بالهای پرواز
خلاصه اونا بدو من بدو رسیدن کنار بلوار یه بنده خدا نفر شهرداری بود داشت چمن آب میداد بهشون اشا
رسیدم بهشون
با خودم گفتم حالا از کجا شروع کنم؟ 😐😂
فهمیدم😜👌
از حس مثبت😍
بالهای پرواز
رسیدم بهشون با خودم گفتم حالا از کجا شروع کنم؟ 😐😂 فهمیدم😜👌 از حس مثبت😍
سلام و احوالپرسی و اینا...
بعد گفتن خانوم ما شما رو میشناسیم؟
بالهای پرواز
سلام و احوالپرسی و اینا... بعد گفتن خانوم ما شما رو میشناسیم؟
گفتم نه عزییییزم 😁
منم شما رو نمیشناسم متاسفانه
و قیافشون این شکلی شد👈😳😳😳
آخه سه نفر بودن😁
بالهای پرواز
گفتم نه عزییییزم 😁 منم شما رو نمیشناسم متاسفانه و قیافشون این شکلی شد👈😳😳😳 آخه سه نفر بودن😁
رو کردم به خانومه
گفتم من از دور شما رو دیدم که چادر پوشیدین
خیلی خوشحال شدم براتون
اومدم به خودتونم بگم
خدا امواتتون رو بیامرزه
انشاءالله این حجاب بشه نوری که برسه دست امواتتون
و زندگی خودتونم روشن کنه
اونم تشکر کرد
بالهای پرواز
رو کردم به خانومه گفتم من از دور شما رو دیدم که چادر پوشیدین خیلی خوشحال شدم براتون اومدم به خود
بعدم رو کردم به دخترا
گفتم عزیزای دلم شما هم بپوشونید موهاتونو خودتونو
شما به این نازی
نباید هر چشمی بهتون بیفته که...
بالهای پرواز
بعدم رو کردم به دخترا گفتم عزیزای دلم شما هم بپوشونید موهاتونو خودتونو شما به این نازی نباید ه
دختر بزرگه جبهه گرفته بود
عضلات چهرهش عصبانیت رو فریاد میزد
ولی جالب بود
آدم با تربیتی بود
چون در اون اوووووج عصبانیت هم خودشو کنترل کرد هم کلامشو هم بلندی صداشو
سعی کرد با لبخند بگه:
_ شما بقیه رو توی شهر دیدین؟
اینو که گفت آروم دستشو گرفتم
با تاکید بیشتر از قبل
گفتم :
_ آره شما هم بگو
به همممممه بگو
منم به هممممه میگم...
بالهای پرواز
دختر بزرگه جبهه گرفته بود عضلات چهرهش عصبانیت رو فریاد میزد ولی جالب بود آدم با تربیتی بود چو
پرسید شما نظامیای چیزی هستید؟ تعجب کردم گفتم نظامی؟ گفت مثلا سپاهی و اینا
گفتم نه عزیزم☺️
منم مثل شمام
همین روستاهای اطراف میشینیم
بالهای پرواز
پرسید شما نظامیای چیزی هستید؟ تعجب کردم گفتم نظامی؟ گفت مثلا سپاهی و اینا گفتم نه عزیزم☺️ منم م
ببین
من اگه بهت نگم میشه نامردی
تو اگه ببینی خدایی نکرده من دارم سر مادرم داد میزنم تو ناراحت نمیشی؟ هیچی نمیگی؟ نمیگی آبروت داره میره
اونم جلوی خدا
نمیگی خدا داره نگات میکنه؟
مردم رو ول کن
مردم مهم نیستن اینا یه روز عاشقن یه روز فارغ
ولی تو حیفی
همین الان اگه من بمیرم بذارن منو توی قبر هییییچکس یادش نمیاد شالم چه رنگی بود... (و به شالم اشاره کردم) ولی خدا یادش میمونه
تو هم وقتی به مادرت احترام میذاری خدا میبینه
وقتی به خواهرت محبت میکنی خدا میبینه
به قول دکتر عزیزی آسمان میبیند آسمان جبران میکند
تو برای دل خدایی که عاشقته حجاب نگهدار دخترم
بعدم به خواهرش گفتم:
دختر قشنگم
شما هم بپوشون عزیز دلم
چون دوستون دارم میگم🥰
بالهای پرواز
ببین من اگه بهت نگم میشه نامردی تو اگه ببینی خدایی نکرده من دارم سر مادرم داد میزنم تو ناراحت ن
آخرش دختر بزرگه (که بابت کنترل کردن خودش واقعا تحسینش میکنم) به شکل بسیار مودبانه و صادقانهای گفت:
_ ممنون از صحبتاتون
از اینکه راهنماییمون کردین
باورش سخت بود
ولی اون آروم شده بود
چون فهمید من بخاطر نظر شخصیم نمیگم
بالهای پرواز
آخرش دختر بزرگه (که بابت کنترل کردن خودش واقعا تحسینش میکنم) به شکل بسیار مودبانه و صادقانهای گف
تهش هم خداحافظی کردیم، و هرکدوم رفتیم دنبال مسیر زندگی خودمون که خدا کنه از هر دومون به خدا برسه
و تمام
همین...
بالهای پرواز
تهش هم خداحافظی کردیم، و هرکدوم رفتیم دنبال مسیر زندگی خودمون که خدا کنه از هر دومون به خدا برسه
بعدم من با خدا راه افتادم اومدم خونه
ازش تشکر کردم که نگهشون داشت
و نذاشت واجب شیرینم قضا بشه
همیشه به موقع به دادم میرسه