موتور توکتوک رو دیدین؟ تو عراق، هندیه... مثل کالسکهای هست که به جای اسب، موتور بهش وصله. اولش فکر میکنی که جای دونفره فقط چون واقعا کوچیکه
اما اونجا فهمیدم فلفل نبین چه ریزه... نه فقط دونفر بلکه چهار نفر آدم بزرگ دوتا بچه چهار ساله و ۶ماهه دوکوله پشتی و کیف دستی بزرگ و یک چمدون و کالسکه هم جا میشه...
راننندهش جامون داد. خندهمون گرفته بود و اونم میخندید. تازه جالبیش این بود که ضبطم داشت و حتی تماساشم میتونست بهش وصل کنه...
همسرم جلو نشسته بود و با هم دستوپا شکسته گپ میزدند. جوون ۲۳ ساله مجرد که اسمش ابوالفضل بود... به قول خودشون ابوفاضل. تیپ و قیافهشم میخورد که از اون جوونای خوشگذرون باشه ولی برامون جالب بود که وقتی تو کربلا بودیم یهو اشاره به یکی که در تیررس نگاهم نبود گفت خانم خانم شال!
همسرم گفت چادر؟
اما اون بهش فهموند نه مو!
یعنی بهش گفته بود موهاتو بکن تو!
چشام چهارتا شد و البته متاسف به دلایل گوناگون...
به نظرم شخصیت گرم و صمیمی و به قول بعضیا بامرام و معرفت بود.
اینم یه تجربه بود... حتی فکر اینکه توی توکتوک جا بشیم رو هم نمیکردم چه برسه اینکه سوارش بشیم!
#تجربه_زیسته
#اربعین
#کربلا
#خوانساری