eitaa logo
[ خبرگزاری عَمّار ]
28.6هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
7.2هزار ویدیو
55 فایل
خبرگزاری انقلابی مردمی عَمّار [فقط اخبارخاص] همکاری با تحریریه👈 @adminpress تبلیغات 👇 eitaa.com/joinchat/1983840264C64cef06ab4 گروه تعاملی👇 eitaa.com/joinchat/1677197326C00ef913bb2 . . . . . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 🚫اثرات تخریبی 🔺بعضی از شایعات میتواند اثرات تخریبی زیادی داشته باشند، و یک جریان و یا جامعه را از سیر طبیعی خودش خرج کنند. 🔻نمونه تاریخی: در جنگ احد در حالی که چیزی به پیروزی مسلمانان نمانده بود ناگهان در میان معرکه جنگ کسی فریاد زد: 🔴محمد کشته شد! این شایعه دهان به دهان به سرعت در تمام جبهه جنگ پیچید و موجب تقویت روحیه دشمن و ضعف و ناتوانی سربازان اسلام گردید، آنچه که در تاریخ آمده این است که بیشتر مسلمانان بعد از شنیدن این شایعه فرار کردند و هرچه پیامبر(ص) فریاد زد: من رسول خدا هستم و کشته نشده ام گوش ندادند. و فقط عده ای معدود تا آخر در کنار حضرت جنگیدند. 🔴شایعه ها در زمان های حساس و تاریخی اثرات تخربی زیادی خواهند داشت. در کشور ما بعد از انقلاب اسلامی که دست استکبار از ایران کوتاه شد دشمنان اسلام و انقلاب بارها از این حربه علیه ملت ایران استفاده کرده اند. در ماهها و روزهای اخیر که کشور درگیر جنگ اقتصادی و تحریم های همه جانبه است این موضوع شدت بیشتری پیدا کرده است. 🔻شایعه گرانی و قحطی باعث سوء استفاده ی عده ای سودجو شده است که نتیجه آن احتکار و گرانی های کاذب در بازار است تا به مردم از لحاظ معیشتی فشار وارد شود و حاضر باشند برای هرچیزی بهای گزافی پرداخت کنند و یا عده ای معترض به خیابان ها بیایند و آرامش جامعه را بر هم بزنند هرچند در این حوادث عوامل زیادی دخیل هستند. مثل تحریم ها و یا بی تدبیری برخی مسئولین؛ اما می شود این نتیجه را گرفت که ☆ بازار شایعات وقتی داغ می شود که جامعه برای دریافت اخبار به دنبال منبع موثق و صحت یک خبر نیست. شایعه=دروغ🚫🚫 ✍ص.حسینی منبع: @ammarpress عمار پرس
✍️ حجت الاسلام و المسلمین پیریائی 🔴چه کسی برای عزت ملی هزینه میدهد؟ مردم سالاری در جمهوری اسلامی ایران ظرفیت بزرگی را برای نقش آفرینی افکار و سلائق مختلف در متن قوای مجریه و مقننه فراهم آورده است. به گونه ای که حتی میتوان اذعان داشت که گاه اهرم های مقننه و مجریه امکان حرکت در جهت خلاف مصالح مردم و انقلاب را پیدا می کنند. کنوانسیون های مختلفی که تحت عنوان در مجلس پس از بررسی، شور و لابی به تصویب رسید را میتوان در این زمره برشمرد! امروز مردم در یکی از تاریخی ترین روزهای انقلاب شاهد آن بودند که مجلس به رغم مخالفت افکار عمومی و صراحت بیان وزیر امور خارجه در اینکه رای به تصویب ممکن است هیچ کمکی به وضع اقتصاد مملکت نکند و صرفا موجب راهگشایی نظارت و اطلاع دقیق برخی کشورها در مساله نقل و انتقالات مالی در کشور باشد! اینجاست که باید بپرسیم با مخالفت تلویحی مقام معظم رهبری، عدم ضمانت دولت به عنوان طراح بحث، مخالفت طیف عظیمی از مردم ایران، غیرمنطقی بودن اعتماد به کشورهای غربی و وجود ۱۲۰ رای منفی نمایندگان چرا آن ۱۴۳ نماینده به تصویب این ماجرا رای مثبت دادند؟ میشود ابتدائا در یک پاسخ اجمالی به دو مولفه غربگرایی و محافظه کاری به عنوان علت اشاره داشت! در وهله تفصیلی مخفی نیست عده ای از نمایندگان آنچنان فریفته غرب اند که بدون لحاظ منافع ملی و معیارهای انقلابی و دینی به راهی سر میسپارند که ضامن حفظ پیوندهای آنان با کشورهای غربی باشد. در جانب دیگر ماجرا نیز با طیفی سیاسی کار مواجهیم که معنی مقاومت را نمی فهمند و تصور می کنند تن دادن به نظارت ناپاکان؛ اگر چه اقتصاد کشور را به عطسه اجانب وابسته تر می کند اما بار سیاسی عواقب کوتاه مدت عدم تصویب را تعمدا به شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام وا می نهند! به گونه ای که در صورت عدم تایید و رد لایحه از جانب شورای نگهبان و نوسانات مقطعی بازار مجلس خود را معذور بنمایاند و هزینه را به گردن نهاد ناظر بیندازند و در صورت تایید این ماجرا و ایجاد هزینه های امنیتی و دفاعی بگویند مجلس بخشی از فرایند تصویب بود و شورای نگهبان و مجمع نیز مشارکت داشته اند و اینگونه مبدا تصویب را غیر شرافتمندانه مخفی نمایند و عزت ملی را حراج کنند. با همه این اوصاف و به عبارت دیگر وقتی مردم نه محافظه کارند نه غربگرا و نه حاضرند عزت و غرور ملی را نادیده انگاری کنند این نمایندگان، یا نمایندگان ملت نیستند و یا در آینده نخواهند بود! نگهبان @ammarpress عمار پرس
🖌 🔹«قدرت تیز» و گلوی عمو سام 🔸یک سال پیش دو محقق آمریکایی به نام‌های «کریستوفر واکر» و «جسیکا لودوینگ» مقاله مشترکی را در نشریه فارین افرز (با عنوان: معنای قدرت تیز؛ دولت‌های اقتدارگرا چگونه نفوذ را طراحی می‌کنند) منتشر و در آن برای نخستین بار اصطلاح Sharp Power یا «قدرت تیز» را مطرح کردند. این اصطلاح در برابر اصطلاح ابداعی جوزف نای با عنوان «قدرت نرم» وضع شده است. اصطلاح «قدرت تیز» طی یک سال اخیر در محافل سیاسی و اندیشکده‌های آمریکایی مورد بحث بسیار بوده و شواهد و قرائن نشان می‌دهد این مباحث سمت و سوی عملیاتی نیز گرفته است. اما «قدرت تیز» چیست؟ برای آشنایی و درک این اصطلاح ابتدا باید برداشتی از قدرت سخت و نرم داشت. قدرت سخت عبارت است از تحمیل سیاست از طریق اجبار که ابزار نظامی و اقتصادی دو اهرم اصلی اعمال آن هستند. در مقابل قدرت نرم، هدف خود را از طریق جذابیت و اقناع، دنبال می‌کند. قدرت نرم باعث تجدید نظر در فرهنگ یک کشور، آرمان‌های سیاسی و در نهایت سیاست‌های یک کشور می‌شود. چکیده نظر واکر و لودوینگ را می‌توان چنین بیان کرد؛ کشورهای دشمن و رقیب آمریکا به استفاده از تکنیک‌ها و ابزارهای قدرت‌نرم رو‌آورده‌اند و از آن علیه ارزش‌های آمریکایی و دموکراسی غربی استفاده می‌کنند. در واقع «قدرت تیز» ابزار و روشی است که سعی دارد تمدن غرب را مورد حمله غیرنظامی قرار دهد و آن را تضعیف کند. واکر در مقاله دیگری توضیح می‌دهد «قدرت تیز» چهار حوزه را مورد هدف قرار می‌دهد؛ فرهنگی، علمی و دانشگاهی(آکادمیک)، رسانه و نشر که به طور اختصار آن را CAMP (برگرفته از حروف نخست این چهار حوزه) می‌نامند. اما چرا نخستین بار این بحث در فارین افرز مطرح شد؟ پاسخ به این سؤال به ظاهر فرعی، کلید حل و فهم مسائل بسیاری در این مورد است. این نشریه وابسته به NED«صندوق ملی برای دموکراسی»(National Endowment for Democracy) در آمریکاست. مرور مختصری بر چگونگی شکل گیری، اهداف و عملکرد این نهاد آمریکایی زوایای مهمی از بحث را روشن می‌کند. هشتم ژوئن ۱۹۸۲ دونالد ریگان رئیس‌جمهور وقت آمریکا در سخنرانی مشهور خود در پارلمان انگلیس، اتحاد جماهیر شوروی را «امپراطوری شیطانی» نامید و گفت آمریکا باید به مخالفان آن کمک کند؛ «ما باید زیرساخت‌های لازم را برای دموکراسی ایجاد کنیم: آزادی مطبوعات، اتحادیه‌های کارگری، احزاب سیاسی و دانشگاه‌ها. این به مردم اجازه می‌دهد که بهترین راه را برای توسعه فرهنگ و حل و فصل اختلافات خود به صورت مسالمت‌آمیز انتخاب کنند.» یک سال بعد NED در واشنگتن پایه‌گذاری و مورد حمایت کامل هر دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه قرار گرفته و تامین مالی شد. سخنرانی ریگان جلوه بیرونی تصمیمی بود که از مدتها قبل گرفته شده بود. از مدت‌ها پیش سیا به دلیل مداخلات خود در گوشه و کنار جهان، تبدیل به سازمانی کثیف و منفور شده بود که کمتر سیاستمدار، فعال اجتماعی و هنرمندی حاضر بود بدنامی ارتباط با آن را به جان بخرد. بغرنج شدن این وضعیت، تصمیم‌سازان آمریکا را به تکاپو انداخت تا وظیفه «صادرات دموکراسی آمریکایی» را به نهاد دیگری واگذار کنند و نتیجه آن تاسیس NED به عنوان بازوی عمومی سازمان سیا بود. این سازمان پوششی، خود را غیردولتی معرفی می‌کند اما بودجه آن بطور کامل و با استفاده از راه‌های مختلف آشکار و پنهان، توسط دولت آمریکا تامین می‌شود. سخنرانی ریگان در انگلیس نیز در این مورد اتفاقی نبود. به قول تیری کیسان تحلیلگر فرانسوی؛ NED و شاخکهای چهارگانه آن، اندامهای یک پیمان ارتش انگلوساکسون است که لندن، واشنگتن و کانبرا را متصل می‌کند و نه تنها پوششی برای سیا، بلکه MI6 انگلیس و ASIS (سازمان امنیتی استرالیا) است. گذشته از مبحث گسترده جنگ نرم و رقابت رسانه‌ای و فرهنگی دو بلوک غرب و شرق، یکی از اصلی‌ترین روش‌های مداخله NED در محیط سایر کشورها از طریق نفوذ و تحت تاثیر قرار دادن انتخابات‌هاست. دستکاری موفقیت‌آمیز انتخابات نیکاراگوئه ۱۹۹۰ و مغولستان ۱۹۹۶، کمک به سرنگونی دولت منتخب بلغارستان در ۱۹۹۰ و آلبانی در ۲-۱۹۹۱ و حمایت گسترده و طولانی‌مدت از مخالفان هوگو چاوز در ونزوئلا از ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۴ تنها چند مورد از این فعالیت‌هاست که... ادامه مطلب👇 http://kayhan.ir/fa/news/148457 🔻به بپیوندید http://eitaa.com/joinchat/2044657664C50ccd48f34
زنده ماندیم و قویتر شدیم 5 روز از جنگ تحمیلی دوم گذشته و حالا میشود برنامه اسرائیل را واضحتر دید: گام اول شبیه سازی یک 7 اکتبر، غافلگیری گسترده با استفاده از پوشش مذاکرات و دولت خوابزده ایران، نابودی راس فرماندهی سپاه و هوافضا. انسداد تمام خروجی های موشکی غرب، هک و انهدام پدافندی. زمینگیر کردن پایگاههای غربی ارتش، ترور گسترده در مرکز، انفجار در شهرها با تصور بمباران. و دریک کلمه: ایجاد احساس خلا قدرت در ایران، که بسیار موفق بود. اما گام بعدی، که تا امروز شکست خورده، شورش شهری بلافاصله و سقوط حکومت مرکزی بود. تصور بر این بود که پس از چنین ضربه وحشتناکی و تداوم آن برای 24 تا 48 ساعت، شبهای پر از انفجار و روزهای پر از شایعات، بستر بیرون آمدن "مردم"فراهم میشود. هوسی که مستقیما حاصل تجربه 401 است. اینقدر رسوا که نتانیاهو شخصا میگوید زن، زندگی آزادی! اکانتهایشان (و همراهی عجیب بعضی اصلاح طلبان ساده) با گشت و حجاب و فیلترینگ توییت میزنند و خیال میکنند با این تحریک ها مردم بیرون میریزند. توهمی که براندازان و خصوصا پهلوی به اسرائیل فروختند. سلطنت طلبان جدی فکر میکنند انقلاب 57 یک "شلوغی" بود. از خوشی زیاد یا حماقت، عده ای بیرون ریختند و مسئولین (پدر احمقش) فرار کردند و انقلاب شد! پس اگر باز هم مسئولین نباشند و عده ای شلوغ کنند، چرا دوباره اتفاق نیفتد؟! البته پهلوی در پس این رویا فروشی از تجربه دیگری هم استفاده کرد: آویزان شدن به دم خارجی. بالاخره خودشان که خبر دارند پدر بزرگش را بریتانیا شاه کرد و پدرش را آمریکا. این وامانده هم نهایت هوشش را به خرج داد و آویزان اسرائیل شد تا ایران را بمباران کند و ایشان را شاه! به همین رسوایی. اما نتانیاهو و ترامپ چرا چنین هوسی را باور کردند؟ پاسخ مشخص است: ززا. بزرگترین شبیه ساز انقلاب در ایران. در حالی که کف خیابان زندگی عادی جریان داشت در فجازی حکومت هر شب سقوط میکرد. گرچه نهایتا واقعیت پیروز میشود اما هنوز بخشی از خارج نشینان در زندان ذهنی اند. مهمتر اینکه "توهم فروشی" یک کسب و کار شد. امروز بخش اصلی حامی اسراییل همان شبکه ززا است. صد البته (نا)سیاست رهاسازی فرهنگ و خیابان و فاصله فضای مجازی فارسی با واقعیت هم تاییدی بر تصور چیرگی ززا شد. اما این 5 روز بادکنک را ترکاند. حالا که عوامل نفوذی رجوی بین مردم خرابکاری میکنند بهتر میفهمیم شعارهای "به تو چه؟" "سرت تو کار خودت باشه" "بدن خودمه" "تذکر آزار است" "مراقبت فضولی است" چه هدفی داشت. حجاب فقط بهانه 401 برای فردی سازی و جامعه زدایی بود که تهش هم برسند به "تیم ملی دیگران"! یعنی قطع ارتباط ایرانی با خاکش. 401 برای چنین روزی بود که دختر و پسر این سرزمین بگوید این "جنگ دیگران" است! اتفاقی که عینا در لبنان (آرمانشهر فرهنگی بعضی) افتاد و نصر الله را کشت و لبنان را تقدیم کرد. برگردید به پنج روز گذشته، مردم از هر رنگی نه تنها ضدایران نشدند بلکه چنان یکپارچگی بی‌نظیری نشان دادند که وسط بازانی مثل علی دایی، فردوسی پور و خادم هم مجبور به موضعگیری شدند، هرچند خنثی. کاملا برعکس ززا. یعنی نه تنها مردم ایران بلکه بدنه اجتماعی معترضین 401 را هم نشناختند. اشتباه نکنید، شکافها بسته نشده بلکه ما همبسته شدیم! یکی با فریادش یکی با سکوتش. واقعا باورنکردنی است که 3 سال بعد از جامعه زدایی ززا امروز بسیاری تبدیل به شهروندانی متحد برای کشف مافیا شده اند! افراد عادی موارد مشکوک را پیگیری میکنند، اینقدر که 113 و 114 امکان پاسخگویی ندارند! مساجد دوباره کانون نگهبان محله شده، افراد به هم تذکر فیلم نگرفتن میدهند و دلسوز ایران اند. داریم بچه هایمان را پس میگیریم. حالا فقط در 4 روز کمر عملیات نفوذ شکسته و اسرائیل به موشک باران خارجی برگشته است. یکپارچگی بی نظیر مردمی علیه تجاوز بیگانه به خاک ایران، سیلی سخت واقعیت در صورت اسراییل و آمریکا بود. آخر نتانیاهو از کشوری تقلبی و ترامپ از دولتی 300 ساله، چه میفهمند ایران کجاست؟! در ایران فقط 12 ساعت بعد از حذف دو لایه فرماندهی هوافضا، ستاد کل، سپاه، پدافند، قوای نظامی غرب کشور، 5 نفر از 12 سرلشگر کشور، سپاه توانست صدها موشک به تل آویو شلیک کند. این 24 ساعت افسانه ای نه تنها در گذشته بی مانند بلکه آینده ایران را هم تغییر داد. بازگشت دراماتیک ایران حضور مستقیم آمریکا را عقب انداخت، اما مهمتر تجربه ذهنی ایرانیان بود که به قبل و بعد از 23 خرداد تقسیم شد. برخلاف حزب الله، ایران نشان داد یک کشور و دولت-ملت است که به سرعت بازیابی و همبسته میشود. نشانه اش عدم نگرانی عمومی از ترور رییس سازمان اطلاعات سپاه. حالا تصور تلخ جای خالی رهبری هم نه تنها منجر به فروپاشی نمیشود بلکه ذهنیت ایرانی با این تجربه تاریخی به بازیابی سریع نظام باور دارد. با این تفاوت که اگر خدای نکرده در صورت اقدام دشمن باشد، جانشین منتقم میخواهد! @salmaneshoon
🔻جنگ تحمیلی دوم: ایست‌گاه آمریکا 🔹ما مستقیم به آمریکا پاسخ دادیم، نه رها کردیم و نه سر اسراییل خالی کردیم. هرچند کمتر از انتظار ما بود اما حالا برای دومین بار است که آمریکا زنی در ایران عادی می‌شود. همین هم آرزوی حداقل چند میلیارد انسان روی کره زمین است. اما واقعیت اینست که پاسخ ما عملا پاسخ نبود، تمدید بود. یک حمله نمادین به فردو، یک حمله نمادین به العدید. عملیات امشب بیشتر فرصتی برای آمریکاست تا واقعا جنگ را آغاز کند یا نمادین از آن خارج شود. به زودی مشخص می‌شود. اما برای ما ایران نشینان، اینجا نقطه مهمی در جنگ جاری است. فرض کنیم که ترامپ از خدا خواسته صلوات فرستاد. آیا واقعا پاسخ تجاوز گستاخانه ترامپ در فردو همین بود؟ آیا این برای آمریکا پشیمان کننده است؟ جواب پیداست. پس باید چه چیزی بخواهیم؟ موشک بیشتر؟ خوب یا بد پنجره ایران بسته شد و نهایتا می‌تواند با توقیف کشتی یا انفجار اتفاقی در آرامکو یادآوری شود اما پاسخ اصلی در همان حمله آمریکا نهفته شده: فردو. یادمان نرود آمریکا و اسراییل اراده کردند ایران هسته ای نداشته باشد. بزرگترین تودهنی ما به این زورگویی واضح است: هسته ای تا انتهایش! آمریکا و اسراییل و اروپا باید بفهمند که حمله به تاسیسات صلح آمیز چه عاقبتی دارد: اجازه بمب اتم و نامرئی شدن فعالیت های هسته ای ایران. اگر آمریکا می‌گوید انرژی هسته ای لیاقت شما نیست، از امروز باید بگوییم «اسلحه هسته ای خواست مسلم ماست» خط غربگرایی ٣٠ سال ما را از ترس جنگ در تحریم و امتیاز دهی نگه داشت و تهش هم جنگ آفرید. ولی حالا که هم پیاز را خوردیم و هم چوبش را، چرا میوه را نداشته باشیم؟! پس بهترین پاسخ به آمریکا یک قارچ کوچک ساخت ایران در کویر است، یا دست کم امکان آن. این برنامه بلندمدت است و در کوتاه مدت خوشبختانه ما یک حساب باز داریم: اسراییل. عملیات امشب را با عین الاسد قیاس نکنید. پرونده ادامه دارد. زمان به نفع اسراییل نیست و روزهای پرتنشی پیش روست. هرکاری برای خروج خواهد کرد، چرا که در وضعیت فعلی نیمه پیروز است. بازوهای صلح تحمیلی هم از فردا شروع به شفاعت نتانیاهو و زمزمه پایان جنگ خواهند کرد. درحالیکه اسراییل اگر نقره داغ نشود، گستاخیش را برتری تلقی می‌کند و باز میگردد. پس باید فاکتور هزینه را بالا برد. از دوسال پیش تا دیروز می‌گفتند اسراییل را محکم نزنید تا آمریکا وارد نشود! ولی از فردا دیگر هیچ مرزی نمانده است. باید این سگ را چنان کباب کرد که دیگر هوس پاچه گیری نکند. به لطف خدا از کمرکش سختی گذشتیم، و روزهای مهمی در پیش داریم، مثل پدران مان که هشت سال ایستادند و سی سال را تضمین کردند، اگر بایستیم آینده را امن خواهیم کرد. ایران در آستانه بزرگی است. انشاالله. @salmaneshoon 🔻 اخبار فوری جنگ با آمریکا👇 http://eitaa.com/joinchat/2044657664C50ccd48f34 خبرگزاری‌مردمی‌عَمّار، تحریریه‌جنگ
هدایت شده از سلمان معمار
جولان در ایران جنگ ادامه دارد و هر روز شعبده ای رو میشود. نزدیک دو سال از خون پاشی و تیغ تراشی غزه میگذرد و در حالیکه لال ها شفا گرفتند دو چهره در سکوتی عجیب بودند: احمدی نژاد و موسوی. اگر احمدی بخشی از هویتش با اسرائیل ستیزی و چپنمایی شکل گرفته بود اما موسوی تمام هویتش با استکبار ستیزی و چپگرایی بود. چطور ممکن است این دو ضد در چنین صحنه ای تماشاگر باشند؟ انگار نه انگار نسل کشی در جریان است، به سکوتشان ادامه دادند در حالیکه می توانستند بدون حمایت از ج.ا به راحتی اسرائیل را محکوم کنند. نه بی خبر بودند و نه بی زبان. انتخاب کردند که در این هنگامه مخالف اسرائیل نباشند و در این سکوت نشانه هایی است برای آنها که می اندیشند. اما پس از حمله مستقیم اسرائیل به خاک ایران دیگر جای هیچ توجیهی نبود. محمود همان اول یک بیانیه حداقلی پر کرد و زهرا رهنورد سه روز بعد، متنی که زیر تجاوز دشمن چند لگد به حکومت میزد و آخرش هم خواستار پایان سریع جنگ (تسلیم) از سمت ایران شد! اما میرحسین حتی اینجا هم ساکت ماند. شاید پس از تجربه بیانیه رهنورد منتظر وقت بهتری بود. حالا دو روز پیش و دو هفته بعد از آتش بس و آرامش نسبی پیام او را به طورگسترده پخش کردند. بیانیه ای که به جز سه جمله عمومی، درباره حکومت بود نه دشمن! حتی به صراحت تجاوز را تقصیر خودمان و "نتیجه یک رشته خطاهای بزرگ" دانست. جالب اینکه پس از تبرئه ضمنی آمریکا و اسراییل اعلام کرد " ساختار کنونی نظام نماینده همه ایرانیان نیست" و مردم برای "تجدیدنظر در آن خطاها" نیاز به "مجلس موسسان" دارند! رفراندومی که پس از آن دیگر جنگ و "دخالت" توسط دشمن نخواهد بود. این یک پیام معمولی نیست، شاید خیلی ها ندانند حصر میرحسین موسوی نه بعد از انتخابات، نه بعد از ٨ ماه جنگ خیابانی، نه بعد از تحریم سازی، نه بعد از ایجاد بزرگترین شکاف اجتماعی، بلکه یکسال و نیم بعد در بهمن ٨٩ اتفاق افتاد. جایی که همزمان با موج بهار عربی در مصر و تونس و دمشق و لیبی خواستار ایرانی سازی آنها شد. مسیری که بعدها به لیبی و سوریه امروز رسید. سوریه در دنیای موسوی کلیدی است. او حتی 11 سال بعد از بهمن ٨٩ که نتیجه بهار را در ویرانه های شام دید هم باز دیوانه وار نوشت : "حاکمیت نام بهار عربى را به بیدارى اسلامى تغییر داد، تا حرکت معطوف به آزادى و عدالت ملت‌هاى به ستوه آمده از دیکتاتورى و گرسنگى و فقر و بى‌عدالتى و مجالس قلابى را از حقیقتش خالى کند." دلیل سوریه سازی تغییر نام و دخالت ایران بود نه پروژه غرب! امروز که فقط چند ماه بعد از سقوط سوریه اسراییل به خاک ایران رسیده است اهمیت مدافعان حرم را میفهمیم، اما موسوی نوشته بود:"دفاع از حرم که به معنای حراست از قلب مومن در مقابل کمترین گرایش به ستمگران است، به خون ریختن در سرزمین‌های بیگانه برای تحکیم پایه‌های رژیمی کودک‌کش اطلاق می‌شود"! یعنی شعار "نه غزه نه لبنان" دقیقا در قلب جریان ریشه داشت. با حقد و کینه، درباره شهید همدانی که در حلب جانش را فدای ایران کرد و جنگ را 14 سال از "جانم فدای ایران گویان" دور کرد نوشت: "سزای آن سردار بی‌افتخاری که به این جنایت اعتراف و مباهات کرد چه بود، جز آنکه جانش در غربت به قربانی مستبدی دیگر تلف شود" حالا اگر متن پیام بعد از جنگش را هم بخوانید ردی از سوریه در آن پیدا میکنید: اعلام جایگزین حکومت، تشکیل مجلس موسسان، تکرار نکردن خطاهای پیشین که حمله آمریکا و اسراییل را لازم کرد. این پیام یادآور شخصیتی در اعلامیه های تشکیل تحریر النصره 2012، تحریر الشام 2017 است: جولانی. احمد الشرع از رهبران "بهار عربی" محبوب موسوی اسم خود را جولانی گذاشت که اشاره به ارتفاعات اشغال شده جولان توسط اسرائیل داشت. این انقلابی اصیل استکبار ستیز بعد از سر بریدن به تعداد کافی کت شلوار پوشید، مجلس موسسان قانون نویسی تشکیل داد. اسراییل و آمریکا هم بعد از نابودسازی ارتش و زیرساخت و اشغال خاک جز ماهی یکی دوبار حمله نمیکنند. تحریم هم لازم ندارند و باقی با دستور انجام میشود. حالا سوریه‌ی جولانی، اتوبان حمله به ایران، که "آزادی" اش را تبریک میگفتند دارد داعش را برای "آزادی" عراق و ایران آماده میکند. تبعات اصلی این پیام در بیرون از مرزهاست. برخلاف های و هوی مجازی موسوی امروز شخصیت مهمی نیست، اما این بیانیه از زبان او اعلام موجودیت جریان «جولانی ایران» است. جای تعجب نیست که همان شبکه کثیفی که در پایان جنگ ترور رهبر و جانشینی روحانی را مطرح کرد، به طور گسترده این بیانیه را پخش کرد. همانها که پس از هجمه بی دلیل به صداوسیما، سفیدسازی ناگهانی تاجزاده و زندانیان را شروع کردند. دقیقا در این متن و نامه 180 استاد هم روی دو درخواست آزادسازی زندانیان و تحویل صداوسیما تاکید شده است، انگار همه از یکجا بیرون می آیند. کجا؟ @salmaneshoon
روز میشود، چشمها را باز کنید حالا آفتاب برآمده، پیکرها‌ را به خاک سپردیم، اشکها را ریختیم و شعرها را سرودیم. دیگر وقت حسابکشی است. اصولگرا و اصلاحاتی ندارد. سعید و مسعود ندارد. حتما بازی مافیا را دیده اید، شهروندان باید گفتگو کنند و قاتل را پیدا کنند.یکی اصرار دارد سعید نفوذی است، آن یکی یقه جواد را گرفته. اما آنها که نتوانند در روز نفوذ را تشخیص دهند در شب با کشته شدن شهروندان و حتی خودشان تاوان خواهند داد. و حالا که فهمیدیم فریدون عباسی شهید رویین تن شهر بوده، کسانی که جاسوسش خواندند رسوا میشوند. آیا شهر درس میگیرد؟ کم کشته ندادیم؛ رییسی کشته شب در ورزقان بود و جدی نگرفتیم، چند روز بعد پزشکیان تابلوی اعلام نقش زد که "من پزشک شهر هستم" و اعتماد کردیم، فردایش هنیه ترور شد، شبی که در رویای مذاکره غرق بودیم نصرالله تک‌تیرانداز ایران هم رفت. کم اشتباه نداشتیم، انفجار بندر را هم ندید گرفتیم تا رسیدیم به شب سمور. پزشک، کارآگاه، رویین تن، سرباز، سردار، دانشمند، بچه، زن همه را زدند، آمدند که کار شهر را یکسره کنند. آمدند که صبحی نباشد. معجزه بود که به بازی برگشتیم و زنده ماندیم. فهمیدیم خدا هم در بازیست. حالا آفتاب برآمده و وقت حسابکشی است. میدانیم شب بعدی در پیش است. باید ببینیم از کجا خوردیم. یکبار از انتها نگاه کنیم: حالا میدانیم مذاکره پوشش جنگ بوده ولی بخشی از شهر هر روز از خبر خوش توافق گفته و سرمایه گذاری 1000 میلیاردی! فروخته. بعضی ها فاجعه بندررا "اشتباه خودی" معرفی و اسرائیل را تبرئه و مذاکره فریب را حتی موقت تعطیل نکرده. فهمیدیم مخالفت رهبر با مذاکره درست بود ولی کسانی دنبال مجوزش رفتند و با ریزش دلارجشن گرفتند. فهمیدیم جلوگیری از وعده 3 چه خطایی بود ولی بعضی به آن افتخار و بقیه را جنگ طلب کردند. هم اصولگرا هم اصلاحاتی محاسبات اشتباه دشمن را تقویت و پاسخ اسرائیل به وعده 2 را کوچک نمایی کردند. در حالیکه هنیه وسط تهران ترور شده بود و مافیا برای ترور نصرالله تصمیم میگرفت، پزشک و مشاورش در سازمان ملل از تسلیم سلاح! و رویای توافق با آمریکا میگفتند. روز که شد گفتند فریب خوردیم. نه اشتباه نکنید، مساله شخص و جناح نیست، مساله ایران است، شهر ما. دور میزی نشسته ایم که بعضی هایمان در سال گذشته نه یکبار، تقریبا هر بار سمت اشتباه تاریخ بودند. در حالیکه مدام به منتقدان اتهام جاسوسی و بیسوادی و تندروی میزنند عملا پشت دست قاتل بازی کرده اند. به اسم نجات شهر تبر برداشته و کشته پشت کشته انداخته اند. شهروندانی که یک ویژگی مشترک دارند: غربگرایی (غالبا اصلاحات و مغلوبا اصولگرا). بدون جهتگیری قضاوت کنید و شهر را نجات دهید. شب نزدیک است. اما بازی ما یک فرق اساسی دارد: مافیای ما اصلا پنهان نبود! آمریکا و اسرائیل از اول سر میز نشسته بودند و میکشتند. همین غربگرایان بودند که آمریکا را سفید کردند، نه یک روز، دو روز، 30 سال! دشمنی را گردن خودمان انداختند و با خیانت ها ناامید نشدند. دست دادند، قدم زدند، خندیدند و شهروندان زیر فشار را به مافیا امیدوار کردند. میگفتند تقصیر خودمان است که تحریم شدیم، اسرائیل به ما چکار دارد؟! پولهای ما را در سوریه خرج میکنند. موشک میزنند و شعار میدهند. ما خرابکار شهر هستیم نه آمریکا. پسر خوبی باشیم دیگر کشته نمیدهیم. قاتل شهر را منجی کردند و مافیا را شهروند جا زدند. مساله فقط پارسال نیست، تقریبا هر وقت غربگرایان شهر را دست گرفتند خطا کردند: صبر استراتژیک (ترور سلیمانی)، تله جنگ(ترور فخری زاده)، تنش زدایی (تحریم سه برابر)، توافق آستانه (سقوط سوریه)، برجام (یک تریلیون دلار ضرر به گفته ظریف)، اینستکس (دروغ سرکاری)، مکانیزم ماشه (مهار ایران حتی در جنگ) اعتماد سازی (جنگ)،... عقب‌تر، 16 سال پیش گفتند "نه غزه نه لبنان". امروز میفهمیم یعنی چه! حالا آفتاب برامده، زنده ماندیم اما جالب اینکه کشتار بزرگ در تاریکی رخ نداد. آمریکا سر میز اسلحه کشید و در حالیکه غربگرایان گفتگو میکردند، جلوی چشم همه شلیک کرد. حتی شهروندان خواب زده هم مافیا را دیدند. راز اتحاد شهر اینجاست: دشمن! چیزی که قبلش تشخیص نمیداند چون سفیدش کرده بودند. و امروز اگر مطالبه کنی میگویند انسجام شهر را به هم نزنید! چرا شهر درس بگیرد وقتی گفتگو را بسته اند؟ هیچ نقدی نباشد، وحدت، رهبری، خفه شوید. تقصیر ما نبوده، تازه راهکار هم داریم: "دوباره با آمریکا ببندیم"! نه تنها عبرت نگرفتند بلکه به متجاوز دیشب التماس رابطه میکنند و او هم بی محلی! در خون از قاتل گدایی رفاقت میکنند. به جنون رسیده اند، این دیگر غربزدگی هم نیست. جلال باید کتاب دیگری بنویسد. این سندروم تهران است نه استکهلم. این قاتل گراییِ مقتول است. جنون بردگی و در یک کلمه: تسلیم طلبی. وقتی غرب در صورتت شلیک کرده چه گرایشی؟ غربگرایی نمانده. فقط دو طرف در شهر مانده؛ مقاومت و تسلیم طلبی. @salmaneshoon