⭕️ پس از حدود یک سال و نیم بحران، تنها 40 روز مانده تا پایان دولت، دستور تزریق ارز برای واردات کاغذ صادر شد. نوش‌دارویی بعد از زمین‌گیر شدن بسیاری از ناشران و کتابفروشی‌ها. دست‌ودلبازی دولت در حالیست که نیمی از ارز در سال 98 داده نشد ودر سال 99 نیز هیچ ارزی تخصیص نیافت. ✳️ #قرارگاه_فرهنگی_عمار 🆔 @ammar_enghlab

شهید بعدی... ✳️ #قرارگاه_فرهنگی_عمار 🆔 @ammar_enghlab

🌼 بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ 🌼 ✍امام علی(ع): کسی را که تقوا والا مقامش ساخته، پست و حقیر مشمارید و کسی که دنیا او را بالا برده است، والا مقام ندانید. ✳️ #قرارگاه_فرهنگی_عمار 🆔 @ammar_enghlab

چگونه شهید شویم..؟!(: #استاد‌پناهیان ✳️ #قرارگاه_فرهنگی_عمار 🆔 @ammar_enghlab

🎈بے سوادۍ ࢪٵ گفتند ؏شــ❤️ــق چند حرفــ دارڔد؟ بٻسواد گفټ: چہــ۴ــار حرف❤️ همہ خندیدند 😂😔در حالے که بی سواد راهــ میرفت و زیر لب میگفت : مگڕ"مہدے"چند حرفــ دارد؟!❤️ ✳️ #قرارگاه_فرهنگی_عمار 🆔 @ammar_enghlab

#روایت رفتیم تفحص شهدا روضه شروع کردیم روضه حضرت علی اکبر . . . بین کار هم روضه به پا بود و بچه ها با حال و هوای خاص تفحص میکردن . . . بین خاک دستم خورد به یه استخون انگار روح از بدنم جدا شد حس شرمندگی حس جاموندن حس اینکه خریدار ندارم 💔 اروم خاک کنار زدم : تکلیف ما بعد از شهیدان چیست ياران ؟! تکلیف ما بعد از شهیدان چیست ياران ؟! تکلیف ما بعد از شهیدان چیست ياران ؟! استخون و اروم بالا اوردم صدای هق هق بچه ها بلند شد و باز هم روضه : انگار اومد بر قلب فرود خنجری که سرت رو از پیکرت ربود اونی که سر از پیکرت برید فکری به حال دل زینب نکرده بود رگ هاتو میبوسم گلوتو میبوسم تورو خدا تورو خدا دست و پا نزد نزار که ببینه اینقده مادر و صدا نزن😭💔 دور استخون جمع شده بودیم به روضه حال و هوایی بود انگار هم روح از بدنمون رفته بود و هم انگار تازه داشتیم به خودمون میومدیم دل توی دلمون نبود با اداب و رسوم استخون و بقیه وسایل اون شهید رو بردیم معراج و دوباره توی معراج حال و هوا بر پا بود بچه ها هرکدوم گز کردن یه گوشه و زل زدن به تابوت . . . لحظه ای صدای گریه بود و لحظه و سکوت فریاد میکشید بعضیا اینقد گریه کرده بودن به هق هق افتادن و بعضی دیگه به تابوت خیره مونده بودن و . . . من اما انگار کمرم شکسته بود زیر بار جاموندگی💔 معراج انگار روح داشت روح روضه و گریه بچه ها روضه رو شروع کردن روضه دست به دست میشد هرکس یه گوشه روضه رو میگرفت . . . یکی یهو داد زد ای شهید مادرت میدونه اینجایی از دل مادرت چه خبر من یه مادری رو میشناسم بچه شیرخوارش و ازش گرفتن من یه خاتون رباب سراغ دارم چهل منزل به سر بچه شش ماهش خیره بود . . . روضه به اوج خودش رسید حالا وقت وداع بود هرکس کنار تابوت درد و دلی کرد و رفت : میگم میدونم رو سیام اما سلام مارو هم به حضرت مادر برسون و بگو زشته این بچت بمیره دستی بکش روس سرش و شهیدش کن بزار با سایه چادرت اروم بگیره 💔 ✳️ #قرارگاه_فرهنگی_عمار 🆔 @ammar_enghlab

#سلام_امام_زمانم💚 و چقدر مبارک است🧡 صبحی که با نام تو آغاز می شود🧡 نام تو را.... نه یکبار 🧡 که باید با هر نفس آواز خواند🧡 الهی به امید تو 🦋صبحت بخیر اقا🦋 🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸 ✳️ #قرارگاه_فرهنگی_عمار 🆔 @ammar_enghlab

•°رفتے ولے ڪجا کہ بہ دل جا گرفتہ‌اے🌸💚🌺 •°دل جاۍ توست گرچہ دل از ما گرفتہ‌اے🌹💠🍃 ✳️ #قرارگاه_فرهنگی_عمار 🆔 @ammar_enghlab