eitaa logo
عمار نامه
888 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.3هزار ویدیو
217 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✋در ماجرای حضرت موسی؟ع؟ آمده است: 🔸حضرت موسی؟ع؟ دندان درد گرفت و به خدا شکایت کرد. حق تعالی به او دستور داد: «از فلان گیاه استفاده کن. » حضرت چنان کرد و دندان مبارکش خوب شد. بار دیگر دندان حضرت موسی؟ع؟ درد گرفت و همان دارو را به کار برد؛ ولی دندان حضرتش خوب نشد! او از خداوند سبب را پرسید. خطاب الهی آمد: «دفعۀ قبل، به امید ما رفتی؛ اما این بار به امید گیاه رفتی و از ما غافل بودی. @fatemi222
✋شخصی از حاتم اصم، عابد والامقام، پرسید: «به چه چیز، روزگار میگذرانی که هیچ نداری؟ 👈 » گفت: «از خزانۀ حق می خورم. » پرسید: «آیا نان از آسمان برای تو میاندازند؟ » در جواب گفت: «اگر زمین از آنِ او نبود، نان از آسمان فرو می انداختند! 2» 👈انسان مؤمن و قرآنی باید یقین داشته باشد که خداوند همۀ امور او را کفایت خواهد کرد؛ پس باید به وظیفۀ خود عمل کند و نتیجه را به خداوند بسپارد و به او توکل کند. به ماجرای حضرت یوسف؟ع؟ دقت کنید: یوسف پیامبر؟ع؟ هنگامی که احساس کرد یکی از آن دو نفری که با او در زندان به سر میبردند آزاد خواهند شد، به او گفت: «پس از رهایی از زندان، نزد سلطان مصر که رفتی، به یاد من نیز باش! » امام صادق؟ع؟ فرمودند: «در این هنگام، جبرئیل نزد یوسف آمد و گفت: «چه کسی تو را زیباترین مردم قرار داد؟ » عرض کرد: «پروردگار من. » « : - چه کسی مهر تو را آن چنان در دل پدر فاکند؟ » « : - پروردگار من. » « : - چه کسی کاروان را به سراغ تو فرستاد تا تو را از چاه نجات دهند؟ » « : - پروردگار من. » « : - چه کسی سنگ را از بالای چاه، از تو دور کرد؟ » « : - پروردگار من. » « : - چه کسی تو را از چاه نجات داد؟ » « : - پروردگار من. » « : - چه کسی مکر و حیلۀ زنان مصر را از تو دور ساخت؟ » « : - پروردگار من. » « : - پروردگارت می گوید چه چیز سبب شد که حاجتت را نزد مخلوق بردی و نزد من نیاوردی؟! به همین جهت باید چند سال دیگر در زندان بمانی. 1» ولی و یک لحظه از خدا این گونه دچار مشکل شد؛ ُ پیامبر خدا با ترک اولی زیرا توقع خداوند متعال از پیامبران این است که تمام امیدشان به خداوند باشد. رسول خداص در شب معراج از خداوند سؤال کرد: «ای خداوند متعال، کدام اعمال افضل است؟ » خداوند فرمود: «در نزد من هیچ عملی بافضیلت تر از دو چیز نیست: بنده ام بر من توکل کند و به هرچه من برایش قسمت کرده ام، راضی باشد. 2» بنابراین انسان باید به مقدرات خداوند راضی باشد؛ حتی اگر سر روی نی باشد! حتی اگر عزیزترین عزیزانش به شهادت برسند! حتی اگر همسر و فرزندانش به اسارت بروند! و با تأسی به سرور و سالار شهیدان بگوید: «الهی رِضاً بِرِضائکَ، صَبراً عَلی قَضائِک یا رَبَّ لا الهَ سِواکَ » خداوندا، به آنچه برایم مقدر کرده ای، راضی هستم و بر قضای تو صبر @fatemi222
این نمونۀ بارز توکل به خداوند و رضایت از خداوند است. دراین باره، این حکایت خواندنی است: عین الدوله از وزرای قاجار بود. روزی از خانه بیرون آمد و دو فقیر را دید که پشت درِ خانۀ او نشستهاند و هرکدام ذکری بر لب دارند. یکی می گوید: «کار خوبه عین الدوله درست کنه » و دیگری می گوید: «کار خوبه خدا در ست کنه. » عین الدوله وقتی این صحبتها را شنید، خوشش آمد و دستور داد که یک سکۀ اشرفی درون ظرفی بگذارند و روی آن غذا بکِشند و به فقیر اوّلی که از او تعریف میکرد، بدهند. آن فقیر که به طمع پول نشسته بود، ظرف غذا را گرفت و باناراحتی آن را به فقیر دومی داد. فقیر دومی هم غذا را خورد و پول را برداشت و رفت. عین الدوله فرد یا آن روز، باز فقیر اوّلی را بر در خانۀ خود دید. به او گفت: «مگر دیروز پول را برنداشتی؟ دیگر چه می خواهی؟ » فقیر گفت: «ما که پولی ندیدیم. اگر منظورت ظرف غذاست که آن را به فقیر دیگری دادم. » عین الدوله لبخندی زد و گفت: «بله، حقیقت را همان فقیر می گفت! کار خوبه خدا درست کنه. عینالدوله سگ کیه! 1» 📌توکل امام خمینی؟ره؟ اگر انسان توکل داشته باشد، همۀ مشکلات حل می شود. در دوران انقلاب و پس از آن، بسیاری از افراد بودند که حقیقت توکل در آن ها وجود داشت؛ ازجمله شهدای عزیز ما و حضرت امام؟ره؟ و علما انسان های باتوکلی بودند؛ اما توکل حضرت امام؟ره؟ بسیار عجیب بود که شاید شبیه آن برای کسی اتفاق نیفتد. حجت الاسلام رحیمیان دربارۀ حضرت امام؟ره؟ به عنوان مصداق بارز توکل نقل م یکند: در اواخر جنگ که بر یا مدتی، تهران هدف تهاجم موشکی دشمن قرار داشت، مکرر اتفاق فاتاد که در حین تشرف به خدمتشان در همان جای همیشگی، صد یا ضدهوایی یا انفجار، زمین را می لرزاند. یک بار که ساعت حدود هشت وده دقیقۀ صبح بود، موج انفجار ناشی از اصابت موشک به نزدیکترین نقطه به جماران خورد و چنان همه جا را تکان داد که درِ اتاق به شدت باز شد و به پشت این جانب که نزدیک در نشسته بودم خورد. در آن حال، من تمام توجهم به امام؟ره؟ بود. ولی هی چگونه تغییر و و کانشی در چهرۀ ایشان ندیدم. بعد هم با توجه به اینکه با دستگاه مخصوصی به طور مداوم، قلب حضرت امام؟ره؟ تحت کنترل بود و کمترین حتی در تپش قلب مبارکشان، روی صفحۀ مربوط منعکس می شد، از یکی از پزشکان مراقب تحقیق کردم. معلوم شد که این حوادث و صداهای مهیب که بر یا یک لحظه هم که شده، قلب همه را تکان می داد، در حضرت امام؟ره؟ که مصداق بارز «کالجبل الراسخ لاتحرکه العواصف » بودند، کمترین تغییری ایجاد نمیکرد، نهفقط در ظاهر و چهرۀ پرصلابتشان، بلکه در دستگا ههای عصبی و قلب آ کنده از ایمان و توکلشان نیز هیچ گونه لرزشی ب هوجود نم یآورد. 1 📌همچنین خانم دباغ تعریف می کردند: یکی از زیباترین خاطره های ما مربوط به روزی ست که قرار بود فرد یا آن به سمت تهران حرکت کنیم. امام؟ره؟ در آن روز فرمودند همۀ افرادی که در اقامتگاه بودند، شب به محل سکونت ایشان بیایند. حدود بیست نفری بودیم که بعد از نماز جمعه خدمت امام؟ره؟ رفتیم. ایشان نصیحت و دعایی کردند. بعد اظهار قدردانی فرمودند که ما شرمنده شدیم از اینکه خدمتی درخور نکرده و کاری انجام ندادهایم. سپس فرمودند: «شما با این هواپیما همراه من نباشید؛ چون احساس خطر هست و شما بگذارید این خطر تنها بر یا من باشد. » در آن لحظه ها ما به یاد آن وداع شب عاشور یا امام حسین؟ع؟ افتادیم. 2 در همین باره، توکل را در سخنان امام؟ره؟ می توان دید. هواپیمای ۱۲ بهمن هواپیمای خاصی بود؛ به دلیل اینکه فرانسه میگفت به احتمال زیاد آن راروی هوا خواهند زد و ما هواپیما را صرف چنین کاری نمیکنیم؛ لذا اجازۀ پرواز نمی داد. یک تاجر ایرانی در فرانسه هواپیما را بیمه کرد، بعد فرانسه اجازۀ پرواز داد و هواپیما به پرواز در آمد. در فرودگاه تانکها مستقر بودند؛ حتی ممکن بود هواپیمای ایشان را مانند امام بدزدند یا هواپیما را در هوا بزنند یا امام؟ره؟ را مسموم کنند. از طرفی می دانست که با آمدن به ایران، تازه مشکلات شروع می شود. در این شرایط، وقتی امام؟ره؟ در هواپیما بودند و از ایشان سؤال می شود که چه احساسی دارید، ایشان م یفرمایند: «هیچ احساسی ندارم. »
اسباب و علل در ادامۀ بحث توکل، باید به این نکته اشاره کنیم که استفاده از اسباب و علل، با توکل منافات ندارد. اشکال این است که مردم به اسباب و علل توکل می کنند! انسان وقتی بیمار می شود، از دارو استفاده م یکند؛ اما شفا و درمان دست خداست و باید به خدا توکل کند. نقل شده است: حضرت موسی؟ع؟ را بیماری عارض شد. بنی اسرائیل نزد او آمدند و ناخوشی او را شناختند و گفتند: «اگر فلان دارو را مصرف کنی، شفا یابی. » موسی؟ع؟ گفت: «مداوا نمیکنم تا خدا مرا بدون دارو بهبود بخشد. » پس بیماری او طولانی شد. خدا به او وحی فرمود: «به عزت و جلالم سوگند، تو را عافیت نمی دهم تا به دارویی که گفته اند، درمان کنی. » پس موسی؟ع؟ به بنی اسرائیل گفت: «مرا با دارویی که گفتید، معالجه کنید. » آنان او را مداوا کردند و بهبود یا تف. این در دل موسی؟ع؟ حالت شکوِه و اعتر ضای پدید آورد. خد یا تعالی به او وحی فرستاد: «خواستی حکمت مرا به توکل خود باطل کنی! چه کسی غیر از من داروها و منفعتها را در گیاهان و اشیا نهاد؟ 1» پس هرگز نباید به غیر خدا توکل کرد؛ اما باید به اسباب و علل توجه داشت. نقل کرد ه اند که عربى وارد مسجد پیغمبر؟صل؟ شد. حضرت به او فرمود: «شترت را بستى؟ » عرض کرد: «نه، توکل بر خدا کردم. » حضرت فرمود: َّ «اعْقِلْهَا وَ تَوَکلْ عَلَ اللَّه » شتر را ببند و توکل بر خدا هم بکن. 👈مصداق امروزی این مسئله این است که خودرو خود را بیمه م یکنند؛ ولی پشت خودرو م ینویسند: بیمۀ حضرت ابوالفضل؟ع؟. کارگری را برای بنایی به منزل میآورند و آن را بیمه می کنند، درعین حال، صدقه می دهند و آیت الکرسی هم می خوانند. این روال درست زندگی است؛ یعنی فرد در عین توجه به اسباب و علل و فراهم ساختن آن، به خدا توکل می کند. توجه به اسباب و علل با توکل به خدا منافاتی ندارد. اما باید در نظر داشت که اگر کسی به چیزی غیر از خدا دل بسته باشد، از همان ناحیه لطمه خواهد خورد. 👈مصداق آن، کلام حضرت یوسف؟ع؟ است: برادران حضرت یوسف؟ع؟ وقتی خو استند او را به چاه بیفکنند، دیدند ایشان لبخندی زد! یهودا، یکی از برادران، پرسید: «چرا خندیدی؟ اینجا که جای نیست! » حضرت یوسف؟ع؟ گفت: «روزی در فکر بودم چگونه کسی می تواند به من اظهار دشمنی کند، با اینکه برادران نیرومندی دارم؟! اینک خداوند همین برادران را بر من مسلط کرد تا بدانم که به غیر از خدا نباید به هیچ بنده یا تکیه کنم. 2»
نکتۀ دیگر این است که برخی افراد در جمع بین تعریف توکل و توجه به اسباب و علل اشتباه می کنند و برای انجام کار مدنظر خود، فکر می کنند باید اول اسباب و علل را فراهم سازند و بعد به خدا توکل کنند. برای مثال در امر ازدواج، خداوند در آیۀ ۳۲ سورۀ نور م یفرماید: سوره مبارکه النور آیه ۳۲ وَأَنكِحُوا الأَيامىٰ مِنكُم وَالصّالِحينَ مِن عِبادِكُم وَإِمائِكُم ۚ إِن يَكونوا فُقَراءَ يُغنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ ۗ وَاللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ﴿۳۲﴾ مردان و زنان ب یهمسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز می سازد؛ با این حال، فرد می گوید: «اول روز یمان را بده تا به تو توکل کنیم! » به این حالت توکل نمی گویند. توکل این است که انسان بیچون وچرا فرمان خدا را بپذیرد و به وعدۀ او ایمان داشته باشد؛ حکایت زیبایی است که: کوهنوردی می خو است به قله یا‌ بلندی صعود کند. پس از سا لها تمرین و آمادگی، سفرش را آغاز کرد. به صعودش ادامه داد تا اینکه هوا کاملاً تاریک شدو به جز تاریکی هیچ چیز دیده نمی شد. سیاهی شب همه جا را پوشانده بود و او نمیتوانست چیزی ببیند؛ حتی ماه و ستاره ها پشت انبوهی از ابر پنهان شده بودند. کوهنورد داشت بالا می رفت و چیزی به فتح قله نمانده بود؛ اما پایش لیز خورد و با سرعت هرچه تمام تر سقوط کرد. سقوط همچنان ادامه داشت که ناگهان دنبالۀ طنابی که به دور کمرش حلقه خورده بود، بین شاخه های درختی در شیب کوه گیر کرد و مانع از سقوط کاملش شد. در آن لحظات سنگین سکوت که هیچ امیدی نداشت، از ته دل فریاد زد: «خدایا، کمکم کن! » ندایی از دل آسمان پاسخ داد: «از من چه می خواهی؟ » گفت: «نجاتم بده خد یا من! » ندا آمد: «آیا به من ایمان داری؟ » گفت: «آری، همیشه به تو ایمان داشته ا‌م. » چنین ندا آمد: «پس آن طناب دور کمرت را پاره کن! » کوهنورد وحشت کرد. پاره شدن طناب مساوی بود با سقوط بی تردید از فراز کیلومترها ارتفاع! گفت: «خدایا نمیتوانم. » خدا گفت: «آیا به گفتۀ من ایمان نداری؟ » کوهنورد گفت: «خدایا، نمیتوانم. نمیتوانم. » روز بعد، گروه نجات گزارش داد که جسد منجمدشدۀ یک کوهنورد در حالی پیدا شده که طنابی به دور کمرش حلقه شده بود و تنها دو متر با زمین فاصله داشت! 📌اغلب روا نشناسان به جای توکل، اعتمادبه نفس را مطرح می کنند. اعتمادبه نفس دو گونه است: یا سلبی یا ایجابی. در معنی آن ممکن است اختلافی وجود داشته باشد؛ اما اگر با توکل ضدیت داشته باشد، درست نیست. اگر انسان به خود از خدا اعتماد کند، درست نیست. پس در تعریف آن باید دقت شود. از امام رضا؟ع؟ پرسیدند: «ما حد التوکل؟ » حد توکل چیست؟ ایشان فرمودند: اَّنْ لا تَافَ أحَدًا إِلا للّهَ » َ اینكه جز از خدا از كسى نترسى.
ولایت 👇👇
📌انسان ها در جامعه تنها زندگی نمی کنند؛ آنان مانند بازیکنان یک تیم ورزشی، در یک سیستم زندگی می کنند. بدترین چیز در یک حرکت جمعی، فردی عمل کردن است بدون ملاحظۀ حرکت جمع. ما در چه سیستمی زندگی م یکنیم؟ ما در سیستم ولایت زندگی میکنیم. اصل اساسی ولایت، به همپیوستگی شدید است. کافی است یک نفر در یک کار جمعی، ساز خودش را بزند، این سازه و سیستم را نابود خواهد کرد. اهمیت حضور امام و ولایت برای بشر تا آنجاست که در روایاتی بیان شده است که اولا خداوند بزرگ تر و عظیمتر از آن است که زمین را بی امام و ولی عادل بگذارد 1 و ثانیا اگر زمین بدون امام و ولی باشد از هم خواهد پاشید. از دستورات صریح قرآن کریم، ولایت پذیری و اطاعت از ولی، ه معرض با اطاعت خداوند متعال و پیامبر اکرم است: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ
در صدر اسلام، دو نفر با هم دعوا کردند، یک نفر گفت برویم پیش پیغمبر؟صل؟، ببینیم نظر ایشان چیست؟ دیگری گفت برویم سراغ دیگران؟ آخرسر آمدند پیش پیغمبر؟ص و حضرت علیه این آقا که حق با او نبود، حکم کرد. او ته دلش نار تحا شد. خدا نار حاتی او را، با صد یا بلند داد زد و فرمود: نساء - آیه ۶۵ فَلَا وَرَبِّکَ لَایُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیَما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لَایَجِدُواْ فِى أَنْفُسِهِمْ حَرَجَاً مِّمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُواْ تَسْلِیماً نه چنین است به پرودگارت سوگند که ایمان )واقعی( نم یآورند مگر زمانی که در مشاجرات و نزا عهای خود، تو را داور قرار دهند، و در دل خود هیچ گونه احساس ناراحتی از قضاوت تو نداشته باشند )و در برابر داوری تو کاملً تسلیم باشند.
اوج ولایت پذیری، تسلی مشدن قلبی است. این تسلیم شدن قلبی، با مقدمات عقلانی نیست. بعضی ها می گویند ما مگر عقل نداریم، چرا باید تسلیم باشیم؟ چون همان عقل به انسان میگوید، این تسلیم شدن شما، به حرکت جامعه و جمع کمک میکند. تسلیم شدن، یعنی پذیرش عقلانی یک حرکت جمعی. اصلاً مقدمات تسلیم شدن قلبی، عقلانی است نه اجباری. این ولایت پذیری و پذیرش نقش ما و همراهی با جمع، با تبیین صورت می گیرد.
اهمیت ولایت پذیری در آیات و روایات دینی دربارۀ ولایتمداری و ولایتپذیری مطالب مختلفی بیان شده است. ولایتپذیری، اطاعت و مسئولیتپذیری توأم با شناخت است؛ یعنی انسان باید خودش و وظیف هاش را در قبال ولیّ خدا درست بشناسد 1 . نساء، 65 . تا بتواند از او به درستی اطاعت کند. خداوند در قرآن خطاب به پیامبر؟صل؟ و از قول ایشان به مؤمنان م یفرماید: قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ بگو اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد؛ چون خدا آمرزندۀ مهربان است. ً ما شیعیان در اینکه «اولی الامر منکم » قطعااهل بیت؟علیهم السلام هستند، اختلافی نداریم. ما معتقدیم همان طور که از خدا اطاعت می کنیم، باید مطیع پیامبر خدا هم باشیم و همان طور که از پیامبر خدا اطاعت می کنیم، باید از ولی و امام نیز فرمان ببریم. کسی نمی تواند بگوید من خدا را قبول دارم، اما پیامبرش را قبول ندارم؛ به همین شکل نیز نمی شود کسی بگوید من پیامبر را پذیرفته ام، اما اهل البیت؟عهم؟ را نمیپذیرم. باید از دستور خداوند اطاعت کنیم. خداوند فرموده است که از پیامبر و اهل بیتش اطاعت کنید، پس بر ما واجب است که مطیع باشیم. شخصی خدمت امیرالمؤمنین؟ع؟ رسید و از حضرت پرسید: «کمترین چیزیکه انسان در پرتو آن جزو مؤمنان خواهد شد چیست؟ و کوچ کترین چیزی که با آن از کافران محسوب می شود، چیست؟ » حضرت؟ع؟ فرمودند: «کمترین چیزی که انسان به سبب آن در زمرۀ گنهکاران درمی آید، اینست که ولایت ما را نپذیرد. » آن شخص منظور حضرت را جویا شد. حضرت فرمودند: «]ولایت[ کسانی که خداوند اطاعتشان را در ردیف اطاعت خود و اطاعت پیامبر قرار داده و فرموده ست أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ... آن مرد گفت: «فدایت شوم، برایم روش نتر بیان فرما. » حضرت؟ع؟ فرمودند: «آنانی که رسول خدا؟صل؟ در مواقع مختلف و در خطبۀ روز آخرش آن ها را یاد کرد و ف رمود: انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابداً: کتاب الله ... وَأَنَا تَارِكٌ فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ أَوَّلُهُمَا كِتَابُ اللَّهِ فِيهِ .. میان شما دو چیز سنگین و گرا نبها میگذارم. اگر به آن ها تمسک جویید، هرگز پس از من گمراه نم یشوید: قرآن و عترت من، اهل بیتم. این دو از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض بر من درآیند. 1 این روایت به خوبی نشان می دهد که فضای زمان ایشان چقدر مسموم و فتنه آلود بوده است؛ زیرا شخصی که حضرت را با عنوان «امیرالمؤمنین » خطاب می کند، هنوز جایگاه ایشان و جایگاه اه لبیت؟عهم؟ را نمی داند! دشمنان اهل بیت؟عهم؟ بعد از پیامبر؟صل؟ کاری کردند که مردم در جهل و غفلت باقی بمانند.__
امام سجاد؟ع؟ می فرمایند: «طاعَةُ وُلاةِ الأمر تَمامُ العِزّ »ِ فرمان بردن از فرمانروایان ]الهی[ کمال عزّت است. عزت واقعی فقط در سایۀ تمسک به اهل بیت؟عهم؟ به دست م یآید. دیگران چیزی ندارند که بخواهند با آن عزتی پیدا کنند! روزی امام صادق؟ع؟ یکی از بزرگان اهل سنت به نام ابوحنیفه را م یبینند. از او م یپرسند: ابوحنیفه، منظور از این آیۀ قرآن چیست که میف‌رماید: ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ سپس در آن روز از نعمت هایی که داشته اید، بازپرسی خواهید شد؟ ابوحنیفه میگوید: «یعنی خداوند مردم را دربارۀ غذاهای لذیذ و آب های خنک که در لصف تابستان می خورند، مؤاخذه میکند. » حضرت؟ع؟ میف‌رمایند: «اگر فردی تو را به خانه ا‌ش دعوت کند و با غذای لذیذ و آبی خنک از تو پذیرایی کند، و بعد بر یا این پذیرایی بر تو منت بگذارد، دربارۀ او چگونه قضاوت میک‌نی؟ » گفت: «می گویم آدم بخیلی ست. » حضرت فرمودند: «آیا خداوند بخیل ست تا در روز قیامت دربارۀ غذاهایی که به ما داده ست، ما را مؤاخذه کند؟! » گفت: «پس مقصود از نعمتهایی که قرآن می گوید انسان دربارۀ آن ها مؤاخذه م یشود، چیست؟ » حضرت؟ع؟ فرمودند: «آن نعمت ما اهلبیت؟عهم؟ هستیم. دربارۀ ما سؤ لا خواهد شد. 2» امام با این جمله ابوحنیفه را به مسئلۀ رهبری الهی و نقش آن در جامعۀ مسلمین متوجه ساختند. باید بدانیم که از ما نیز دربارۀ نعمت اهل بیت؟عهم؟ سؤال خواهد شد.
شایان ذکر است که در بین یاران ائمه؟عهم؟ نیز بعضی ولایت پذیر بودند و بعضی با اینکه در ظاهر تحت ولایت ایشان بودند، در باطن ولایت پذیری نداشتند. عبدا لله بن ا‌بی یعفور یکی از افراد ولایتپذیر بود. وی روزی در محضر امام صادق؟ع؟ نشسته بود و از وجود مقدس آن حضرت بهر ه مند میشد. عبدالله در ضمن سخنانش کلامی را بیان کرد که توجه امام؟ع؟ را جلب کرد. سخن او از منتهای اخلاص وی ریشه گرفته بود و از اعماق جانش برم یخاست او به پیشو ای ششم عرضه داشت: « یا مولای من، قسم به خدا اگر اناری را دو نصف کنی و بفرمایی که نصف آن حلال و نصف دیگرش حرام سات، مطمئناً شهادت خواهم داد که آنچه گفتی حلال، حلال تسا و آنچه فرمودی حرام، حرام تسا! و هیچ چو نوچرایی نخواهم کرد! » امام صادق؟ع؟ فرمودند: «خدا تو را رحمت کند! خدا تو را رحمت کند! 1» آیا ما خود را ای نگونه آماده کرد ه ایم که هنگام ظهور امام زمان؟عج؟ در برابر همۀ اوامر ایشان سر تعظیم فرود آوریم؟! ممکن است امام زمان؟عج؟ نکته ای را بفرمایند که با نظر ما سازگاری نداشته باشد. آیا خود را طوری تربیت کرد ه ایم که بگوییم: «ملاک فقط سخن ایشان است » و فقط همان کاری را که امام خواسته اند، انجام دهیم؟
بعضی از یاران ائمه اطاعت محض نداشتند و نفسشان بر امر امام برتری ی، یکی از دوستان امام جعفر داشت؛ مثل این داستان مشهور که مأمون رقی از امام صادق؟ع؟، حکایت کرده است: در منزل آن حضرت؟ع؟ بودم که شخصی به نام سهل بن حسن خر ساانی وارد شد و سلام کرد و پس از آنکه نشست، با حالت اعتراض به حضرت اظهار داشت: «یابن رسول للّه، شما بیش از حد عطوفت و مهربانی دارید! شما اهلبیت؟عهم؟ امامت و ولایت هستید. چه چیز مانع شده ست که قیام کنید و حق خود را از غاصبان و ظالمان باز پس گیرید، با اینکه بیش از ی کصد هزار شمشیرزن آمادۀ جهاد و فد کااری در رکاب شما هستند؟! » ا مام صادق؟ع؟ فرمودند: «آرام باش، خدا حق تو را نگه دارد! » و سپس به یکی از پیشخدمتان خود فرمودند: «تنور را آتش کن. » همینکه آتش تنور روشن شد و شعله های آتش زبانه کشید، امام؟ع؟ به آن شخص خر سانی خطاب فرمودند: «برخیز و برو داخل تنور آتش بنشین. » سهل خر ساانی گفت: « یا سرور و مولایم! مرا در آتش، عذاب مکن و ببخش! خداوند شما را مورد رحمت و ساعۀ خویش قرار دهد! » در همین لحظات شخص دیگری به نام مکی در حالیکه کفش های خود را به دست گرفته بود، وارد شد و سلام کرد. ح ضرت امام صادق؟ع؟، پس از جواب سلام، به او فرمودند: « یا هارون، کفش هایت را زمین بگذار و برو درون تنور آتش بنشین. » هارون مکی کفش های خود را بر زمین نهاد و بدون چو نوچرا و بهانه یا، داخل تنور ر تف و در میان شعله های آتش نشست. آنگاه امام با سهل خر ساانی مشغول صحبت شدند و دربارۀ وضعیت فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و دیگر جوانب شهر و مردم خر ساان مطالبی را مطرح کردند؛ چنانکه گویی ایشان مدت ها در خر ساان بودهاند و تازه از آنجا آمدهاند. پس از گذشت ساعتی، حضرت؟ع؟ فرمودند: « یا لهس، بلند شو و برو ببین در تنور چه خبرست » همین که سهل کنار تنور آمد، دید هارون مکی چهارزانو روی آتش ها نشسته تسا! پس از آن امام؟ع؟ به هارون اشاره کردند و فرمودند: «بلند شو و بیا! » و هارون هم از تنور بیرون آمد. بعد از آن، حضرت؟ع؟ خطاب به لهس خر ساانی اظهار داشتند: «در خر سانِ شما چند نفر مخلص مانند این شخص پیدا می شود که مطیع ما باشد؟! » لهس پاسخ داد: «هیچ! به خدا سوگند حتی یک نفر هم این چنین وجود ندارد! » امام جعفر صادق؟ع؟ فرمودند: « یا سهل ما خود م یدانیم که در چه زمانی خروج و قیام کنیم و آن زمان، موقعی خواهد بود که حداقل پنج نفر مطیع و مخلص ما یا تف شوند. در ضمن بدان که ما خود به تمام آن مسائل آ گاه بوده و هستیم! 1»
در روایت دیگری آمده است: شخصی به امام صادق؟ع؟ عرض کرد: «چرا نشسته اید و بر یا گرفتن حقّتان قیام نمیکنید؟! به خدا قسم اگر امیرالمؤمنین؟ع؟ این تعداد یار و یاور داشت ]صدهزار، بلکه دویست هزار نفر[ هرگز دیگران در گرفتن حق وی طمع نمیکردند! » آنگاه ا مام صادق؟ع؟ فرمودند: «اگر به تعداد این گوسفندان یاور داشتم، قیام میکردم! » وقتی گوسفندان را شمردند، دیدند فقط عدد هستند! 1 در روایات آمده است که یاران امام زمان؟عج؟ ۳۱۳ نفرند. ممکن است به ذهن خیلی از افراد آمده باشد که آیا الان ۳۱۳ نفر هنوز پیدا نشده اند؟! 👈آیت الله بهاءالدینی؟ره؟ میفرماید که امام زمان؟عج؟ ۳۱۳ یار مثل امام خمینی؟ره؟ می خواهند. البته آن گونه که از روایات برمی آید، ۳۱۳ نفر فرماندهان سپاه هستند و در سپاه هر فرماندهی، چند هزار نفر خدمت می کنند. یعنی اگر جزء ۳۱۳ نفر نباشیم، نباید ناامید شویم. ان شاءالله در رکاب امام زمان؟عج؟ هستیم؛ اما ممکن است که جزو فرماندهان نباشیم.
📌اطاعت از نواب، نشانه ولایت پذیری زمانی که پیامبر؟صل؟ رحلت فرمودند، جانشینان ایشان یعنی ائمۀ بزرگوار معصومین؟عهم؟ حضور داشتند و یک به یک سکان رهبری شیعیان را به دست گرفتند. در زمان غیبت امام زمان؟عج؟ هم نائبان خاص ایشان واسطۀ بین ایشان و مردم بودند. نائب دوم امام، از وجود نازنین بقیةالله؟عج؟ سؤال می کند: «بعد از ما که نه امامان معصوم حضور فیزیکی دارند و نه نائبان خاص ایشان، تکلیف مردم چیست؟ » امام زمان؟عج؟ می فرمایند: وَ أمَّا الَْوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَُّمَْ حُجَّتِ الله عَلَیْکُمْ «وَ أنَا حُجَّةُ اللَّهِ علیهم 2» َ اما دربارۀ وقایعی که رخ خواهد داد، به راویان احادیث ما رجوع کنید که آنان حجت من بر شما و من حجت خداوند بر آنان هستم. امام زمان؟عج؟ ای نگونه تکلیف ما را م یکنند. همان طور که امام حسین؟ع؟ برای مردم کوفه نائب فرستادند و همان طور که حضرت علی؟ع؟ بار ها به شهرهای مختلف نائب م یفرستادند، امام زمان؟عج؟ هم برای مردم این عصر نائب فرستادند؛ البته نواب عام، یعنی مراجع تقلید که بیش از هزار سال است قدرت و استحکام شیعه را تضمین و مدیریت می کنند و شیعه را به اوج عزت رساند هاند. در سختترین دوران که نقل حدیث ممنوع شده بود، 👈مراجع تقلید بودند که احادیث را جمع آوری کردند؛ مانند شیخ کلینی و شیخ صدوق و علامه مجلسی؟ره؟ که موفق شدند روایات را سامان دهند. بنابراین وظیفۀ ما اطاعت از نواب امام زمان؟عج؟ است. در این موضوع بحثی نیست که مراجع تقلید در امور فقهی جانشینان امام زمان؟عج؟ هستند؛ اما نکته این است که آیا مراجع تقلید همان اختیاراتی را دارند که متعلق به امام زمان؟عج؟ است؟ مثلاً آیا مرجع تقلید می تواند حاکم شود و حکومت کند؟ روایتی وجود دارد که از لحاظ سندی بسیار است و رهبر فقید انقاب؟ره؟ در بحث ولایت فقیه به این روایت استناد می کند. راوی این حدیث بن حنظله است که از راویان معتبر محسوب م یشود. عمر بن حنظله می گوید که از امام صادق؟ع؟ دربارۀ دو نفر از دوستان شیعه سؤ لا کردم که دربارۀ قرض یا میراث، نزاعی بینشان بود و بر یا رسیدگی به قاضی مراجعه کرده بودند. پرسیدم: «آیا مراجعه به قاضی طاغوت رو ست؟ » فرمودند: «هرکه بر یا دعاوی حق یا دعاوی ناحق به ایشان مراجعه کند، در حقیقت به طاغوت ]یعنی قدرت حاکمۀ ناروا[ مراجعه کرده تسا. و هرچه به حکم آن ها بگیرد، در حقیقت به طور حرام می گیرد، گرچه آن را که دریافت میکند، حق ثابت او باشد؛ زیرا آن را به حکم و با رأی طاغوت و آن قدرتی گرفته که خدا دستور داده به آن کافر شود. خد یا تعالی میفرماید: يُريدونَ أَن يَتَحاكَموا إِلَى الطّاغوتِ وَقَد أُمِروا أَن يَكفُروا بِهِ وَيُريدُ داوری در حل اختلاف هایشان میخواهند به طاغوت مراجعه کنند؛ با آنکه دستور مؤکد به آن ها داده شد که از رفتن پیش طاغوت خودداری کنند. پرسیدم: «چه باید بکنند؟ » فرمودند: «باید نگاه کنند ببینند از شما چه کسی تسا که حدیث ما را روایت میکند و در حلال و حرام ما مطالعه کرده و صاحب نظر شده و حاکام و قوانین ما را شناخته ست، او را ب هعنوان قاضی و داور بپذیرند؛ زیرا من او را حاکم بر شما قرار دادهام. پس آنگاه که به حکم ما حکم کرد و از وی نپذیرفتند، بی گمان حکم خدا را سبک شمردهاند و به ما پشت کردهاند و کسی که به ما پشت کند، به خداوند پشت کرده و این در حد به خداوندست. 2» 👈توجه بفرمایید که امام؟ع؟ م یفرمایند پیروی نکردن از حکم چنین حاکمی، در حکم شرک به خداست. اکنون متوجه میشویم که چرا حضرت امام خمینی؟ره؟ فرمود که از حکومت اسلامی بر نماز مقدم است؛ چون کسی که نماز نخواند، مشرک نم یشود، ولی کسی که حکومت الهی را از بین ببرد، مشرک است.__
📌مثالی برای ضرورت تشکیل حکومت 👈بعضی از افراد به اسم امام زمانی بودن و استناد به احادیثی در رد قیام قبل از ظهور، با جمهوری اسلامی مخالفند. 🔻فرض کنید حاکمی بر سر کار باشد که چادر را از سر زن ها بردارد، روضۀ امام حسین؟ع؟ را ممنوع کند، پول های مملکت را بدزدد و کشور را مستعمره کند. 🔺شما نیز این قدرت را داشته باشید که این حاکم را عزل کنید و انسانی مؤمن و مقید بر جای او بنشانید که احکام دین را گسترش دهد. 🔻در این موقعیت چه کار میکنید؟ پاسخ عاقلانه این است که از لحاظ شرعی باید این کار را انجام دهیم. ایشان نیز همین کار را انجام داد که به این کار امر به معروف و نهی از منکر می گویند. 🔺اگر امر به معروف و نهی از منکر را رد کنیم، باید اکثر آیات قرآن را کنار بگذاریم. 🔻اگر کسی از نائب امام اطاعت نکند، از خود امام اطاعت نکرده است. مگر می شود کسی بگوید من امام علی؟ع؟ را دوست دارم؛ اما مالک اشتر را قبول نمی کنم؟! یا بگوید من امام حسین؟ع؟ را دوست دارم؛ اما مسلم ب نعقیل را قبول ندارم؟!
📌ولایت پذیری اسوه ها سردار سرافراز سپاه اسلام، حاج قاسم سلیمانی در وصیت نامه اش م ینویسد: «برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری ست؛ رهبری متصل به و منصوب شرعی و فقهی معصوم. خوب می دانید منزّه ترین عالِم دین که جهان را تکان داد اسلام را حل کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولای فتقیه را تنها نسخه نجات بخش این امت قرارداد؛ لذا چه شما که به عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما به عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید ]باید[ به دور از هرگونه اختلاف، بر یا نجات سالام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه رسو الله ست. اساس دشمنی جهان با جمهوری سالامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه ست، دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت لله الحرام و مدینه حرم رسو الله؟صل؟ و نجف، کربلا،کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمی ماند؛ قرآن آسیب میبیند. » مراجع عظام تقلید که نواب عام امام زمان؟عج؟ به حساب می آیند نیز بارها و بارها حساسیت خود نسبت به جایگاه ولی فقیه را بیان فرموده اند.
آیت الله گلپایگانی؟ره؟📌 👈مقام معظم رهبری؟دب؟ تقریباً هم سن نوۀ آیا‌ت لله گلپایگانی؟ره؟ هستند. زمانی که ایشان بر یا رهبری نظام انتخاب شد، آیت لله گلپایگانی از لحاظ علمی مرجع بزرگ جهان ساام بود و مقام معظم رهبری؟ آن موقع به مرجعیت نرسیده و فقط مجتهد بودند؛ بااین حال آی ایت لله گلپایگانی، برای رهبر معظم عبای ظریفی هدیه فرستادند و فرمودند: «اگر دیدم شما کاری انجام میدهید و خلاف سلام ست، من تذکر م یدهم. اگر تغییر دادید، بسیار خوب و اگر تغییر ندادید، من دیگر صحبت نمیک‌م و تضعیف شما را حرام می دانم. عمده عظمت شماست. شما رهبر مسلمین هستید و نمی خواهم صحبتی کنم در یک فرعی که شما را تضعیف کرده باشم.
آیت الله بهاءالدینی؟ره؟ آیت الله صدیقی تعریف م یکند: بعد از رهبری مقام معظم رهبری؟دب؟، آقای بهاءالدینی؟ره؟ کسالتی پیدا کرده بود و به بیمارستان نمیرفت. آقای خامنه به آقای فاطمی نیا گفته بود: «به آقای بهاءالدینی بفرمایید حتماً دکتر بروند و اگر هزینه یا‌ هم دارد، بدهید. » بالاخره به آقای بهاءالدینی خبر رسید که آقا گفته ا‌ند شما حتماً به بیمارستان بروید. خلاصه به خاطر دستور آقا، ایشان به تهران آمد و مدتی برای معالجه در بیمارستان خاتم بستری شد. من به عیادتش رفتم و به آقای بهاءالدینی گفتم: «حالتان بعد از عمل چطور ست؟ » آیت لله بهاءالدینی؟ره؟ گفت: «الحمدلله، الحمدلله. ما به حرف این سید ]آیت لله خامنه یا‌[ گوش کردیم و آمدیم بیمارستان، آقا ]امام زمان؟عج؟[ به ملاقات ما آمدند. 2» 📌اکنون به گوش ه ای از ولایتپذیری شهدای عزیزمان اشاره می کنیم که در اوج ولایت پذیری بودند: گردان مظلوم حنظله در کانال کمیل، در آن محاصرۀ شدید پنج روز بدون آب قرار گرفته بودند. بی سیمچیِ شهید همت نقل میک‌ند که از گردان حنظله حاجی را خواستند. حاجی پای بی س‌یم آمد و گوشی را به دست گرفت. بی س‌یمچی گردان حنظله گفت: «باتری بیسیم در حال تمام شدنس ا. حامد رفت، حسین هم رفت. باتری بیس‌یم دارد تمام می شود. عراقی هاعنقریب می آیند تا ما را خلاص کنند. من هم خد حاافظی میک‌نم. » حاج همت هما نطور که به پهنای صورت اشک می ریخت، گفت: «بی س‌یم را قطع نکن… حرف بزن! هرچه دو ست داری بگو؛ اما تماس را قطع نکن. » صد یا بی س‌یمچی را شنیدم که گفت: «سلام ما را به برسانید! از قول ما به امام بگویید هما نطور که فرموده بودید، حسین وار کردیم! ماندیم و تا آخر جنگیدیم! » 📌شهدای عزیز مدافع حرم هم این گونه بودند. شهید محمدامین کریمیان که بورسیۀ آلمان شده بود، قبول نکرد به آلمان برود و طلبه شد. او در ۲۱ سالگی در سوریه به شهادت رسید. ایشان به پدر و مادرش و تمام مردم ایران وصیت کرده است: «من از این دنیا با همۀ زیبایی هایش می روم و همۀ آرزوهایم را رها میک‌نم؛ اما به ولایت و حقانیت امام علی بن ابی طالب؟ع؟ و خداوندی خدا ی یقه همتان را می گیرم اگر امام خامنه یا‌؟دب؟ را تنها بگذارید! خواهش آخر من این ست که سلام مرا به امام خامنه یا‌؟دب؟ برسانید و بگویید اگر دوباره زنده شوم، از تکه تکه شدن در راه تو ابا نخواهم داشت! » 📌این ولایت پذیری است؛ چون چنین افرادی به واقع قبول کردند که ایشان نائب امام زمان؟عج؟ هستند. هنگامی که امام زمان؟عج؟ تشری ففرما شوند، این افراد رجعت پیدا می کنند و در رکاب ایشان قرار می گیرند.
حضرت آی تالله ری شهری 2، در کتاب کیمیای محبت، به مناسبتی می آورند: آقای علی محمد بشارتی، وزیر پیشین کشور، نقل میک‌رد که در تابستان سال ۱۳۵۸ ، هنگامی که مسئول اطلاعات سپاه بودم، گزارشی داشتیم که آقای شریعتمداری در مشهد گفته ست «من بالاخره علیه امام اعلام جنگ میک‌نم. » من خدمت امام رسیدم و ضمن ارائۀ گزارش، خبر مذکور را هم گفتم. ایشان سرش پایین بود و گوش می داد. وقتی این جمله را گفتم، سر بلند کرد و فرمود: «این ها چه می گویند؟! پیروزی ما را خدا تضمین کرده ست. ما موفق م یشویم. در اینجا حکومت ساامی تشکیل میدهیم و پرچم را به صاحب پرچم میس‌پاریم. » پرسیدم: «خودتان؟ » امام سکوت کردند و جواب ندادند. 3
📌آدم های بزرگ، خودشان را برای هدف های کوچک خرج نمی کنند. 👈برای خود کسر شأن میدانند که بخواهند خود را برای آن خرج کنند. آدم های کوچک هم، به قدر کوچکی خودشان، هدف های کوچک و دم دستی انتخاب می کنند. 👈شیعیان نیز در طول تاریخ با امید و آرمان بزرگ انتظار زنده پیشرفت هاند. انتظار برای اینکه نجات بشریت با امام دوازدهم؟عج؟ محقق خواهد شد و دولت کریمه ای را به وجود می آورد. 👈روایت زیبایی از امام کاظم؟ع؟ هست که به علی بن یقطین فرمودند: «الشیعةُ تُربَّ بِالاَمانِِ مُنذُ مائَتی سِنَة ؛» 👈دویست سال 2 است که امید و آرزو، شیعه را تربیت کرده است. همین امید و انتظار فرج، شیعه را در طول تاریخ رشد داده است. الان نجات تمام بشریت از ظلم، هدف چه کسی است؟ چه کسی با این هدف درس می خواند؟ چه کسی با این هدف ازدواج م یکند؟ چه کسی با این هدف کار و شغل انتخاب م یکند؟ منتظر، همان آدم بزرگی است که خودش را برای هدف های کوچک خرج نمی کند و انتظارِ یک اتفاق بزرگ را دارد و برای تحقق آن، تمام زندگی خودش را تنظیم کرده است. 🔻بعضی ها رابطه خودشان را با امام زمان؟عج؟، یک رابطه عاشقانه و عاطفی و شخصی با امام زمان؟عج؟ قرار داده اند؛ اینها چقدر به درد امام زمان؟عج؟ می خورند؟ 🔺انتظار یعنی من حاضرم، تمام زندگی خودم را برای آن هدف بزرگ یعنی نجات بشریت خرج کنم؛ حالا صف منتظران حقیقی از منتظران غیر حقیقی جدا می شود. درک درست مفهوم انتظار و تشخیص وظیفه انسان منتظر از جمله موارد مهم در جهاد تبیین است. خداوند متعال در قرآن کریم م یفرماید: 👈و لقدکتبنا فی الزّبورِِ من بعدِ الذٌکرِ أنٌ الأرض یرثها عبادی الصالحون 👈در «زبور » بعد از ذكر )تورات( نوشتیم: «بندگان شایسته ام وارث )حكومت زمین خواهند شد! 👈منتظر چه کسی است؟ کسی است که آنقدر بزرگ شده که خودش را آماده کرده که زمین را خدا برای او به ارث بگذارد، یعنی او بتواند جهان را مدیریت کند. 🔻منتظر یعنی امام خمینی؟ره؟، چقدر همت بلندی داشت. تمام زندگی خودش را خرج این هدف بزرگ کرد. امام؟ره؟ فرمودند: 🔺«انتظار فرج، انتظار قدرت اسام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا بکند و مقدمات ظهور ان شاءالله تهیه بشود 2» ما در دوران غیبت چقدر باید خوب باشیم؟ به قدری که بتوانیم این هدف بزرگ را محقق کنیم. پس برای بزرگ ترین هدف، باید بهترین آد مها در دوران غیبت تربیت شوند.
📌جهاد چیست؟ انواع جهاد در قرآن 🔸جهاد اکبر https://eitaa.com/Tebyangonabad2/74 🔹اصغر_اکبر_کبیر_تبیین https://eitaa.com/Tebyangonabad2/147 🔸انواع جهاد اصغر https://eitaa.com/Tebyangonabad2/146 🔹جهاد کبیر https://eitaa.com/Tebyangonabad2/81 مقاومت و جهاد کبیر https://eitaa.com/Tebyangonabad2/83 🔸دفاع و جهاد https://eitaa.com/Tebyangonabad2/82 ✋جهاد تببین https://eitaa.com/Tebyangonabad2/2 🔹تبیین مقابل تحریف https://eitaa.com/Tebyangonabad2/9 🔸وادامه https://eitaa.com/Tebyangonabad2/14 🔹ماموریت ویژه https://eitaa.com/Tebyangonabad2/13 🔸تاکید https://eitaa.com/Tebyangonabad2/15 🔹بسیج عمومی و الزامات https://eitaa.com/Tebyangonabad2/16 🔸معنای جهاد https://eitaa.com/Tebyangonabad2/17 🔹 موضوعات نیازمند تبیین https://eitaa.com/Tebyangonabad2/18 📌ارزش جهاد 🔸جهاد راهکار جلب امداد غیبی https://eitaa.com/Tebyangonabad2/77 https://eitaa.com/Tebyangonabad2/78 🔹جهاد راهکاری برای جبران گناه https://eitaa.com/Tebyangonabad2/18 📌مبحث دوم +ابزار جهاد تببین _(جهاد بازبان) 🔹آسیبهای زبان https://eitaa.com/Tebyangonabad2/6 🔸فواید زیان جهاد با زبان و‌دل https://eitaa.com/Tebyangonabad2/155 📌الزامات جهاد تببین https://eitaa.com/Tebyangonabad2/16 🔹تاکید قران و نمونه تبیین https://eitaa.com/Tebyangonabad2/211 🔸عاقبت فرار از میدان «جهاد تبیین» https://eitaa.com/Tebyangonabad2/228 📌سیره اهلبیت در تبیین https://eitaa.com/Tebyangonabad2/69 🔹جهاد تبیین، جهاد کبیر فاطمه س https://eitaa.com/Tebyangonabad2/8 🔸جهاد علما https://eitaa.com/Tebyangonabad2/220 🔹عمار https://eitaa.com/Tebyangonabad2/234 https://eitaa.com/Tebyangonabad2/65 📌فهرست https://eitaa.com/Tebyangonabad2/208 https://eitaa.com/Tebyangonabad2/145 https://eitaa.com/Tebyangonabad2/201 🔸برنامه دشمن https://eitaa.com/Tebyangonabad2/224 ↩️مبحث سوم( لوازم جهاد تببین) 1-تقوی https://eitaa.com/Tebyangonabad2/288 2-دشمن شناسی https://eitaa.com/Tebyangonabad2/303 3-شجاعت https://eitaa.com/Tebyangonabad2/329 🔹نترسیدن https://eitaa.com/Tebyangonabad2/266 https://eitaa.com/Tebyangonabad2/54 🔹اعتماد به نفس https://eitaa.com/Tebyangonabad2/269 4-تقوی https://eitaa.com/Tebyangonabad2/289 5-استقامت https://eitaa.com/Tebyangonabad2/320 6-غیرت دینی https://eitaa.com/fatemi222/416 https://eitaa.com/Tebyangonabad2/64 ↩️موضوعات نیاز به تبیین دارد 1-توحید و توکل https://eitaa.com/Tebyangonabad2/371 2-ولایت پذیری https://eitaa.com/Tebyangonabad2/384 🔹سه جلد کتاب جهاد تببین https://eitaa.com/Tebyangonabad2/203 🔹فهرست کتاب 3جلدی https://eitaa.com/Tebyangonabad2/208 🔹اخبار جهادی https://eitaa.com/Tebyangonabad2/20 ↩️پاور پونت جهاد 🔹از حکومت پهلوی چه میدانید؟ https://eitaa.com/Tebyangonabad2/1534 🔹ولی_دیر_شده_بود https://eitaa.com/Tebyangonabad2/3287
آیات حول محور حکومت دینی.pdf
891.7K
🔹🔸🔹 بیانِ قرآن 🔹🔸🔹 بیان آیات مرتبط با مبانی، اصول و آرمان های انقلاب اسلامی (در راستای جهاد تبیین) ✅ پیشنهاد: ارائه در ماه مبارک رمضان هر روز یک فیش کوتاه سخنرانی از آیات جزء همان روز پژوهش و تدوین گروه مبلغین کرمان 🌹ناشر معارف باشیم @fatemi222
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دستور رهبری برای پاسخ به تحریفها و ۴ رکن در برابر ✍ الان متوجه می‌شویم چرا همه مسوولند 📌 رهبری ۴ رکن تبیین را فرمود: 1️⃣ یعنی فقط ثواب و مستحب نیست. واجب است 2️⃣ است. از کنارش نمیشود رد شد 3️⃣ نباید به فردا و یکساعت بعد موکول کرد 4️⃣ است. گردن مدیر گروه نیاندازید. همه مدیر گروهید 🌱 با تشکر از دکتر رفیعی و توضیحات عالی‌شان