eitaa logo
خانواده امن
194 دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.4هزار ویدیو
9 فایل
با لمس آدرسهای زیر عضو کانالهای ما در تلگرام و ایتا شوید: تفسیر قرآن: @alquran_ir نهج البلاغه: @nahj_ir صحیفه سجادیه: @sahifeh_ir اخلاق، اوج نیاز @nyaz_ir عرفان، اوج ناز @nazz_ir خانواده امن در ایتا @amn_org بیداری در ایتا @bidary_ir مدیریت: @bidaryir
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺 🌺🌹🌺موضوع: 🌺 قسمت اول 🌺🌹🌺به مناسب: میلاد حضرت مسیح علیه السلام 🌺🌹🌺سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم فردی به امام کاظم علیه السّلام نامه نوشت که من پنج سال است که از بچّه دار شدن جلوگیری می کنم؛ چرا که همسرم از بچّه دار شدن کراهت دارد و می‌گوید که به خاطر بی چیزی، تربیت آنها بر من سخت است. امام علیه السّلام به او نوشتند: 🌺🌹🌺 اُطْلُبِ الْوَلَدَ فَاِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَرْزُقُهُمْ. بچّه دار شو که خداوند روزی آنها را خواهد داد. (الکافی (ط-الاسلامیه) ج6 ص: 3) 🌺🌹🌺یکی از گناهان بزرگ و محرمات الهی که متاسفانه توسط عده ای کوچک شمرده شده و آمارهای عجیب و غریبی برای آن بیان می شود، سقط جنین است. 🌺🌹🌺برخی ممکن است فکر کنند (چون سوال می شود.) تا وقتی در جنین روح دمیده نشده باشد (تا حدود چهار ماهگی)، سقط آن اشکالی ندارد، اما آیا شرعا این مطلب صحیح است!؟ گ🌺🌹🌺به دو نکته درباره سقط جنین اشاره می کنم: 🌺🌹🌺1. سقط جنین به هر روشی که باشد، در هر مرحله ای، حتی نطفه‌ای که تازه منعقد (‌بسته) شده باشد حرام است 🌺🌹🌺 و از گناهان بزرگ می‏باشد، توجیهاتی نظـیر باردار شـدن در دوران عقـد، زیاد بودن فـرزندان، مهم‌تر بودن تربیت‌، مشکلات مالی، پشت سر هم بودن بچه‌؛ مجوزی برای سقط جنین نمی‌شود، حتی اگر در حد نطفه و روزهای اولیه باشد. 🌺🌹🌺البته اگر جان مادر به تشخیص پزشک متخصص و مورد اطمینان در خطر باشد ‏آن هم‏ قبل‏ از ‏دمیده شدن روح که حدود چهار ماهگی است اشکالی ندارد. ادامه دارد 🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺 @amn_org
🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸 🌸💞🌸موضوع: 🌸💞🌸 به مناسب: میلاد حضرت مسیح علیه السلام 🌸 قسمت دوم 🌸💞🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸💞🌸2. کسی که سقط جنین را انجام داده باید توبه کرده و دیه پرداخت نماید؛ 🌸💞🌸 مثلا دیه نطفه به نظر اکثر مراجع 20 مثقال شرعی طلاست که معادل تقریبا 72 گرم طلا می‌شود که باید به وارث جنین پرداخت نماید. 🌸💞🌸 سقط جنین در برخی موارد کفاره قتل عمد نیز دارد. (یعنی 60 روز روزه گرفتن و 60 فقیر را طعام دادن) (2) 🌸💞🌸خداوند متعال توفیق تربیت فرزندان صالح به همه ما عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد. 🌸💞🌸نکات توضیحی و منابع: (1) (اجوبه الاستفتائات س 1266 ؛ سایت مکارم، استفتائات، موارد جواز سقط جنین ؛ 🌸💞🌸 سیستانی: دیه نطفه 105 مثقال نقره است. سقط در هر سنی که باشد مباشر باید کفاره بدهد البته اگر روح دمیده نشده باشد احتیاط واجب. 🌸💞🌸مکارم: سوال: با توجّه به اینکه افراد زیادى (از جمله پزشک، فروشنده، خریدار، تزریق کننده، پدر و مادر جنین) در سقط به وسیله دارو نقش دارند، دیه سقط بر عهده کیست؟ 🌸💞🌸 جواب: دیه جنین بر عهده کسانی است که مباشر در سقط بوده اند، و چنانچه مادر با میل و اختیار، خود را در اختیار طبیب قرار داده که سقط کند نیمی از دیه بر عهده اوست، و باید علاوه بر پرداخت دیه از گناه بزرگی که مرتکب شده اند بطور جدی توبه کنند و با اعمال نیک آینده، گذشته را جبران نمایند. 🌸💞🌸سوال: دیه جنین چه مقدار است؟ 🌸💞🌸 جواب: دیه جنین بنا بر احتیاط واجب به شرح زیر است: در بیست روز اوّل (که نطفه است) 15 مثقال معمولی طلا، و در بیست روز دوّم (که علقه است) 30مثقال، و در بیست روز سوّم (که مضغه است) 45 مثقال، و در بیست روز چهارم (که عظام است) 60 مثقال، و در بیست روز پنجم ( که لحم است) تا زمانی که اعضاء کامل شود و قبل از آن که جنین در شکم مادر به حرکت درآید 75 مثقال، و پس از دمیدن روح در پسر دیه کامل، و در دختر نصف دیه کامل تعلّق می گیرد. 🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸 @amn_org
🌸🌸🌸 🌸🌸 عاشقانه یک جنین با مادرش 🌸 قسمت اول: لانه امن 🌸در عمق تاریکی مطلق، جایی که زمان معنایی نداشت، دنیای من آغاز شد. دنیایی کوچک و گرم، با نبضی آرام که لالایی شبانه‌ام بود. ضربان قلب مادرم، موسیقی دلنشینی بود که مرا در آغوش می‌کشید و آرامم می‌کرد. 🌸 هر روز، با لمس نوازش‌هایش، دنیای من کمی بزرگ‌تر می‌شد. انگار که او با هر حرکتش، آیه‌ای از عشق را در وجودم زمزمه می‌کرد. 🌸 پاهای کوچکم، اولین لمس‌هایشان را به دیوار نرم رحم او می‌رساندند و قلبم از شوق این کشف کوچک، تندتر می‌تپید. 🌸 من در این لانه امن، رویا می‌بافتم. دنیایی پر از رنگ و نور را تصور می‌کردم که روزی در آن قدم خواهم زد. دنیایی که مادرم در آن منتظرم خواهد بود. 🌸در این تاریکی مطلق، من تنها نبودم. مادرم همیشه همراه من بود. گرمای وجودش مرا احاطه کرده بود و به من آرامش می‌داد. 🌸 هر روز، با او صحبت می‌کردم. به او می‌گفتم که چقدر دوستش دارم و چقدر مشتاقم که او را ببینم. 🌸هر لحظه، برای من یک معجزه بود. من در حال رشد بودم، قوی‌تر می‌شدم و به دنیای بیرون نزدیک‌تر می‌شدم. هر روز، دنیای من کمی بزرگ‌تر می‌شد و من با شوق و اشتیاق، این تغییرات را در خودم احساس می‌کردم. 🌸اما هنوز نمی‌دانستم که این آرامش و امنیت، چقدر کوتاه خواهد بود... ادامه دارد... راجی 🌸🌸🌸 @amn_org
🌳🌳🌳 🌳🌳 عاشقانه یک جنین با مادرش 🌳 قسمت دوم: سایه شوم شک 🌳آرامش لانه امنم به تدریج جای خود را به نگرانی داد. کلماتی مبهم و نگران‌کننده‌ای را از مکالمات مادر و پدر می‌شنیدم. «ناخواسته»، «اشتباه»، «مشکل»؛ این کلمات در ذهنم اکو می‌شدند و ترس عجیبی را در دلم ایجاد می‌کردند. 🌳در ابتدا، این صداها را نادیده می‌گرفتم. دنیای من، دنیای عشق و آرامش بود و نمی‌خواستم به این صداهای ناهنجار توجه کنم. اما با گذشت زمان، این صداها بلندتر و واضح‌تر شدند. من متوجه می‌شدم که چیزی درست نیست. 🌳مادرم دیگر آن آرامش سابق را نداشت. صدایش لرزان شده بود و گاهی اوقات می‌شنیدم که گریه می‌کند. 🌳نوازش‌های مادرم دیگر آنقدرها آرام‌بخش نبودند. 🌳انگار که او هم درگیر یک نبرد درونی بود. من سعی می‌کردم با حرکاتم به او آرامش بدهم، اما فایده‌ای نداشت. 🌳یک روز، مادرم با صدایی لرزان به شکم من دست کشید و گفت: «تو ناخواسته بودی». قلبم از این جمله فشرده شد. 🌳 من نمی‌دانستم چه اتفاقی در حال رخ دادن است، اما می‌فهمیدم که چیزی اشتباه است. 🌳من به مادرم نیاز داشتم. به نوازش‌هایش، به صدای آرامش‌بخشش. اما او خودش به آرامش نیاز داشت. 🌳 من در این تاریکی مطلق، تنها بودم و از آینده می‌ترسیدم... ادامه دارد... راجی 🌳🌳🌳 @amn_org
❄️❄️❄️ ❄️❄️ عاشقانه یک جنین با مادرش قسمت آخر: درد مشترک ❄️ دردی جانکاه به سراغم آمد، دردی که از عمق وجودم می‌آمد و تا اعماق روحم نفوذ می‌کرد. انگار که دنیایم در حال ترکیدن بود. ❄️ صدای گریه‌های مادر را می‌شنیدم، صدایی که قلبم را می‌شکست. من بیشتر از خودم نگران او بودم. نگران این بودم که مبادا این درد، به او آسیب برساند. ❄️در آن لحظات تاریک، به چشمانش خیره شدم. چشمانی که زمانی پر از عشق و امید بودند، حالا غرق در غم و اندوه شده بودند. دلم می‌خواست به او بگویم که همه چیز خوب می‌شود، که این درد زودگذر است. اما می‌دانستم که این حرف‌ها، دروغ محض است. ❄️من به او نیاز داشتم. به نوازش‌های گرمش، به صدای آرام‌بخشش. می‌خواستم به او بگویم که چقدر دوستش دارم، که حضورش در زندگی‌ام، بزرگترین نعمت من بوده است. اما کلمات در گلویم حبس شده بودند. ❄️در آخرین لحظات، سعی کردم با تمام وجودم، به او عشق بورزم. می‌خواستم که این عشق، آخرین چیزی باشد که احساس می‌کند. من نمی‌خواستم او را با این درد تنها بگذارم. اما انبر درحال تکه‌تکه کردن بدنم بود. ❄️در آن تاریکی مطلق، به این فکر می‌کردم که چرا باید مادرم مرا قطعه قطعه کند؟ من که او را از خودم بیشتر دوست داشتم! ❄️من که هنوز هم نگرانم که نکند به او آسیبی برسد! ❄️در آن لحظات، من فهمیدم که عشق، قوی‌تر از هر دردی است. عشقی که من به مادرم داشتم، و عشقی که او به من داشت. عشقی که در تاریکی مطلق، همچنان می‌درخشید. ❄️در آغوش تاریکی، با دردی زیاد به خواب ابدی فرو رفتم. با این امید که روزی دوباره او را ببینم و به او بگویم که چقدر دوستش دارم. پایان راجی ❄️❄️❄️ @amn_org