5.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹برگی از خاطرات شهیدجمهور
📚بعنوان اتاق خدمت
داشت در اتاق ریاست سازمان بازرسی ،که تازه تحویل گرفته بود راه میرفت ،که پایش به پارگی موکت کف اتاق گیر کرد.
سریع بلند شد و خودش را جمع و جور کرد و گفت این اتاق ،محل رفت و آمد مردماست، بگو بیایند موکت را بکنند و بردارند
یکی از همکاران پیشنهاد داد بهتر است بگوییم، بیایند اتاق را بازسازی کنند و موکت جدید هم بزنند.
سید ابراهیم به چشمانش خیره شد و با لحنی جدی گفت: بچه های سازمان به نان شبشان محتاج هستند. آن وقت من
بیایم این اتاق را بازسازی کنم؟!
ده سال بعد که سازمان را تحویل داد ،کل ساختمان نو نوار شده بود مگر اتاق خودش؛ بدون موکت و کاملا ساده.
#شهید_جمهور
#رئیسی_عزیز
#شهید_سید_ابراهیم_رئیسی🌷
والذّابین عنه❤️🤲
#جهاد_تبیین
#لبیک_یا_خامنه_ای
@amariyone_enghelab
#دلم_برای_رییسی_عزیز_سوخت