eitaa logo
خانواده امن
209 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
3 فایل
با لمس آدرسهای زیر عضو کانالهای ما در تلگرام و ایتا شوید: تفسیر قرآن: @alquran_ir نهج البلاغه: @nahj_ir صحیفه سجادیه: @sahifeh_ir اخلاق، اوج نیاز @nyaz_ir عرفان، اوج ناز @nazz_ir خانواده امن در ایتا @amn_org بیداری در ایتا @bidary_ir مدیریت: @bidaryir
مشاهده در ایتا
دانلود
🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡 🧡🧡🧡 🧡🧡🧡 🧡 🧡 🧡 🧡 🧡🧡🧡نگاه به سبزه و آب و چهره 🧡🧡🧡امام کاظم علیه السلام فرمودند: 🧡🧡🧡ثَلاثَةٌ يُجْلينَ الْبَصَرَ: الَنَّظَرُ اِلَى الْخُضْرَةِ وَالنَّظَرُ اِلَى الْماءِ الجارى وَالَّنَظَرُ اِلَى الْوَجْهِ الْحَسَنِ. 🧡🧡🧡سه چيز است كه چشم را روشن و پرنور مى كند: نگاه بـه سـبزه، نگاه بـه آب جارى، و نگاه بـه چهره زيبا. 🧡🧡🧡خصال، شيخ صدوق، ص 92 🧡🧡🧡 🧡 🧡 🧡 🧡 🧡🧡🧡 🧡🧡🧡 🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡 @amn_org
🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡 🧡🧡🧡قانون قله و پناهگاه ... 🧡🧡🧡همگی لبو فروش ها را دیده ایم، فریاد می زنند: 🧡🧡🧡لبو لبو ... و همیشه هم سرشان شلوغ است و مشتریانشان زیاد 🧡🧡🧡اما تا به حال الماس فروشی را ندیده ایم که فریاد بزند: الماس الماس...!! 🧡🧡🧡آنها صبور هستند، مدتهای زیادی... حتی سالیان زیادی زمان می برد تا الماس آنها به فروش برود. 🧡🧡🧡چون هر کسی سراغ الماس نمی آید، کسانی خریدارش هستند که قدرش را می دانند، قیمتش را می پردازند و شیوه نگهداری از آن را بلد هستند. 🧡🧡🧡هیچ وقت الماس برای اینکه دور و برش شلوغ باشد و زود به فروش برود، لبو نمی شود. 🧡🧡🧡برای الماس شدن باید صبوری کرد، باید با تمام وجود تلاش کرد و باید خالص بود. 🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡 @amn_org
🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡 🧡🧡🧡 🧡🧡🧡مردها و زنها وقتی عصبانی میشوند 🧡🧡🧡مردها را عصبانی نکنید!! 🧡🧡🧡وقتی مردها عصبانی میشوند قابلیت انقباض عضلاتشان به مراتب بالا میرود و توانایی کتک زدن انها بیشتر میشود مردها در عصبانیت فقط دوست دارند از موضوع فرار کنند. انها به حل مسئله فکر نمیکنند تلاش نکنیم تا متقاعدشان کنی اکثر مردها در عصبانیت شخصیتی بد بین ..نا مهربان دارند..فقط یک راه دارد سکوت کنید. وقتی سکوت کنید زودتر ارام میشوند.وقتی ارام شدند راحت تر متقاعد میشوند 🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡 🧡🧡🧡زن ها را عصبانی نکنید!! 🧡🧡🧡زنها وقتی عصبانی میشوند قدرت جسمیشان از بین میرود اما به همان ترتیب قدرت زبانی بالایی دارند . 🧡🧡🧡یک زن در عصبانیت تمام بدی هایی که در طول عمرش به او کردید را در پنج دقیقه طوری جلوی چشمانتان میاورد که باور نمیکنید 🧡🧡🧡غرزدن از ویژگی های بارز همه زنان است. یک زن را وقتی عصبانی کردید عواقبش را تا یک هفته و گاهی تا یک ماه باید بپذیرید. زنها ماجرای عصبانیتشان را در تمام این مدت با خود حمل میکنند. ‎‌‌‌‌ 🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡 @amn_org
🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡 🧡🧡🧡 ماجرای خواندنی شهید مطهری و راننده تاکسی؛ آخوند سوار کنم ماشینم چپ می‌کند! 🧡🧡🧡 حاج حسن مطهری برادر استاد می‌گوید: تابستان سال ۱۳۳۹ بود. شهید مطهری یک هفته‌ در فریمان بودند و می خواستند به مشهد بروند. من با یکی دیگر از اقوام رفتیم ببینیم ماشین هست یا نه. یک تاکسی برای مشهد ایستاده بود که راننده اش یک پایش می‌لنگید و به «محمد لنگ» معروف بود. گفتم یک نفر جا دارید؟ گفت: بله. زود بیایید می‌خواهیم حرکت کنیم. دو زن و یک مرد هم عقب نشسته بودند. 🧡🧡🧡 من آمدم منزل و با شهید مطهری به آنجا رفتیم. به آقای مطهری اشاره کردم و به راننده گفتم: مسافر مشهد ایشان است. تا این جمله را گفتم، با لهجه غلیظ فریمانی و با تعجب گفت: «اوه!  آخوند برای ما آوردی؟! آخوند آمد و نیامد دارد! اگر آخوند سوار کنم یا ماشینم چپ می‌کند یا موتورش می‌سوزد!». بلافاصله پشت ماشین نشست و رفت. 🧡🧡🧡 من و فرد همراهم که خیلی عصبانی شده بودیم، سریع سوار جیپمان شدیم و تعقیبش کردیم. وقتی به پمپ بنزین رسید، تا از ماشین پیاده شد من از پشت سر او را  گرفتم و فرد همراه من به او ضربه‌ای زد. راننده بنزین نزد و از همانجا به شهربانی رفت تا از ما شکایت کند. 🧡🧡🧡ما هم برگشتیم و رفتیم جای اول که آقای مطهری در آنجا منتظرمان مانده بود. ایشان تا ما را دید گفت: کجا رفتید؟ دعوا کردید؟ گفتیم: دیدید که چه گفت. آقای مطهری گفت: ما این‌قدر در تهران از این حرف‌ها می‌شنویم ولی هیچ اعتنایی نمی‌کنیم. 🧡🧡🧡 ما درباره اتفاقاتی که افتاده بود چیزی به ایشان نگفتیم. بعد که به منزل رفتیم از شهربانی دنبال ما آمدند. یک افسر آنجا بود که از شانس ما فردی مذهبی بود. با عصبانیت به ما گفت: چرا او را زدید؟ جریان را گفتیم. افسر شهربانی به راننده گفت: این حرف‌ها چیست که ماشینم با سوار کردن آخوند چپ می‌کند؟ تو باید هر مسافری را با هر تیپ و مرامی سوار کنی. آخوند باشد یا ارمنی! چرا این حرف را زدی؟ 🧡🧡🧡 در این بین مرحوم مطهری که از جریان باخبر شده بود، آمد و از راننده عذرخواهی کرد. افسر نگهبان به راننده گفت: برو صورتت را بشوی و رضایت بده. افسر نگهبان از ما هم پرسید: شما هم شکایت دارید؟ گفتیم: بله. وقتی راننده دید که مأمور شهربانی خیلی طرف او را نمی‌گیرد، از شکایت منصرف شد. مرحوم مطهری صورتش را بوسید و عذرخواهی کرد و بعد راننده رضایت داد. ما هم رضایت دادیم. 🧡🧡🧡بعد افسر شهربانی به راننده گفت: برو و این آقا را به مشهد ببر. گفت: نه، نمی‌برم. اینها این بلا را سر من آورده‌اند حالا من این آقا را سوار ماشینم کنم؟! افسر گفت: نمی‌بری؟ گفت: نه. گفت: پس دیگر حق نداری در این خط کار کنی. راننده وقتی این را شنید مجبور شد که آقای مطهری را سوار ماشینش کند و به مشهد ببرد. 🧡🧡🧡 ما به برادرمان گفتیم حالا که این جریانات پیش آمده شما با این ماشین نرو. ممکن است اتفاقی بیفتد یا دوباره اهانتی به شما بشود که ایشان قبول نکرد و گفت: نه، می‌روم. مشکلی پیش نمی‌آید. 🧡🧡🧡 ده، پانزده روز بعد می‌خواستم به مشهد بروم. دیدم همان راننده آنجا نشسته است. تا چشمش به من افتاد من را صدا زد و گفت: بیا کارَت دارم. با خودم گفتم: حتما می‌خواهد تلافی کند. راننده گفت: آن آقایی که آن روز آوردی و سوار ماشین ما کردی، که بود؟ گفتم: برادرم بود. گفت: باز هم به فریمان می‌آید؟ گفتم: تابستان‌ها می‌آید. 🧡🧡🧡گفت: می‌خواهم دهانش را ببوسم، پایش را ببوسم. من بچه مسلمان هستم ولی از مسلمانی هیچ سرم نمی‌شود. ۴۵ سال از عمرم گذشته، نه نماز خوانده‌ام، نه روزه گرفته‌ام و همه نوع عیاشی هم کرده‌ام. ولی نمی‌دانم این آقا در راه مشهد با من چه کار کرد که مرا از این رو به آن رو کرد. گفتم: چطور؟ گفت: تا مشهد برای من صحبت کرد و مرا از این رو به آن رو کرد. 🧡🧡🧡 بعد از چند روز زنگ زدم به برادرم و جریان را پرسیدم. شهید مطهری گفتند: ما که سوار تاکسی شدیم سر صحبت را با راننده باز کردم. اول که رویش را آن طرف کرده بود و اعتنا نمی‌کرد. کم‌کم که صحبت می‌کردم به حرف‌هایم توجه می‌کرد و نرم‌تر شد و به من نگاه می‌کرد. مدتی که گذشت به حرف‌هایم گوش می‌کرد. 🧡🧡🧡 به مشهد که رسیدیم، می‌خواستم با بقیه مسافرها پیاده شوم ولی او نگذاشت و گفت: حاج آقا بشین با شما کار دارم. نمی‌دانم چه اتفاقی افتاده، من حالت دیگری پیدا کرده‌ام. صحبت‌های شما این‌قدر در من اثر کرده که نمی‌دانم چه کار کنم. حالا می‌خواهم بروم حرم امام رضا(ع) توبه کنم اما بلد نیستم. چه کار کنم؟ به او گفتم: برو به امام رضا(ع) بگو از این تاریخ من همه گناهانم را کنار گذاشتم و می‌خواهم روزه بگیرم و نماز بخوانم. 🧡🧡🧡 بعد آقای مطهری پشت تلفن گفتند: شرش را شما به پا کردید، خیرش برای این بنده خدا بود! 🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡 @amn_org
🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡 🧡🧡🧡ادب اســلامى 🧡🧡🧡امام حسین علیه السلام : 🧡🧡🧡سُئِلَ الاِْمامُ الْحُسَيْنُ عليه السلام عَنِ الاَْدَبِ، فَقالَ: هُوَ اَنْ تَخْرُجَ مِنْ بَيْتِكَ، فَلا تُلْقِىَ اَحَداً اِلاّ رَأَيْتَ لَهُ الْفَضْلَ عَلَيْكَ. 🧡🧡🧡از امام حسين عليه السلام معناى ادب را پرسيدند؟ امام عليه السلام فرمود: ادب عبارتست از اينكه وقتى كه از خانه خارج مى شوى به هركسى برخورد مى كنى او را برتر از خود بينى. (يعنى هميشه ديگران را از خود بهتر بينى و احترام آنها را نگهدارى) 🧡🧡🧡ديوان الامام الحسين عليه السلام، ص99 🧡🧡🧡موسوعة كلمات الامام الحسين عليه السلام، 910 🧡🧡🧡شبتون بخیر 🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡 @amn_org
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞💞💞💞💞💞💞💞 💞💞💞فرخنده میلاد اول شخص عالم امکان صلی‌الله‌‌علیه‌وآله و ششمین علیه‌السلام را 💞💞💞به‌ پیشگاه مقدس عجل‌الله‌تعالی‌فرجه وهمه‌‌شیعیانشان تبریک‌عرض‌می‌نماییم 💞💞💞💞💞💞💞 @amn_org
💞💞💞💞💞💞💞💞 💞💞💞 💞💞💞 💞 💞 💞 💞 💞💞💞 💞💞💞 امام صادق علیه السلام: 💞💞💞 در نمک ‹طبیعی› شفاء وجود دارد. 💞💞💞 منبع: مکارم الاخلاق، ص۱۸۹ 💞 💞 💞 💞 💞💞💞 💞💞💞 💞💞💞💞💞💞💞💞 @amn_org
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞💞💞💞💞💞💞💞 💞💞💞عزیزان و همراهان گرامی 💞💞💞 ارزوهاتون مستجاب 💞💞💞عیدتون مبارک 💞💞💞امام جعفر صادق (ع) فرمودند : ميان ايمان و كـــفر فاصله ای جـــز كم عقلی نيست ... 💞💞💞عرض شد : چگونه اي پسر پيغمبر ؟ فرمود : بنده خــــدا در حاجت خود متوجه مخــلوق می ‌شود ، در صورتی كـه اگر با خلوص نيت متوجه خـــــدا شود آنچه خواهد در نزديكتر از آن وقت به او رسد .... اصول كافی ج 1، ص 32 💞💞💞💞💞💞💞💞 @amn_org
💞💞💞💞💞💞💞💞 💞💞💞می‌دونید فرق بچه‌های مستقل و مستبد چیه؟ 💞💞💞 تربیت باید طوری باشه که بچه‌ها روحیه‌ی مستقلی پیدا کنن ولی استبداد با استقلال فرق می‌کنه. 💞💞💞بچه‌های مستقل برا انجام کاراشون منتظر بقیه نمی‌مونن. این بچه‌ها از همه استعداد و توانایی‌هاشون، در بالاترین اندازه و بهترین شکل استفاده می‌کنن. 💞💞💞در مقابل بچه‌های مستقل، بچه‌های لوس و وابسته هستن، که برا انجام بیشتر کاراشون، منتظر پدر و مادر یا دیگران هستن. 💞💞💞بریم سراغ بچه‌های مستبد و خود رأی! 💞💞💞این بچه‌ها بدون مشورت و اجازه‌ی بزرگترا تصمیم می‌گیرن و از این که کسی تو کارشون دخالت کنه به شدت، ناراحت می‌شن و خودشون رو برتر از دیگران می‌بینن و نمی‌تونن با بقیه بچه‌ها رابطه‌ی رفاقتی داشته باشن. 💞💞💞استاد عباسی 💞💞💞💞💞💞💞💞 @amn_org
💞💞💞💞💞💞💞💞 💞💞💞"اگر همسری خوش رفتار می‌خواهید؛ بخوانید!" 💞💞💞همسرتان را خوب بشناسید : 💞💞💞چه چیزی بیشتر همسرتان را خوشحال می‌کند؟ از چه گُل یا رنگی بیشتر خوشش می‌آید؟ از چه رفتاری متنفر است؟ زبان عشق او چیست؟ 💞💞💞 مهم‌ترین درخواستی که از شما دارد چیست؟ چه چیزی بیشتر مضطربش می‌کند و خیلی سوال‌های دیگر، آیا پاسخ این سوال‌ها را می‌دانید؟ اصلا چقدر همسرتان را می‌شناسید؟ 💞💞💞مردی که بعد از سال‌ها زندگی با همسرش هنوز غذای مورد علاقه‌ی او را نمی‌داند یا درک نمی‌کند طبیعی است همسرش چند روز در هر ماه، بی‌حوصله و بدخلق باشد، چگونه انتظار دارد مورد احترام و توجه همسرش قرار بگیرد؟ اگر می‌بینید هنوز همسرتان و شریک زندگی‌تان را خوب نمی‌شناسید، بسیار خب، شروع کنید! 💞💞💞💞💞💞💞💞 @amn_org ‎‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞💞💞💞💞💞💞💞 💞💞💞حکایت‌های پندآموز توبه‎ سر دسته‎ راهزنان 💞💞💞یكی از علماء از كربلا و نجف برمی گشت ولی در راه برگشت در اطراف كرمانشاه و همدان گرفتار دزدان شده و هر چه او و رفقایش داشتند، همه را سارقین غارت نمودند.آن عالم می گوید : 💞💞💞 « من كتابی داشتم كه سالها با زحمت و مشقّت زیادی آن را نوشته بودم و چون خیلی مورد علاقه ام بود در سفر و حضر با من همراه بود، اتفاقاً كتاب یاد شده نیز به سرقت رفت، به ناچار به یكی از سارقین گفتم من كتابی در میان اموالم داشتم كه شما آن را به غارت برده اید و اگر ممكن است آن را به من برگردانید زیرا بدرد شما نمی خورد» آن شخص گفت: « ما بدون اجازه رئیس نمی توانیم كتاب شما را پس بدهیم و اصلاً حق نداریم دست به اموال بزنیم ».گفتم: 💞💞💞« رئیس شما كجا است ». گفت: « پشت این كوه جایگاه او است » لذا من به همراهی آن دزد به نزد رئیسشان رفتیم، وقتی وارد شدیم دیدم كه رئیس دزدها نماز می خواند. موقعی كه از نماز فارغ شد آن دزد به رئیس خود گفت: « این عالم یك كتابی بین اموال دارد و آن را می خواهد و ما بدون اجازه‎ی شما نخواستیم بدهیم » من به رئیس دزدها گفتم: 💞💞💞« اگر شما رئیس راهزنان هستید، پس این نماز خواندن چرا؟ نماز كجا؟ دزدی كجا؟ ». گفت: « درست است كه من رئیس راهزنان هستم ولی چیزی كه هست، انسان نباید رابطه‎ی خود را با خدا به كلّی قطع كند و از خدا تماماً روی گردان شود، بلكه باید یك راه آشتی را باقی گذارد. حالا كه شما عالمید به احترام شما اموال را برمی گردانیم » 💞💞💞. و دستور داد همین كار را كردند و ما هم خوشحال با اموالمان به راهمان ادامه دادیم.پس از مدّتی كه به كربلا و نجف برگشتم، روزی در حرم امام حسین - علیه السّلام - همان مرد را دیدم كه با حال خضوع و خشوع گریه و دعا می كرد. وقتی كه مرا دید شناخت و گفت: « مرا می شناسی؟ »گفتم: 💞💞💞« آری! » گفت: « چون نماز را ترك نكردم و رابطه ام با خدا ادامه داشت، خدا هم توفیق توبه داده و از دزدی دست برداشتم و هر چه از اموال مردم نزد من بود، به صاحبانشان برگرداندم و هر كه را نمی شناختم از طرف آنها صدقه دادم و اكنون توفیق توبه و زیارت پیدا كرده‌ام » 💞💞💞💞💞💞💞💞 @amn_org
💞💞💞💞💞💞💞💞 💞💞💞قالَ الاِمامُ الصّادِقُ عليه السلام: 💞💞💞 اِنَّ العَبدَ المُؤمِنَ الفَقيرَ لَيَقوُلُ : يارَبِّ ارزُقنى حَتىّ أفعَلَ كَذا وَ كَذا مِن البِرِّ وَ وُجُوهِ الخَيرِ، فَاذا عَلِمَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ ذلِكَ مِنهُ بِصِدقِ نِيَّةٍ كَتَبَ اللّه ُ لَهُ مِنَ الأجرِ مِثلَ ما يَكتُبُ لَهُ لَو عَمِلَهُ، اِنَ اللّه َ واسِعٌ كَريمٌ. 💞💞💞امـام صـادق عليه السلام فرمـود: بنده مؤمن فقير مى گويد: پروردگارا ثروتى روزى ام كن تا در راه خير واحسان چنين و چنان كنم .و چون خداوند به راستىِ نيتش پى مى برد ، براى او همان اجر وپاداش را مى نويسد كه اگر انجام مى داد مى نوشت. همانا خداوند وسعت بخش وكريم است. 💞💞💞اصول كافى ج3، ص 135 💞💞💞شبتون رویایی 💞💞💞💞💞💞💞💞
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 🍀🍀🍀 🍀🍀🍀 🍀 🍀 🍀 🍀 🍀🍀🍀حضرت علی علیه السلام فرمودند: 🍀🍀🍀إِنَّ قَوْما عَبَدُوا اللّه َ رَغْبـَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ التـُّجَّارِ،وَإِنَّ قَوْما عَبَدُوا اللّه َ رَهْبـَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ،وَإِنَّ قَوْما عَبَدُوا اللّه َ شُكْرا فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ. 🍀🍀🍀گروهى خداوند را به سوداى ثواب و پاداش بندگى مى كنند، كه نيايشى سودا گرانه است 🍀🍀🍀 و گروهى ديگر از ترس كيفر و عذاب تن به بندگى مى دهند، كه بندگى بردگان است 🍀🍀🍀 و گروهى ديگر خداى را به انگيزه سپاس و ستايش مى پرستند و اين عبادت آزادگان است 📚نهج البلاغه ، الكلمات : 239 🍀 🍀 🍀 🍀 🍀🍀🍀 🍀🍀🍀 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 @amn_org
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 🍀🍀🍀گذشته ها، گذشته! 🍀🍀🍀چنانچه همسرتان با رفتار یا گفتارش باعث آزردگی شما شده است، 🍀🍀🍀 او را ببخشید. هرگاه اختلافی به وجود آمد، گذشته ها را به رخ او نکشید، به خصوص اگر اظهار پشیمانی کرده است. 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 @amn_org ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 🍀🍀🍀کسی می‌دونه بازی‌های جمعی برا بچه‌ها چه اثری داره؟ 🍀🍀🍀 بازی‌هایی که با همکاری بین بچه‌ها انجام می‌شه، خطر استبداد رو به شدت توی اونا کم می‌کنه. تو این نوع بازی‌ها روحیه‌ی مدیریتی بچه‌ها هم تقویت می‌شه. 🍀🍀🍀 تو بازی‌های جمعی، یکی از بچه‌ها که معمولاً از بقیه هم بزرگتره، مدیریت بازی رو بر عهده می‌گیره. داشتن مدیر توی بازی دو تا فایده داره: 🍀🍀🍀 مدیر، شیوه مدیریت رو یاد می‌گیره. 🍀🍀🍀پذیرفتن حرف مدیر و تبعیت از اون، موجب تقویت روحیه‌ی ولایت پذیری بچه‌ها می‌شه. 🍀🍀🍀این دو مورد از روحیاتی هستن که تو بزرگسالی به اونا نیازمند هستیم. 🍀🍀🍀تو بازی‌های جمعی نگران زیر دست بودن بچه‌هاتون نباشید. ریاست بین بچه‌ها، دوره‌ای هست. تو سنین پایین‌تر، شاید بیشتر زیر دست بشه؛ ولی سنش که بالا بره، زمینه ریاست برا اونم فراهم می‌شه. 🍀🍀🍀بعضیا هم به خاطر بروز دعوا از این نوع بازی‌ها استقبال زیادی نمی‌کنن. درحالی که دعوا توی بازی نه تنها بد نیست، خوب هم هست؛ البته به شرطی که در حد معمول باشه و به زد و خوردهای خطرناک نرسه. 🍀🍀🍀استاد عباسی 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 @amn_org
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 🍀🍀🍀سقراط و دانش آموز مشتاق 🍀🍀🍀زمانی دانش آموز مشتاقی بود که می خواست به خرد و بصیرت دست یابد. به نزد خردمند ترین انسان شهر؛ سقراط؛ رفت تا از او مشورت بخواهد. سقراط فردی کهنسال بود و در باره بسیاری مسائل آگاهی زیادی داشت. پسر از پیر شهر پرسید: 🍀🍀🍀چگونه او هم می تواند به چنین مهارتی دست پیدا کند؟"سقراط زیاد اهل حرف زدن نبود، تصمیم گرفت صحبت نکند و عملاً برای او توضیح دهد." 🍀🍀🍀او پسر را به کنار دریا برد و خودش در حالی که لباس به تن داشت، مستقیماً به درون آب رفت. شاگرد با احتیاط دستور او را دنبال کرد و به درون دریا قدم برداشت و همراه سقراط پیش رفت. آب تا زیر چانه اش می رسید سقراط بدون گفتن کلمه ای دستش را دراز کرد و بر روی شانه پسر گذاشت، سپس عمیقاً در چشمان شاگردش خیره شد و با تمام  توانش سر او را به زیر آب فرو برد. 🍀🍀🍀تلاش و تقلای پسر به نتیجه نرسید ولی پیش از آنکه زندگی پسر پایان یابد، سقراط سرش را بالا آورد. پسر به سرعت به روی آب آمد و در حالی که نفس نفس می زد و به دلیل خوردن آب شور به حال خفگی افتاده بود به دنبال سقراط گشت، تا انتقامش را از پیر خردمند بگیرد! در نهایت تعجب دانش آموز،  پیرمرد صبورانه در ساحل منتظر ایستاده بود. 🍀🍀🍀دانش آموز وقتی به ساحل رسید، با عصبانیت داد زد:  چرا خواستی مرا بکشی؟ 🍀🍀🍀مرد خردمند با آرامش سئوال او را با سئوالی جواب داد: وقتی زیر آب بودی و مطمئن نبودی که روز دیگر را خواهی دید یا نه، چه چیز را در دنیا بیش از همه می خواستی؟ 🍀🍀🍀دانش آموز لحظاتی اندیشید سپس به آرامی گفت:می خواستم نفس بکشم. 🍀🍀🍀سقراط چهره اش گشاده شد و گفت: آری پسرم هر وقت برای خرد و بصیرت همین قدر به اندازه این نفس کشیدن مشتاق بودی آن وقت به آن دست می یابی 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 @amn_org
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 🍀🍀🍀امام صادق(ع) می‌فرماید: «مَا أَفْلَتَ الْمُؤْمِنُ مِنْ وَاحِدَةٍ مِنْ ثَلَاثٍ‏ وَ لَرُبَّمَا اجْتَمَعَتِ الثَّلَاثُ عَلَیْهِ إِمَّا بُغْضُ مَنْ یَکُونُ مَعَهُ فِی الدَّارِ یُغْلِقُ عَلَیْهِ بَابَهُ‏ یُؤْذِیهِ‏ أَوْ جَارٌ یُؤْذِیهِ أَوْ مَنْ فِی طَرِیقِهِ إِلَى حَوَائِجِهِ یُؤْذِیهِ وَ لَوْ أَنَّ مُؤْمِناً عَلَى قُلَّةِ جَبَلٍ لَبَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ شَیْطَاناً یُؤْذِیهِ وَ یَجْعَلُ اللَّهُ لَهُ مِنْ إِیمَانِهِ أُنْساً لَا یَسْتَوْحِشُ مَعَهُ إِلَى أَحَدٍ» 🍀🍀🍀امام صادق علیه السلام: مؤمن همواره گرفتار یکى از سه چیز است، و گاهى هر سه بر وى گرد آیند: یا کینه فردی که با او در خانه‏‌اى به صورت مشترک زندگی می‌کند، که در را به رویش می ‏بندد و اذیّتش مى‌‏کند، یا همسایه‌‏اى که آزارش مى‏‌دهد، یا کسى که در راه محلّ کارش او را اذیّت مى‌‏کند، و اگر مؤمنى بر قلّه کوهى هم باشد خداوند شیطانى را بر مى‌‏انگیزد تا او را اذیّت کند، و خداوند از ایمانش براى او مونسى قرار مى‌‏دهد که از وحشت به کسى پناه نبرد. 📚کافی/ج2/ص250 🍀🍀🍀شبتون امن 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 @amn_org