eitaa logo
13.امین‌الله🇮🇷
247 دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
13.2هزار ویدیو
214 فایل
السلام علیک یا امین الله فی ارضه *با ولایت زنده‌ایم=... رزمنده‌ایم* با تازیانه خطبه فدکیه بیدارشویم⬅ ⬅ فرصت سیزدهم! آرمان‌های انقلاب تا ظهور. هر که را صبح شهادت نیست،شام مرگ هست؛بی‌شهادت مرگ باخسران چه فرقی میکند یوسفی. ادمین:besmeleh@ @Aminallahsizdahom
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حاجات دنیوی 🤲
✅تا میتونید بگید 🔳در روایت آمده چون بنده را پای میزان حساب حاضر می کنند نامه اعمال او را در حالی که مملو از افعال و کردار زشت است به دست او میدهند، ◽️بنده در حین گرفتن نامه اعمال بنابر عادتی که در دنیا به گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم» داشته آن را بر زبان جاری می‌کند و نامه اعمال را به دست می‌گیرد، ◽️چون نامه اعمال را می‌گشاید آن را سفید می‌بیند، در حالی که هیچ عمل بدی در او نوشته نشده است. ⭕️در این هنگام بنده عاصی به فرشتگانی که حاضرند می‌گوید: در این نامه عمل چیزی نوشته نیست که بخوانم، 🔷و فرشتگان گویند: در همین نامه تمام اعمال بد تو نوشته بود اما به برکت و میمنت کلمه «بسم الله الرحمن الرحیم» که بر زبانت جاری کردی،‌ محو شد. 🌺و در روایت دیگر رسول اکرم (ص) فرمودند: چون روز قیامت شود به بنده خدا امر می‌شود که وارد آتش دوزخ شود، چون نزدیک دوزخ می‌شود می‌گوید: «بسم الله الرحمن الرحیم» و پا در دوزخ می‌نهد آتش دوزخ هزاران سال راه از او دور می شود. 📚منهج الصادقین، ج1، ص33 🌻 @donyavii 🌻 🌻👈کانالهای دیگر استاد حاج بابا👇👇😊🌻 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼𖣔༅═┅─ @hajbaba11 @bualii @hamkhab @gazaaa ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼𖣔༅═┅─
الله الرحمن الرحیم# در زمان‌هایی نه‌چندان دور، زن نیازی به تلاش, برای جذب مرد نداشت. مرد، خود به‌دنبال او می‌دوید، چشم‌انتظار لحظه‌ای که شاید سایه‌ای از او را از پسِ پرده ببیند، یا دستی که برای برداشتن کوزه‌ای از آب یا گلدانی از گل دراز شده است. زن، کمیاب بود و دست‌نیافتنی؛ در خیابان‌ها نمی‌گشت،بلکه در پشت درهای بسته، در حجابی از سکوت و وقار، چشم‌به‌راه سرنوشتی بود که خود را تا آستانه‌ی در خانه‌اش می‌رساند. ازدواج، تقدیری ناگزیر بود، نه انتخابی پرزحمت... ❗️ ▫️اما ورق برگشت... زن، به نام ، از خانه بیرون آمد... بی‌آنکه بداند این آزادی، هدیه‌ای نیست، بلکه بهایی دارد؛ بهایی که خود او باید بپردازد❗️ مرد، بی‌هیچ هزینه‌ای، از حضور زن بهره‌مند شد. دیگر نیازی نبود که برای دیدن او کند، دیگر انتظار و اشتیاقی در کار نبود.❗️ زن، که روزگاری چون الماسی کمیاب در پسِ پرده‌ی حجاب پنهان بود، حالا در کوچه و خیابان، در محل کار، با آستین‌هایی کوتاه‌تر، با لباس‌هایی باز و با مرزهایی نامرئی‌تر، بی‌آنکه بداند، خود را به حراج گذاشته است❗️ مرد، که روزگاری برای رسیدن به زن، باید از هفت‌خوان ازدواج می‌گذشت، حالا بی‌آنکه زحمتی بکشد، از وجود او بهره‌مند می‌شود. کافی است لبخندی بزند، حرفی از دوستی و عشق به میان آورد، و زن، که در این دنیای جدید، تنهاتر از همیشه است، دل به او بسپارد❗️ ، دیگر نیازی به ازدواج ندارد؛ چرا که همه‌چیز را بدون تعهد، بدون هزینه، بدون مسئولیت به دست آورده است.... و این‌گونه، مردی که روزی عاشق‌پیشه و خواهان بود، حالا بر تختِ دلالت تکیه زده است. زن است که حالا می‌دود، زن است که منتظر پیام و نگاه است، زن است که خود را تحقیر می‌کند، خود را تقدیم می‌کند، امید دارد که شاید مرد، از خوابِ اشباع‌شده‌اش برخیزد و بگوید: «می‌خواهمت»‼️ اما مرد دیگر نمی‌خواهد؛ زیرا همیشه و همه‌جا، زن هست. وهرچه در دسترس‌تر، بی‌ارزش‌تر. و ، که روزگاری رویایی بود که باید فتح می‌شد، حالا سایه‌ای است که به دنبال مرد می‌دود...!