جواب :
نام مادر چهار امام ، فاطمه بود .
👈 مادر امام علی علیه السلام ( فاطمه بنت اسد )
👈 مادر امام حسن و امام حسین علیهم السلام ( حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها )
👈 مادر امام محمد باقر علیه السلام ( فاطمه بنت الحسن )
🌷 #چیستان و #معما 🌷
☘ آن چیست چیستان است ؟!
☘ نه دیده می شود
☘ نه لمس می شود
☘ نه چشیده می شود
☘ ولی همه جا هست
☘ و بدون آن می میریم ؟
🔮 @amoomolla
🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈
🐈 🐈 🐈 قسمت ۴۰ 🐈 🐈 🐈
🇮🇷 فرامرز ، در یکی از ظهرها ،
🇮🇷 انسان شد و به اداره پست رفت .
🇮🇷 و قفس گربه ها را به صورت سفارشی ،
🇮🇷 برای چین ارسال کرد .
🇮🇷 به همان آدرسی که ، ایاز با آنها کار می کرد .
🇮🇷 قفس گربه ها را در انبار گذاشتند
🇮🇷 تا زمان حرکت کشتی ، فرا برسد .
🇮🇷 سپس خودش نیز گربه شد .
🇮🇷 و به دوستان گربه ای خود ، ملحق شد .
🇮🇷 اداره پست ، قفس را سوار کشتی کرد .
🇮🇷 و آن را به مقصد چین ارسال نمود .
🇮🇷 هوا تاریک می شد .
🇮🇷 و فرامرز ، خیلی خسته بود .
🇮🇷 می خواست چند ساعتی بخوابد
🇮🇷 اما می ترسید یک دفعه انسان شود
🇮🇷 و به گربه ها ، آسیب بزند .
🇮🇷 به خاطر همین ،
🇮🇷 از قفس بیرون آمد و عقب کشتی خوابید .
🇮🇷 و هنگام اذان صبح ، بیدار شد .
🇮🇷 اما چون خیلی خسته بود ،
🇮🇷 بیدار شد و دوباره خوابش برد .
🇮🇷 یکی از ملوانان ، روی عرشه کشتی آمد .
🇮🇷 و مشغول خواندن نماز و قرآن و دعا شد .
🇮🇷 بعد از نماز ، متوجه فرامرز شد .
🇮🇷 آرام بیدارش کرد و او را پیش ناخدا برد .
🇮🇷 ناخدا ، لیست مسافران را چک کرد .
🇮🇷 اما نام فرامرز در آن نبود .
🇮🇷 ناخدا دستور داد تا فرامرز را زندانی کنند .
🇮🇷 فرامرز نیز ،
🇮🇷 هرچه اصرار کرد که زندانی نشود
🇮🇷 فایده ای نداشت .
🇮🇷 فرامرز را در زندان انداختند .
🇮🇷 و به دنبال پلیس کشتی رفتند .
🇮🇷 مامور امنیت کشتی آمد .
🇮🇷 اما به جز گربه ، هیچ کس را آنجا ندید .
🇮🇷 فرامرز با طلوع آفتاب ، دوباره گربه شد .
🇮🇷 ناخدا و ملوانان ،
🇮🇷 گمان کردند که فرامرز ، فرار کرده است .
🇮🇷 کشتی را به دنبال او جستجو کردند .
🇮🇷 و فرامرز که گربه شده بود را ،
🇮🇷 پیش سایر گربه ها ، در قفس گذاشتند .
🇮🇷 و هیچ وقت فرامرز را پیدا نکردند .
🇮🇷 قبل از ظهر نیز ،
🇮🇷 فرامرز از قفس بیرون آمد .
🇮🇷 و دوباره یک جایی مخفی شد
🇮🇷 تا اگر انسان شود ، کسی او را نبیند .
🇮🇷 ناگهان ، مردی را دید ،
🇮🇷 که پول و کیف و جواهراتی را ،
🇮🇷 در اتاقک انباری پشت کشتی ،
🇮🇷 مخفی کرد و رفت .
🇮🇷 فرامرز با اذان ظهر ، انسان شد .
🇮🇷 و به سراغ اتاقک انباری رفت .
🇮🇷 در آن ، تعداد زیادی پول ، کیف پول ،
🇮🇷 کارت اعتباری ، ساک و جواهرات پیدا کرد .
🇮🇷 تقریبا اطمینان داشت
🇮🇷 کسی که اینها را ، آنجا گذاشته ،
🇮🇷 آنها را دزدیده است .
🇮🇷 به فکر فرو رفت .
🇮🇷 می خواست راهی پیدا کند
🇮🇷 تا هم او را تحویل پلیس دهد
🇮🇷 و هم پول و جواهرات مردم را ،
🇮🇷 به صاحبانشان ، برساند .
🐈 ادامه دارد ... 🐈
📚 نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
24.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📀 پویانمایی زیبای پهلوانان
📼 این قسمت : شبدیز
🎞 @kartoon_film
🇮🇷 @amoomolla
#کارتون #انیمیشن #پویانمایی
#پهلوانان
24.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون نمکی و مار عینکی
🇮🇷 قسمت سوم
🔮 @amoomolla
لطفا کانال ما را به دیگران معرفی کنید .
19.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون قصه های غزاله
🇮🇷 قسمت دوم : دروغگویی
🔮 @amoomolla
#شوخی #خنده #جوک #طنز
مردی برای پرسیدن وضع تحصیلی پسرش ،
به مدرسش رفت . 🏣
هر کدوم از معلمان ، این جوری بهش جواب دادن :
معلم ریاضی 📟 : وضعش دو رقمی هست .
معلم هندسه : ریشه اش ضعیفه .
معلم ورزش ⚽🏆 : شوتِ شوته .
معلم اقتصاد 💵 : زیر خط فقره .
معلم جغرافی 🌎 : وضعش ابریه ☁️ .
معلم زیست 🌱 : باید از ریشه تقویت بشه .
معلم زبان 👅 : نرمال نیست .
معلم عربی : مُفْتَضَحَ یَفْتَضَحُ اِفْتِضاح .
😂😂😂
🔮 @amoomolla