📸داستان یک عکس/ وقتی آقا تریبون را به حنانه داد
در یکی از دیدارهای خانوادهی شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب، نوبت به همسر و فرزند شهید روحالله طالبی اقدم که میرسد، جلو میروند تا با آقا صحبت کنند. آقا از دختر سه چهار سالهی شهید میپرسند: اسم شما چیست؟ پاسخ میدهد: «حنانه» و بعد هم میرود و مینشیند. اما کمی بعد انگار یادش میآید که میخواسته برای آقا شعر بخواند.
آقا به زبان آذری میگویند: عیبی ندارد، بخوان. حنانه دوباره مقابل آقا میایستد و شروع به شعر خواندن میکند: یه توپ دارم قل قلیه؛ سرخ و سفید و آبیه. آقا که میبینند صدای حنانه آرام است، به زبان آذری به حنانه میگویند: جلوتر بیا، بعد هم میکروفون را به سوی او میچرخانند تا همهی حضار شیرینزبانی حنانه را بشنوند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنجشنبه فروردین ماه تون
پر از امید
امیدواریم🌷🍃
امروز آغازی باشه
براے زیاد شدن
برکات و نعمتهای الهی
خانه ی امن
آرزوهاتون پر از
شکوفه های اجابت🌼🍃
و گردش روزگار بکامتون باشه
با صلوات بر محمد وآل محمد
روز و شبتون سرشار🌷
از حس خوب مهربانی
دلتان شاد و زندگیتون
هرلحظه زیباتر🍃🌷
@amn_org
فرزندان آگاه
(۳۷)
اساسا از منظر آيات و روايات حق مادر را ادا كردن ناممكن است ولى از آن جايى كه گفته اند:
آب دريا را اگر نتوان كشيد
ليك قدر تشنگى بايد چشيد
فرزندان با ايمان بايد تلاش كنند تا در حد امكان و توانائى خويش حقوق مادر را اداء نمايند.
از رسول اكرم صلى الله عليه و آله سؤ ال شد كه حق پدر چيست؟ فرمود: تا زنده است از او اطاعت كنى و از دستوراتش سرپيچى ننمائى.
سپس سؤ ال شد: حق مادر چيست؟
فرمود:
هيهات! هيهات! كه بتوانى حق مادر را اداكنى. هر آينه اگر به اندازه ريگ هاى بيابان عالج (صحرايى در عربستان) و دانه هاى باران به مادر خدمت كنى و بنده وار در پيش او بايستى اين همه خدمات تو به اندازه زحمات وى در هنگامى كه در رحم او بودى و سنگينى تو را تحمل مى نمود نخواهد بود.
پس اگر انسان بخواهد حق پدرش را ادا كند بايد تا آخر عمر در خدمت و اطاعت وى باشد و اگر بخواهد حق مادر را ادا كند، بايد با تمام وجود و با همه امكاناتش و بنده وار در خدمت مادرش باشد، و اين در حالى است كه هنوز نتوانسته است، حداقل زحمات دوران حمل را كه مادرش متحمل شده جبران نمايد.
@amn_org
او را در نوهداری مشارکت دهید(۶)
وقتی بچهدار شدید به مادرشوهرتان فرصت دهید تا در نگهداری از فرزندتان به شما کمک کند. شاید بخواهد نوهاش را کمی لوس کند و اجازه دهد که شکلات و شیرینی بخورد یا بعد از وقت خوابش همچنان بیدار بماند. با اینکه این کارها کمی از دایره سلامت و ایمنی کودکان خارج است اما اگر به محکم شدن پیوند شما و مادرشوهرتان کمک میکند، اشکالی ندارد که گاه و بیگاه اتفاق بیفتد. پس در این شرایط آنها را همراهی کنید.......
اگر کسی به شما بگوید شب تا صبح بالای سر فرزندت بنشین و روی پیشانی اش پارچه خیس بگذار، اگر فرزند سالم باشد، آیا شما حوصله اینکار را خواهید داشت؟
اما فرض کنید که فرزندتان تب شدید دارد و پزشک هم به شما گفته باید شب تا صبح بیدار بوده و از او مراقبت کنید. او دستور داده که دائم پارچه خیس کنید و روی پیشانی اش بگذارید.
پزشک هشدار داده اگر از فرزندتان غافل شوید ممکن است، تب او به قدری بالا برود که او تشنج کند. شما با شنیدن آثار این کار و خطرات غفلت از آن، همه وجودتان انگیزه و حوصله می شود و تا صبح با دقت تمام این کار را انجام می دهید.
اگر والدین بدانند با آزاد گذاشتن کودک چه خدمتی در حق او کرده و با محدود کردنش چه جفایی به او نموده اند، گمان نمی کنم انگیزه و حوصله کافی برای آزاد گذاشتن او پیدا نکنند. . .
[کتاب من دیگر ما ]
استاد عباسی ولدی
🔆 امام صادق عليه السلام:
🔸 إنَّ خَيرَ ما وَرَّثَ الآباءُ لأِبنائِهِم الأدَبُ لاَ المالُ
🌺 بهترين ارثى كه پدران براى فرزندان باقى مى گذارند، ادب است نه ثروت
📚 الكافى جلد ۸ صفحه ۱۵۰
#تربیت_نسل_توحیدی
🌤«اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج»🌤
طلاق بخاطر
چشم و همچشمی.......
بیجا کردی زن گرفتی
صدای گریههای دختری ۳ ساله که فضای سالن انتظار را پر کرده بود حوصله و تحملش را سر برده بود. حاضران در سالن نیز وضعیتی مشابه آیدا داشتند و با بیحوصلگی به مادر این بچه نگاه میکردند که هیچ تلاشی برای ساکت کردن کودکش نمیکرد.
دقایقی بعد منشی شعبه زوج جوان را به داخل فرا خواند. قاضی با مشاهده آنها که سن و سالشان به ۳۰ هم نمیرسید گفت: مشکلتان چیست؟
سیامک پیش دستی کرد و گفت: جناب قاضی ما حدود ۲ سال است که ازدواج کردهایم آیدا یکی از بستگان دور ما بود، او را در یک میهمانی دیدم اما وقتی از پدرم خواستم به خواستگاری او برویم بشدت مخالفت کرد.
دلیل اصلی مخالفت پدرم اختلاف مالی خانواده من و آیدا بود. اما به هر سختی بود پدرم را راضی کردم و چند ماه بعد ازدواج کردیم.
قاضی پرسید: خانواده آیدا مخالفتی نداشتند؟
در همین لحظه آیدا گفت: با اینکه وضع مالی خانواده ما خیلی بهتر از سیامک بود اما چون او پسری با ادب و تحصیلکرده بود و من هم او را دوست داشتم پدر و مادرم به خواسته من احترام گذاشته و مخالفتی نکردند. ضمن اینکه او قول داده بود برای آرامش و رفاه من از هیچ تلاشی دریغ نکند. آقای قاضی پدر من کارگاه تولیدی داشت و من در رفاه کامل بزرگ شده بودم ولی سیامک فقط یک کارمند ساده بانک بود. فکر میکردم زندگی خوبی داشته باشیم اما...
سیامک حرف همسرش را قطع کرد و گفت: مشکل را تو ایجاد کردی با تجمل گرایی و چشم و هم چشمی با دیگران. آقای قاضی مگر میشود با این وضعیت اقتصادی هر چند ماه یک بار وسایل خانه را عوض کرد؟ یا مثل بقیه فامیل آیدا، سالی چند بار به خارج از کشور برویم؟
قاضی گفت: دخترم آیا شما چنین خواستههایی دارید؟
آیدا قیافهای حق به جانب گرفت و گفت: چه اشکالی دارد ما هم مثل دیگران خوب زندگی کنیم وقتی توانایی مالی اش را داریم چرا به خودمان سختی بدهیم؟
سیامک لبخند معناداری زد و گفت: جناب قاضی من یک کارمند ساده بانک هستم مگر چقدر درآمد دارم که بخواهم خواستههای بلندپروازانه همسرم را فراهم کنم؟
آیدا با لحنی تند و بیادبانه گفت: وقتی توان برآوردن خواستههای همسرت را نداشتی بیخود کردی ازدواج کردی؛ که در اینجا قاضی به او تذکر داد مراقب حرف زدنش باشد.
اما زن جوان ادامه داد: اگر تحمل مرا نداری طلاقم بده!
سیامک که چهرهاش سرخ شده بود سرش را پایین انداخت بعد هم رو به قاضی گفت: حاج آقا شما به من بگویید آیا من حرف بیراهی میزنم؟ میگویم چشم و هم چشمی نکن قرار نیست هرکسی هر چه دارد و هرکاری میکند ما هم داشته باشیم و انجام دهیم. یک میهمانی خانوادگی ساده کلی خرج روی دست ما میگذارد چند نوع غذا و میوه و دسر و مخلفات تهیه میکند که از فامیلهایش کم نیاورد با این کارهایش زندگی مرا سیاه کرده است.
قاضی به آیدا گفت: همسرت راست میگوید چرا زندگی ات را با دیگران مقایسه میکنی؟
آیدا با صدایی بغض آلود گفت: چرا حالا بعد از ۲ سال این حرفها را می زنی مگر تو نبودی که می گفتی من را خوشبخت میکنی هر چی بخواهم برایم فراهم میکنی آن همه قول دادی حالا چی شده که به وعده هایت عمل نمیکنی اصلاً ازدواجم با تو اشتباه بود.
با تند شدن لحن آیدا و سیامک و داغ شدن بحث قاضی آنها را به آرامش دعوت کرد و خواست سکوت کنند.
سیامک گفت: جناب قاضی من آیدا را خیلی دوست دارم اما نمیتوانم با این طرز فکر او کنار بیایم ما با عشق و علاقه ازدواج کردیم اما هنوز دو سال از زندگی مشترکمان نگذشته که به مشکل خورده ام.
قاضی دادگاه نیز بعد ازشنیدن صحبتهای زوج جوان وقتی دریافت زن جوان برای جدایی از همسرش اصرار دارد از آنها خواست صورت جلسه را امضا کنند تا مراحل قانونی طلاق طی شود.