✍ داستان کوتاه دستِ دزد
🌹 در زمان امام جواد علیه السلام
🌹 روزی «ابن ابى دُؤاد»
🌹 که از علمای آن زمان بود
🌹 از مجلس معتصم بازمیگشت
🌹 در حالى که به شدت افسرده
🌹 و غمگین بود .
🌹 در راه زُرقان را دید
🌹 از قدیم بین زرقان و ابن ابى دُؤاد ،
🌹 دوستى و صمیمیت وجود داشت
🌹 زرقان از دیدن حال بد دوستش
🌹 علت را از او جویا شد .
🌹 ابن ابى دُؤاد گفت :
🥀 امروز آرزو کردم که کاش
🥀 بیست سال پیش مرده بودم
🌹 زرقان پرسید : چرا ؟
🌹ابن ابى دُؤاد گفت :
🥀 به خاطر بلایی که ابوجعفر
🥀 در مجلس معتصم بر سرم آورد
🌹 زرقان گفت : جریان چه بود !
🥀 گفت : شخصى به سرقت اعتراف کرد
🥀 و از خلیفه (معتصم) خواست
🥀 که با اجراى کیفر الهى ،
🥀 او را پاک سازد .
🥀 خلیفه نیز همه فقها را گرد آورد
🥀 و همچنین
🥀 محمد بن على (امام جواد) را نیز
🥀 فرا خواند و از ما پرسید :
👑 دست دزد از کجا باید قـطع شود؟
🥀 من گفتم : از مچ دست
👑 گفت : دلیل آن چیست؟
🥀 گفتم: چون منظور از دست
🥀 در آیه تیمم :
👈 فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَاَیْدِیْکُمْ ،
🥀 مچ دست است .
🥀 گروهى از فقها نیز در این مطلب
🥀 با من موافق بودند
🥀 ولى گروهى دیگر گفتند :
🥀 لازم است از آرنج قـطع شود
🥀 و چون معتصم دلیل آن را پرسید
🥀 گفتند : منظور از دست ،
🥀 در آیه وضو ، تا آرنج است .
👈 فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَاَیْدِیَکُمْ اًّلىَ الْمَرافِقِ
📖 صورتها و دستهایتان را تا آرنج بشویید
🥀 آنگاه معتصم ،
🥀 رو به محمد بن على (امام جواد) کرد
🥀 و پرسید :
👑 نظر شما در این مسئله چیست؟
🥀 او هم گفت :
🕌 اینها نظر دادند، مرا معاف بدار.
🥀 اما معتصم اصرار کرد و قسم داد
🥀 که باید نظرتان را بگویید.
🥀 محمد بن على گفت:
🕌 چون قسم دادى نظرم را مىگویم.
🕌 اینها در اشتباهند،
🕌 زیرا فقط انگشتان دزد باید قطع شود
🕌 و بقیه دست باید باقى بماند.
👑 معتصم گفت: به چه دلیل؟
🕌 امام گفت : زیرا رسول خدا فرمود:
🕌 سجده بر هفت عضو بدن ،
🕌 تحقق مىپذیرد :
🕌 پیشانى ، دو کف دست ،
🕌 دو سر زانو ، و دو انگشت بزرگ پا
🕌 بنابراین اگر دست دزد ،
🕌 از مچ یا آرنج قطع شود ،
🕌 دستى براى او نمىماند
🕌 تا سجده نماز را به جا آورد
🕌 و نیز خداى متعال مى فرماید:
🕋 وَ أَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ
🕋 فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا
🕋 سجده گاهها ( هفت عضو سجده )
🕋 از آن خداست ،
🕋 پس هیچ کس را ،
🕋 همراه با خدا مخوانید
🕋 (و عبادت نکنید)
🕋 و آنچه براى خداست، قطع نمىشود.
🥀 عاقبت معتصم نیز
🥀 جواب محمد بن على را پسندید
🥀 و دستور داد
🥀 تا انگشتان دزد را قـطع کنند
🥀 و ما نزد حضار و سربازان ،
🥀 بى آبرو شدیم
🥀 من هم از فرط شرمسارى و اندوه
🥀 آرزوى مرگ کردم .
📚 منبع : مجمع البیان ، ج ۱۰ ، ص ۳۷۲
📚 @dastan_o_roman
🇮🇷 @amoomolla
#داستان_کوتاه #دست_دزد
#امام_جواد