➖بعد از آشنایی با ترجمه این آیات ، حفظ آن براتون خیلی آسون میشه
➖بعد ازتمرین کردن، چند بار سوره را از حفظ بخوانید.
➖مراحل وصل آيات را به ترتیب انجام بدین
26.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای شهر موشکی
🇮🇷 قسمت ۲۲ : سرباز پوشکی سام
🔮 @amoomolla
🇮🇷 بچه ها ! با هم این کانال و تبلیغ کنیم
10.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون بچه های ساختمان گلها
🇮🇷 این قسمت : داداش سینا گریه نکن
🔮 @amoomolla
لطفا برای خدا ، این کانال رو تبلیغ کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همخوانی شعر اصول دین
🍐 اصـــول دیــن پنج بُوَد
🍌 دانســـتنش گـــنج بُوَد
🍐 تــوحـــید اولین است
🍌 نبــــــوت دومین است
🍐 معـــاد ســــومین است
🍌 این سه اصول دین است
🍐 دو اصــــــــل دیـــــــگر آن
🍌 کــه نـــزد ما شیـــــــعیان
🍐 عـــــدل و امـــــامــــت بُوَد
🍌 راه ســـــعــــــادت بُوَد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 یک دقیقه با دعای ندبه
🇮🇷 با صدای استاد فرهمند
🇮🇷 قسمت سوم
@amoomolla
13.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💿 پویانمایی زیبای گولوبولا
📹 این قـسـمت : خانه به دوش
🇮🇷 @kartoon_film
🇮🇷 @amoomolla
#پویانمایی #انیمیشن #کارتون
#گولوبولا
دوستان گلم
فصل دوم داستان دختر شگفت انگیز ،
هنوز آماده نشده است .
انشالله پس از آماده شدن ،
با نام دختر شگفت انگیز و پسر گربه ای ،
تقدیم شما عزیزان می کنیم .
و انشالله از امروز ،
داستان دختر پوشیه پوش ،
تقدیم نگاه زیبایتان می شود .
#فرزند_نیکو
نکته تربیتی❗️
اصرار بر كنترل کودک براي اينكه دقیقاً
“همانی بشود كه ما می خواهيم”
دو نتيجه در پی خواهد داشت:
🍃يا يك رُبات حرف گوش کن و همیشه تسلیم خواهیم داشت
🍃و یا یک آشوبگر و یاغی که هر مرزی را در می شکند.
📌نتیجه وسواسها و اصرارهای بی مورد والدین بر آنچه الگوی از پیش ساخته تربیتی خود ساخته اند، این دو مورد است و حد وسطی هم ندارد!
پس اولاً هیچگاه لباس از پیش بریده ای را برای تربیت کودکمان قواره نکنیم...
و ثانیاً روی نسخه های تربیتی خود و دیگران اصرار بیش از اندازه نداشته باشیم...شاید این نسخه متناسب با کودک ما نباشد!
کانال تربیت کودک
🔮 @amoomolla
🌹 دختر پوشیه پوش 🌹
🌹🌹 قسمت اول 🌹🌹
🔥 دوتا از دختران دانشگاه ،
🔥 در حال فروش مواد مخدر بودند .
🔥 دختری به نام مرضیه ،
🔥 کنار آنها ایستاده ،
🔥 و از آنها خواهش می کرد ،
🔥 تا به او مواد بدهند .
🔥 اما مرضیه پول نداشت
🔥 به خاطر همین چیزی به او نمی دادند .
🔥 مرضیه ، کیفش را باز کرد
🔥 و از درون آن ،
🔥 گردنبند طلایی را ،
🔥 که یادگار مادرش بود ،
🔥 در آورد و به آنها داد .
🔥 یکی از دختران مواد فروش ،
🔥 با دقت گردنبند رو بررسی کرد
🔥 و به دوستش گفت : اصلِ اصله
🔥 آن یکی دختره هم ،
🔥 دست در جیب خود کرد
🔥 تا مواد برای مرضیه در آورد .
🔥 که ناگهان ،
🍎 دختری چادر پوش ،
🍎 که یک روبند و پوشیه ،
🍎 روی صورتش گذاشته بود ،
🍎 با تیپ مشکی ، نزدیک آنها شد .
🔥 مرضیه با حالت خماری ،
🔥 به چشمان سبز و زیبای دختر پوشیه پوش ، خیره شد .
🔥 و با بی حالی گفت : تویی ؟!
🍎 دختر پوشیه پوش ،
🍎 دست راست خود را ،
🍎 روی موادی که در دست مرضیه بود ، گذاشت .
🍎 و مواد را از چنگ مرضیه درآورد .
🍎 و دست دیگرش را ،
🍎 روی گردنبند مرضیه گذاشت .
🍎 که در دست یکی از آن دختران مواد فروش بود .
🍎 اما دختر مواد فروش ،
🍎 انگار نمی خواهد ، گردنبند را بدهد .
🍎 به خاطر همین ؛
🍎 دختر پوشیه پوش ، عصبانی شد ،
🍎 و دستان خود را ( که در آن مواد بود ) ،
🍎 مشت کرد
🍎 و به صورت دختر مواد فروش زد .
🍎 و گردنبند را از دستش رها کرد .
🍎 دختره دومی نیز ، به سمیه حمله کرد .
🍎 اما سمیه دستانش را به سرعت ،
🍎 روی بازوی او گذاشت
🍎 و با پایش ، زیر پای او را خالی کرد
🍎 و او را نقش زمین نمود .
🍎 آن دوتا دختر ،
🍎 به سرعت از آنجا فرار کردند .
🍎 سمیه نیز دست مرضیه را گرفت
🍎 و او را دنبال خود می کشید .
🍎 مرضیه نیز هر چه می گفت :
🔥 من حالم خوش نیست
🔥 کجا منو می بری ؟!
🔥 ولم کن بذار برم
🍎 اما دختر پوشیه پوش ،
🍎 بی تفاوت به حرفهای مرضیه ،
🍎 محکم دست او را گرفته ،
🍎 و به طرف خروجی پارک می رفت .
🔥 که ناگهان ؛
🔥 یک مرد درشت هیکل ،
🔥 جلوی آنها ظاهر شد .
🌹 ادامه دارد ... 🌹
🌹 نویسنده : حامد طرفی
🇮🇷 @amoomolla