#مؤسسه‌آموزش‌‌عالی‌حوزوی‌حضرت‌آمنه‌س #معاونت_پژوهش #کتابخانه ✅ویژه نامه"شه ملک لافتی" 🔹دومین ویژه نامه عید سعید غدیرخم 🔹کاری از معاونت پژوهش و کتابخانه موسسه آموزش عالی حوزوی حضرت آمنه سلام الله علیها

#مؤسسه‌آموزش‌‌عالی‌حوزوی‌حضرت‌آمنه‌س #معاونت_پژوهش #کتابخانه 🔸تو چرا بخشیدی و من چرا نمی‌بخشم حسین؟! حسین جان! امروز کینه‌ها بلای جان ما و زندگی‌مان شده‌اند. دلمان دیگر دل نیست، انبار کینه است. کینه‌های کهنه، مثل زخم‌های مزمن، عفونت کرده‌اند. نگاهمان با بوی تعفن کینه از کاسه چشم‌هایمان سرریز می‌شود. آقا! به من بگو چگونه از حُر گذشتی، تا شاید دم مسیحایی‌ات جان دوباره‌ای بدمد در پیکر بی‌جان گذشت من 🔸تو چرا بخشیدی و من چرا نمی‌بخشم حسین؟! بگذار مرور کنم کسانی را که نبخشیده‌ام و نمی‌بخشم. بگذار بیشتر از این سوال نکنم! بگذار باز هم پُتک این سوال را بر سر خودم بکوبم: «چرا تو گذشتی از حُر، ولی من از کسانی که شاید در حقم جفا کرده باشند نمی‌گذرم؟» 🔸تو چرا بخشیدی و من چرا نمی‌بخشم حسین؟! خوش به حال حُر! با دست نازنینت خون از صورتش پاک کردی. حسین جان! تو چه زیبا «یا مُبدّل الحَسنات بِاسّیِئات» را نشانمان دادی! تو چرا اینقدر بالایی و ما چرا اینقدر پایین؟ 🔸تو چرا می‌بخشی و من چرا نمی‌بخشم حسین؟! 🔹منبع: کتاب در میان روضه‌هایت زندگی کردن خوش است/نویسنده: محسن عباسی ولدی

#مؤسسه‌آموزش‌‌عالی‌حوزوی‌حضرت‌آمنه‌س #معاونت_پژوهش #کتابخانه 🔸بچه‌ها دنبال بازی را دوست دارند. بازی، غذای روح بچه‌هاست. بچه‌ها پژمرده می‌شوند اگر بازی نکنند. کاش باور می‌کردیم که خدا بچه‌ها را این‌طور آفریده! کوچه‌های مدینه شاهدند که پیامبر(ص) دنبال حسینِ کوچک سال می‌گذاشت و حسین (ع) هم از دست او فرار می‌کرد. قشنگ‌ترین دنبال بازی تاریخ، این‌جا بود: در کوچه‌های مدینه 🔸بچه‌ها دنبال‌بازی را دوست دارند بچه‌های حسین(ع) هم دنبال بازی را دوست داشتند. دنبال بازی در دل شب، وقتی همه جا تاریک است، خطر دارد. در بیابان نباید دنبال بازی کرد، مخصوصا اگر بچه‌ها پابرهنه باشند. بیابان است و بوته‌های ریز و درشت خار و پاهای لطیف بچه‌ها. حسین(ع) خارهای دور خیمه‌ها را از شب قبل کنده بود. عجب پدر مهربانی بود حسین! 🔸بچه‌ها دنبال‌بازی را دوست دارند دنبال بازی آن شب، قشنگ‌ترین دنبال بازی تاریخ شد. عبدالله(ع) می‌دوید و حسین(ع) به دنبالش. رقیه(س) می‌دوید و عباس(ع) پشت سرش. بچه‌ها خسته می‌شدند و بزرگ‌ترها به آغوششان می‌کشیدند. چه بوسه بارانی بود شام عاشورا در کربلا 🔹منبع: کتاب در میان روضه‌هایت زندگی کردن خوش است/نویسنده: محسن عباسی ولدی