هدایت شده از خاطراتانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضور مردم در مقتل شهدای امنیت
مطالبه مردم از مسئولین جهت اعدام فوری قاتل شهیدان مظلوم مشهد و مجازات جدی کسبه ی خاطی و همچنین مبارزه با معضل بی حجابی
ادامه دارد....
#پایان_مماشات
@maroofane3
@maroofane3
هدایت شده از 🇵🇸سید تراب | آموزش تولیدمحتوا🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎵 بلدی چطوری
صدای خواننده و موسیقی پسزمینه رو از هم جدا کنی؟✂️
🎤 بعضیا دنبال حذف صدای خواننده از موسیقی هستن
خیلیام با گروه قبلی فرق دارن 😎
🎼 و دنبال جدا کردن موسیقی پس زمینه از صدای خواننده اند
🖥 سایتی که تو فیلم بالا☝️
معرفی کردم و روش کارش رو توضیح دادم ، این کار رو فوقالعاده برات انجام میده🤩 یعنی تو میتونی :
👌 هم صدای موسیقی بدون خواننده
✌️و هم صدای خواننده بدون موسیقی
رو داشته باشی
🌸هزینه آموزش: صلوات
بهنیت سلامتی و تعجیل فرج امام زمان (عج) به تعداد دلخواه 😍
#آموزشی
#جدا_کردن_صدای_خواننده
#جدا_کردن_موسیقی_پس_زمینه
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
✅ عضو کانال آموزشی سید تراب شوید 👇
@Seyyed_torab
بالهای پرواز
🎵 بلدی چطوری صدای خواننده و موسیقی پسزمینه رو از هم جدا کنی؟✂️ 🎤 بعضیا دنبال حذف صدای خواننده از
آخيش
راحت شدم
برم سراغ آهنگ مادر از فریدون آسرایی😄
وای تازه داره یادم میاد
عشق یعنی وقتی که....
اونم از آسرایی
چند سااااااله آهنگ گوش نکردما
یادم نمیاد... از ۹۸ فکر کنم
چه اتفاق خوبی
البته وقتش هم پیدا نمیشه....
هدایت شده از مرکز تخصصی امربه معروف 💕 (موسسه موعود)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویدیو #کلیپ
#دکتر_علی_تقوی
🔴 اینڪه فقط در قلبت ناراحت بشی، آیا این امـــره⁉️
#بی_تفاوت_نباشیم
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده...
╔═💎💫═══╗
@aamerin_ir
╚═══💫💎═╝
به کانال آمرین بپیوندید👆
May 11
38.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر و کلیپی بسیار زیبا از خانم دکترسیده اعظم حسینی
#شاهچراغ
#آرتین_و_آرشام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 سخنان امیدوار کننده و وعدههای حجتالاسلام جلالی
🔹 عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در جمع بانوان بست نشین در حرم حضرت فاطمه معصومه (س) حاضر شد.
ایشان بیان داشت: انشاءالله تا دوهفته دیگر طرح عفاف و حجاب اجـرا خواهد شد.
#قم
#محصنات
#لبیک_یا_خامنه_ای
#برای_امنیت
#برای_ایران
#نشرحداکثری
•┈•┈••✾•🌿🇮🇷🌿•✾••┈•┈•
🔗 به کانال خبرگزاری زنان عفیفه جهان مُحصَنات بپیوندید.
@mohsanat_ir
بالهای پرواز
آخيش راحت شدم برم سراغ آهنگ مادر از فریدون آسرایی😄 وای تازه داره یادم میاد عشق یعنی وقتی که.... اونم
برای من که کار نکرد.... نمیدونم چرا
میگن ... به ریا
ولی من برای ریختن ترس مومنین ومسلمین میخوام ریا کنم
دیشب تو خیابون در یه مغازه رفتم خرید سه تا دختر نشسته بودن وبستنی میخوردن وشالشونم سرشون نبود خریدم رو که کردم دائم نگاهشون میکردم
وتو این فکر که چی بگم
اصلا بگم یا نگم
نکنه بزنن من رو
ولی یک دفعه یاد مطلبی از کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی(سخنرانی های رهبری سال ۵۳ در مشهد فوق العاده )(متناسب با نیاز امروزه) که یک ماهی هست دارم مطالعه ش میکنم افتادم که فرد موحد توحیدش باید عمل زا باشه فقط به زبان گفتن کفایت نمیکنه وموحد واقعی در انجام واجبات واطاعت امر خدا ترس نداره
پس رفتم جلو و قدم رو به اندازه ی اونها کوتاه کردم وبا روی خوش سلام واحوال پرسی کردم باهاشون
وگفتم خیلی موهات قشنگه 😍
گفت واقعا ممنون🤩
گفتم ولی تا حالا به این فکر کردی با این پریشون کردن موهات تو خیابون چیکار بادل اون زن سرطانی که در اثر شیمی درمانی موهاش رو ازدست داده ومجبوره جلوی شوهرش کچل ظاهر بشه میکنی 😢
تااین رو گفتم یکیشون گفت واقع راست میگی وبلا فاصله شالشون رو سرشون کردن 😳
تا دیدم شرایط فراهمه
گفتم اون خدایی که حجاب رو واجب کرد
گفت این رو بخور اون رونخور
اینجور بگرد اون جور نگرد
نمیخواست مارو اذین کنه
ما وقتی یه وسیله میخریم دستورش رو کامل میخونیم تا بهتر ازش استفاده کنیم ولی دستور خدایی که مارو آفریده گوش نمیدیم
خدا با دستوراتش میخواد ما سالم بمونیم وزیبایی هامون بمونه برا محرم هامون نه مرد های ...توی خیابون
بعدم دستش رو فشردم و خداحافظی کردم
وپراز حس غرور بودم که تونستم خدای خودم رو راضی کنم (ان شاءالله)
#وقت_گفتن_خیلی_زمان_کمتر_برد🤔
#امر_به_معروف_نهی_از_منکر
#ترس_دسیسه_ی_شیطان
#خدایا_کار_از_ما_اثر_از_تو
#عکسنوشته #آمرین
#احکام
🔴 ســؤال:
آیا جواب ندادن به سلام ڪسی ڪه فعـل حـرام انجـام می دهـد براۍ تنبیـه او جایـز است❓
🔹جـوابِ سـلامِ مسلمـان شرعاً واجب است، ولـی اگـر برخـورداری از جواب سلام به قصـد نهـی از منڪر، عرفاً نهــی و منـع از منڪر، صدق کند، جایز است.
#بی_تفاوت_نباشیم
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده...
╔═💎💫═══╗
@aamerin_ir
╚═══💫💎═╝
به کانال آمرین بپیوندید👆
امام جانم سلام
خوبید؟
هنوز نتونستم موانع ظهورتون رو رفع کنم. خجالتم
ولی اینجوری نمیمونه
دعام کنید که نمونه.
من در خدمتم.
انشاءالله.
راستی بنظرتون کار خوبی میکنم که مینویسم؟ چیکار کنم؟ دستور چیه؟
#یُسرا
دانشجو بودم. جوان و پر از غرور. البته قانونمدار بودم. برای انجام یکی از واحدهای اختیاری راهیِ دادگاه شدم. جلسه آخر بود. قاضی مرد لاغر اندام قد بلندی بود که با زیردست مهربان بود. یکبار که یکی از سربازان زیردستش پدر شده بود، سخاوت و محبتش را دیدم. به عنوان شیرینی به سرباز جوان کچل و کوتاه قد سیهچرده هدیه قابل توجهی داد. اهل محرم و نامحرم هم بود. چون میدیدم که به وکلای زن جوان نگاه نمیکرد. و فقط به شنیدن بسنده میکرد.
اهل شهرستان کناریمان بود. و گویا درباره شهرش تعصب داشت. درست مثل من. چون یک روز که یک بانوی مسن وارد اتاقش شد، بعد از خواندن مشخصات خواهان، با او به گرمی مشغول احوالپرسی شد. من هم در سکوت روی صندلی نشسته بودم. یک آقای همشهری دیگر هم عین من بخاطر همان واحد به دادگاه میآمد. او هم سرش توی برگهها و پروندههای جلوی دستش بود. من هم مشغول خواندن پرونده حقوقی بستنیفروشیِ مشهور شهرمان بودم. پرونده داشت جالب میشد که، صدای آقای قاضی تمرکزم را به هم ریخت. چون داشت حین گفتگو با همان خانم مسن از شهرمان با حالت بدی یاد میکرد. و با فخرفروشی و تعصب از شهر خودش میگفت. با خودم گفتم سکوت جایز نیست. طبق قانون اساسی باید پاسخگوی این سخنش باشد. از طرفی هم دیده بودم که در دادگاه با کسی شوخی ندارد. پیش آمده بود که کسی را به استناد تبصرهی ماده ۱۰۱ قانون آیین دادرسی مدنی روانه زندان کند.
موقعیت سختی بود. نگاهی به آقای دانشجوی همشهری انداختم، همچنان سرش توی پرونده گاوداری بود.... چاره ای نبود. خیلی سریع و طی یکی دو ثانیه باید روش درست را پیدا میکردم.
نگاهی به مُهر قاضی انداختم. چاره پیدا شد.
گفتم ببخشید! یک لحظه!
سر هر دو نفر طرفم چرخید، دانشجوی انتهای اتاق هم سرش را بلند کرد. منتظر مرا نگاه میکردند.
گفتم:
_ میشه لطفا اینایی که فرمودید رو بنویسید و مهر و امضا بزنید بهم بدید؟
کیش و مات! تمام
نه میتوانست بگوید نگفتهام و نه میتوانست مدرک دستم بدهد. پس سکوت پیشه کرد و تنها به نفسی عمیق و قدری سرخ شدن و نگاه چپچپی بسنده کرد. لبخند پیروزمندانهی من هم جمع شدنی نبود.
ساعت روی دیوار را نگاه کردم. خداروشکر وقت خداحافظی رسیده بود.
⏰ ساعت به وقت تجربههای معلمی
.
سرکلاس بعضیاز دانشآموزهام وضعیت الان ایران
و قبول ندارن و فکر میکنن قبل انقلاب بهتربود و ایران الان خیلی بدبخته
و هربار به هر روشی اومد بگم ما تو خیلی از حوزهها بهترینیم گارد گرفتن، مسخره کردن، پوزخند زدن، حتی به من انگ سیاسی بودن زدن!!! 😄
بدجور به در بسته خورده بودم و هیچ جوره نمیشد بهشون بفهمونم... 🥲
دنبال روشی بودم که از بیحالترین دانشآموز کلاس، تا گوشه گیرترین، تا بی تفاوتترین و زرنگترینشون حرفمو بشنون...
بهشون بگم ما قبلا انقلاب چی بودیم و الان چیشدیم...🇮🇷
اونم تو این وضع کشور که ذهن همشون مورد حمله رسانه بود❗
⁉️ بنظرتون چیکارکردم؟
🍀هرکس درست حدس بزنه بهش کتاب هدیه میدم؛
یه کتاب خووووووب😍
⏰ ساعت به وقت تجربههای معلمی
داشتیم درس میدادیم که دیدم بچهها خسته شدن و مغزشون نمیکشه؛
قراربود یه فعالیت کتاب رو انجام بدیم و بازم درس بدم...
🚫 امااااااا
بجای اینکه بگم ده دقیقه وقت دارید بنویسید بعد صدامیزنم جواباتون رو بخونید. ❗❗
✅ یکار بهتری کردم، تکلیف و فعالیت کلاسی رو با یه بازی ترکیب کردم😍
🥇 دیدم بهترین فرصته که هم بهشون نشون بدم
قبل انقلاب چی بودیم الان چی شدیم
هم با بازی فکرشون رو قلقلک بدم و آخرش به این برسیم که بفهمن الان ایران چه جایگاهی داره و چقدر رشد کرده. 🥇
چطوری!؟
گفتم بچهها میخوایم یه بازی کنیم، (اولش هم یه بازی بود فقط بعد جدی شد، حال میگم چطوری) اینایی که میگم رو اول کتابتون
لیست کنید جلوش دوتا ستون بکشید.
برق
آب آشامیدنی
راه
خانه بهداشت
گاز
کتابخانه
بیمه
سواد
یه ستون بالاش بنویسید ۱۳۶۵ یه ستون بنویسید ۱۴۰۰
میخوایم حدس بزنیم ایران تو حوزه ها سال ۶۵ و ۱۴۰۰ چه جایگاهی داشته😍
.
یکی از بچههایی که وقتی ازایران میگم همیشه مسخره میکنه گفت خانم ینی قبل انقلاب⁉️
گفتم: اومممممم قبل انقلاب؟ سال چند انقلاب شد؟ قاطی کردم...
گفت: سال ۵۷ دیگه
گفتم: هاااا اره اره راست میگی. اره عزیزم، افرین یه لحظه یادم رفت کی بود اصلا...
.
خب خب امادهاین؟
بزن بریییییییییم...
.
حالا بمن بگین ایران سال ۵۶ چند درصد برق داشته؟ فقط عددش رو حدس بزنین...
همینجوری رفتیم جلو تا رسیدیم به کتابخانه، اولین درصد صفر ایران سال ۵۶...
بچهها همه میگفتن اونموقع مردم بیشتر کتابخون بودن همممممشون عددهای بالا گفتن...
منم برای اینکه بیشتر به فکر وادارشون و کنم و ضربه نهایی رو بزنم که اونموقع ما یدونه کتابخونه ام نداشتیم😧
گفتم هرکس اینو درست بگه بهش ۲۰ میدم...
دقیقا هم همون دانشآموزی گفت که همیشه گارد داره تو این مسائل...
بچه ها اصلاااااااا باورشون نمیشد....
.
#ادامه_دارد
⏰ ساعت به وقت تجربههای معلمی
دیدم این درصدها تموم شد و بچهها یه حس عجیبی دارن...☺️
🏆 جدولشون رو نگاه میکردن و آروم به هم میگفتن من اصلا نمیدونستم وضعمون این بوده و الان چقدر پیشرفت کردیم...
🥇دیدم هی دارن میگن ای ول بابا خوب رشد کردیم و ازاین حرفا... 😎
گفتم خب بریم وارد مرحله بعدی بشیمممم😃
.
تو مرحله جدید دیگه درصد نمیگیم❗
باید حدس بزنین ایران قبل انقلاب بین کشورهای دنیا تو این حوزههایی که میگم چه رتبهای داشته
و الان چه رتبهای داره 😍
هرکس درست حدس بزنه برای هر حدسش ۵ نمره میگیره، یعنی اگه ۴ بار درست بگه۲۰ میگیره
اگه ۱ بار بگه ۵ میگیره (و اگه یه نمره ده داشته باشه میتونه بگه من اینو به اون دهش اضافه کنم بشه ۱۵😍)
همه گوشاشون تیز شد، جوری که دیگه بلند شده بودن... حتی بیحال ترین دانشآموز کلاسهم تندتند حدس میزد...
کلاس تبدیل شده بود به میدون مسابقه...
هوای کلاس پرشده بود از رقابت همراه با خنده و تعجب ازاینکه چقد ایران قوی شده...😃😄😍
و آخرش که تموم شد؛
گفتم خب خب بسه دیگه رسیدیم😍
بچهها میگفتن رسیدیم و رسیدیم کاشکی نمیرسیدیم تو راه بودیم خوش بودیم سوار لاکپشت بودیم... 🛺
هی بهم دیگه میگفتن نه بابا همچین بدم نشدیما...
و اخرش گفتن خانم خیلیییی خوش گذشت، ما نمیدونستیم اینارو ممنونیم که گفتین بهمون...
#ادامه_دارد
⏰ ساعت به وقت تجربههای معلمی
وقتی این درصدهارو میگفتیم
مثلا ورزش رو اولی رو حدس میزدن و دومی رو میگفتم پایینتره عددش..
اولش فکر میکردن ینی بدترشدیم..
گذاشتم خوش باشن که ما اون زمان بالاتربودیم الان کمتریم😄
اخرش گفتم نه اینجوری نیست که فکر میکنید
ما قبلا بین کشورهای دنیا ۷۰امین کشور بودیم
الان ۱۳امین کشوریم.
حالا کدوم بهتره؟😎
تاااازه فهمیدن که اشتباها افتخارمیکردن😄
و برگشتن و دوباره به ایران الان افتخار کردن😍
.
❗ همیشه هم قرارنیست منطقی بریم جلو
یا متکلم وحده باشیم، یا چون معلمیم
بفرستیمشون سراغ تکلیف تا خودشون بفهمن...
راههای خیلی زیادی برای فهمیدن رشد هست.
✅ باید فضای کلاس، ظرفیت بچهها، محیط مدرسه، رابطه خود معلم با بچهها وووو رو سنجید و
یکی از راههارو انتخاب کرد.
ضمن اینکه هدف من ازاین بازی فقط نشون داد مسیر بهترشدن ایران بود که بچهها بدونن ما بهترشدیم.
نه ورود به مباحث عمیق اعتقادی و سیاسی...
.
💚 از دوستانی که نقد دارم هم تشکر میکنم اما نقدتون زمانی وارده که من بگم میخواستم نگاه عمیق بچههارو زیرورو کنم...
نه😊
من فقط میخواستم فکرشون رو قلقلک بدم:)
و بازی اونم برای دبیرستانیها بهترین روشه...
بازیهای هدفمند، نه صرفا بازی
چون درسهاشون سنگینه و علاقه به درس ندارن حلقه مفقوده میتونه بازی باشه.✌️
و مناللهتوفیق...
اینا رو توی گروهی آورده بودن جالب بود روشش
بخاطر همین آوردم
سوتفاهم نشه، خاطره خودم نیست
سردار رفیعی فرمانده سپاه صاحب الامر (۱۴۰۰/۱۰/۹) :
حاج قاسم در سوریه از جایی عبور می کرد، ماشینی دید که خراب شده، نزدیک رفت دید آقایی به همراه خانم حامله اش که وضع حملش هم نزدیکه داخل ماشین هستند،
چراغ انداخت چهره مرد رو که دید هر دو همدیگر رو شناختند!
او سردار سلیمانی را شناخت و سردار هم او را که فرمانده ی یک بخش عظیمی از #داعش بود شناخت!
سردار دستور داد خانم رو به بیمارستان برسانند و ماشین را هم به تعمیرگاه...
خود سردار هم دنبال کار خودش رفت!
چند روز بعد به سردار خبر دادند آقایی با دسته گل آمده و می خواهد شما را ببیند!
وقتی سردار آمد، دید همون فرمانده داعش هست،
که به سردار میگه به ما گفتند ایرانی ها ناموس شما را ببینند سر می برند و... اما من دیدم تو به زن حامله ام و من کمک کردی..
۶۰۰۰هزار نیروی من اسلحه را زمین گذاشتند و همه در خدمت شما هستیم!
💠نقل خاطره توسط سردار رفیعی
#مکتب_حاج_قاسم
#اسلام_مسلمان_شیعه
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
#لبیک_یا_خامنه_ای
#قرارگاه_فرهنگی