📗 داستان کوتاه مرد پرنده
🌷 یکی از یاران پیامبر اکرم ،
🌷 جعفر نام داشت .
🌷 جعفر ، برادر امام علی علیه السلام
🌷 و از یاران وفادار پیامبر اکرم بود .
🌷 زندگی جعفر ، مثل نور ، روشن بود
🌷 همیشه در حال انجام کارهای خوب
🌷 و اعمال شايسته بود .
🌷 نمازش را همیشه ،
🌷 اول وقت و به جماعت می خواند .
🌷 به پدر و مادرش ،
🌷 خیلی احترام می گذاشت .
🌷 جعفر ، همان اول که پیامبر ،
🌷 تبلیغ خود را شروع کردند ،
🌷 مسلمان شد .
🌷 پيامبر ، او را خيلی دوست داشت
🌷 و به او فرمود :
🌹 ای جعفر !
🌹 تو از جهت خلقت و اخلاق ،
🌹 شبيه منی .
🌷 جعفر نيز
🌷 همیشه به پیامبر می گفت :
🌹 ما نبوت و پیامبری تو را قبول كرديم .
🌹 آنچه از سوی خدا ،
🌹 به تو وحی شده است را می پذيريم .
🌹 آنچه را كه خدا ،
🌹 بر ما حرام كرده است ؛
🌹 بر خويش حرام می نماييم
🌹 و آنچه را که حلال كرده است ؛
🌹 حلال می شماريم .
( در این قسمت داستان ، مربیان و والدین عزیز ، می توانند از بچه ها بخواهند که چند نمونه از حلالها و حرام های خدا را ، نام ببرند . )
🌷 جعفر ، مرد پاک و شجاعی بود .
🌷 و در جنگها ، مثل یک قهرمانان ،
🌷 با دشمنان اسلام می جنگید .
🌷 و از کسی نمی ترسید به جز خدا .
🌷 در آخرین جنگی که شرکت کرد ،
🌷 با قدرت مبارزه نمود ،
🌷 اما آدمهای بدجنس و خبیث ،
🌷 او را محاصره کردند
🌷 ناگهان از پشت ،
🌷 دست های او رو قطع نمودند
🌷 و او را مظلومانه به شهادت رساندند .
🌷 وقتی خبر شهادت جعفر
🌷 و قطع شدن دستاش را ،
🌷 به پيامبر دادند ؛
🌷 حضرت گريه كردند و فرمودند :
🌹 خداوند به جای دو دست بريده او ،
🌹 دو بال به او خواهد داد
🌹 تا در بهشت ، با فرشتگان پرواز كند .
🌷 به خاطر همین ؛
🌷 او به جعفر طيّار ، معروف شد .
📚 @dastan_o_roman
🇮🇷 @amoomolla
#جعفر_طیار #مرد_پرنده #داستان_کوتاه