند... رخدادهای سه سال گذشته در فلسطین اشغالی نشان می‌دهد که اسماعیل قاآنی با هوشمندی تمام مسیری که قاسم سلیمانی در تلاش بوده تا محقق کند را پیش برده است. 🔺 آیا نیروهای تحت امر او بر اساس برنامه‌ی تعریف شده جلو می‌روند یا از آن جلو زده‌اند؟ اگر بخواهیم به این سوال با در نظر گرفتن اظهارات کارشناس‌های نظامی-امنیتی و اظهارات مقامات ایران پاسخ دهیم؛ شاید این جمله که امروز توسط سردار حاجی زاده مطرح شد گویای همه چیز باشد: "قدرت مقاومت در ۳ سال گذشته هزاران برابر شده است" شهادت سلیمانی به شکل عجیب و غریبی انگیزه‌ای شد برای یارانش که اقداماتی را رقم بزنند که تصور می‌کردند به نوعی بتواند ادای دینِ آنها به فرمانده باشد. به یاری حضرت الله از قِبَل همین مسیر در آینده ی پیش رو اتفاقاتی بزرگ را شاهد خواهیم بود. اتفاقاتی که حاج قاسم سال‌ها انتظارش را می‌کشید...
♦️ آیا "قاآنی" فرمان را به درستی در دست گرفته؟ 🔸 اگر امروز قاسم سلیمانی بین ما بود، از وضعیت کنونی رضایت داشت؟ 🔸 تحولات منطقه، سه سال بعد از ترور بزدلانه ی قاسم سلیمانی (قسمت اول) ۱۴۰۱/۱۰/۱۳ 🔺 سه سال بعد از ترور بزدلانه ی قاسم سلیمانی این سوال در ذهن بسیاری از کارشناسان وجود دارد که وضعیت منطقه را چگونه باید دید و آیا بازی به همان شکلی که سلیمانی می‌خواست در حال پیش رفتن است؟ یکی از مواردی که در فضای غیر رسمی در خصوص ژنرال شهید مطرح می‌شود، این است که هر بار که خبری در خصوص ترور یک دانشمند هسته‌ای در ایران یا رجزخوانی صهیونیست ها علیه کشورمان را مطرح می‌کردند؛ او تاکید میکرده بر اینکه باید در کنار پاسخ به این لفاظی‌ها، پاسخ اصلی را با افزایش دامنه ی نفوذمان در فلسطین اشغالی بدهیم. برخی در همین خصوص این جمله را به ژنرال شهید نسبت می‌دهند که باید کاری کنیم که در صورت تقابل مستقیم، قبل از آنکه موشک‌هایمان به تلاویو برسد، یارانمان در کف خیابان‌های فلسطین اشغالی فعال شده باشند.. فارغ از آنکه جمله‌ی فوق و نسبتش با این فرد چقدر دقیق باشد، او همواره تلاش کرده بود در مرحله اول در غزه حفظ شود و در مرحله ی دوم دامنه‌ی نفوذش به عمق رژیم صهیونیستی گسترش پیدا کند. 🔺 کمی پس از ترور قاسم سلیمانی اتفاقاتی در فلسطین رخ می‌دهد که نشان می‌دهد ما از این پس با یک فلسطین جدید رو به رو هستیم. از آنچه در این سه سال صرفا در مسئله‌ی فلسطین (ما فعلا درباره دیگر بخش‌ها حرفی نمی‌زنیم که آنها هم در جای خود مهم هستند) رخ داده نشان از یک تحول عجیب و غریب در صحنه نبرد دارد: 1️⃣ حفظ سرمایه‌ی قاسم سلیمانی در غزه و جلوگیری از فروپاشی آن! 2️⃣ تشکیلِ نانوشته‌ ای به نام ارتش فلسطین؛ بردنِ گروه های فلسطینی زیر یک پرچم واحد، (با حفظ هویتِ هر کدام) به نام "ارتش فلسطین" که چند رزمایش مشترک و موفق در غزه انجام داده است. 3️⃣ اعتبار سازی برای مقاومتِ غزه در بین فلسطینیانی که تحت سیطره ی جنبشِ سازشکارِ خودگرانِ فلسطین هستند. (تا بستر برای پذیرشِ مدلِ غزه در آن مناطق، بین مردم فراهم شود) 4️⃣ تعریف عملیاتِ "تستِ مدام موشک در غزه به سمت دریا" با هدف نشان دادن افزایش توانِ نظامی به صهیونیست‌ها در جهت یادآوری هزینه های حمله به غزه... 5️⃣ تثبیت غزه به عنوان یک قرارگاه و بطور همزمان گسترش دامنه ی مقاومت تا کرانه باختری 6️⃣ شکل دهی به یک ساز و کار هوشمندانه برای مسلح شدنِ فلسطینیان بیرون از غزه (از طریق پادگان‌هایِ خود صهیونیست‌ها؛ با سلاح‌هایی که به سرقت میرود، و روش های دیگر...) 7️⃣ روی میز گذاشتن عملیات‌های فداکارانه (به صورت شبنامه روزی) به طوری که بیش از صد کشته و زخمی در ایام اخیر روی دست صهیونیست ها گذاشته (که برخی از آنها چهره‌های شناخته شده بوده اند.) 8️⃣ تعریف عملیات های سایبری پیچیده و گسترده ی هدفمند که به چالش‌هایی برای زیرساخت های رژیم صهیونیستی منجر شده است. 9️⃣ تعریف نبرد های ترکیبی سایبری-هکری-میدانی در عمق فلسطین اشغالی 🔟 تعریف ماموریت‌هایی برای موساد و شاباک در دلِ فلسطین اشغالی و جلبِ توجه آنها به داخل 1️⃣1️⃣ تحمیل این باور به صهیونیست‌ها که بهتر است به جای مرزها توجهشان به "عمق داخلی" باشد! 2️⃣1️⃣ انجام اقداماتی که در نهایت به وحشت شهرک نشین‌ها و شکل‌گیری کمپین‌های "مهاجرت معکوس" منجر شده است... 🔺 آنچه می بینیم صرفا وضعیت رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی است و اگر قرار بود به آنچه برای این رژیم در کشورهای ثالث (اعم از وضعیت تجار، عوامل موساد، نظامیان و دیپلمات‌ها اشاره کرد این خودش یک سیاهه‌ی مفصل میشد) همه آنچه که مرور شد حکایت از یک برنامه ی کاملا حساب شده دارد. برنامه ای که به تنهایی توسط ایران صورت نگرفته و قطعا یک شبکه‌ی عظیم از نیروهای مقاومت در شکل دهی به آن نقش دارند... رخدادهای سه سال گذشته در فلسطین اشغالی نشان می‌دهد که اسماعیل قاآنی با هوشمندی تمام مسیری که قاسم سلیمانی در تلاش بوده تا محقق کند را پیش برده است. 🔺 آیا نیروهای تحت امر او بر اساس برنامه‌ی تعریف شده جلو می‌روند یا از آن جلو زده‌اند؟ اگر بخواهیم به این سوال با در نظر گرفتن اظهارات کارشناس‌های نظامی-امنیتی و اظهارات مقامات ایران پاسخ دهیم؛ شاید این جمله که امروز توسط سردار حاجی زاده مطرح شد گویای همه چیز باشد: "قدرت مقاومت در ۳ سال گذشته هزاران برابر شده است" شهادت سلیمانی به شکل عجیب و غریبی انگیزه‌ای شد برای یارانش که اقداماتی را رقم بزنند که تصور می‌کردند به نوعی بتواند ادای دینِ آنها به فرمانده باشد. به یاری حضرت الله از قِبَل همین مسیر در آینده ی پیش رو اتفاقاتی بزرگ را شاهد خواهیم بود. اتفاقاتی که حاج قاسم سال‌ها انتظارش را می‌کشید...
♦️ آیا "قاآنی" فرمان را به درستی در دست گرفته؟ 🔸 اگر امروز قاسم سلیمانی بین ما بود، از وضعیت کنونی رضایت داشت؟ 🔸 تحولات منطقه، سه سال بعد از ترور بزدلانه ی قاسم سلیمانی (قسمت اول) ۱۴۰۱/۱۰/۱۳ 🔺 سه سال بعد از ترور بزدلانه ی قاسم سلیمانی این سوال در ذهن بسیاری از کارشناسان وجود دارد که وضعیت منطقه را چگونه باید دید و آیا بازی به همان شکلی که سلیمانی می‌خواست در حال پیش رفتن است؟ یکی از مواردی که در فضای غیر رسمی در خصوص ژنرال شهید مطرح می‌شود، این است که هر بار که خبری در خصوص ترور یک دانشمند هسته‌ای در ایران یا رجزخوانی صهیونیست ها علیه کشورمان را مطرح می‌کردند؛ او تاکید میکرده بر اینکه باید در کنار پاسخ به این لفاظی‌ها، پاسخ اصلی را با افزایش دامنه ی نفوذمان در فلسطین اشغالی بدهیم. برخی در همین خصوص این جمله را به ژنرال شهید نسبت می‌دهند که باید کاری کنیم که در صورت تقابل مستقیم، قبل از آنکه موشک‌هایمان به تلاویو برسد، یارانمان در کف خیابان‌های فلسطین اشغالی فعال شده باشند.. فارغ از آنکه جمله‌ی فوق و نسبتش با این فرد چقدر دقیق باشد، او همواره تلاش کرده بود در مرحله اول در غزه حفظ شود و در مرحله ی دوم دامنه‌ی نفوذش به عمق رژیم صهیونیستی گسترش پیدا کند. 🔺 کمی پس از ترور قاسم سلیمانی اتفاقاتی در فلسطین رخ می‌دهد که نشان می‌دهد ما از این پس با یک فلسطین جدید رو به رو هستیم. از آنچه در این سه سال صرفا در مسئله‌ی فلسطین (ما فعلا درباره دیگر بخش‌ها حرفی نمی‌زنیم که آنها هم در جای خود مهم هستند) رخ داده نشان از یک تحول عجیب و غریب در صحنه نبرد دارد: 1️⃣ حفظ سرمایه‌ی قاسم سلیمانی در غزه و جلوگیری از فروپاشی آن! 2️⃣ تشکیلِ نانوشته‌ ای به نام ارتش فلسطین؛ بردنِ گروه های فلسطینی زیر یک پرچم واحد، (با حفظ هویتِ هر کدام) به نام "ارتش فلسطین" که چند رزمایش مشترک و موفق در غزه انجام داده است. 3️⃣ اعتبار سازی برای مقاومتِ غزه در بین فلسطینیانی که تحت سیطره ی جنبشِ سازشکارِ خودگرانِ فلسطین هستند. (تا بستر برای پذیرشِ مدلِ غزه در آن مناطق، بین مردم فراهم شود) 4️⃣ تعریف عملیاتِ "تستِ مدام موشک در غزه به سمت دریا" با هدف نشان دادن افزایش توانِ نظامی به صهیونیست‌ها در جهت یادآوری هزینه های حمله به غزه... 5️⃣ تثبیت غزه به عنوان یک قرارگاه و بطور همزمان گسترش دامنه ی مقاومت تا کرانه باختری 6️⃣ شکل دهی به یک ساز و کار هوشمندانه برای مسلح شدنِ فلسطینیان بیرون از غزه (از طریق پادگان‌هایِ خود صهیونیست‌ها؛ با سلاح‌هایی که به سرقت میرود، و روش های دیگر...) 7️⃣ روی میز گذاشتن عملیات‌های فداکارانه (به صورت شبنامه روزی) به طوری که بیش از صد کشته و زخمی در ایام اخیر روی دست صهیونیست ها گذاشته (که برخی از آنها چهره‌های شناخته شده بوده اند.) 8️⃣ تعریف عملیات های سایبری پیچیده و گسترده ی هدفمند که به چالش‌هایی برای زیرساخت های رژیم صهیونیستی منجر شده است. 9️⃣ تعریف نبرد های ترکیبی سایبری-هکری-میدانی در عمق فلسطین اشغالی 🔟 تعریف ماموریت‌هایی برای موساد و شاباک در دلِ فلسطین اشغالی و جلبِ توجه آنها به داخل 1️⃣1️⃣ تحمیل این باور به صهیونیست‌ها که بهتر است به جای مرزها توجهشان به "عمق داخلی" باشد! 2️⃣1️⃣ انجام اقداماتی که در نهایت به وحشت شهرک نشین‌ها و شکل‌گیری کمپین‌های "مهاجرت معکوس" منجر شده است... 🔺 آنچه می بینیم صرفا وضعیت رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی است و اگر قرار بود به آنچه برای این رژیم در کشورهای ثالث (اعم از وضعیت تجار، عوامل موساد، نظامیان و دیپلمات‌ها اشاره کرد این خودش یک سیاهه‌ی مفصل میشد) همه آنچه که مرور شد حکایت از یک برنامه ی کاملا حساب شده دارد. برنامه ای که به تنهایی توسط ایران صورت نگرفته و قطعا یک شبکه‌ی عظیم از نیروهای مقاومت در شکل دهی به آن نقش دارند... رخدادهای سه سال گذشته در فلسطین اشغالی نشان می‌دهد که اسماعیل قاآنی با هوشمندی تمام مسیری که قاسم سلیمانی در تلاش بوده تا محقق کند را پیش برده است. 🔺 آیا نیروهای تحت امر او بر اساس برنامه‌ی تعریف شده جلو می‌روند یا از آن جلو زده‌اند؟ اگر بخواهیم به این سوال با در نظر گرفتن اظهارات کارشناس‌های نظامی-امنیتی و اظهارات مقامات ایران پاسخ دهیم؛ شاید این جمله که امروز توسط سردار حاجی زاده مطرح شد گویای همه چیز باشد: "قدرت مقاومت در ۳ سال گذشته هزاران برابر شده است" شهادت سلیمانی به شکل عجیب و غریبی انگیزه‌ای شد برای یارانش که اقداماتی را رقم بزنند که تصور می‌کردند به نوعی بتواند ادای دینِ آنها به فرمانده باشد. به یاری حضرت الله از قِبَل همین مسیر در آینده ی پیش رو اتفاقاتی بزرگ را شاهد خواهیم بود. اتفاقاتی که حاج قاسم سال‌ها انتظارش را می‌کشید...
♦️ 1095 روز پس از قاسم سلیمانی، اوضاع منطقه چگونه است؟! 🔸 آیا محور مقاومت موفق به صیانت از سرمایه های او شده است؟ 🔸 قاآنی چقدر در مدیریت سپاه قدس ایران موفق بوده است؟ (قسمت دوم) ۱۴۰۱/۱۰/۱۴ 🔺 شب گذشته بخش اول از جغرافیای منطقه (مسئله فلسطین) و تحولات عجیب و غریبی که در سه سال گذشته در آن رخ داد را بررسی کردیم. اما در خصوص کشورهای اطراف ایران فارغ از تحولاتی که در جبهه های مقاومت در این کشورها رخ داده، سال‌ها نیروهای برون مرزی ایران در تلاش بودند تا شبکه ای از نیروهای نیابتی که ایجاد شده‌اند را بتوانند به شکل یکپارچه‌ای در برابر تهدیدی از دشمنان به وسعت خاورمیانه، مسلح کنند. پر واضح است که تک تک این نیروها در جای جای منطقه به لطف قاسم سلیمانی و تلاش‌هایش مانند یک لشکر قدرتمند بوده که آمادگی حضور در یک جنگ تمام عیار از طریق توان موشکی و پهپادی و نیروی نظامی خود را دارند. اما با این وجود جای یک هماهنگی یک پارچه به وسعت منطقه در بین این نیروها خالی بود. 🔺 چیزی در حدود 15 سال است که آمریکا تلاش کرده کشورهای حاشیه را قانع کند که از لب مرزهای خود با ایران سامانه‌های پدافندی را در خود جای دهند؛ که بتواند جلوی موشک های ایران را بگیرد! بلکه تا دیوارهای فلسطین اشغالی یک سپر دفاعی برای صهیونیست‌ها دست و پا شود. این پروژه بعد از 15 سال هنوز به هیچ خروجی مثبتی نرسیده است. در طرف مقابل قاسم سلیمانی آرزو داشت تا یاران نیابتی ما با کمک نیروهای مسلح ایران بتوانند در حوزه تهاجمی یک شبکه ی یکپارچه ایجاد کنند. در همین خصوص از همان روزهای شهادت او تا امروز بر روی چند پروژه تمرکز شد. پروژه اول؛ تجهیز تمام نیروهای مقاومت از عراق تا فلسطین و لبنان و یمن و ... به پهپاد‌ها و پروژه دوم؛ ارتقا تسلیحات موشکی که در اختیار این نیروها قرار دارد. 🔺 تعریف یک شبکه‌ی یکپارچه‌ی موشکی-پهپادی به وسعت خاورمیانه از تهران تا دیواره‌های فلسطین اشغالی و از غزه تا یمن... امروز به اعتراف دوستان و دشمنان ایران، ایالات متحده مقاومت این شبکه را راه اندازی و عملیاتی کرده است. این نیروها چگونه این تسلیحات را در مراکزی مانند یمن و فلسطین اشغالی دریافت کرده‌اند؟ چطور پهپادی که در یمن استفاده می‌شود عینا همان مدلی ست که ایران در رژه ی خود با نام استفاده میکند؟ (وقتی یمن محاصره است این تسلیحات چگونه آنجا دیده می‌شود؟) در مسئله ی موشک چطور یاران ایران به ویژه حزب الله لبنان (بدون آنکه توجه جهان را به خود جلب کنند) تا جایی پیش رفته‌اند که حتی برخورداری از تسلیحاتی با برد 1000 کیلومتر درباره آنها مطرح می‌شود؟ سلیمانی نقشه ای را ترسیم کرد که قرار بود در منطقه پیش برده شده و محقق شود. در نبودِ او، به اعتراف دوست و دشمن آنچه ایشان روی کاغذ آورده بود در حال عملی شدن است. ما در حال آماده کردن منطقه برای پذیرش یک رخداد مهم هستیم. 🔺 تحولات با شتاب بسیار زیاد حتی سریع تر از زمانی که ژنرال ایرانی فرمانده ی سپاه قدس بود، در حال رخ دادن است. و جهان به یاری خدا با دیدن حقیقتِ ما غافلگیر خواهد شد... ترور قاسم سلیمانی رخدادی بود که یاران سلیمانی را بیدار کرد. سلیمانی برای آنکه بتواند یارانش را آگاه نگه دارد نیاز داشت به آنها یادآور شود که "دشمن اصلی آنها آمریکا ست" ایالات متحده با حماقت خود به او کمک کرد بتواند با شهادتش این ذهنیت را در تفکر یاران خود بسازد... بخش اعظمی از آنچه این روزها در منطقه می‌بینیم از این جهت در مقایسه با زمان حیات حاج قاسم سریع تر در حال انجام است چون یاران او احساس می‌کنند که باید دین خود را به او ادا کنند... سلیمانی زنده است و یارانش با محوریت قاآنی، محکم تر از همیشه در حال ادامه دادن به بازی که او تعریف کرده بود، هستند...
♦️ پیش بینی عجیب 2855 روز قبلِ رهبر ایران! 🔸 سید علی حسینی خامنه‌ای چطور بر خلاف نظر همگان "شکست ائتلاف عربی" را پیش بینی کرد؟ 🔸 پیش بینی امروز رهبر ایران 14 سال دیگر محقق خواهد شد؟ ۱۴۰۱/۱۰/۱۹ 🔺 در فروردین سال 1394 رهبر ایران در یک سخنرانی به می‌پردازد. اگر به سال 98 برگردیم امکان پیروزی سعودی در نبردی که راه انداخته بسیار بالا به نظر می‌رسد. 🔹 اولا یک ائتلاف چند ملیتی فوق العاده پر سر و صدا به راه انداخته است. 🔹 دوما از جنگنده تا بهترین ابزار نظامی را خریده و با کمک چندین کشور حملات هوایی به یمن را آغاز کرده است. 🔹 سوما در میدان بهترین نیروهای مزدور را از کشورهای آفریقایی و عربی به یمن آورده و به بهترین تسلیحات مجهز کرده است. 🔹 چهارما چیزی از کارخانه های تسلیحات سازی آمریکا و غرب نبوده که نخریده باشد... از همه مهمتر رسانه و حاکمیت های غرب و نظام بین الملل هم کاملا هماهنگ، با این حمله‌ی نظامی همراهی می‌کنند. تقریبا همه چیز روی کاغذ تمام شده و سعودی فاتح جنگ است. 🔺 در چنین شرایطی رهبر چیزی میگوید که همه را شوکه می‌کند. گاه انسان از وقوع یک حادثه سخن میگوید آن هم در شرایطی که اسناد و شواهد نشان میدهد که در آینده پیش رو شاهد وقوع چنین چیزی خواهیم بود. اما گاه ماجرا متفاوت است. شواهد نشان میدهد که گزینه ی (الف) اتفاق می‌افتد. با این وجود فردی بر خلاف نظر همه تاکید دارد که قطعا گزینه (ب) رخ خواهد داد. در این صورت ماجرا را باید با تأمل بیشتری بررسی کرد. با در نظر گرفتن اوضاع آن روزها و دستِ برتر سعودی و حمایت حداکثری آمریکا این جمله از رهبر ایران را بخوانید: سعودی ها بدعت بدی گذاشتند در این منطقه و البته خطا کردند، اشتباه کردند!! کاری که امروز دولت سعودی در یمن انجام می‌دهد عیناً همان کاری ست که صهیونیست‌ها در غزه انجام دادند. سعودی ها در این مسئله خسارت خواهند دید، ضرر خواهند کرد و آنها به هیچ وجه پیروز نخواهند شد. دلیل بسیار واضحی دارد. دلیلش این است که توانایی های نظامی صهیونیست‌ها چندین برابر توانایی نظامی این سعودی‌های کذا و کذا (خنده حضّار) بود. چند و چندین برابر این‌ها، آنها توانایی نظامی داشتند، طرف مقابلش هم غزه یک وجبی بود. این جا طرف مقابل، یک کشور است، یک کشور ده ها میلیونی، یک ملت، کشور پهناور و وسیع. اگر آنها توانستند در غزه پیروز شوند، این ها هم خواهند توانست در اینجا پیروز بشوند؛ البته آنها هم پیروز می شدند باز پیروزی این ها احتمالش صفر بود، الآن احتمالش زیر صفر است. این ها قطعا ضربه خواهند خورد. قطعا بینی سعودی ها به خاک مالیده خواهد شد. 🔺 حدود 2855 روز از آن پیش بینی رهبر ایران گذشته است. حالا سعودی و یمن در حالت آتش بس هستند و همزمان سعودی دارد مذاکراتی را با انصارالله انجام میدهد و همچنین پیام هایی را به طرف یمنی مخابره و تاکید کرده که ما آماده پذیرش پایان جنگ هستیم! منتها درخواست داریم بپذیرید که عمق سعودی را تهدید نکنید!! 🔹 رهبر ایران چطور به این جمع بندی رسید که با قطعیت از شکست سعودی بگوید؟ 🔹 آیا آنچه او میگوید خروجی نتایج مراکز آینده پژوهی است؟ اگر چنین است اولاً چرا آمریکا با این همه ادعا چنین مراکزی ندارد؟ و چرا آنها نتوانستند شکست "گاو شیرده" را پیش بینی کنند؟ دوما چرا آنهایی که در ایران دورِ یک میز با رهبر این کشور می‌نشینند اعتراف میکنند که او بر خلاف درکِ همه ی آنها از حقیقت، نظر داده و اتفاقا حالا اثبات شده که او درست گفته است؟ پس می‌توان با قطعیت گفت آنچه رهبر ایران گفته مانند آنچه درباره جنگ 33 روزه (پیش بینی پیروزی حزب الله) مطرح کرده بود چیزی فراتر از یک آینده پژوهی است. درست در همان زمان هم چهره هایی مثل که اشراف دقیقی به حقایق میدان داشتند تاکید می‌کردند که ما از پیش بینی ایشان به شدت متعجب شدیم و حیرت کردیم که چنین چیزی دقیقا بر خلاف حقایق میدان و نظر همگان رخ داد... 🔺 بیش از صد روز از ناآرامی‌های ایران گذشته است. رهبر ایران که پیش بینی‌های مختلفی را در کارنامه دارد این نا آرامی‌ها را با جنگ احزاب مقایسه کرده است. جنگ احزاب از جمله نبردهای سختی ست که بر رسول خدا تحمیل شد اما پایانش به فتح مکه منجر شد. سید علی حسینی خامنه ای که در جنگ 33 روزه بر خلاف همه از پیروزی تاریخی حرف می‌زد و 2855 روز پیش از شکست سعودی می‌گفت کدام حقیقت را در ناآرامی های امروز دیده است؟ 14 سال بعد چه چیزی قرار است پیش روی ایرانیان باشد؟ فعلا برای قضاوت زود است. باید جلو تر برویم تا ببینیم حقایق پیش رو، برای ما چه خواهند داشت...
♦️ ام آی سیکس دقیقا به دنبال چه چیزی در ایران بوده است؟ 🔸 ایران چه ارتباطی با انگلیس پیدا میکند. چرا مسئله ی ایران برای چنین کشوری مهم بوده ؟ 🔸 از مسعود بهنود تا علیرضا اکبری، ستون‌های خیمه ی ام آی سیکس در ایران... ۱۴۰۱/۱۰/۲۳ 🔺 این روزها و به بهانه‌ی بازداشت و محاکمه (جاسوس انگلیس) توجه خیلی‌ها به اقدامات اطلاعاتی انگلیس علیه ایران جلب شده است. بررسی ها نشان می‌دهد که انگلیس در طول سالیان گذشته بطور ویژه ای بر کشورهای افغانستان و پاکستان و عراق و سوریه توجه و بر آنها تمرکز داشته است. برخی معتقدند که انگلیس به دنبال چیزی فراتر از ایران بوده و رفتار اطلاعاتی این کشور نشان می‌دهد که آنها در منطقه ی سرشار از نفت و گاز و انرژیِ خاورمیانه پروژه هایی را برای خود تعریف کرده اند. پروژه هایی که معمولا کوشیده تا به یا بحران داخلی در کشورها، یا تغییر رفتار این کشورها منجر شود... در خصوص ایران در سال 1393 یک مصاحبه از سوی "جان ساورز" رئیس سابق ام آی سیکس با دیلی تلگراف منتشر می‌شود. او در آن مصاحبه می‌گوید: ما سعی می کنیم تصویر روشنی به سیاستمداران و مذاکره‌­کنندگانمان در مورد برنامه هسته ای ایران و آنچه که در آن کشور می‌گذرد، ارائه دهیم". 🔺 اما ماجرا چه بوده و انگلیس دقیقا چه می‌کرده است؟ فضای کشور را مرور کنید. در مذاکرات هسته‌ای شما میکوشید تا توضیح دهید که ایران نباید از حقش کوتاه بیاید اما وقتی به مسئولان وقت مراجعه می‌کنید از مرحوم هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی تا جواد ظریف و علی شمخانی و دیگرانشان طوری با شما سخن میگویند که گویا شما دچار اشتباه شده اید و منطق آنها (که شبیه به کلامِ آن کسی که در مقابل ایران در مذاکرات نشسته) درست به نظر میرسد... رفتار انگلیس در قبال این مسئله نشان میدهد که ام آی سیکس برای اثرگذاری بر ایران شبکه‌ای ساخته که فراتر از چند جاسوس است. شبکه ای که دو ماموریت اساسی دارد: 1️⃣ فهمیدنِ دقیق ایرانی ها و اینکه چه در سر دارند! 2️⃣ تغییر دادن اولویت ها در ذهن آنها و وادار کردن این کشور به تغییر رفتار... برای این عملیات دو نکته مهم در دستور کار قرار میگیرد: 1️⃣ نفوذ از طریق جاسوس و کار اطلاعاتی 2️⃣ نفوذ در قامت رسانه 🔺 برای نفوذ در قامت رسانه بیش از بیست سال تلاش می‌شود تا با کمک فردی به نام یک شبکه ی رسانه ای با نام بی بی سی فارسی ایجاد شود. شبکه ای که وظیفه داشته بخشی از فعالان سیاسی جناح چپ را در استودیوی خود جمع کرده و با برخی دیگر مصاحبه بگیرد تا بخشی از مسئولان جمهوری اسلامی (به ویژه اصلاح‌طلبان و غربگرایان) مخاطبش شوند. شبکه ای که گاه در قالب مصاحبه و چیزهایی از این دست هم، از این افراد کسب اطلاع میکرده است. هدف چه بوده؟ 1️⃣ کسب اطلاعات از مسئولان جمهوری اسلامی 2️⃣ ایجاد تغییر رفتار در آنها 3️⃣ تغییر اولویت های آنها و این همه ماجرا نبوده؛ شما زمانی که یک مسئول ایرانی باشید با دید همفکران خودتان که حالا برخی از استودیو لندن سر در آورده اند تحت تاثیر قرار نمیگیرد. این بازی به بازیگران بیشتری نیاز دارد. مکمل این شبکه ی به ظاهر رسانه‌ای، علیرضا اکبری و افرادی از این دست بوده که در قالب رفیق، مشاور و همکار می‌کوشیده‌اند از مقامات ایران کسب اطلاعات کرده، محاسبات آنها را دچار اشتباه کرده، اولیت هایشان را تغییر داده و همزمان سیاستگذاری هایشان را دست خوش تغییر رفتار کنند. 🔺 چند سال پیش مسعود بهنود گفته بود: برخی سوالات برای مرحوم هاشمی رفسنجانی پیش می آید، نظرات مختلف را میخواست و نظر من از طریق فائزه به گوش او می‌رسید و به او منتقل می‌شد. حالا برگردید به سال 93 و این جمله ی رئیس ام آی سیکس را دوباره بخوانید: ما سعی می‌کنیم تصویر روشنی به سیاستمداران و مذاکره‌­کنندگان مان در مورد برنامه هسته ای ایران و آنچه که در آن کشور می‌گذرد، ارائه دهیم". تصور کنید شما حسن روحانی یا جواد ظریف یا جهانگیری یا شمخانی هستید. بر و بچه های فعال در بی بی سی که خبرنگاران سابق رسانه های خودتان بوده اند و امثال اکبر گنجی و رفقای دیگرتان در آن استودیوها در ایام انتخابات علنی از لندن مردم را به سمت شما دعوت کرده اند. تحلیل هایشان را درباره مسائل هسته ای می‌شنوید. از طرفی وقتی به علیرضا اکبری و امثال او با هفتاد ماه سابقه جبهه مراجعه می‌کنید آنها هم همان را میگویند. آیا محاسبات شما تغییر نمی کند و در قبال کسانی که مثل شما تحت نفوذ نیستند و بازی را درست میفهمند خشمگین و طلبکار نمی‌شوید؟ مسئله فراتر از یک پروژه جاسوسی است. چیزی فراتر برای ایجاد تغییر در درکِ جامعه ی نخبگانی ایران رخ داده...
♦️ ام آی سیکس دقیقا به دنبال چه چیزی در ایران بوده است؟ 🔸 ایران چه ارتباطی با انگلیس پیدا میکند. چرا مسئله ی ایران برای چنین کشوری مهم بوده ؟ 🔸 از مسعود بهنود تا علیرضا اکبری، ستون‌های خیمه ی ام آی سیکس در ایران... ۱۴۰۱/۱۰/۲۳ 🔺 این روزها و به بهانه‌ی بازداشت و محاکمه (جاسوس انگلیس) توجه خیلی‌ها به اقدامات اطلاعاتی انگلیس علیه ایران جلب شده است. بررسی ها نشان می‌دهد که انگلیس در طول سالیان گذشته بطور ویژه ای بر کشورهای افغانستان و پاکستان و عراق و سوریه توجه و بر آنها تمرکز داشته است. برخی معتقدند که انگلیس به دنبال چیزی فراتر از ایران بوده و رفتار اطلاعاتی این کشور نشان می‌دهد که آنها در منطقه ی سرشار از نفت و گاز و انرژیِ خاورمیانه پروژه هایی را برای خود تعریف کرده اند. پروژه هایی که معمولا کوشیده تا به یا بحران داخلی در کشورها، یا تغییر رفتار این کشورها منجر شود... در خصوص ایران در سال 1393 یک مصاحبه از سوی "جان ساورز" رئیس سابق ام آی سیکس با دیلی تلگراف منتشر می‌شود. او در آن مصاحبه می‌گوید: ما سعی می کنیم تصویر روشنی به سیاستمداران و مذاکره‌­کنندگانمان در مورد برنامه هسته ای ایران و آنچه که در آن کشور می‌گذرد، ارائه دهیم". 🔺 اما ماجرا چه بوده و انگلیس دقیقا چه می‌کرده است؟ فضای کشور را مرور کنید. در مذاکرات هسته‌ای شما میکوشید تا توضیح دهید که ایران نباید از حقش کوتاه بیاید اما وقتی به مسئولان وقت مراجعه می‌کنید از مرحوم هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی تا جواد ظریف و علی شمخانی و دیگرانشان طوری با شما سخن میگویند که گویا شما دچار اشتباه شده اید و منطق آنها (که شبیه به کلامِ آن کسی که در مقابل ایران در مذاکرات نشسته) درست به نظر میرسد... رفتار انگلیس در قبال این مسئله نشان میدهد که ام آی سیکس برای اثرگذاری بر ایران شبکه‌ای ساخته که فراتر از چند جاسوس است. شبکه ای که دو ماموریت اساسی دارد: 1️⃣ فهمیدنِ دقیق ایرانی ها و اینکه چه در سر دارند! 2️⃣ تغییر دادن اولویت ها در ذهن آنها و وادار کردن این کشور به تغییر رفتار... برای این عملیات دو نکته مهم در دستور کار قرار میگیرد: 1️⃣ نفوذ از طریق جاسوس و کار اطلاعاتی 2️⃣ نفوذ در قامت رسانه 🔺 برای نفوذ در قامت رسانه بیش از بیست سال تلاش می‌شود تا با کمک فردی به نام یک شبکه ی رسانه ای با نام بی بی سی فارسی ایجاد شود. شبکه ای که وظیفه داشته بخشی از فعالان سیاسی جناح چپ را در استودیوی خود جمع کرده و با برخی دیگر مصاحبه بگیرد تا بخشی از مسئولان جمهوری اسلامی (به ویژه اصلاح‌طلبان و غربگرایان) مخاطبش شوند. شبکه ای که گاه در قالب مصاحبه و چیزهایی از این دست هم، از این افراد کسب اطلاع میکرده است. هدف چه بوده؟ 1️⃣ کسب اطلاعات از مسئولان جمهوری اسلامی 2️⃣ ایجاد تغییر رفتار در آنها 3️⃣ تغییر اولویت های آنها و این همه ماجرا نبوده؛  شما زمانی که یک مسئول ایرانی باشید با دید همفکران خودتان که حالا برخی از استودیو لندن سر در آورده اند تحت تاثیر قرار نمیگیرد. این بازی به بازیگران بیشتری نیاز دارد. مکمل این شبکه ی به ظاهر رسانه‌ای، علیرضا اکبری و افرادی از این دست بوده که در قالب رفیق، مشاور و همکار می‌کوشیده‌اند از مقامات ایران کسب اطلاعات کرده، محاسبات آنها را دچار اشتباه کرده، اولیت هایشان را تغییر داده و همزمان سیاستگذاری هایشان را دست خوش تغییر رفتار کنند. 🔺 چند سال پیش مسعود بهنود گفته بود: برخی سوالات برای مرحوم هاشمی رفسنجانی پیش می آید، نظرات مختلف را میخواست و نظر من از طریق فائزه به گوش او می‌رسید و به او منتقل می‌شد. حالا برگردید به سال 93 و این جمله ی رئیس ام آی سیکس را دوباره بخوانید: ما سعی می‌کنیم تصویر روشنی به سیاستمداران و مذاکره‌­کنندگان مان در مورد برنامه هسته ای ایران و آنچه که در آن کشور می‌گذرد، ارائه دهیم". تصور کنید شما حسن روحانی یا جواد ظریف یا جهانگیری یا شمخانی هستید. بر و بچه های فعال در بی بی سی که خبرنگاران سابق رسانه های خودتان بوده اند و امثال اکبر گنجی و رفقای دیگرتان در آن استودیوها در ایام انتخابات علنی از لندن مردم را به سمت شما دعوت کرده اند. تحلیل هایشان را درباره مسائل هسته ای می‌شنوید. از طرفی وقتی به علیرضا اکبری و امثال او با هفتاد ماه سابقه جبهه مراجعه می‌کنید آنها هم همان را میگویند. آیا محاسبات شما تغییر نمی کند و در قبال کسانی که مثل شما تحت نفوذ نیستند و بازی را درست میفهمند خشمگین و طلبکار نمی‌شوید؟ مسئله فراتر از یک پروژه جاسوسی است. چیزی فراتر برای ایجاد تغییر در درکِ جامعه ی نخبگانی ایران رخ داده..
📍 چرا اکانت یک جاسوس که کوشیده "مشاور" به نظر برسد یک شبه به صفحه ی هواداری از روحانی و ظریف تبدیل شد؟ 🔸 ایده‌ی ام آی سیکس برای استفاده از اَبَرجاسوس دو میلیون یورویی حتی پس از لو رفتن... 🔸 همه چیز درباره دیکته ی اطلاعاتی ام آی سیکس که زیر چراغ ایران نوشته میشد. ۱۴۰۱/۱۰/۲۴ 🔺 چند سال پیش زمانی که علی دایی به عنوان سرمربی سایپا در یک هتل در رشت حضور داشت به همراه برادرانش توجهش به امیرحسام شجاعی یکی از بازیگران ایرانی جلب می‌شود. علی دایی که نمیدانسته او یک بازیگر است (طبق ادعای شجاعی) به همراه برادرانش به ضرب و شتم او می‌پردازد. ظاهرا دایی تصور میکرده که او یک خبرنگار است و او حرف های کادر فنی را شنیده و ممکن است حالا نقشه ی تیم افشا شده و تیم حریف به آنچه در ذهن علی دایی بوده پی برده باشد... ماجرای دقیقا مشابه همین بوده است. او می‌کوشیده تا در یک بازی حیثیتی، به طرف مقابل کمک کند که بفهمد ایران چه در ذهن دارد تا بتواند نقشه راه ایران را پیش بینی کند و با آن مقابله کرده و این کشور را شکست دهد... یک نکته درباره علیرضا اکبری بسیار مهم است. او برای آنکه بتواند در حوزه مشاوره نفوذِ کلامِ خوبی بر روی کسانی که به او اعتماد دارند داشته باشد میکوشیده تا تعصبِ جناحی خود را تا حدود زیادی پنهان کند. این ماجرا هم علتش واضح است. انگلیس از شما میخواهد در قالب یک تحلیلگر بر روی من اثر بگذارید. من در مورد الف و ب و جیم به شما اعتماد میکنم. اما در مورد "دال" میگویم: این بابا چون تعصبات سیاسی دارد چنین میگوید.... (در نتیجه تحلیلِ شما از اعتبار می افتد) 🔺 علیرضا اکبری بسیار تلاش میکرده در ظاهر با احتیاط عمل کرده و رنگ و بوی تعصب بر روی جریان غربگرا در رفتارش دیده نشود. زمانی که انگلیس به یقین میرسد که اکبری لو رفته، ام آی سیکس یک نقشه راه جدید برای او تعریف میکند. علیرضا اکبری در این مرحله دیکته ای به دستور انگلیس می‌نویسد که از ابتدا تا انتها زیرِ چراغِ روشنِ سرویس اطلاعاتی ایران نوشته شده بوده است. ماجرا از این قرار بوده که رابط اکبری در سرویس اطلاعاتی انگلیس به او میگوید: ایران به شما حساس شده و احتمال برخورد با شما وجود دارد. در این مرحله بهترین راهکار این است که شما صفحه ی خود را به شکلی علنی و رسمی به اکانتِ هواداری از جواد ظریف، حسن روحانی، شمخانی و دیگر چهره‌های اصلاح طلب و اعتدال گرا تبدیل کنید تا به محض بازداشت ما بتوانیم با استودیوهایی که در لندن داریم بگوییم که بازداشت علیرضا اکبری به دلیل جاسوسی وی نبوده است. یک جناح سیاسی در ایران قصد داشته از حسن روحانی و اصلاح طلبان انتقام بگیرد و نتوانسته و حالا دارد این انتقام را از علیرضا اکبری می‌گیرد تا بتواند از طرف دیگر در بلند مدت به همین بهانه جریان غربگرا را زیر ضربه برده و تخریب کند... 🔺 پس از هماهنگی سرویس اطلاعاتی انگلیس با اَبَرجاسوس، به یکباره اکانت شخصی او در شبکه های اجتماعی که به شدت تلاش میکرده در قامت یک کارشناس، ژستی غیرِ متعصب به خود بگیرد تغییر ریل میدهد. به طوری که او ارسال پست هایی با عنوان: درود بر جواد ظریف، احسنت بر اسحاق جهانگیری، بهترین سرمایه نظام شمخانی است، بدترین روحانی از بهترین منتقدانش بهتر است و ... را در دستور کار قرار میدهد. این سناریو قرار بوده که به اینجا ختم شود که اولاً در افکار عمومی بگویند خبری از بازداشت یک جاسوس نیست و هدف تخریب غربگرایان بوده است. از طرف دیگر در بدنه ی هوادارِ اصلاح طلبان و اعتدال گرایان از طریقِ این فریب رسانه ای یک تعصب بر روی جاسوس به وجود بیاورد تا خودشان ابزاری برای دفاع از مهره ی خائن شوند... بخش کثیف ماجرا اینجاست که انگلیس در همین سناریو هم به دنبال رها کردن یا نجات دادن جاسوس نبوده است، بلکه با خودش تصور کرده حالا که جاسوس لو رفته بهتر است با دیگر ابزار خود یعنی "استودیوهای مستقر در لندن" از ظرفیت به وجود آمده برای جناحی نشان دادن ماجرا و به چالش کشیدن حکومت استفاده کند... 🔺 در واقع جاسوسی که ظاهرا برای این بازی بیش از دو میلیون یورو دریافت کرده بود تا ابزاری برای ضربه زدن به کشورش باشد، پس از لو رفتن هم همچنان ابزاری از سوی انگلیس بوده تا به چالش کشیده شدن ایران در بستر رسانه ای دنبال شود... دشمنان ایران این روزها به شدت از بابت اینکه عواملشان از سرنوشت علیرضا اکبری ترسیده باشند دلواپس هستند. این اَبَر جاسوس اما تنها گزینه نیست، مهره‌های دیگری هم هستند که انگلیس در این مرحله تصورِ لو رفتن آنها و حتی در مواردی تصورِ اینکه در بازداشت باشند را هم ندارد. به یاری خدا به زودی دشمنان ایران از حقایقی که خواهند شنید شوکه خواهند شد...
📍 چرا اکانت یک جاسوس که کوشیده "مشاور" به نظر برسد یک شبه به صفحه ی هواداری از روحانی و ظریف تبدیل شد؟ 🔸 ایده‌ی ام آی سیکس برای استفاده از اَبَرجاسوس دو میلیون یورویی حتی پس از لو رفتن... 🔸 همه چیز درباره دیکته ی اطلاعاتی ام آی سیکس که زیر چراغ ایران نوشته میشد. ۱۴۰۱/۱۰/۲۴ 🔺 چند سال پیش زمانی که علی دایی به عنوان سرمربی سایپا در یک هتل در رشت حضور داشت به همراه برادرانش توجهش به امیرحسام شجاعی یکی از بازیگران ایرانی جلب می‌شود. علی دایی که نمیدانسته او یک بازیگر است (طبق ادعای شجاعی) به همراه برادرانش به ضرب و شتم او می‌پردازد. ظاهرا دایی تصور میکرده که او یک خبرنگار است و او حرف های کادر فنی را شنیده و ممکن است حالا نقشه ی تیم افشا شده و تیم حریف به آنچه در ذهن علی دایی بوده پی برده باشد... ماجرای دقیقا مشابه همین بوده است. او می‌کوشیده تا در یک بازی حیثیتی، به طرف مقابل کمک کند که بفهمد ایران چه در ذهن دارد تا بتواند نقشه راه ایران را پیش بینی کند و با آن مقابله کرده و این کشور را شکست دهد... یک نکته درباره علیرضا اکبری بسیار مهم است. او برای آنکه بتواند در حوزه مشاوره نفوذِ کلامِ خوبی بر روی کسانی که به او اعتماد دارند داشته باشد میکوشیده تا تعصبِ جناحی خود را تا حدود زیادی پنهان کند. این ماجرا هم علتش واضح است. انگلیس از شما میخواهد در قالب یک تحلیلگر بر روی من اثر بگذارید. من در مورد الف و ب و جیم به شما اعتماد میکنم. اما در مورد "دال" میگویم: این بابا چون تعصبات سیاسی دارد چنین میگوید.... (در نتیجه تحلیلِ شما از اعتبار می افتد) 🔺 علیرضا اکبری بسیار تلاش میکرده در ظاهر با احتیاط عمل کرده و رنگ و بوی تعصب بر روی جریان غربگرا در رفتارش دیده نشود. زمانی که انگلیس به یقین میرسد که اکبری لو رفته، ام آی سیکس یک نقشه راه جدید برای او تعریف میکند. علیرضا اکبری در این مرحله دیکته ای به دستور انگلیس می‌نویسد که از ابتدا تا انتها زیرِ چراغِ روشنِ سرویس اطلاعاتی ایران نوشته شده بوده است. ماجرا از این قرار بوده که رابط اکبری در سرویس اطلاعاتی انگلیس به او میگوید: ایران به شما حساس شده و احتمال برخورد با شما وجود دارد. در این مرحله بهترین راهکار این است که شما صفحه ی خود را به شکلی علنی و رسمی به اکانتِ هواداری از جواد ظریف، حسن روحانی، شمخانی و دیگر چهره‌های اصلاح طلب و اعتدال گرا تبدیل کنید تا به محض بازداشت ما بتوانیم با استودیوهایی که در لندن داریم بگوییم که بازداشت علیرضا اکبری به دلیل جاسوسی وی نبوده است. یک جناح سیاسی در ایران قصد داشته از حسن روحانی و اصلاح طلبان انتقام بگیرد و نتوانسته و حالا دارد این انتقام را از علیرضا اکبری می‌گیرد تا بتواند از طرف دیگر در بلند مدت به همین بهانه جریان غربگرا را زیر ضربه برده و تخریب کند... 🔺 پس از هماهنگی سرویس اطلاعاتی انگلیس با اَبَرجاسوس، به یکباره اکانت شخصی او در شبکه های اجتماعی که به شدت تلاش میکرده در قامت یک کارشناس، ژستی غیرِ متعصب به خود بگیرد تغییر ریل میدهد. به طوری که او ارسال پست هایی با عنوان: درود بر جواد ظریف، احسنت بر اسحاق جهانگیری، بهترین سرمایه نظام شمخانی است، بدترین روحانی از بهترین منتقدانش بهتر است و ... را در دستور کار قرار میدهد. این سناریو قرار بوده که به اینجا ختم شود که اولاً در افکار عمومی بگویند خبری از بازداشت یک جاسوس نیست و هدف تخریب غربگرایان بوده است. از طرف دیگر در بدنه ی هوادارِ اصلاح طلبان و اعتدال گرایان از طریقِ این فریب رسانه ای یک تعصب بر روی جاسوس به وجود بیاورد تا خودشان ابزاری برای دفاع از مهره ی خائن شوند... بخش کثیف ماجرا اینجاست که انگلیس در همین سناریو هم به دنبال رها کردن یا نجات دادن جاسوس نبوده است، بلکه با خودش تصور کرده حالا که جاسوس لو رفته بهتر است با دیگر ابزار خود یعنی "استودیوهای مستقر در لندن" از ظرفیت به وجود آمده برای جناحی نشان دادن ماجرا و به چالش کشیدن حکومت استفاده کند... 🔺 در واقع جاسوسی که ظاهرا برای این بازی بیش از دو میلیون یورو دریافت کرده بود تا ابزاری برای ضربه زدن به کشورش باشد، پس از لو رفتن هم همچنان ابزاری از سوی انگلیس بوده تا به چالش کشیده شدن ایران در بستر رسانه ای دنبال شود... دشمنان ایران این روزها به شدت از بابت اینکه عواملشان از سرنوشت علیرضا اکبری ترسیده باشند دلواپس هستند. این اَبَر جاسوس اما تنها گزینه نیست، مهره‌های دیگری هم هستند که انگلیس در این مرحله تصورِ لو رفتن آنها و حتی در مواردی تصورِ اینکه در بازداشت باشند را هم ندارد. به یاری خدا به زودی دشمنان ایران از حقایقی که خواهند شنید شوکه خواهند شد...