هوا کم کم داشت روشن میشد و یه حالت گرگ و میشی داشت... سکووووووت مطلق بود و فقط چند نفری که تو مسیر بودن صدای پاهاشون میومد و ازونور صدای شسته شدن لیوان برای درست کردن چایی صبحانه:) از موکب اومدیم بیرون و هوا سرد.چون کویری بود شبا سرد بود و روزا گرم... شروع کردیم به پیاده‌روی؛ من و خواهرم از پدر و مادرم جدا شده بودیم و سر یه عمود مشخص قرار گذاشتیم... به جمعیت اضافه میشد و موکب ها بلندگو هاشونو روشن کرده بودن تا مداحی بزارن... آفتاب هنوز بالا نیومده بود که گرماشو حس کردیم و اون کلاه و دستکشی که گذاشته بودیم دراوردیم تا راحت تر به مسیر ادامه بدیم... تو این مسیر پر بود از آدمای متحول شده مثل من که باد تو گلو مینداختیم که کسی حریف ما نیست و...😄 اما ابی‌عبدلله با یه لیوان چایی روضه کاری کرد برگردیم و دلمون حسینی بشه🖤 بی جهت دنبال برهان و کلام و منطقیم چای صبح اربعین کافر را مسلمان میکند،.:) #دلنوشتھ #بسیجی ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ

#دلنوشتھ من‌به‌عشـق‌تو وبه‌شــوق‌تو وبه‌هوای‌بال‌زدن‌دربیکران‌محبت‌تو به‌این‌دنیـاآمده‌ام آمده‌ام‌بلبـلی‌باشم فرسنـگ‌هادورازگل ولی‌عـاشقش.. وپرستویی‌که‌به‌شوق‌رسیدن‌به‌تو هرسال مسیرسخت‌کوچ‌راطی‌می‌کند؛ توبودی‌که باهمان‌دستی‌که‌انگشتی‌نداشت راه‌خدارابه‌من‌نشان‌دادی( :🖐🏾؛ #امام‌_حسینم