آش آقازادهبازی انقد شور شده که حتتتتی صدای فاضلی هم دراومده
بخندیم یا گریه کنیم؟ 😂😭
♥️@amershavim♥️
بالهای پرواز
رفتم رحل و قرآن آوردم. سورهای که میخواستم بخونم پیدا کردم. تسبیح دونه درشت فیروزهایمم دستم گرفت
هی میخوام بقیه ماجرای اینو براتون تعریف کنم
هی جور نمیشه
خیلی نکته توش بود...
هدایت شده از مجله قلمــداران
دو زانو نشسته بودیم توی اتاق. من و محمد و حسین و زینب. کتاب عصر ظهور جلوی پای محمد باز بود. بابا رفت سراغ کمدش. هر وقت درش باز میشد بوی عطر جوپ و آجیل تازه و زنجفیل کل اتاق را برمیداشت. صندوق مخصوصش را آورد بیرون. با احتیاط گذاشت جلوی ضبط. درش را باز کرد. سیم و میکروفون را که دیدم قند توی دلم آب شد. از شب قبل کلی تمرین کرده بودم بدون غلط بخوانم و اینسری به جای محمد قرعه به نام خودم بیفتد. کابل ها را وصل کرد به جای فیش ضبط. آب دهانم را قورت دادم. صدای تلق تولوق قابلمه و کفگیر و ملاقه از تو آشپزخانه میآمد. بوی فسنجان و برنج دم کرده خانه را برداشته بود. مامان صدا زد که فاطمه بیا از تو یخچال چندتا خیار گوجه بیار میخوام سالاد درست کنم.
بابا گردن کشید توی هال:«با فاطمه کاری نداشته باش. امروز قراره اون برام کتاب بخونه»
مامان چیزی نگفت. بابا اشاره کرد به محمد که برو کار مادرت را راه بینداز.
محمد رو ترش کرد و رفت. نمیتوانستنم جلوی لبخند ذوقمرگشدهام را بگیرم. شک نداشتم چشمهام هم دارد میخندد.
کتاب را کشیدم طرف خودم. بابا درجا گفت:«این نه! برو از کتابخونه کتاب مسألهی حجاب رو بیار»
مثل یخ وا رفتم. ترسیدم بگویم آخر من عصر ظهور را آماده کردهام؛ بدهد محمد یا حسین بخواند! جستی زدم و لای کتابها مسألهی حجاب را پیدا کردم؛ نشستم جلوی ضبط.
بابا میکروفون را داد دستم:«آروم و شمرده شمرده! هول نشو.. الکی هم نخون. تا خودت نفهمی چی داری میخونی اونی هم که گوش میده نمیفهمه»
بیحواس گفتم:«چشم.. چشم»
برای من فقط مهم این بود که بخوانم. نه فقط من؛ بقیه هم همینطور بودند. آرزو داشتیم با آن میکروفون صدایمان ضبط شود و بابا هر شب موقع خواب بگذارد کنار گوش خودش و صدای خوانشمان پخش شود توی اتاق. میگفت اینهمه کتاب گرفتهام که یکی برایم بخواند و کیف کنم.
از همانجا من عاشق کتاب خواندن شدم. صدایم را دوست داشت. میگفت:«کمغلطتر از بقیه میخوانی»
و من هربار با این تعریف دلم مالش میرفت و قدم بلند میشد.
چند روز پیش محمدمهدی برایم کتاب حضرت حجت میخواند. غلط غلوط، با تپق فراوان.. یکهو درآمد که«مامان چرا خودتان نمیخوانید؟ من خیلی برام سخته!»
بهش گفتم:«صدات بهم آرامش میده. خیلی هم خوب میخونی!»
بعد هم راهنماییاش کردم که اگر خودت نفهمی چه داری میخوانی، طرف مقابلت هم نمیفهمد!
همان جا یاد بابا افتادم. احتمالا خوانش من هم پر از اشکال بود. ولی بابا الکی تعریف میکرد. آنموقعها حالیام نبود ولی الان که خودم دارم از همان حربهها استفاده میکنم میفهمم که بابا میخواست ما آن کتابها را برای خودمان بخوانیم! او هیچوقت به ما نگفت چادر سر کنید.. ما خودمان در ده سالگی مسألهی حجاب خواندهبودیم! عشقِ به امام عصر از زمانی توی دلمان ریشه دواند که عصر ظهور خوانده شد. بابا سواد درست و حسابی نداشت ولی یک دانشمند روانشناس بود...
#شادی_روح_پدرهای_مظلوممان_صلوات
#خاطره_ها_جان_دارند
#کتابخوانی
#آقای_مطهری
#مسأله_حجاب
https://eitaa.com/ghalamdaraan
هدایت شده از مجله قلمــداران
سلام
چقدر این متن شما به دلم نشست و چقدر یاد بابای خوبم افتادم که الان دوساله ندارمشون😭
چقدر دغدغه مند بودند برای تربیت فرهنگی و مذهبی ما.
این جمله تون که: پدر یک دانشمندروانشناس بودن کاملا برام ملموسه .بارها من همین عبارت رو در مورد پدرم به کار بردم.
پدر من که هرشب با خستگی به منزل می آمدند.وقتی می رسیدند شاید یک ساعتی از وقت نماز مغرب گذشته بود.
بعداز مخفی شدن هر شب من وخواهرم (من زیر چرخ خیاطی بزرگ پدالی وخواهرم داخل کمد) و پیدا شدنمون توسط پدر با کلی خنده وقلقلک و... پدر جانم با صدای بلند وآهنگین می گفتن : نماااااز نماااااز
بعد آستین ها رو بالا می زدند و وضو می گرفتن من خواهر و برادرم با سرعت می رفتیم آماده نماز می شدیم به خاطر اتفاقات دوست داشتی بعدش
پدرم بعد از نماز برامون داستان تعریف می کردن .بسیار شیرین و جذاب .داستان پیامبران اولوالعزم و....
هرشب هم داستان رو در جای حساس تمام می کردن ومی گفتن بقیه اش برای فردا شب ☺️
وما هرشب برای شنیدن ادامه داستان مشتاقانه به نماز می ایستادیم
واقعا برای داشتن چنین پدر مسئولیت پذیر و دغدغه مندی چگونه باید شکر کرد😢
#پیام_شما
بالهای پرواز
سلام چقدر این متن شما به دلم نشست و چقدر یاد بابای خوبم افتادم که الان دوساله ندارمشون😭 چقدر دغدغه
از ظرافتهای امربهمعروف ونهیازمنکر توسط والدین 😍☝️♥️🌱
بالهای پرواز
#طنز یاد اون اهدافی افتادم که برای امسال قرار داده بودم و نرسیدم 😂 منم ازشون راضی بودم سال دیگه هم
خداروشکر به خیلیاش رسیدم 😍
حتی بعضیا رو ننوشته بودم اما موفق شدم
البته همچنان باید ادامه داد ...
هدایت شده از مرکز تخصصی امربه معروف 💕 (موسسه موعود)
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨فـــــووووووری و مهم
📣📣📣 راز ســر بــه مُــــهـــر ظـــهـــور
💯با سخنرانی استاد بزرگوار جناب آقای #دکترعلیتقوی
🇮🇷 #مشهد_مقدس
سالن همایشهای آستان قدس رضوی (ورودی باب الــجــواد)
🔴لینک این پخش زنده🔰
https://eitaa.com/aamerin_ir/31350
هدایت شده از مرکز تخصصی امربه معروف 💕 (موسسه موعود)
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨فـــــووووووری و مهم
📣📣📣 راز ســر بــه مُــــهـــر ظـــهـــور
💯با سخنرانی استاد بزرگوار جناب آقای #دکترعلیتقوی
🇮🇷 #مشهد_مقدس
سالن همایشهای آستان قدس رضوی (ورودی باب الــجــواد)
🔴لینک این پخش زنده🔰
https://eitaa.com/aamerin_ir/31350
هدایت شده از دکتر امیر مهرداد خسروی
عاشورای امسال هم رو به پایان است و تا ساعاتی دیگر با شام غریبان ، پرونده یک روز دیگر از عمرمان بسته می شود . فردا دوباره شنبه است . آغاز هفته ای دیگر ، کار و زندگی دوباره ، سر و کله زدن با زندگی ، با خانواده ، با مردم ، با همکار ، با زیر دست ، با بالا دست و این قصه همچنان ادامه دارد .
اما من و شما چکاره هستیم ؟ آیا محرم امسال بر ما اثری گذاشت ؟ آیا از فردا انسان بهتری خواهیم بود ؟ آیا از فردا انسان مفید تر و متعهد تری هستیم ؟ آیا اخلاق بهتری داریم ؟ آیا رذایل اخلاقی ما در رهگذر عزاداری های امسال به زیر کشیده شده است ؟ آیا با همسر و زن و بچه مان بهتر رفتار خواهیم کرد ؟ دیگر دروغ نمی گوییم ؟ چشم چرانی نمی کنیم ؟ حق الناس را رعایت می کنیم ؟ و صدها سوال اینگونه دیگر !
این سوالات ، همان فریادهای عاشورا بر تاریخ است که آی مردم دنیا ، آدم شوید ! بهتر شوید ! به یکدیگر ظلم نکنید ! به ناموس هم تعدی نکنید ! خانم محترم ، با جاذبه های زنانه ات ، فساد نکن ! آقای گرامی ، اگر زن و بچه داری خجالت بکش و به همسرت خیانت نکن ! آقای مسئول و رییس فلان اداره ، ارباب تو مردم هستند و تو نوکر این ملتی ، پس در حق این مردمی که به تو امید بسته اند مبادا جفا کنی ! عدالت را پیشه کن ! آی انسانها ! دروغ نگویید ! دروغ نگویید و دروغ نگویید !
این ها نهیب قیامی است که ما را به معروف فرا می خواند و از منکر باز می دارد . این همان نهیب عاشورا به همه تاریخ است که فرمود من قیام نکردم مگر برای امر به معروف و نهی از منکر !
و اینک عاشورا تمام شد . و ما مانده اییم و این زندگی !
بیاییم در شام غریبان حسینی با وجدانمان خلوت کنیم ! مگر چند سال دیگر قرار است زنده باشیم ؟ پس کی قرار است آدم شویم !
اگر با وجدانمان خلوت کردیم و با خویشتن خویش عهد بستیم که من یک حسینی واقعی خواهم شد و از فردا که شنبه است ، آدم دیگری میشوم و جبران کاستی های گذشته می کنم ، آنگاه محرم برایمان برکت داشته است و الا اگر تغییر نکنیم وکک مان هم نگزد ، جز یک عقب مانده ای از تاریخ ، واژه ای دیگر سزاوارمان نیست !
اما اگر حسینی شدیم یعنی حسین به ما نگاه کرده است . همان نگاهی که رستگارمان می سازد !
امید که نگاه او بر دل ما بتابد
ارادتمند
امیر مهرداد خسروی
@khosravinet
هدایت شده از کنگاور بدون روتوش
19.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺باخبر شدیم منزل یکی از همشهریان کنگاوری دچار آتش سوزی شده و متاسفانه وضعیت مناسبی ندارند
با هماهنگی دادستان و پلیس فتای محترم شهرستان اقدام به تهیه این کلیپ نمودیم و
جهت حفظ کرامت این خانواده هم از پخش چهره آنها خودداری شده هم شماره کارت بنام عبدالرضا تیموری در اختیار مردم قرار گرفته و تا پایان شهریور تمام مبالغ واریزی به این کارت با نظارت دادستان و پلیس فتا در اختیار خانواده قرار میگیرد
خداوند به همه خیر و برکت توام با سلامتی عنایت فرماید
6273 8110 5402 3129
------- ------- ------- --------
09188370094 #عبدالرضا_تیموری
#کنگاور_بدون_روتوش
https://eitaa.com/kangavar_bedon_rotosh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی نازه
آوردم با هم ببینیم😁
♥️@amershavim♥️