eitaa logo
عمارمدیا
772 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
26 فایل
﷽ 💠عمارمدیا ؛ گزیده‌ها تاسیس ۱مهر۱۳۹۴ 💬 @sj2016 t.me/ammar_media تلگرام aparat.com/Ammar_media آپارات Instagram.com/ammar_media_insta اینستا کانال‌های مرتبط: t.me/KKClips کلبه کرامت t.me/Tafsir_Tasnim_D تفسیر تسنیم t.me/Teb_Media طب مدیا
مشاهده در ایتا
دانلود
💢در ضرورت کنترل نئولیبرال های جهادی! ◀️ این روزها و قبل از شروع جدید برخی از منتخبان جوان با دغدغه های اقتصادی، گرد هم جمع شده اند و فعالیت می کنند. جلسه تشکیل می دهند، به کارخانه ها سر می زنند، به رئیس جمهور نامه می‌زنند، پای درد و دل می نشینند و برای حمایت از کارآفرینان و رفع موانع کسب و کار ایده پردازی می کنند و... 🔸 اما باید توجه داشت که پیگیری تولید بدون مشارکت دادن خود "" به عنوان پایه های اصلی تولید قطعا ناقص است. مشکل این دوستان اقتصادی دغدغه‌مندِ حزب اللهی که از قضا منتقد تکنوکرات های کارگزارانی هستند این است که مثل همان تکنوکرات ها به زمینه های اجتماعی و فرهنگیِ اقتصاد و تولید توجه ندارند و راه حل را صرفا در فرمول ساده انگارانه "پول+ کارآفرین جهادی+ حذف موانع حقوقی توسعه کسب" می دانند‌ و نقش انعطاف در حوزه عمومی همچون اصناف و سندیکاهای نیروی کار را نادیده می گیرند. این ساده انگاری ها باعث شده که بدون اینکه متوجه شوند، ایده‌هاشان با نئولیبرال ها خیلی فرقی نداشته باشد. 🔺 حضور دغدغه‌مندانه این نسل جدید در مجلس آینده قطعا اتفاقات خوبی بخصوص در حوزه شفافیت و مدیریت تعارض منافع و... رقم خواهد زد و حاصلشان حتما از این مجلس فعلی خسته و بسته و میان مایه بهتر است، ولی همچنین ما احتمالا با نسل جدیدی از "نئولیبرال های جهادی و مقاومتی" مواجه هستیم و البته مسئولیت مان برای نقد و کنترل این نسل جدید (که خودمان برایشان رای جمع کرده ایم) بیشتر است. ➖پیش از این هم در مقاله ای از به "ضرورت نگاه کردن به تولید به مثابه یک امر اجتماعی" پرداخته بودیم. (+) 🇮🇷 @Ammar_media
💢آقایان مدیران صداوسیما شفافیت معجزه می‌کند! ✍🏻 بعد از اتفاقات دی ماه 98 بود که برخی از بازیگران و مجریان و دست‌اندرکاران هنر و سینما و تلویزیون صریحا یا تلویحا اعلام کردند که ترجیح می‌دهند با نهادهای فرهنگی رسانه‌ای حاکمیتی همچون جشنواره فجر همکاری نکنند. این تحریم به صداوسیما هم رسید و از قلقلی تا هم اعلام کردند از تلویزیون خداحافظی می کنند. برخی مثل هم اعلام کردند در شکاف «دوگانه مسئولان و مردم» طرف مردم هستند! این روزها هم صداوسیما دوباره سیبل انتقادات شده؛ منتقدان صراحتا « باج دادن مدیران به سلبریتی‌ها» را هدف گرفته و خواستار شفافیت قراردادها و دستمزدهای سلبریتی‌ها در تلویزیون شده‌اند. اما مدیران صداوسیما با این دو جریان یکسان نبوده است. دو ماه بعد از ماجراهای دی ماه، تنابنده پایتختش را روی آنتن برد و رضا رشیدپور دوباره در برنامه اتفاق شبکه سه ظاهر شد. برنامه‌ای که این روزها دوباره نام آن به خاطر دست مزد بالای رشیدپور بر سر زبان‌ها افتاده است. اما در مقابل برنامه رمضانی شبانه در شبکه افق لغو شد. قبلتر و به خاطر انتقاداتش به استثنا شدن بسیاری از مدیران پیر و فرتوت صداوسیما از قانون "منع به کارگیری بازنشستگان" حضورش صرفا به شبکه افق محدود شد و این بار حتی از اجرا در این شبکه نیز منع شد. این نشان می‌دهد گویا هزینه انتقاد از صداوسیما از هتک نظام هم بیشتر است! صداوسیما دچار یک دور باطل شده: مدیران صداوسیما تلاش می‌کنند تا با فروش آنتن به اسپانسرها مشکلات بودجه را حل کنند؛ اسپانسرها برای سود بیشتر پدیده را باب کردند و دستمزدهای نجومی را رواج دادند. حالا، هم ذائقه مخاطب تغییر پیدا کرده و هم هزینه‌های تولید بسیار افزایش یافته و در واقع مدیران سازمان از چاله به چاه افتاده‌اند. تقریبا هیچ کدام از رسانه‌های رسمی یا غیررسمی اصولگرا از روزنامه‌ها تا سایت‌ها این موج مطالبه‌گری و شفافیت‌خواهی و انتقاد از مدیران صداوسیما را پوشش ندادند. همان رسانه‌هایی که دو هفته قبل به خاطر یک سکانس سریال پایتخت گریبان چاک می‌کردند و در جلسات و گفتگوهای خصوصی‌شان از بالا تا پایین سازمان را مورد حمله قرار می‌دهند حال در این منازعه بیرون گود نشسته‌اند. شاید دلیل عمده این کناره‌گیری را باید در «رانت آنتن» دانست. بسیاری از فعالان و مدیران رسانه‌ای اصولگرا اینک در صداوسیما ( به عنوان تهیه‌کننده یا کارشناس یا سردبیر و...) «برنامه» دارند و می‌دانند حمایت علنی از انتقادات به مدیران صداوسیما یعنی از دست دادن این فرصت! اما دلسردکننده‌تر از همه، یادداشت حمایتی (یا حداقل می‌توانیم بگوییم توجیه‌گرایانه) رئیس جوان و خوشفکر دانشگاه صداوسیما از عملکرد آنتن‌فروشانه مدیران سازمان در مقابل انتقادات بود. لب کلام جناب این بود که چون کم است پس مجبوریم آنتن بفروشیم. این درحالیست که دانشگاه صداوسیما قرار بوده عقل متصل سازمان باشد و نقشی راهبردی بازی کند. بحران آنتن‌فروشی در سازمان نشان از آن دارد که این دانشگاه در تولید ایده‌هایی برای اقتصادِ سازمان موفق نبوده یا اگر توفیقی داشته به علت ارگانیک نبودنش نتوانسته کمکی به حل بحران کند. مدیران صف معمولا فرصت کافی برای نگاه به گذشته، انباشت تجربیات و تامل در دستاوردها ندارند و گرفتار عملگرایی هستند. در صداوسیما مساله پر کردن آنتن چنین معظلی را مضاعف می‌کند. حداقل انتظار از دانشگاه صداوسیما این بوده و هست که اگر در خلق ایده‌های اقتصادی سالمتر برای سازمان ناتوانند حداقل تبعات را در کوتاه مدت و بلند مدت برای مدیران بالادستی روشن‌تر کنند. صداوسیمای ما حتما توفیقات بسیاری داشته، اما این تجربیات مثبت انباشت نشده و به ارتقای کیفی برنامه‌های سازمان منجر نشده است. همین مساله بحران ساختاری صداوسیما را عیان‌تر می‌کند. تجربه ضرغامی، سرافراز و حالا علی‌عسگری نشان می دهد که بحران‌های چندلایه صداوسیما با رفتن و آمدن این و آن حل نمی‌شود بلکه ناظر به آن بحران‌های ساختاری، سازمان به تحولات ساختاری بنیادین محتاج است. قوانین و عرف‌های اداره سازمان، شفافیت در قراردادها و دست مزدها، پاسخگویی به مردم و... از جمله عواملی است که می‌تواند ابعاد بحران مدیریتی در صداوسیما را روشن‌تر و زمینه چنین تحولی را تمهید کند. ایکاش خود مدیران سازمان شعار آن کلیپی که بارها در شبکه‌های مختلف سیما پخش شده را جدی می‌گرفتند: «شفافیت معجزه می‌کند». 🇮🇷 @Ammar_media
💢آقایان مدیران صداوسیما شفافیت معجزه می‌کند! ✍🏻 بعد از اتفاقات دی ماه ۹۸ بود که برخی از بازیگران و مجریان و دست‌اندرکاران هنر و سینما و تلویزیون صریحا یا تلویحا اعلام کردند که ترجیح می‌دهند با نهادهای فرهنگی رسانه‌ای حاکمیتی همچون جشنواره فجر همکاری نکنند. این تحریم به صداوسیما هم رسید و از قلقلی تا هم اعلام کردند از تلویزیون خداحافظی می کنند. برخی مثل هم اعلام کردند در شکاف «دوگانه مسئولان و مردم» طرف مردم هستند! این روزها هم صداوسیما دوباره سیبل انتقادات شده؛ منتقدان صراحتا « باج دادن مدیران به سلبریتی‌ها» را هدف گرفته و خواستار شفافیت قراردادها و دستمزدهای سلبریتی‌ها در تلویزیون شده‌اند. اما مدیران صداوسیما با این دو جریان یکسان نبوده است. دو ماه بعد از ماجراهای دی ماه، تنابنده پایتختش را روی آنتن برد و رضا رشیدپور دوباره در برنامه اتفاق شبکه سه ظاهر شد. برنامه‌ای که این روزها دوباره نام آن به خاطر دست مزد بالای رشیدپور بر سر زبان‌ها افتاده است. اما در مقابل برنامه رمضانی شبانه در شبکه افق لغو شد. قبلتر و به خاطر انتقاداتش به استثنا شدن بسیاری از مدیران پیر و فرتوت صداوسیما از قانون "منع به کارگیری بازنشستگان" حضورش صرفا به شبکه افق محدود شد و این بار حتی از اجرا در این شبکه نیز منع شد. این نشان می‌دهد گویا هزینه انتقاد از صداوسیما از هتک نظام هم بیشتر است! صداوسیما دچار یک دور باطل شده: مدیران صداوسیما تلاش می‌کنند تا با فروش آنتن به اسپانسرها مشکلات بودجه را حل کنند؛ اسپانسرها برای سود بیشتر پدیده را باب کردند و دستمزدهای نجومی را رواج دادند. حالا، هم ذائقه مخاطب تغییر پیدا کرده و هم هزینه‌های تولید بسیار افزایش یافته و در واقع مدیران سازمان از چاله به چاه افتاده‌اند. تقریبا هیچ کدام از رسانه‌های رسمی یا غیررسمی اصولگرا از روزنامه‌ها تا سایت‌ها این موج مطالبه‌گری و شفافیت‌خواهی و انتقاد از مدیران صداوسیما را پوشش ندادند. همان رسانه‌هایی که دو هفته قبل به خاطر یک سکانس سریال پایتخت گریبان چاک می‌کردند و در جلسات و گفتگوهای خصوصی‌شان از بالا تا پایین سازمان را مورد حمله قرار می‌دهند حال در این منازعه بیرون گود نشسته‌اند. شاید دلیل عمده این کناره‌گیری را باید در «رانت آنتن» دانست. بسیاری از فعالان و مدیران رسانه‌ای اصولگرا اینک در صداوسیما ( به عنوان تهیه‌کننده یا کارشناس یا سردبیر و...) «برنامه» دارند و می‌دانند حمایت علنی از انتقادات به مدیران صداوسیما یعنی از دست دادن این فرصت! اما دلسردکننده‌تر از همه، یادداشت حمایتی (یا حداقل می‌توانیم بگوییم توجیه‌گرایانه) رئیس جوان و خوشفکر دانشگاه صداوسیما از عملکرد آنتن‌فروشانه مدیران سازمان در مقابل انتقادات بود. لب کلام جناب این بود که چون کم است پس مجبوریم آنتن بفروشیم. این درحالیست که دانشگاه صداوسیما قرار بوده عقل متصل سازمان باشد و نقشی راهبردی بازی کند. بحران آنتن‌فروشی در سازمان نشان از آن دارد که این دانشگاه در تولید ایده‌هایی برای اقتصادِ سازمان موفق نبوده یا اگر توفیقی داشته به علت ارگانیک نبودنش نتوانسته کمکی به حل بحران کند. مدیران صف معمولا فرصت کافی برای نگاه به گذشته، انباشت تجربیات و تامل در دستاوردها ندارند و گرفتار عملگرایی هستند. در صداوسیما مساله پر کردن آنتن چنین معظلی را مضاعف می‌کند. حداقل انتظار از دانشگاه صداوسیما این بوده و هست که اگر در خلق ایده‌های اقتصادی سالمتر برای سازمان ناتوانند حداقل تبعات را در کوتاه مدت و بلند مدت برای مدیران بالادستی روشن‌تر کنند. صداوسیمای ما حتما توفیقات بسیاری داشته، اما این تجربیات مثبت انباشت نشده و به ارتقای کیفی برنامه‌های سازمان منجر نشده است. همین مساله بحران ساختاری صداوسیما را عیان‌تر می‌کند. تجربه ضرغامی، سرافراز و حالا علی‌عسگری نشان می دهد که بحران‌های چندلایه صداوسیما با رفتن و آمدن این و آن حل نمی‌شود بلکه ناظر به آن بحران‌های ساختاری، سازمان به تحولات ساختاری بنیادین محتاج است. قوانین و عرف‌های اداره سازمان، شفافیت در قراردادها و دست مزدها، پاسخگویی به مردم و... از جمله عواملی است که می‌تواند ابعاد بحران مدیریتی در صداوسیما را روشن‌تر و زمینه چنین تحولی را تمهید کند. ایکاش خود مدیران سازمان شعار آن کلیپی که بارها در شبکه‌های مختلف سیما پخش شده را جدی می‌گرفتند: «شفافیت معجزه می‌کند». 🇮🇷 @Ammar_media