🌼#داستان_نماز
🌸#مورداعتمادبودن_نمازخوان
👨⚖یک مهندس روسی تعدادی کارگر ایرانی را برای کار استخدام کرده بود،
کارگران بنا به وظیفه شرعی وقت اذان که می شد برای خواندن #نماز دست از کار می کشیدند.
👨⚖یک روز مهندس به آنها اخطار کرد که اگر هنگام کار #نماز بخوانند آخر ماه از حقوقشان کسر می شود.
کسانی که #ایمان_ضعیف و سست داشتند از ترس کم شدن حقوقشان #نماز را به آخر وقت می خواندند.
✅امّا عدّه ای بدون ترس از کم شدن حقوقشان همچنان در #اوّل_وقت، نماز ظهر و عصرشان را می خواندند.
آخر ماه، 👨⚖مهندس به آنها که همچنان #نمازشان را #اوّل_وقت خوانده بودند، بیشتر از حقوق عادّی (ماهیانه) پرداخت میکند.
کسانیکه #نماز خود را به بعد از کار گذاشته بودند به مهندس اعتراض می کنند که چرا حقوق آنها را زیاد داده است. 👨⚖مهندس می گوید:
"اهمیّت دادن آنها به نماز و صرفنظر کردن از کسر حقوق، نشانگر آن است که ایمان آنها بیشتر از شماست و این قبیل آدم ها هرگز در کار خیانت نمی کنند همچنانکه به نماز خود خیانت نکردند."
✍#فدایی_مولا
#مبلغه_م_پناهی
#مجری_طرح_امین
#متوسطه_اول_شهید_میثمی
#شاخصه_نماز
#شهداونماز
🍃#نماز_اول_وقت🍃
با 🚤قایق گشت می زدیمـ
چند روزی بود
عراقی ها راه به راه کمین می زدند.
سر یه آب راه، 🚤قایق حسین پیچید
رو به رویمون...
وایستادیمـ و حال و احوال کرد بامون ...
.
❓پرسید؛ چه خبر؟
گفتیمـ ؛ حسین آقا چند روز بود
🚤قایق خراب شده بود.
خیلی وضعیت ناجوری بود.
حالا که درست شده،
مجبوریمـ صبح تا عصر گشت بزنیمـ... .
مراقب بچه ها باشیمـ
عصر که میشه ، می پریمـ پایین ،
صبحونه و ناهار و شامـ
رو یک جا می خوریمـ
.
❓پرسید ؛ پس کی #نماز می خونین؟
گفتیمـ ؛ هر وقت شد ... عصر و آخر شب
گفت؛ بیخود....😡
💠وادارمون کرد پیاده شیمـ
همون جا لب آب وایستادیمـ،
#نماز خوندیمـ ...
.
♻️وسط #عملیات ,زیر 💥آتیش عراقی ها
فرقی براش نداشت
هرجابود #اذان که میشد
میگفت من میرمـ #موقعیت_الله ...
✅#اهمیت_بدیمـ_به_نمازمون
#اول_وقت باشه
اقتدا کنیمـ به #امامـ_زمانمون🌤
همون اول وقت ...
#شهید_حاج_حسین_خرازی
اللّهـَّمَ صَلِّ عَلی مُحَـمَّدْ وَآلِ مُحـَمَّدْوَعَجِّـلْ فَرَجـَـهُمْ
✍#فدایی_مولا
#مبلغه_م_پناهی
#متوسطه_اول_شهید_میثمی
#شاخصه_نماز