eitaa logo
این عمار؟ این مالک؟ ۲
49 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
3 فایل
# جهاد تبیین
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از منتظران ظهور
🔴 استاد پناهیان 🔻 خودت را به خواندن «» عادت بده، تا نگاه محبت‌آمیز امام زمان به خودت را حسّ کنی. روزانه دست کم یکبار به امام زمان سلام دهید آنگونه که خودشان سفارش کرده ند.. و آن سلامی ست که در زیارت آمده ⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207
هدایت شده از منتظران ظهور
✳️منتظران ظهور 🔶ماجراي ازدواج شهربانو مادر امام سجاد(عليه السلام) 📝نقل شده در زمان عمر، وقتي دختر يزدجرد (آخرين پادشاه ايران) را جز اسرا به مدينه آوردند، تمام دختران مدينه براي تماشاي جمال او از خانه بيرون آمدند. سپس او را وارد مسجد مدينه کردند. وقتي عمر خواست روي او را ببيند، مانع شد و گفت: سياه باد روز هرمز که تو دست به روي فرزند او دراز مي کني. 💥عمر در جواب گفت: اين گبرزاده به من دشنام مي دهد، خواست او را آزار دهد که حضرت اميرالمؤمنين به عمر فرمود: اي عمر تو سخني را که نفهميدي چگونه دانستي که دشنام است؟! عمر دستور داد که در بين مردم ندا کنند که اين دختر به فروش مي رسد. ✨ اميرالمؤمنين فرمود: فروختن دختران پادشاهان جايز نيست ولکن به او بگو که خود يکي از مسلمانان را (به عنوان شوهر) اختيار کند و مهريه اش را از بيت المال او حساب کن. عمر قبول کرد و به آن دختر گفت: يکي از اهل مجلس را انتخاب کن. شهربانو جلو آمده و دستش را به سمت امام حسين (عليه السلام) دراز کرد. 💦اميرالمؤمنين از شهربانو به زبان فارسي سؤال فرمود که نام تو چيست؟ گفت: جهان شاه، حضرت فرمود: من تو را شهربانو نام گذاشتم. او گفت: اين نام خواهر من است. حضرت فرمود: راست گفتي. سپس حضرت به جناب امام حسين (عليه السلام) روي نمود و فرمود: اين همسر با سعادت را به خوبي محافظت نما و به او احسان و نيکي کن که فرزندي از او متولد خواهد شد که بعد از تو، بهترين اهل روي زمين خواهد بود و او مادر اوصياء و ذرّيه طيّبه من است. روايت شده، پيش از آنکه لشگر مسلمانان، شهربانو را اسير کنند، وي در خواب ديد که رسول خدا (صلي الله عليه و آله) به همراه امام حسين (عليه السلام) وارد خانه ي او شدند و حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) او را براي امام حسين (عليه السلام) خواستگاري نموده و سپس وي را به عقد ازدواج امام حسين (عليه السلام) درآورد. شهربانو گفت: وقتي صبح از خواب بيدار شدم، محبّت آن خورشيد آسمان امامت (يعني امام حسين عليه السلام) در دل من جا گرفت و پيوسته به او فکر مي کردم. شب بعد حضرت فاطمه (سلام الله عليها) را در خواب ديدم که نزد من آمد و اسلام را بر من عرضه داشت و من در خواب به دست آن حضرت مسلمان شدم، سپس حضرت زهرا به من فرمود: به زودي مسلمان ها بر پدرت غالب گشته و تو را اسير خواهند کرد، و تو به زودي به فرزندم حسين خواهي رسيد. بدان که خدا نخواهد گذاشت که دست نامحرمي به تو برسد تا آنکه به فرزندم برسي. شهربانو مي گويد: خدا مرا حفظ کرد و دست احدي به من نرسيد تا من را به مدينه بردند، وقتي امام حسين (عليه السلام) را ديدم، دانستم همان است که در خواب با حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) نزد من آمده بودند و ايشان مرا به عقد او درآورده بود و به همين علّت من او را اختيار کردم. 🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃 ⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207
هدایت شده از منتظران ظهور
🌼منتظران ظهور ✨بسم‌الله الرحمن الرحیم ✨و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد ✅سلام علیکم جمیعا عرض ادب و احترام دارم خدمت همه شما عزیزان 🔴امشب قصد این رو دارم تا در مورد اتفاق دیروز کمی صحبت کنم و بعد از اون ان شاءالله به یک و مهم خواهم پرداخت. 🔴در عملیات و فرزندان سید علی را به چشم دید و ما را زیر گوششون به خوبی شنیدن 🔴از طرفی ما رو مبهوت کرده ما به درس جنگیدن دادیم. 🔴بعد از ابهت پوشالی در چشم بشدت فرو ریخت و محبوبیت در بین کشورهای آزاده رفت 🔴 توسط بارها پیام فرستاده که اجازه داده بشه حتی در حد چند به نقاط شلیک کنه ولی ما علنا اعلام کردیم هر گونه دست درازی به کشورمون رو با پاسخ روبرو خواهیم کرد. 🔴به همین خاطر همان که در کنفرانس قبل اشاره کردم رو کرد اقدام برای در ما البته هم در حال انجامه که در قسمت بعدی کنفرانسم به اون اشاره می‌کنم. 🔴از این رو دیروز به سمت فرستاده که برد این ریز پرنده ها بیشتر از نیست در واقع اومده رو بلند کرده که آسیب بزنه مثلا ولی تا ریز پرنده ها به سمت اینها رو زده و کرده که هیچی ازشون نمونده یکی از عزیزانی که نزدیک محل بوده تعریف میکرد که این زده ها نگرفته ، شدن 😁 🔴ببینید چقدر بدبخت شده که صدها و رو با تا میخواسته بده تا با اونو جلوه بده ولی اونم نشد 😁 🔴البته خودشون مدعی هستند که هم شلیک شده ولی اصلا به ما نرسیده ، همون مرز ساقطش کرده 🔴 به خوابش هم نمیدید که ما اینقدر قوی باشه یکی نیست به این احمقها بگه ما رو با اون زدیم ، دیگه سه تا که چیزی نیست. 🔴اینها هم قدرت و ما رو دیدن و هم قدرت و ما رو 🔴به نظرم به دنبال تست ما بود که خورد به دیوار 😁 🔴یه چیز بگم بخندید بعد از زدن این ها ، ما اعلام کردیم که قصد شلیک به سرزمینهای رو داریم از ترسشون در حال خالی کردن هستند یهو دیدی زدیم خدارو چی دیدی 😁 ✅ادامه دارد.... 🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃 ⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دائم «الصلوات» ...! 🎙آقای محمدمهدی خالصی (داماد سردار شهید محمدرضا زاهدی ره): 🔸خیلی اهل «صلوات» فرستادن بودند. دائم دستشون تسبیح و «صلوات» شمار بود. 🔹اینقدر «صلوات» میفرستادند، که صلوات شمار دیجیتالی هم همراهی شون نمی کرد. سال گذشته تو منزلشون پنج تا صلوات شمار دیجیتالی پیدا کردم که همه خراب شده بود! اونقدر باهاش صلوات فرستاده بودند که یا باتریش تموم شده بود یا دکمه اش دیگه کار نمی‌کرد! 🔸 یه دفعه بهشون گفتم میخواهید صلوات بفرستید، بفرستید چرا تسبیح یا صلوات شمار دست می‌گیرید. اونطوری به «اخلاص» هم نزدیک تره! گفتند: من نذر کردم یک مقدار مشخصی صلوات بفرستم، مرتب می‌شمارم تا به اون تعداد مشخص برسه. پیگیر شدم: چندتا؟ فرمودند: حاجتی داشتم نذر کردم برای برآورده شدنش ۱۴ میلیون «صلوات» برای ۱۴ معصوم بفرستم! برای هر کدام از معصومین یک «میلیون» صلوات! بعد از مدتی هم فرمودند: نذرم ادا شد؛ اما این عادت خوب تا روزهای آخر هم باهاشون بود. 🔹 بعضی وقتا هم از خونه یک مشت لوبیا یا نخود خام یا بادام یا .... بر می‌داشتند تو جیبشون می‌ریختند، توی جلسات هر یک دور تسبیح که صوات میفرستادند یک دانه از اینها را جابجا می کردند تا عدد صلوات ها از دستشون خارج نشه. بعد هم می‌آمدند خانه اینها رو به اهل خونه میدادند. می‌فرمودند: داخل غذاها بریزید برای هر کدومش صد تا یا دویست تا «صلوات» فرستادم. 📹فیلم لحظه تحویل سال ۱۳۹۳ در حرم حضرت رقیه سلام الله علیها است. 💐به روح ملکوتی سردار شهید محمدرضا زاهدی ره صلواتی هدیه بفرمائید.
( بنام خالق شن های طبس ) 👇 بزرگواران سلام . 👇 👇 جهاد تبین 👇 راستی بزرگواران هیچ موقع تا حالا برایتان سئوال پیش نیامد که چرا دولت آمریکا برای آزاد کردن نیروهای خودشان که در روز ۱۳ آبان ماه ۱۳۵۸ ( روز تسخیر لانه جاسوسی امریکا در تهران ) در دست انقلابیون ما گروگان بودند در ۵ اردبیهشت ماه سال ۱۳۵۹ یعنی ۴ ماه قبل از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ، دست به عملیات نظامی ( پنجه عقاب ) علیه کشور ما زدند .👈👇 جواب اینجاست 👇 ببینید عزیزان ابتدا باید برای جهاد تبین و بیان و روشنگری این عملیات یک مقدار به عقبه تاریخ برگردیم تا بهتر متوجه موضوع باشیم . 👇 در روز ۲۶ دی ماه سال ۱۳۵۷ در بهبه جریانات انقلاب شاه ایران بخاطر ترس از دستگیری با یک پروازی ساعت ۱۰ صبح که خلبان اون هم فردی بنام معزی بود از فرودگاه مهرآباد تهران ، باتفاق خانواده اش همراه با چندین چمدان از پول و جواهرات به کشور مصر فرار می کنند . شاه اولین مقصد فرار خودش را کشور مصر انتخاب کرده بود علتش اینه که همسر اولش یعنی فوزیه بچه مصر و خواهر ملک فاروق رئیس جمهور مصر بود .👇 شاه فقط ۶ روز در مصر ماند و بعد به دعوت ملک حسن پادشاه مراکش ۶۷ روز به این کشور رفت و در ادامه بدعوت کیسینجر وزیر امور خارجه وقت ۷۰ روز به جزیره باهاما امریکا و ۴ ماه هم به مکزیک و ۵۴ روز دیگر هم به دعوت کارتر رئیس جمهور آمریکا برای معالجه به یکی از شهرهای آمریکا می ره . همان موقع بود که دانشجویان و انقلابیون ایران طی ۳ فقره نامه و در ۳ مرحله ، برای رئیس جمهور آمریکا می فرستند تا شاه را برای محاکمه به ایران تحویل بده ولی کارتر توجه و اهمیتی به این نامه ها نمی ده . ناگفته نمانه علت این نامه نگاری داشجویان و انقلابیون این بود که نکنه رئیس جمهور آمریکا طرح کودتای را مثل کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ را برنامه ریزی کنه و بخواد با کودتای شاه را مجددا به ایران برگرداند. ( اتفاقا همین طرح را هم داشتند ) . اون روزها مهندس مهدی بازرگان ، نخست وزیر دولت موقت ایران بود و بعنوان رئیس دولت در قالب دیپلماسی نامه ای می فرسته و از دولت امریکا می خواد که عمل جراحی و معالجه شاه باید توسط پزشک ایرانی صورت بگیره و خانواده شاه هم نباید در سیاست‌های داخلی ایران دخالت کنند . بالاخره با فشار ایران بود که شاه رو ۱۰۰ روز به ایالات تگزاس می فرستند و در نهایت ۴ ماه آخر عمرش مجدد به مصر بر می گرده و در ۵ مرداد ماه سال ۱۳۵۹ فوت می کنه و در مسجد رفاعی مصر کنار برادر خانمش ملک فاروق دفنش می کنند . آره دوستان به همین دلایلی که در بالا اشاره شد ، سفارت یا لانه جاسوسی امریکا در ایران توسط دانشجویان پیرو خط امام ، راس ساعت ۹ و نیم صبح روز ۱۳ آبان ۱۳۵۸ از میدان انقلاب بطرف خیابانهای انقلاب ، وصال شیرازی ، خیابان آیت الله طالقانی راهپیمایی بزرگی را شروع می کنند و راس ساعت ۱۱ صبح همان روز لانه جاسوسی آمریکا به تصرف انقلابیون در میاد . آنروز در داخل سفارت آمریکا ۶۰ نفر دیپلمات بودند که در ساعات اولیه صبح سفیر آمریکا بنام ویلیام سالیوان همراه راننده خودش به وزرات امور خارجه ما می روند و ۵ نفر هم از پشت سفارت آمریکا به سفارت کاناد فرار و پناهنده می شوند و ۵۳ نفر باقیمانده هم دستگیر و بجز ۱۳ نفر از سیاهپوست که بفرمود امام راحل به احترام سیاهپوستها آزاد ، و مابقی گروگانها ۴۴۴ روز در یکی از مقرهای سپاه در تهران نگهداری می شوند تا تعیین تکلیف شوند . اما ۲ روز بعد یعنی در ۱۵ آبان ۱۳۵۸ متاسفانه دولت موقت بازرگان و کابینه اش همگی استعفا می دهند و شورای انقلاب مجددا انقلاب را تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری تحویل می گیرند . و بازرگان علت استلفا رو اینجوری اعلان می کنه که مردم و دانشجویان کار خوبی نکردند و چهره ما ایرانی‌ها رو در دنیا بد جلوه می دهند . اما امام راحل ما در همان روز فرمودند به آن مضمون که ، تسخیر لانه جاسوسی امریکا بمنزله یک انقلاب دوم بود . البته کارتر رئیس جمهور وقت امریکا هم بخاطر اینکه بتونه قائله گروگانگیری را بخوابانه ۲ نفر را بنامهای ، رمزی کلارک دادستان سابق و ویلیام میلر یکی از کارکنان وزارت امورخارجه امریکا را با یک پروازی در ۱۶ آبان سال ۱۳۵۸ به ایران می فرسته تا با امام خمینی ره ملاقاتی داشته و با وعده و وعید پولی و تسلیحاتی و سیاسی بتونند گروگانها را آزاد کنند و در همان سال در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ، کارتر برگ برنده ای برای خودش داشته باشد .
هدایت شده از سید مجتبی کریمی
اما امام ، زمانی این خبر را متوجه می شوند که هواپیما این ۲ نفر در فضای ترکیه بود و بعد بلافاصله نامه ای را بدونه بسم الله الرحمن و الرحیم برای شورای انقلاب می نویسه و همه آنها را با ملاقات فرستنده رئیس جمهور آمریکا منع می کنه. از اینجا بود که رئیس جمهور آمریکا با فشارهای سیاسی و غیره که روی سرش بود در اقدام رد دیدار ملاقات امام خمینی با فرستاده اش ، دستور اعزام ۹۷ و با بغضا" ۱۶۴ نفر از نیروهای مخصوص دلتا رو به صحرای سینای کشور مصر صادر و این نیروها با تمامی تجهیزات و امکانات خاص با چند فروند هواپیمای نظامی ۳۰ یکصد و ۳۰ نظامی بطرف مصر پرواز داده می شوند . ماموریت این نیروها ابتدا گذراندن یکدوره آموزش ۶ ماه نظامی کماندویی خاص در صحرای سینای مصر و بعد ورود به خاک ایران و انجام یک سلسله عملیات پیچیده بنام عملیات پنجه عقاب ، می بایستی با نفوذ به محل نگهداری گروگانها ، آنها رو از تهران به فرودگاه حسن آباد جاده تهران قم برده و از آنجا با چند فروند هواپیمای نظامی به آمریکا پرواز دهند . بالاخره آموزش نیروهای دلتا در صحرای سینا مصر ۶ ماه ادامه داشت و همه چیز خیلی خوب پیش می رفت تا اینکه غروب ۴ اردبیهشت ماه سال ۱۳۵۹ این نیروها با ۶ فروند هواپیما ۳۰ یکصد و سی نطامی از صحرای سینا مصر به کشور عمان انتقال داده می شوند و در عمان هم که ناو هواپیما بر سینز در دریای عقبه عمان لنگر انداخته بود ۶ فروند بالگرد از روی ناو بلند می شه و با ۶ فروند هواپیما نظامی ۳۰ یکصد و ۳۰ نظامی شبانه در ۵ اردبیهشت ماه سال ۱۳۵۹ بطرف ایران پرواز و از منطقه چابهار وارد استان سیستان و بلوچستان شده و در نهایت در صحرای طبس روی باند فرودگاهی که شخص شاه با رئیس سازمان سیا امریکا برای ساختش امضاء کرده بودند به زمین می نشینند . لازمه بدانید که نیروهای نظامی دلتا در صحرای سینا مصر که اقلیم و آب و هوای آن کاملا شبیه اقلیم و آب و هوای صحرای طبس هست آموزش می دیدند تا خودشان رو با این آب و هوا وقف دهند . و جالبه بدانید که شخص شاه اجازه ساخت ۲ تا فرودگاه را به سازمان سیا امریکا در خاک ایران می ده بدونه اینکه کسی خبردار باشه . یکی در ۲۵ کیلومتری جنوب غربی جاده اندیمشک به اهواز در جاده ای که بطرف دهلران می ره ، نرسیده به پل نادری رودخانه کرخه ، که برای سایت راداری ۴ و ۵ منطقه چنانه برای مهار ارتش عراق زده بودند که وابسته به بلو ک شرق بود که یک موقع عراق تهدیدی برای اسرائیل نباشه. و دومی هم همین فرودگاه طبس بود برای مهار ارتش شوروی سابق که یک موقع نفوذ پیدا نکند و از افغانستان و پاکستان به دریای خلیج فارس دسترسی پیدا نکنه . برنامه عملیات پنجه عقاب خیلی حساب شده بود ولی امریکاییها نفهمیدند که این انقلاب یک صاحبی اون بالا داره و دست برتری خداوندی وجود داره که انقلاب را حفظ می کنه . بالاخره شب ۵ اردبیهشت ماه سال ۱۳۵۹ در صحرای طبس که هواپیماهای امریکاییها به زمین می نشینند قبل از پرواز بطرف تهران یکی از بالگردها میاد کنار تانکر سوخت هواپیما ۳۰ یکصد و ۳۰ نظامی سوختگیری کنه که پروانه بالگرد به هواپیما برخورد می کنه و منفجر می شه و این اتفاق باعث شد که همان موقع ۳ الی ۴ فروند بالگرد و هواپیما منفجر و آتش بگیرند و ۸ الی ۹ نفر از امریکاییها کشته بشوند. و جالبه که همان لحظات طوفان شنی هم بلند می شه و تمام معادلات امریکاییها را بهم می ریزه . امام راحل هم در فردای اون شب فرمودند که شن های صحرای طبس ماموران الهی بودند. اون شب یک اتوبوسی که چند تا مسافر داشت و از یزد می اومد و بطرف مشهد می رفت گیر این امریکاییها افتادند و گرفتار شدند . همان شب خبر مخابره می شه به رئیس جمهور آمریکا که در صحرای طبس ایران اتفاقات غیر قابل منتظره ای پیش آمده و عملیات پنجه عقاب هم منتفی شد و مابقی نیروها با هواپیما و بالگرد باقیمانده از حادثه بطرف عمان پرواز می کنند . اون موقع بنی صدر رئیس جمهور ایران و مامور سازمان سیا امریکا بود که صبح بهش خبر می دهند و اون هم ۲ فروند جنگنده اف ۴ از فرودگاه مهر آباد تهران به طبس می فرسته تا ۳ فروند بالگرد جا مانده رو بمب باران و نابود کنه تا اسنادی دست ما نیافته . اون روز محمد منتظر قائم فرمانده سپاه یزد برای بررسی به منطقه طبس میاد تا ببینه اوضاع از چه قراره که در اون بمب باران شهید می شود . در نهایت عملیات پنجه عقاب منتفی می شه . چراکه یدالله فوق ایدیهم. دست خدا بالای دست مؤمنان و خداپرستان است . این هم از اتفاقات تاریخ انقلاب اسلامی ایران . ما خواب بودیم ولی خداوند بیدار بود .
هدایت شده از منتظران ظهور
✳️منتظران ظهور 👌👌👌حکایت بسیار زیباااا حتما تا آخرش بخونید و تا میتوانید نشر دهید. 🔰توبه نصوح 🔶 نصوح مردی بود شبیه زنها، صدایش نازک بود، صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت. او با سوء استفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار دلاکی میکرد و کسی از وضع او خبر نداشت. او از این راه، هم امرار معاش میکرد و هم برایش لذت بخش بود. گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست. 🔷 روزی دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد. از قضا گوهر گرانبهایش همانجا مفقود شد. دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه را تفتیش کنند. 🔶 وقتی نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوایی، خود را در خزینه حمام پنهان کرد. 🔷 وقتی دید مأمورین برای گرفتن او به خزینه آمدند، به خدای تعالی رو آورد و از روی اخلاص و به صورت قلبی همانجا توبه کرد. 🔶 ناگهان از بیرون حمام آوازی بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد و مأموران او را رها کردند. 🔷 و نصوح خسته و نالان شکر خدا را به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد و به خانه خود رفت. او عنایت پروردگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و از گناه کناره گرفت. 🔶 چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد و نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم و دیگر هم به حمام نرفت. 🔷 هر مقدار مالی که از راه گناه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا داد و از شهر خارج شد و در کوهی که در چند فرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید. 🔶 در یکی از روزها همانطور که مشغول کار بود، چشمش به میشی افتاد که در آن کوه چرا میکرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از آن کیست? عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعا از شبانی فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستی من از آن نگهداری کنم تا صاحبش پیدا شود. لذا آن میش را گرفت و نگهداری نمود، پس از مدتی میش زاد و ولد کرد و نصوح از شیر آنها بهره مند میشد. 🔷 روزی کاروانی راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگی مشرف به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جای آب به آنها شیر داد، به طوری که همگی سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند. او راهی نزدیک به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانی کردند و او در آنجا قلعه ای بنا کرده و چاه آبی حفر نمود و کم کم آنجا منازلی ساخته و شهرکی بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا می آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگی به چشم بزرگی به او می نگریستند. 🔶 رفته رفته آوازه خوبی و حسن تدبیر او به گوش پادشاه رسید که پدر همان دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وی را از طرف او به دربار دعوت کنند. 🔷 همین که دعوت شاه به نصوح رسید، نپذیزفت و گفت: من کاری دارم و از رفتن به نزد سلطان عذر خواست. مأمورین چون این سخن را به شاه رساندند، بسیار تعجب کرد و اظهار داشت: حال که او نزد ما نمی آید ما میرویم او را ببینیم. 🔶 با درباریانش به سوی نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد. 🔷 بنا بر رسم آن روزگار و به خاطر از بین رفتن شاه در اقبال دیدار نصوح، نصوح را بر تخت سلطنت بنشاندند. 🔶 نصوح چون به پادشاهی رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و با همان دختر پادشاه ازدواج کرد. 🔷 روزی در بارگاهش نشسته بود، شخصی بر او وارد شد و گفت: چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را از عدالت تو طالبم. نصوح گفت: میش تو پیش من است و هر چه دارم از آن میش توست. وی دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند. 🕊 آن شخص به دستور خدا گفت: بدان ای نصوح! نه من شبانم و نه آن، یک میش بوده است، بلکه ما دو فرشته، برای آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت، اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد. و از نظر غایب شد. ⚪️ به همین دلیل به توبه واقعی و راستین، (توبه نصوح) گویند امیدوارم که ماهم جزو این گروه باشیم آمین🌹🌹 📔 انوار المجالس، ص 432 ____________ ✨ خداوند در سوره تحریم، آیه ۲۸ به بندگانش امر مینماید که توبه نصوح کنید: 💠 یااَیهَا الذینَ آمَنُوا تُوبَوا اِلَی اللّهِ تَوْبَةً نصوحاً عَسَی رَبُّکمْ اَنْ یکفِّرَ 🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃 ⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207
هدایت شده از منتظران ظهور
13.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 این کلیپ را حتماً حتماً ببینید ⏪ دشمن جمهوری اسلامی بسیار بی‌نظیر وارد شده است، آنها گویا از ما بهتر روایات را می‌دانند که با این حربه وارد شده‌اند ▪️آری با حربه کشف حجاب و بی‌عفتی ۹ هدف را در جمهوری اسلامی در نظر گرفته‌اند کنون دیگر بحث یک تار مو نیست بحث ۱ تیر است که به ۹ هدف می‌خورد. ⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207
هدایت شده از منتظران ظهور
8.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 نمـازخـون زیـاده، قیمـه خـور زیـاده، فحـش خـور ڪمـه❗️میتونی برای نجات برادر خواهر مومن حرف بشنوی ؟!. ⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207