eitaa logo
منتظــــــران بصیــــــــــر
1.2هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
10.3هزار ویدیو
77 فایل
♦عضوانجمن علمی مهدویت حوزه علمیه قم ♦راوی سیره شهدا ♦استاد نصرالله پور ✅ لینک کانال منتظران بصیر درایتا 👇 https://yek.link/ammar_3132 ✅لینک ارتباط با ادمین https://eitaa.com/nasr3132
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مصاحبۀ علی امینی، نخست‌وزیر سابق شاه با تلویزیون رژیم پهلوی در شهریور ۵۷ 🔹علی امینی: این وضعیت، مولود سیاست‌های غلط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است. مهم‌ترین دلیل شکل‌گیری نارضایتی مردم و وقوع انقلاب، بی‌برنامگی اقتصادی دولت‌ها، نابودی کشاورزی کشور، شکست اصلاحات ارضی، سرکوب سیاسی، اختناق و سلب آزادی مردم توسط ساواک است. 🔹 مطمئن باشید اگر نارضایتی طبقه متوسط و اکثریت مردم از نظر وضع زندگی نبود قطعاً ما به اینجا نمی رسیدیم (که انقلاب شود) ،،،،،،،،،،،،،،،، 💠 https://eitaa.com/ammar_313313
🔴خودکار معروف هویدا پیدا شد! 🔹طبق اعلام روزنامه اطلاعات پهلوی، لوازم التحریر از سال 52 الی 57 تا 500 درصد افزایش قیمت داشته است. این در حالی است که هویدا تا سال 56 نخست وزیر بود. این یعنی پایانی بر دروغ بزرگ چهل ساله که از هویدا ساختند. 📚روزنامه اطلاعات، 25 شهریور 1357 ،،،،،،،،،،،،،،،، 💠 https://eitaa.com/ammar_313313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥من پدرخوانده اسرائیل نیستم! 🔹محمدرضا شاه در مصاحبه با نماینده تلویزیون آمریکا درباره اسرائیل صحبت‌هایی انجام میده. ،،،،،،،،،،،،،،،، 💠 https://eitaa.com/ammar_313313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥در دوره حتی بدون شلیک یک گلوله و برپایی جنگ، بخشی از خاک ایران جدا شد. 🔹داغ و ذلتی که در تاریخ ماند. ،،،،،،،،،،،،،،،، 💠 https://eitaa.com/ammar_313313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مصاحبه با مردم در سال ٥٥ در رابطه با گرانى ها! 🔹در اون سال مردم خريد بعضى از كالا ها و مايحتاج خصوصاً ميوه رو تحريم كردند.. ،،،،،،،،،،،،،،،، 💠 https://eitaa.com/ammar_313313
🔴ترور شخصیت‌ها در زمان رضاشاه 🔹آرتور میلسپو، وزیر دارایی در دوره رضاخان راجع به ترور برخی شخصیت‌ها در این دوره می‌نویسد: وظیفه کار رضاخان طبعاً حکومت ترور بود. به عنوان مثال می‌توان از فیروز، وزیر مالیه سابق، تیمورتاش، وزیر دربار که زمانی مورد اعتمادش بود، سردار اسعد، یکی از رؤسای ایل بختیاری که زمانی وزارت جنگ را برعهده داشت نام برد. علی‌اکبر داور که یک صاحب - مصب فوق‌العاده لایق بود، خودکشی کرد. کیخسرو شاهرخ، نماینده زرتشتیان در مجلس که تاجری محترم بود، به قتل رسید. او به زیارتگاه‌ها بی‌احترامی کرد. روحانیون را مضروب کرد و کشت. هیچ‌کس نمی‌دانست به چه کسی اعتماد کند و هیچ‌کس جرأت نمی‌کرد اعتراض یا انتقاد کند. 📚آرتور میلسپو، آمریکاییان در ایران، ص 54 ،،،،،،،،،،،،،،،، 💠 https://eitaa.com/ammar_313313
🔴ایران آب آشامیدنی سالم نداشت شاه به اروپایی ها کمک می کرد! 🔹«محمدرضا پهلوی» برای کسب وجاهت خارجی و اختفای ضعف‌های داخلی،‌مبالغ زیادی را صرف ساخت تاسیسات عمومی در کشورهای ثروتمند می‌کرد، در حالیکه در ایران مردم از حداقل امکانات محروم بودند و سالانه هزاران نفر بخاطر کمبود زیرساخت‌ها می‌مُردند! 🔹روزی رسانه‌ها اعلام کردند شاه مبلغ 20 هزار پوند به مدرسه اقتصاد لندن برای ساخت ساختمان جدید کتابخانه داد! هزینه‌چنین مبالغی در کشورهای ثروتمند در حالی بود که «اسدالله علم» در خاطراتش درباره وضعیت امکانات بهداشتی و رفاهی در ایران نوشته: “... جلسه هیئت امناء خانه‌های فرهنگ روستایی بود. وقتی جویا شدم که در دَهات چقدر برق و آب آشامیدنی داریم، معلوم شد 1% ایران آب آشامیدنی تمیز و 4% دهات ایران برق دارند!” 📚هدایای پهلوی به بیگانگان به روایت اسناد/ص18 و یادداشتهای علم/جلد 4/ص 65 ،،،،،،،،،،،،،،،، 💠 https://eitaa.com/ammar_313313
🔴سرکوب شدید ایلات و عشایر توسط رضاشاه 🔹امرای ارتش نوین مهمترین نقش را در سرکوب عشایر داشتند. احمد امیراحمدی، فرمانده لشگر غرب 28 نفر از سران عشایر کویرکوه را دستگیر و به تهران اعزام کرد. او در نامه‌ای به رضاشاه نوشت: رؤسای ایلات باید در زندان باشند تا بتوان ایلات مورد نظر را تخت‌قاپو کرد. (منظور از تخته‌قاپو اسکان عشایر کوچ‌رو می‌باشد) پس از اینکه ایلات در نواحی خراسان سکنی گزیدند، رؤسای عشایر را باید به همان جا فرستاد و چون مدتی در حبس می‌ماندند و تنبیه می‌شوند وجودشان مورد استفاده برای دولت و برای ایلات تخت‌قاپو شده، می‌باشد. 📚خاطرات نخستین سپهبد ایران، غلامحسین زرگری‌نژاد، ص 336 ،،،،،،،،،،،،،،،، 💠 https://eitaa.com/ammar_313313
🔴 این است خلاصه دستاوردهای پهلوی برای ایران 🔹اولین خانه ها 🔹اولین ها و ها 🔹اولین ها 🔹اولین ها 🔹اولین خانه های رسمی ،،،،،،،،،،،،،،،، 💠 https://eitaa.com/ammar_313313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶۷۱ ۱۶ ساله بودم که دوست داشتم زندگی مستقلی تشکیل بدم. خودم خانم خونه خودم باشم با یه خونه‌ی نقلی، با همسری که بهش علاقمند باشم. دستم به جایی بند نبود، نه مادر و نه پدر و نه سبک زندگی مون، راضی به ازدواج در این سن نبودن. تصمیم گرفتم در یک نامه، شرح حالی از خودم و آرزوهای به شدت دست‌ نیافتنیم رو به خدای دانا و آگاه بنویسم. این شد که یک روز بعد از نماز صبح که اتفاقا دلم هم گرفته بود، نوشتم. نامه ای دخترانه و رمانتیک که اگر بگویم هم می‌خندی و هم شاید مسخره کنی؛ گفتم: "سلام خدایی که چشمان مرا سبز آفریدی خدایی که مرا فرزند آخر یک خانواده‌ی پر جمعیت قرار دادی تا همیشه مورد توجه همگان باشم. حتما می‌دونی چی می‌خوام. -می‌شه خیر و صلاح من رو ای عزیز دلم در این قرار بدی که همسر من بور نباشه🙈. -قد بلند و هیکلی با محاسنی بلند و البته مشکی. من به خاطر خودم نمی‌گم من می‌خوام نسلم قوی و خوش هیکل شن. (به چه چیزها که فکر نمی‌کردم😅) -لطفا لطفا طلبه باشه ترجیحا آخوند. -وضعشون خوب هم نبود فدای سرت هستی دیگه؟ من می‌خوام با همسری که به شدت مورد علاقمه هر شب جمعه برم هیئت. اصلا می‌خوام بچه‌هام تو هيئت بزرگ شن. می‌دونی خدا جونم هرجا فک کردی حرفام، خواسته‌هام، آرزو‌هام و دعاهام دور از تو و حرفاتِ کلا بیخیالش شو." مبعث سال۱۳۸۴ زمانی که فقط و فقط ۱۶ سال داشتم، نامه‌ی خواسته‌‌هام رو نوشتم و در سفر مشهد، دل‌نوشته‌ ام رو به ضریح امام مهربانی‌ها انداختم با خیالی جمع و دلی محکم که به زودی عزیزم از راه می‌رسد یقین داشتم که به زودی همانی می‌شود که می‌خواهم. چند روزی بود پِچ پچ افراد خانواده به راه بود و من مشکوک؛ خواهر‌های بزرگتر یواشکی با مامان تو مطبخ پچ پچ می‌کردن. داداش بزرگم تلفنی با پدر صحبت و بحث. تا این‌ که جریان خواستگاری از دختر کوچیک خانواده در حضور عروس‌ها و داماد‌های خانواده، مطرح شد. و من صداها رو نمی‌شنیدم و به دنبال عدد و تاریخ نامه‌ای که نوشته بودم و امضا کرده بودم و تصدقت، راضیه؛ می‌گشتم. آخه انقدر زود به درد دل من رسیدگی شد؟ نه خواستگار را دیده بودم و نه می‌شناختم ولی قطعا همونی بود که در نامه‌ به او اشاره کرده بودم. خواستگار یه جورایی فامیل هم بود البته دور خیلی دور که اصلا رفت و آمدی نداشتیم. خیلی زود دوم شهریور سال ۱۳۸۴ رسید و شد روزِ خواستگاری. با یه چادر خوشگل سفید که گل‌های مات و کم‌رنگ یاسی هم داشت در اتاقی با صورتی گلی، منتظر صدای سلام آقای خدا فرستاده بودم. قلبم در گوشم می‌زد و فقط منتظر صدای سلام یک مرد بودم، چون اون روز، قرار بود فقط با مادرشون بیان خواستگاری. یک صدای رسا، محکم، بم و البته با اعتماد بنفس بالا را پشت درب اتاق شنیدم. قبل‌ از چای ریختن با صدای بلند خواهرم که (راضیه ‌جان بیا خواهر مهمان داری) وارد سالنی شدم که می‌دانستم که مهمانم، اول مهمانِ خداست. سلام کردم بلند ولی با لرزش، نشستم و به جوراب‌هام زل زدم و منتظر... همان بود، همان که در نامه‌ قید کرده بودم، رشید و قد بلند و مشکی. چهره و صدا به شدت جدی. فقط ۵ سال از من بزرگتر بود اما زیادی بزرگ و عاقل بود. اول از خط قرمز‌هایش گفت، از حلال و حرام الهی، که پدر و مادر هم شاملش بودن. منطقی و حساب‌ کتابی بودنش را و خواسته‌هایش را. آیا دختر۱۶ ساله‌ی ته‌تغاری که نامه‌اش زنده و مجسم روبه‌رویش نشسته بود، می‌توانست حرفی از مهریه و عروسی و سرویس و خانه و ....بزند؟؟؟ بعد از پنج جلسه خواستگاری، ۱۴ عدد سکه و یک تمتع مهریه تعیین شد. عقدمون هم در حضور رهبری بود. زمان مثل برق و باد گذشت روز میلاد چهاردهمین معصوم، من و روح‌الله به هم محرم شدیم.😍😍 روح‌الله برخلاف چهره و صدایش بسیاااار مهربان بود. این‌ شد که من یک دل نه صد دل عاشق او شدم و به ماه نکشیده فهمید روح‌الله چه چیز دوست دارد و چه چیز دوست ندارد و تا الان که ۱۵ ،۱۶ سال می‌گذرد یک بار کاری که احتمال بدهم روح‌الله دوست نداره، ازم سر نزده. روح‌اللهِ ۲۱ ساله فوق‌دیپلم مکانیک بدون کار و خانه و بدون کارت پایان خدمت شد همه چیز و همه کس راضیه. دو ماه آموزشی روح‌الله در یزد بود. به راضیه چه گذشت را خودتون حدس بزنید هر چه بود، گذشت. و خدا این وسط برای من سنگ تمام گذاشت، سنگ تمام... همه چیز همان طور که دوست داشتم شد، خدا برای راضیه حلقه خرید، سرویس خرید، لباس عروسی فاخر تهیه کرد و سالنی زیبا برای راضیه رزرو کرد. همه چیز به چشمم زیبا و بزرگ و عالی بود. 👈 ادامه در پست بعدی... ،،،،،،،،،،،،،،،، 💠 https://eitaa.com/ammar_313313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا