eitaa logo
محتوای تربیت کودک
10.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
92 فایل
معرفی کانالهای جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film فیلم سینمایی و سریال @film_sinamaee چیستان و معما @moaama_chistan داستان و رمان @dastan_o_roman شعر و سرود @sorood_sher مسئول تبادل و تبلیغ @dezfoool شرایط تبلیغ @tabligh_amoo گزارش فعالیت @amoomolla_news
مشاهده در ایتا
دانلود
📙 داستان کوتاه تابوت 🌟 آخرين روزهاى زندگى حضرت زهرا 🌟 همه خانه غمگین و محزون بود 🌟 علاوه بر درد جسمانی ، 🌟 غصه ای دیگر در دل زهرا بود 🌟 با ناراحتی ، 🌟 به اسماء دختر عميس ‍ فرمود : 👑 اسماء ! 👑 من اين عمل را زشت مى دانم 👑 كه جنازه زنان را ، 👑 روى چهارچوب مى گذارند 👑 و پارچه اى روى آن مى اندازند ، 👑 و ملاعام به سوى قبرستان مى برند 👑 این عمل را زشت می دانم 👑 زيرا اندام او از زير پارچه نمايان است 👑 و هر كسى ، 👑 از حجم و چگونگى اندام او ، 👑 آگاه مى شود . 🌟 اسماء گفت : ☀️ من در حبشه چيزى ديدم ، ☀️ که خیلی خوب بود 🌟 و با آن جنازه ها را منتقل می کنند ☀️ اكنون شكل آن را ، ☀️ به تو نشان مى دهم . 🌟 اسما ، چند شاخه تر آورد . 🌟 شاخه ها را خم كرد 🌟 و پارچه اى روى آنها كشيد . 🌟 و آن را به صورت تابوت كنونى درآورد 🌟 حضرت زهرا ، 🌟 از دیدن شکل تابوت ، 🌟 با خوشحالی فرمود : 👑 چه چيز خوبى است . 👑 جنازه اى كه در ميان آن قرار گيرد 👑 تشخيص داده نمى شود 👑 معلوم نیست كه جنازه زن است ، 👑 يا جنازه مرد .  🌟 آرى زهراى اطهر ، 🌟 راضى نبود پس از مرگشان نيز ، 🌟 نامحرمى حجم بدان او را ببيند . 📚 بحار : ج ۴۳ ، ص ۱۸۹ 📚 @dastan_o_roman 🇮🇷 @amoomolla