داستان01.mp3
5.74M
بسم الله الرحمن الرحیم
👈 #داستان
🌹 #نون_پنیر_سبزی_هم_شد_شام؟🌹
👈قسمت اول
🎞 تدوینگر :دانش آموز آقای محمد حسین عبداللهی🌷
نویسنده و گوینده:مبلغ طرح امین مدرسه ثقفی
#سید_مهدی_مجیدی
👆👆👆
👌قسمتی از داستان صوتی بالا👆
علی👨 وارد حال شد،خودش رو روی مبل رها کرد و لم داد،از عصبانیت نفس نفس می زد😡و به بدبختی خودش خانوادهاش و وضع اقتصادی بد پدرش فکر می کرد🤔
چشم علی👨 به صفحه ی کتابی که خواهرش روی عسلی مبل باز گذاشته بود افتاد📖😲و عکسی که در آن بود توجهش را جلب کرد😳 تصویر جانبازی که چفیه به گردنش بود و با چشمان بسته دو دست خود را که از ساعد قطع شده بود😳 به نشانه دعا و نیایش بالا آورده بود 🤲
استخوان های دوشاخه ی دست های جانباز کاملاً قابل مشاهده بود😢
علی👨 کتاب را برداشت،جلدش را نگاه کرد!!!📖
نوشته بود...📖
#نماز
#عشق_به_خدا_قرآن_و_اهلبیت
❤️ صمیمانه با نوجوان ❤️
https://eitaa.com/joinchat/1966080068C6604b739d4
داستان002.mp3
9.72M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃 ﷽
🍃🍂🌺🍃
🌺
بسم الله الرحمن الرحیم
👈 #داستان
🌹 #نون_پنیر_سبزی_هم_شد_شام؟🌹
👈قسمت دوم
🎞 تدوینگر :دانش آموز آقای محمد حسین عبداللهی🌷
نویسنده و گوینده: روحانی طرح امین مدرسه ثقفی
#سید_مهدی_مجیدی
👆👆👆
👌 قسمتهایی از داستان صوتی بالا👆
...وارد اتاق شدیم...
👌 روی تخت،آقایی روی شکمش خوابیده بود😱
ما را دید ولی از جایش تکان نخورد😳...
...مادر!!! صورتم می خارد زحمتش را بکش 😳😳😔
...نمیدونم چرا امشب باباتون دیر کرده؟؟؟😳
همزمان صدای آمبولانسی🚑 که آژیر کشان از خیابان جلوی خانه رد می شد به گوش رسید😱😱
مادر نفس عمیقی کشید و گفت:
خدا به خیر کنه...🤔😞😳
#نماز
#عشق_به_خدا_قرآن_و_اهلبیت
❤️ صمیمانه با نوجوان ❤️
https://eitaa.com/joinchat/1966080068C6604b739d4
🌺
🍃🍂🌺🍃
🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺