هدایت شده از اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
شاکیام...🧐
دکتری الکلخورم از وضعِ الکل شاکیام
بعد از اینکه هست در الکل، متانول شاکیام
از چه جنسِ خوب الکل نیست تویِ دسترس؟
بنده از توزیعِ این اجناسِ بنجل شاکیام
بنده از آنکس که با توزیعِ اجناسِ بدش
ما پزشکانِ وطن را کرده اُسکُل شاکیام
عدهای گفتند دکترجان چرا صرفِ عرق؟؟!
دوست دارم میخورم، از این تقابُل شاکیام
دکتر این مملکت هستم دل من نازک است
گر کسی گوید به من نازکتر از گُل شاکیام
پر شده دیوارِ منزل از تخصصهای من
بنده از مدرکگرایِ بیتکامُل شاکیام
حق ندارد هیچکس خواهد جواب از من اوووهووووم
بنده از قانونِ اینسان کمتحمل شاکیام
بنده اصلا تابعِ قانونِ کشور نیستم
کلاً از برخوردهایِ سفت یا شُل شاکیام
من ملولم از هوایِ خشک و سوزانِ کویر
بنده از آب و هوای خوبِ آمل شاکیام
میروم در با هزاران دوز و ریب از مالیات
گر زند قانون به کسب و کارِ من زُل شاکیام
بنده از آنانکه وقتی زیرمیزی میدهند
هست در دستانشان قدری تزلزُل شاکیام
میخورم الکل اگر خیلی مرا پا پی شوند
در کنارِ سروِ الکل میکشم گُل شاکیام
بنده از مامور حق وقتی به جُرمِ کارهام
سوی دوزخ میدهد هی بنده را هُل شاکیام
بنده از هر نوع برخوردی که با من می شود
خوب یا بد، جور یا ناجور، بِالکل شاکیام
#پزشک
#طنز
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei