امروز در کلاس تربیتی ، در مورد چرا نماز بخوانیم بحث داشتیم که یکی از آنها را ، وجود نعمت های خدا را ذکر کردیم و گفتیم : خدا نعمت های زیادی به ما داده مثل دست و پا و زبان و چشم و فکر و پدر و مادر و دوست و سلامتی و... پس برای شکر این نعمت ها ، باید برای خدا کاری کنیم که خیلی دوست داشته باشد ‌؛ سپس هر کدام نظری داد که خدا چی دوست دارد در آخر به این نتیجه رسیدیم که خداوند ، نماز را خیلی دوست دارد ؛ پس برای تشکر از خدا ، باید نماز بخوانیم . سپس به عنوان مثال و به صورت بازی ، فقدان یکی از آن نعمت ها ( مثل نداشتن چشم ) را، با بچه ها اجرا کردیم . در بازی اول ، بچه ها با چشم بسته ، باید همدیگر را پیدا کنند و در بازی دوم ، روی تخته چند دایره تو در تو کشیدیم و بچه با چشم بسته ، باید با ماژیک ، نقطه ای روی دایره ها بذارن

☀️ چه در تربیت کودک و چه در کارهای دیگر ، ☀️ اسلام ، پیروان خود را ، ☀️ به اتخاذ روش‏ها و شیوه‏ های درست ، ☀️ توصیه کرده و می فرماید : 🕋 آتوا البیوت من ابوابها ؛ 🕋 یعنی هر کاری را ، از راه خودش انجام دهید ☀️ کسانی که بدون روش علمی ، ☀️ و بدون قاعده و برنامه ، ☀️ و یا با روش‌های ضد دینی ، ☀️ به کاری بپردازند ، ☀️ یقیناً به بیراهه می‌روند . ☀️ مثل آن مسافری که راه را اشتباه می رود ☀️ و حاضر نیست نقشه راهش را ببیند ☀️ چنین آدمی ، هر چه بیشتر برود ☀️ از مقصدش دورتر می شود ‌. 🔮 @amoomolla

☝️ پاسخ : ۱. در ۵ سالگی ۲. ۸ ربیع الاول ۳. ۲۶۰ هجری

🌷 معما و چیستان مذهبی 🤔 🌷 🌀 مادر قرآن کریم ؟! 🌀 برادر قرآن کریم ؟! 🌀 خواهر قرآن کریم ؟! 🌀 عروس قرآن کریم ؟! 🌀 قلب قرآن کریم ؟! 💥 بچه علمای آینده ، بسم الله 💥 🔮 @amoomolla

🎞 فیلم سینمایی هشدار برای کبرا ۰۰۱۱ 📀 #کمدی #طنز #خنده_دار #تخیلی 📼 بخش چهارم ( آخر ) 🎥 @kartoon_film 🇮🇷 @amoomolla #فیلم #سینمایی #هشدار_برای_کبرا_۰۰۱۱

🎧 آهنگ خداوند لک لک ها را دوست دارد 🔮 @amoomolla

🇮🇷 کارتون زیبا و به یاد ماندنی 🇮🇷 خداوند لک لک ها را دوست دارد 🇮🇷 قسمت ۸ 🔮 @amoomolla 👈 لطفا تبلیغ کننده کانال باشید .

🎥 ماجراهای آقا و خانم کتابدار 📼 این قسمت : آب در کوزه و ما گرد جهان می گردیم 🎞 @kartoon_film 🇮🇷 @amoomolla #آقا_و_خانم_کتابدار #کتاب #پویانمایی #کارتون #انیمیشن

☀️ داستان دختر شگفت انگیز ☀️ ☀️☀️☀️ قسمت ۱۳ ☀️☀️☀️ 🌸 جعفر ، وقتی مطمئن شد 🌸 که حال شیعه فاطمه خوب شده 🌸 ماشین را پس داد 🌸 و با زن و بچه اش ، به طرف خانه رفتند . 🌸 وقتی سر کوچه رسیدند ، 🌸 ناگهان زهرا به جعفر گفت : 🇮🇷 شما برید خونه ؛ من می رم مسجد ، کار دارم 🌸 شیعه فاطمه گفت : 🍎 منم می خوام بیام ، مامان ! 🌸 زهرا گفت : 🇮🇷 نه عزیزم ، الآن نمیشه بیای 🇮🇷 انشالله فردا با خودم می برمت 🌸 زهرا ، تنها به مسجد محله رفت . 🌸 و بعد از نماز جماعت ، 🌸 با امام جماعت مسجد ، دیدار کرد 🌸 و با ایشان در مورد شیعه فاطمه صحبت کرد 🌸 زهرا ، همه خصوصیات شگفت انگیزی که ، 🌸 شیعه فاطمه دارد ، برای حاج آقا شرح نمود . 🌸 و پس از آن گفت : 🇮🇷 حاج آقا ! من براش نگرانم 🇮🇷 خواهش می کنم بگین چکار کنم ؟! 🌸 حاج آقا کمی فکر کرد و گفت : 🌟 راستش حاج خانم ! 🌟 بنده نسبت به این مسائل واقف نیستم 🌟 ولی می تونین به قم تشریف ببرین 🌟 و از علمای اونجا سوال کنید 🌟 اونا بهتر می تونن به شما کمک کنن . 🌸 زهرا ، در مورد رفتن به قم ، 🌸 با جعفر صحبت کرد . 🌸 قرار شد آخر هفته ، به قم بروند . 🌸 آخر هفته شد و به قم سفر کردند . 🌸 ابتدا به زیارت حرم حضرت معصومه رفتند . 🌸 پس از زیارت و خواندن نماز و زیارت نامه ، 🌸 به اتاق مسائل شرعی رفتند . 🌸 دو حاج آقا در آنجا ، نشسته بودند . 🌸 شیعه فاطمه که می دانست ، 🌸 برای چه به قم آمدند ، 🌸 به زهرا گفت : 🍎 مادر جون ! نریم داخل 🇮🇷 زهرا گفت : چرا دخترم ؟ 🌸 شیعه فاطمه گفت : 🍎 مامان جون ! من نمی خوام بدونم کی هستم 🌸 زهرا لبخندی زد و به فکر فرو رفت 🌸 او در فکرش دنبال جواب برای دخترش بود . 🌸 ناگهان گفت : 🇮🇷 عزیزم ! اگه یه رُبات بودی 🇮🇷 و دارای قابلیت های مختلف 🇮🇷 و قدرت های زیادی هم بودی 🇮🇷 آیا دوست نداشتی اون قدرتهارو کشف کنی؟ 🇮🇷 نمی خواستی بدونی چه استعدادهایی داری ؟ 🇮🇷 تا براساس اون استعدادها و قابلیت ها ، 🇮🇷 زندگی کنی ؟! 🇮🇷 اگر ما ندونیم شما کی هستی 🇮🇷 و از کجا اومدی 🇮🇷 و چه قدرت ها و استعدادهایی داری ، 🇮🇷 هم ما اذیت می شیم 🇮🇷 هم شما در دنیای ما آدما ، 🇮🇷 دچار سردرگمی خواهی بود . 🇮🇷 اما اگر بدونی کی هستی ، 🇮🇷 هم خودت راحت میشی 🇮🇷 و هم ما دیگه نگران شما نمی شیم 🇮🇷 و حتی میتونی با قدرت هایی که داری 🇮🇷 به مردم کمک کنی . ☀️ ادامه دارد ... ☀️ ✍ نویسنده : حامد طرفی 🔮 @amoomolla

✍ پاسخ : 🌀 مادر قرآن کریم ؟! سوره حمد 🌀 برادر قرآن کریم ؟! نهج البلاغه 🌀 خواهر قرآن کریم ؟! صحیفه سجادیه 🌀 عروس قرآن کریم ؟! سوره الرحمان 🌀 قلب قرآن کریم ؟! سوره یاسین