هشتک های موضوعی اخلاقی تربیتی کانال ( از حرف الف تا ژ )
موضوعی :
#آداب_میهمانی
#آداب_سخن
#آداب_حرف_زدن
#آرامش #موانع_آرامش #عوامل_آرامش
#آموزش_معکوس
#آیات_جنگ_و_جهاد
#اجازه_گرفتن
#احکام_حجاب
#احکام_به_زبان_ساده
#احکام_نجاست
#احکام_سگ
#احترام_به_والدین
#اخلاق
#اسراف
#استغفار
#اراده
#اعتماد_به_نفس
#الگو
#امام_جماعت
#امام_حسن_عسکری
#امام_حسن_مجتبی
#امام_خمینی
#امام_رضا_علیه_السلام
#امام_جواد
#امام_شناسی
#امام_علی
#امامت
#امانت_داری
#ایمان #موانع_ایمان
#بازی_کلمات_قافیه_ای
#بسیج
#بخشش
#برکات_روستا
#بد_زبانی
#پرحرفی
#پرخاشگری
#پسر #پسرانه #روز_پسر #روز_برادر
#پیشرفت
#تحمل
#تربیت_کودک
#تربیت_فرزند
#تربیت_غذایی
#تعریف_از_خود
#تفکر
#تقلید
#تصرف_در_مال_دیگران
#تلاش
#تلاش_کردن
#توبه
#توجه
#توکل
#توکل_بر_خدا
#جشن_الفبا
#جشن_شکوفه_ها
#جشن_تکلیف
#جشن_چادر
#جشن_نماز
#جشن_بندگی
#جشن_عبادت
#جشن_قرآن
#جشن_حدیث
#جشن_دعا
#جشن_تقلید
#جشن_اصول_دین
#جشن_فروع_دین
#جلسه_انجمن_والدین_و_مربیان
#جهاد
#چهارشنبه_سوری
#حاج_آقا
#حجاب
#حسادت #حسد #علامات_حسود
#حفظ_آیات_موضوعی
#حق_الله
#حق_الناس
#حضرت_معصومه
#حضرت_زهرا
#حضرت_زینب
#حضرت_خدیجه
#خشم
#خضوع
#خودستایی
#خوبی #خوبی_کردن
#خوش_اخلاقی
#دام_های_شیطان
#دانش 👈 #علم
#دشنامی
#دشمن_شناسی
#دروغ
#دروغ_گویی
#درمان_خشم
#دعا
#دور_اندیشی
#دهه_بصیرت
#دهه_مقاومت
#دید_و_بازدید
#دیدن_خوبی_ها
#دین_شناسی
#راستگویی
#ربیع_الثانی
#رزق
#رنگ_آمیزی
#روز_ازدواج
#روز_برادر
#روز_پسر
#روز_کتاب
#روزی
#روستا
#رئیسی
#زیارت_اربعین
#زیارت_امام_حسین
🛡 انسان بزرگوار ، هرگز دشنام ندهد .
✍ امام على عليه السلام
📚 غررالحكم ، حدیث ۹۴۷۸
🇮🇷 @amoomolla
#اخلاق #تربیت #نکات_تربیتی
#دشنامی #بد_زبانی
🛡 دشنام گويى و بدزبانى ،
🛡 از [ نشانه هاى ] نفاق است .
✍ امام صادق عليه السلام
📙 ميزان الحكمه ، ج۹ ، ص۵۹
🇮🇷 @amoomolla
#اخلاق #تربیت #نکات_تربیتی
#دشنامی #بد_زبانی
📘 داستان کوتاه جواب ناسزا
🌼 مردی ،
🌼 نزد امام صادق علیه السلام آمد
🌼 و به امام گفت :
🍁 پسر عمویت فلانی ، اسم شما را برد
🍁 و خیلی در مورد شما ،
🍁 بدگوئی و ناسزا گفت .
🌼 امام ، کنیز خود را صدا زدند
🌼 و به او فرمودند :
🌹 آب وضو برایم حاضر کن ؛
🌼 اما وضو گرفتند
🌼 و مشغول نماز خواندن شدند .
🌼 آن مرد گفت :
🍁 من در دلم گفتم
🍁 که حضرت او را نفرین خواهد کرد .
🍁 اما ناگهان صحنه عجیبی دیدم .
🌼 امام دو رکعت نماز خواندند
🌼 و دستشان را بالا بردند
🌼 و برای آن شخص ،
🌼 از خداوند طلب مغفرت کردند
🌼 و فرمودند :
🕋 ای پروردگار !
🕋 او را (بخاطر این دشنام) بخشیدم .
🕋 تو جود و کرمت از من بیشتر است ،
🕋 او را ببخش
🕋 و به خاطر این کردارش ،
🕋 او را جزاء و عقاب نده .
🇮🇷 @amoomolla
#اخلاق #تربیت #نکات_تربیتی
#دشنامی #بد_زبانی
📘 داستان کوتاه جواب ناسزا
🌼 مردی ،
🌼 نزد امام صادق علیه السلام آمد
🌼 و به امام گفت :
🍁 پسر عمویت فلانی ، اسم شما را برد
🍁 و خیلی در مورد شما ،
🍁 بدگوئی و ناسزا گفت .
🌼 امام ، کنیز خود را صدا زدند
🌼 و به او فرمودند :
🌹 آب وضو برایم حاضر کن ؛
🌼 امام صادق وضو گرفتند .
🌼 و مشغول خواندن نماز شدند .
🌼 آن مرد در دلش گفت :
🍁 حتما حضرت می خواهند
🍁 او را نفرین کنند .
🍁 و از خدا بخواهند تا او را ،
🍁 در دنیا و آخرت عذاب کند .
🌼 اما ناگهان صحنه عجیبی دید .
🌼 امام صادق علیه السلام ،
🌼 بعد از خواندن دو رکعت نماز ،
🌼 دستشان را بالا بردند
🌼 و برای آن شخص ، از خداوند ،
🌼 طلب مغفرت کردند و فرمودند :
🕋 ای پروردگار !
🕋 او را ( بخاطر این دشنام ) بخشیدم .
🕋 تو جود و کرمت از من بیشتر است ،
🕋 او را ببخش
🕋 و به خاطر این کردارش ،
🕋 او را جزاء و عقاب نده .
🌼 آن مرد ، از این رفتار امام ،
🌼 مات و مبهوت شده بود .
📚 @dastan_o_roman
🇮🇷 @amoomolla
#داستان_کوتاه #جواب_ناسزا
#صبر #کنترل_خشم #اخلاق #دشنامی #بد_زبانی
📗 داستان کوتاه مجلس شیطان
🏝 روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله
🏝 در کنار اصحابشان نشسته بودند .
🏝 یکی سوال می کرد
🏝 یکی شوخی می نمود
🏝 یکی خاطرات جنگ می گفت
🏝 ناگهان شخصی آمد
🏝 و بدون هیچ مقدمه ای ،
🏝 به ابوبکر ، فحش و دشنام داد .
🏝 پیامبر اکرم ، چیزی نگفتند .
🏝 و ساکت و آرام ،
🏝 فقط تماشا می کردند .
🏝 بعضی از اصحاب ،
🏝 می خواستند او را بزنند
🏝 اما پیامبر مانع آنها شدند .
🏝 شخص دشنام دهنده ساکت شد
🏝 می خواست برود که ناگهان ،
🏝 ابوبکر او را صدا زد
🏝 و به دفاع از خود و در جوابش ،
🏝 به او دشنام و ناسزا گفت .
🏝 همین که ابوبکر ،
🏝 زبان به ناسزاگوئی باز کرد ،
🏝 پیامبر اکرم ، از جای خود برخاستند
🏝 تا از کنار ابوبکر دور شوند .
🏝 اصحاب ، ابوبکر را ملامت کردند
🏝 و به او گفتند :
🌟 او که فحش داد ،
🌟 نادان است ، بی سواد است
🌟 تو دیگر چرا ؟!
🌟 تو که از اصحاب پیامبری
🌟 اگر اون اشتباه کنه ، مهم نیست
🌟 تو نباید اشتباه کنی
🌟 نباید آبروی پیامبر را ببری
🏝 بعد از تمام شدن دعوا ،
🏝 ابوبکر به پیامبر گفت :
🔥 وقتی او دشنام داد ساکت بودید
🔥 وقتی من دشنام دادم
🔥 از کنار من رفتید
🔥 ممکن است دلیل آن را برایم بگویی ؟
🏝 پیامبر اکرم به ابوبکر گفتند :
🕋 ای ابوبکر !
🕋 وقتی که آن شخص به تو دشنام داد
🕋 فرشته ای از جانب خداوند ،
🕋 به دفاع از تو ، جوابگوی او بود .
🕋 اما هنگامی که تو ،
🕋 شروع به ناسزاگوئی کردی ،
🕋 آن فرشته شما را ترک کرد .
🕋 و از نزد شما دور شد .
🕋 و به جای او ، شیطان آمد .
🕋 من هم کسی نیستم
🕋 که در مجلسی بنشینم
🕋 که در آن مجلس ،
🕋 شیطان حضور داشته باشد .
🏝 ابوبکر ، از اینکه صبر نکرد
🏝 و نتوانست خشم خود را کنترل کند
🏝 پشیمان شد و از پیامبر خواست
🏝 تا برای او استغفار کند .
📚 @dastan_o_roman
🇮🇷 @amoomolla
#داستان_کوتاه #مجلس_شیطان
#صبر #کنترل_خشم #کنترل_زبان #بد_زبانی #دشنامی
✍ حدیث دشنامی و بدزبانی
🌸 إِیَّاکُمْ وَ الْفُحْشَ
🌸 فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ
🌸 لَا یُحِبُّ الْفَاحِشَ الْمُتَفَحِّشَ
🛡 بپرهیزید از زشتی و بد زبانی
🛡 زیرا خداوند عزوجل ،
🛡 از آدمِ بد زبانِ دشنام گوى ،
🛡 نفرت دارد .
✍ رسول خدا صلّی الله علیه وآله
📚 بحارالأنوار ، ج ۷۶ ، ص ۱۱۰
🇮🇷 @amoomolla
#کنترل_زبان #بد_زبانی #دشنامی
#طرح_درس #درس_نامه #درسنامه
✍ حدیث دشنامی و بدزبانی ۲
🌸 ما أفحَشَ کَرِیمٌ قَطُّ
🛡 انسان کریم و بزرگوار ،
🛡 هرگز فحاشی و بدزبانی نمی کند .
✍ امام علی عليه السلام
📚 غررالحکم ، ص ۲۲۳ ، ح ۴۴۹۶
🇮🇷 @amoomolla
#کنترل_زبان #بد_زبانی #دشنامی
#طرح_درس #درس_نامه #درسنامه
📙 داستان کوتاه دو برادر
🌟 مردی به نام یعقوب ، وارد مکه شد
🌟 و هنگام طواف ،
🌟 چشمش به شعیب عقر قوقی افتاد
🌟 او را شناخت ، به سمتش رفت
🌟 و با او گفتگو نمود .
🌟 شعیب گفت :
🌸 از کجا مرا می شناسی ؟
🌟 یعقوب گفت :
☘ در خواب کسی را دیدم
☘ و به من گفت
☘ که شعیب را ملاقات کن
☘ و آنچه خواهی از او بپرس .
☘ چون بیدار شدم نام ترا پرسیدم
☘ و ترا به من نشان دادند .
🌟 شعیب گفت :
🌸 از من چه می خواهی ؟!
🌟 یعقوب گفت :
☘ می خواهم امام صادق را ببینم
🌟 شعیب ، او را به خانه امام برد
🌟 و از امام اجازه طلبید .
🌟 چون نگاه امام به یعقوب افتاد
🌟 با ناراحتی فرمودند :
🕋 ای یعقوب !
🕋 دیروز به مکه وارد شدی ،
🕋 امّا بین تو و برادرت ، در فلان جا ،
🕋 دعوایی پیش آمد
🕋 و کار به جائی رسید
🕋 که همدیگر را دشنام دادید .
🕋 در حالی که این برخورد ،
🕋 جزو طریقه ما نیست
🕋 از دین پدران ما هم نیست
🕋 ما هیچ وقت کسی را ،
🕋 به این کارها امر نمی کنیم ،
🕋 از خدای یگانه و بی شریک بپرهیز
🕋 به خاطر این دعوا و قطع رحم ،
🕋 به زودی مرگ برادرت ،
🕋 بین تو و او جدائی می اندازد
🕋 یعقوب پرسید :
☘ فدایت شوم ،
☘ مرگ من کی خواهد رسید؟
🌟 امام فرمود :
🕋 همانا اجل تو نیز نزدیک بوده
🕋 لکن چون تو در فلان منزل
🕋 با عمهات صله کردی
🕋 و رحم خود را وصل کردی
🕋 بیست سال به عمرت افزوده شد .
🌟 یک سال بعد ،
🌟 شعیب دوباره یعقوب را در حج دید
🌟 و احوال او و برادرش را پرسید .
🌟 یعقوب گفت :
☘ برادرم در سفر قبلی به وطن نرسید
☘ و وفات یافت
☘ و در بین راه به خاک سپرده شد .
🇮🇷 @dastan_o_roman
📚 @amoomolla
#داستان_کوتاه #دو_برادر
#صله_رحم #دید_و_بازدید #دعوا #دشنامی
هدایت شده از 📙 داستان و رمان 📗
📙 داستان کوتاه عاقبت سخن ناروا
🌟 یکی از یاران امام صادق علیه السلام
🌟 به حدی در دوستی با امام ،
🌟 معروف بود
🌟 که وقتی مردم می خواستند
🌟 از او یاد کنند
🌟 به نام اصلی او توجه نداشتند
🌟 و به او می گفتند :
🔮 رفیق امام صادق علیه السلام
🌟 روزی به همراه امام ،
🌟 داخل بازار کفش دوزها شدند
🌟 غلام آن شخص نیز همراه ایشان بود
🌟 و پشت سر دوست امام ،
🌟 حرکت می کرد .
🌟 ناگهان دوست امام ،
🌟 به پشت سر خود نگاه کرد
🌟 اما غلامش را ندید .
🌟 تا سه مرتبه نگاه کرد ولی او نبود .
🌟 در مرتبه چهارم ،
🌟 که سر خود را به عقب برگرداند
🌟 غلام را دید
🌟 و بدون اینکه از امام حیا کند
🌟 با خشم به غلامش گفت :
🔮 مادر فلان ! کجا بودی؟
🌟 تا این جمله از دهانش خارج شد
🌟 امام صادق علیه السلام
🌟 دست خود را بلند کردند
🌟 و محکم به پیشانی خودش زدند
🌟 و فرمودند :
🕋 سبحان الله !
🕋 به مادرش دشنام می دهی؟
🕋 کار ناروا به او نسبت می دهی؟
🕋 من خیال می کردم
🕋 تو مردی با تقوا و پرهیزگاری
🕋 حال معلوم شد
🕋 که ورع و تقوایی در تو وجود ندارد
🌟 دوست امام گفت :
🔮 یابن رسول الله!
🔮 این غلام «سندی» است
🔮 و مادرش هم از اهل سند است
🔮 خودت می دانی که آن ها ،
🔮 مسلمان نیستند.
🌟 امام صادق علیه السلام فرمودند :
🕋 مادرش کافر بوده که بوده
🕋 هر قومی ،
🕋 سنت و قانونی در امر ازدواج دارد
🕋 وقتی طبق همان سنت و قانون
🕋 عمل بکنند ، عملشان زنا نیست
🕋 و فرزندانشان ،
🕋 زنازاده محسوب نمی شوند .
🕋 دیگر از من دور شو .
🌟 بعد از آن ،
🌟 دیگر کسی آن مرد را ،
🌟 با امام صادق علیه السلام ندید .
📚 @dastan_o_roman
#داستان_کوتاه #آداب_حرف_زدن #دشنامی #تهمت