.
#دختری_که_به_هیچ_دکتری_اجازه
#لمس_بدنش_را_نداد❗️
در زمان های قدیم یک دختر از روی اسب می افتد و #لگنش از جایش درمیرود
پدر دختر هر حکیمی را به نزد دخترش میبرد دختر اجازه نمیدهد کسی #دست به لگنش بزند
هر چه به دختر می گویند حکیم بخاطر شغل و طبابتی که می کنند محرم بیمارانشان هستند اما دختر زیر بار نمی رود و نمیگذارد کسی دست به او بزند
به ناچار دختر هر روز #ضعیف تر وناتوانتر می شود
تا اینکه یک حکیم #باهوش و حاذق سفارش می کند که به یک شرط من حاضرم بدون دست زدن به #لگن دخترتان او را مداوا کنم
پدر #دختر با #خوشحالی زیاد قبول می کند و به طبیب یا همان حکیم میگوید شرط شما چیست طبیب شرط #عجیبی_میگذارد...
#ادامه👇
eitaa.com/joinchat/1918304256Cc99eb2aa0b
هدایت شده از ♻ تبلیغات انصـــــار ♻
💀آزار یک زن توسط جن ها💀
متاسفانه این داستان واقعیست😞
٢١ تير ماه ١٣٨٣ زن و شوهر جوانى در شعبه ١٧ دادگاه خانواده كرج براى طلاق توافقى حاضر شدند
شوهر ٣٣ ساله اين زن به قاضى گفت:
من و همسرم مشكلى نداريم، اما مجبوريم از هم جدا شويم. مرد گفت: هر شب جن ها به سراغ زنم مى آيند و او را به شدت آزار و اذيت مى كنند، و غيرت و غرور من اجازه نمى دهد زنم را در اين شرايط ببينم ، زن جوان داستان عجيبى تعريف كرد، او به قاضى گفت: ١٣ ساله بودم كه در...
#ادامه داستان درکانال لمس کنید👇
http://eitaa.com/joinchat/4276355086C61eebb7b85
هدایت شده از ♻ تبلیغات انصـــــار ♻
😳 #دامادی که #مادرش را فروخت😔👇
🔴داماد به شکل ناگهانی مهمانان را غافلگیر کرد در حالیکه میکروفن رو بدست گرفته بود و میگفت : چه کسی حاضره #مادرم رو بخره و 3بار این جمله رو تکرار کرد.😳شب عروسی زمانیکه عروس و داماد در کنار هم نشسته بودند ، عروس در گوش داماد گفت : مادرت رو از روی سکو بفرست پایین ؛ ازش خوشم نمیاد!😔داماد میکروفن رو برداشت و گفت " چه کسی مادرم رو میخره ؟"😳حاضرین که از این رفتارش بشدت تعجب کردند همگی سکوت اختیار کردندکه...... ‼️😳 🔴 #ادامه داستان 👇 👇
http://eitaa.com/joinchat/1213988872C808500f015
هدایت شده از ♻ تبلیغات انصـــــار ♻
😳 #دامادی که #مادرش را فروخت😔👇
🔴داماد به شکل ناگهانی مهمانان را غافلگیر کرد در حالیکه میکروفن رو بدست گرفته بود و میگفت : چه کسی حاضره #مادرم رو بخره و 3بار این جمله رو تکرار کرد.😳
شب عروسی زمانیکه عروس و داماد در کنار هم نشسته بودند ، عروس در گوش داماد گفت : مادرت رو از روی سکو بفرست پایین ؛ ازش خوشم نمیاد!😔
داماد میکروفن رو برداشت و گفت " چه کسی مادرم رو میخره ؟"😳
حاضرین که از این رفتارش بشدت تعجب کردند همگی سکوت اختیار کردندکه...... ‼️😳😳
🔴 #ادامه داستان 👇 👇 👇
http://eitaa.com/joinchat/1213988872C808500f015
هدایت شده از ♻ تبلیغات انصـــــار ♻
💀آزار یک زن توسط جن ها💀
متاسفانه این داستان واقعیست😞
٢١ تير ماه ١٣٨٣ زن و شوهر جوانى در شعبه ١٧ دادگاه خانواده كرج براى طلاق توافقى حاضر شدند
شوهر ٣٣ ساله اين زن به قاضى گفت:
من و همسرم مشكلى نداريم، اما مجبوريم از هم جدا شويم. مرد گفت: هر شب جن ها به سراغ زنم مى آيند و او را به شدت آزار و اذيت مى كنند، و غيرت و غرور من اجازه نمى دهد زنم را در اين شرايط ببينم ، زن جوان داستان عجيبى تعريف كرد، او به قاضى گفت: ١٣ ساله بودم كه در...
#ادامه داستان درکانال لمس کنید👇
http://eitaa.com/joinchat/4276355086C61eebb7b85
هدایت شده از ♻ تبلیغات انصـــــار ♻
❌ مهم ترین #اطلاعاتی که باید بدونید👇🏻
1-اگر دست شما ناگهان سرد شد ...😱
2-خال های رو بدنتون ؛ نشانه ی ... 😭
3-اگه قلبتون یهو تیر بکشه ...♨️
برای خواندن #ادامه ی مسائل بالا
لینک زیر را به آرامی لمس کنید 😰🚫👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1621491827C8b2b1dc0c6
هدایت شده از 👇🏻 تبلیغات گسترده ونوس 👇🏻
#چرا شوهرم به طور ناگهانی از من متنفر شد
#من و شوهرم در کنار هم خوشبخت بودیم و هیچ مشکلی نداشتیم،ولی ناگهان رفتار شوهرم باهام عوض شد.یک روز اختلافمون بالا گرفت من به حالت قهر رفتم خونه مادرم،یک هفته شوهرم هیچ سراغی از من نگرفت تااینکه مریض شدم و برای برداشتن #دفترچه بیمه برگشتم خونه و دیدم
که شوهرم 😳❌......
#ادامه داستان👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2986147920C983a25faca
هدایت شده از گسترده پیشرفت
⛔ شب ازدواج عجیب دختر پادشاه!
#پادشاه پیری بود که تنها فرزند او دختری بود بسیار زیبا !
دختر با پسری زیبا و قوی ازدواج کرد ولی فردای پس از ازدواج نعش آن پسر را از اتاق بیرون آوردند!
#چندین ماه بعد دختر با فرمانده لشکر شاه ازدواج کرد ولی درست بعد ار شب اول زندگی شان آن مرد نیز بطرز عجیبی دیگر از رختخواب بلند نشد..
#ازدواج سوم نیز با پسر وزیر به همین شکل بود که آن نیز جان خود را از دست داد تا اینکه...
#ادامه ماجرا سنجاق شده در چنل زیر 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1931149482C13657c3277
https://eitaa.com/joinchat/1931149482C13657c3277
به شدت توصیه میشود
هدایت شده از تبلیغات دخترونه💓
چندماه بعد از ازدواجمون همسرم تاکید داشت که شبا پیش مامانش بخوابیم آخه چندسالی بود پدرش به رحمت خدا رفته بود با اینکه از این وضعیت ناراضی بودم ولی بخاطر آرامش زندگیم قبول میکردم تا اینکه یه شب مادر شوهرم گفت امشب نیاین پیش من شوهرتو راضی کن تو اتاق خودتون بخوابین، همینکارو کردم ولی نیمه های شب از سر کنجکاوی بلند شدم رفتم تو اتاق مادر شوهرم، خدا نصیب نکنه از صحنه ای که دیدم دنیا دور سرم چرخید... #ادامه👇
https://eitaa.com/joinchat/1811742879C1d9ac30d93
هدایت شده از تبلیغات دخترونه💓
چندماه بعد از ازدواجمون همسرم تاکید داشت که شبا پیش مامانش بخوابیم آخه چندسالی بود پدرش به رحمت خدا رفته بود با اینکه از این وضعیت ناراضی بودم ولی بخاطر آرامش زندگیم قبول میکردم تا اینکه یه شب مادر شوهرم گفت امشب نیاین پیش من شوهرتو راضی کن تو اتاق خودتون بخوابین، همینکارو کردم ولی نیمه های شب از سر کنجکاوی بلند شدم رفتم تو اتاق مادر شوهرم، خدا نصیب نکنه از صحنه ای که دیدم دنیا دور سرم چرخید... #ادامه👇
https://eitaa.com/joinchat/1811742879C1d9ac30d93
هدایت شده از تبلیغات دخترونه💓
چندماه بعد از ازدواجمون همسرم تاکید داشت که شبا پیش مامانش بخوابیم آخه چندسالی بود پدرش به رحمت خدا رفته بود با اینکه از این وضعیت ناراضی بودم ولی بخاطر آرامش زندگیم قبول میکردم تا اینکه یه شب مادر شوهرم گفت امشب نیاین پیش من شوهرتو راضی کن تو اتاق خودتون بخوابین، همینکارو کردم ولی نیمه های شب از سر کنجکاوی بلند شدم رفتم تو اتاق مادر شوهرم، خدا نصیب نکنه از صحنه ای که دیدم دنیا دور سرم چرخید... #ادامه👇
https://eitaa.com/joinchat/900726793Cd7046136ce
هدایت شده از تبلیغات دخترونه💓
❌شاید برای شما هم اتفاق بیفتد ❌
روشن پاکمهر، یه وکیل پایه یک
دادگستریه که برای نجات باباش از زندان، به یزدان فرخزاد نزدیک میشه تا مدرک جور کنه چون معتقده یزدان تو زندانی شدن باباش نقش داره..
و یزدان با دیدن زیبایی چهره ...🫀 روشن، بهش جذب میشه و جای شکایت ، بهش پیشنهاد ازدواج میده...😱😱😱
روشن چارهای جز قبول این پیشنهاد نداره اما...
دخترِ تخصِ این رمان خون به دلِ یزدان میکنه و همهی نقشههاش رو نقش بر آب میکنه تا جایی که یزدان مجبور میشه ...😍👇
#ادامه داستان 👇👇👀💜
https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194
هدایت شده از تبلیغات دخترونه💓
چندماه بعد از ازدواجمون همسرم تاکید داشت که شبا پیش مامانش بخوابیم آخه چندسالی بود پدرش به رحمت خدا رفته بود با اینکه از این وضعیت ناراضی بودم ولی بخاطر آرامش زندگیم قبول میکردم تا اینکه یه شب مادر شوهرم گفت امشب نیاین پیش من شوهرتو راضی کن اتاق خودتون بمونید، همینکارو کردم ولی نیمه های شب از سر کنجکاوی بلند شدم رفتم تو اتاق مادر شوهرم، خدا نصیب نکنه ...
#ادامه👇
https://eitaa.com/joinchat/1811742879C92738a29c6
هدایت شده از تبلیغات دخترونه💓
چندماه بعد از ازدواجمون همسرم تاکید داشت که شبا پیش مامانش بخوابیم آخه چندسالی بود پدرش به رحمت خدا رفته بود با اینکه از این وضعیت ناراضی بودم ولی بخاطر آرامش زندگیم قبول میکردم تا اینکه یه شب مادر شوهرم گفت امشب نیاین پیش من شوهرتو راضی کن اتاق خودتون بمونید، همینکارو کردم ولی نیمه های شب از سر کنجکاوی بلند شدم رفتم تو اتاق مادر شوهرم، خدا نصیب نکنه ...
#ادامه👇
https://eitaa.com/joinchat/1811742879C92738a29c6
هدایت شده از گستردهتبلیغاتیترابایت
#دختر ۱۸ ساله ام هر شب #ساعت ۳ به کجا می رود ⁉️⚠️
❌سرگذشت تلخ اما واقعی...
#چند شبی بود که متوجه سر وصداهای عجیبی از اتاق دخترم الهام میشدم
اما اهمیت نمیدادم ؛ یک شب ساعت حدود ۳ نصف شب رفتم اتاق #الهام که در کمال تعجب دیدم نیست 😳
برگشتم و با ترس همسرم مریم را بیدار کردم و با عجله به اتاق #دخترمون رفتیم
اما در کمال ناباروری دیدم ....😱
#ادامه داستان 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194
برا #ادامه سرگذشت و داستان های واقعی عضو شوید
هدایت شده از تبلیغات دخترونه💓
چندماه بعد از ازدواجمون همسرم تاکید داشت که شبا پیش مامانش بخوابیم آخه چندسالی بود پدرش به رحمت خدا رفته بود با اینکه از این وضعیت ناراضی بودم ولی بخاطر آرامش زندگیم قبول میکردم تا اینکه یه شب مادر شوهرم گفت امشب نیاین پیش من شوهرتو راضی کن تو اتاق خودتون بخوابین، همینکارو کردم ولی نیمه های شب از سر کنجکاوی بلند شدم رفتم تو اتاق مادر شوهرم، خدا نصیب نکنه از صحنه ای که دیدم دنیا دور سرم چرخید... #ادامه👇
https://eitaa.com/joinchat/1811742879C92738a29c6
هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
⛔ شب ازدواج عجیب دختر پادشاه!
#پادشاه پیری بود که تنها فرزند او دختری بود بسیار زیبا !
دختر با پسری زیبا و قوی ازدواج کرد ولی فردای پس از ازدواج نعش آن پسر را از اتاق بیرون آوردند!
#چندین ماه بعد دختر با فرمانده لشکر شاه ازدواج کرد ولی درست بعد ار شب اول زندگی شان آن مرد نیز بطرز عجیبی دیگر از رختخواب بلند نشد..
#ازدواج سوم نیز با پسر وزیر به همین شکل بود که آن نیز جان خود را از دست داد تا اینکه...
#ادامه ماجرا سنجاق شده در چنل زیر 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2944008912C767ecd15ea
https://eitaa.com/joinchat/2944008912C767ecd15ea
به شدت توصیه میشود