هنوزم مردم به هم نگفتن حکایت رطب خورده منع رطب نمی‌کند دروغه و منبع نداره؟؟

اینو بخورم بعد کلمه معروف رو بفرستم به آیدی @vajeb123 میخوام امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر درست یاد بگیرم😁

میگن دوست خوب مثل آینه‌ست، و عیبهای دوستشو بهش هدیه میده☺️👌 وقتی کسی جنبه داشتن یه آینه خوب رو نداره🙄☝️ اینجوری نباشیم😐😅

من وقتی می‌شنوم یکی میگه هنوز امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر نمیکنم😳

. یه کوچولو دلم گرفته ولی وقت ندارم وایسم غصه بخورم یه عالمه کار خوب و عالی ریخته سرم خداروشکر پس بهتره برم سراغ کارای خوب و عالی😊 باید امربه‌معروف ونهی‌ازمنکر رو احیا کنیم تا امام زمان علیه السلام تشریف بیارن .

آخه حتی تو سینما؟! 😳 قسمت آخر _ افرا، افشین واقعا بیرونم به مردم تذکر میده؟ سرش را بالا و پایین کرد _ افرا؟ تو که خودت نماز میخونی، اهل واجباتی ، چرا داداشتو بخاطر انجام دادن واجباتش سرزنش میکنی؟ _ واجبات؟ واجبه به مردم گیر بده؟ _ هم به افشین هم به بقیه بله! البته تحت شرایطی هیچوقت بهت نگفته؟ _ خیلی وقتا میخواد سر حرفو باز کنه، من حوصله ندارم. تو هم بس کن! _ اگه بدونی عین نماز اون دنیا ازت سوال میکنن چی؟ _ خب شاید طرف دوست نداره! هر کی اعتقادات خودشو داره! _ خب مگه افشین میگه اعتقاد داشته باشید؟ افشینم به رفتارها تذکر میده دیگه هر کی هر اعتقادی داره داشته باشه، اون به خودش مربوطه، ولی رفتارش که توی جامعه نشون میده، به بقیه هم ربط داره اگه باعث آسیب به خودش یا بقیه بشه، همه باید تذکر بدن! تو گفتی چون با سلیقه‌ش جور در نمی نمیاد! در حالی که اون بخاطر سلیقه نمی‌گه مگه به رنگ و طرح و مدل تذکر میده؟ نه! به گویش دروغگو کار داره؟ نه! دلیل تذکر دادنای افشین همخوانی داشتن و نداشتن با سلیقه‌ش نیست، همخوانی داشتن و نداشتن با دستورات صریح خداست... همین بلند شدم از بین قفسه کتابام کتاب استفتائات امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر رو بهش دادم. _ دفعه بعدی که اومدی بیارش، اگه بخونیش میفهمی که افشین فقط داره واجبشو انجام میده. لبخند زد. چشم‌هاش حالت مرموز و شیطنت آمیزی گرفت. متوجه منظور نگاهش نشدم _ نيلو! _ هوم؟ _ خیلی افشین افشین میکنی خجالت کشیدم. ولی خودم را نباختم. به قالیچه ی وسط اتاق زل زدم. _ چرت نگو... گیره روسریمو بده لازمش دارم. گفتی خودت داری دیگه، ببند بیا بیرون، بابام الان میرسه، باید شربت درست کنم. و خیلی سریع خودم را به آشپزخانه رساندم.

اگر دنیا به کامم بود اکنون نزدتان بودم ...

. نامه شماره ۲ جناب آقای اباعبدالله الحسین سلام علیکم اینجانب دلبسته‌ی جنابعالی، و هدف قیامتان احتراما به استحضار می‌رساند، برکات دستورات حضرتعالی، پیرو درخواست پیشین، به ما رسیده، و بدین وسیله مراتب سپاسگزاری خود را خدمتتان اعلام میدارم. اکنون آنچه باعث شد دوباره با نوشته‌ام وقت مبارکتان را بگیرم، در راستای عمل به وصیتتان، نیازمند به کیفیت، سرعت، توان و همراهان بیشتر هستم. خواهشمند است نزد حق تعالی شفاعتی فرموده، و بر همه آنچه به اذن و حکم خدا تحت امرتان هستند دستورات لازم را مبذول فرمایید. به هر میزان برای عاقبت بخیری و خدمت به جناب ولی عصر علیه السلام، مشمول دعاهای زیبا و مهربانانه و سخاوتمندانه‌تان گردم، بدان نیازمندم. با سپاس فراوان ارادتمند، دلتنگ و داغدارتان شباهنگ .

. کریم ابن کریم حبیب ابن حبیب آقا امام حسن سلام مهمون نمیخوای امام جانم؟ ما محبینتون رو دعوت کنید بیایم خدمتتون تا حالا کسی نشنیده آقا امام مجتبی، پسر بزرگِ آقا امیرالمؤمنین علیه السلام ، مهمون رو رد کنه بعد ازینم نمیشنوه... مگه نه؟ بیایم؟ .

میبینم که بازارسال کردین😃 دمتون گرم😁