eitaa logo
محتوای تربیت کودک
10.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
91 فایل
معرفی کانالهای جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film فیلم سینمایی و سریال @film_sinamaee چیستان و معما @moaama_chistan داستان و رمان @dastan_o_roman شعر و سرود @sorood_sher مسئول تبادل و تبلیغ @dezfoool شرایط تبلیغ @tabligh_amoo گزارش فعالیت @amoomolla_news
مشاهده در ایتا
دانلود
70402_-212704.mp3
5.25M
🌷 آهنگ کودکانه پیامبر خوب ما 🌷 🌷 با صدای : سید هادی گرسویی 🌷 🌸 محمدِ مصطفی 🌸 پیغمبرِ خوبِ ما 🌸 اسمش چیه ، محمّد 🌸 تو آسمون ها ، احمد 🌹 سلام حق بر او باد 🌹 هم بر فرزندانش باد 🌸 آمنه ، مادره او 🌸 بانوی خوش خُلق و خو 🌸 بابایش عبدالله بود 🌸 از دنیا رفت خیلی زود 🌸 پدربزرگِ خوبش 🌸 عبدالمطلب بودش 🌸 حلیمه بود دایه اش 🌸 همراه و همسایه اش 🌸 ابوطالب ، عمویش 🌸 پشتیبان و حامی اش 🌸 خدیجه ، همسر او 🌸 بود یار و یاور او 🌹 سلام حق بر او باد 🌹 هم بر فرزندانش باد 🌸 دختر او فاطمه است 🌸 که مهربون با همه است 🌸 جان شیرینش علی ست 🌸 هم جانشین علیست 🌸 بودند او را نور عین 🌸 امام حسن با حسین 🌸 امروزم تو این زمون 🌸 فرزند اون مهربون 🌸 ‌صاحب زمون ، مهدیه 🌸 اسمش عجب شهدیه 🌹 سلام حق بر او بود 🌹 هم بر فرزندانش باد @amoomolla
🌸✨ شعر کودکانه تولد پیامبر ✨🌸 🌹 گل ، گل و گل ، بهاره 🌹 🌹 فصـلِ خـوشِ انـاره 🌹 🌟 تولد پیامبر ، شده بازم دوباره 🌟 🌹 هـزار هـزار ستـاره 🌹 🌹 از آسمون می باره 🌹 🌟 تولد پیامبر ، شده بازم دوباره 🌟 🌹 کـبـــــوتـر سـفـیــــدم 🌹 🌹 پـیــام شــــــادی داره 🌹 🌹 خـنـده فـراوون شـده 🌹 🌹 هیـچ کسـی غم نداره 🌹 🌹 بلـبل شـاد و خـنـدون 🌹 🌹 رو تــاب گــل ســواره 🌹 🌹 چه چه و چه میخونه 🌹 🌹 چه شور و حالی داره 🌹 🌹 از آسمـونا ، خبر 🌹 🌹 فرشته ای میاره 🌹 🌟 تولد پیامبر ، شده بازم دوباره 🌟 🌹 گل ، گل و گل بهاره 🌹 🌹 فصـلِ خـوشِ انـاره 🌹 🌟 تولد پیامبر ، شده بازم دوباره 🌟 🌹 هـزار هـزار ستـاره 🌹 🌹 از آسمون می باره 🌹 🌟 تولد پیامبر ، شده بازم دوباره 🌟 @amoomolla
📚 داستان کوتاه 📚 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله 🌟 خدا بود و هست و خواهد بود 🌟 و غیر از خدا ، هیچ کس نبود 🌟 در مکه ، مردی پاک و زیبا بود ، 🌟 که نامش ، عبداللّه بود . 🌟 عبدلله ، با دختری با حیا و با حجاب ، 👈 به نام آمنه ازدواج کرد . 🌟 پس از مدتی ، یک پسر زیبا به دنیا آوردند 🌟 و نام او را محمد گذاشتند . 🌟 حضرت محمد ، در مکه به دنیا آمد . 🌟 پدرش عبدالله ، قبل از ولادتش درگذشت . 🌟 شش ساله که شد ؛ مادرش آمنه نیز ، 🌟 از دنیا رفتند . 🌟 و تا هشت سالگى ، 🌟 پیش پدربزرگش عبدالمطّلب بود 🌟 حضرت محمد ، پس از مرگ پدربزرگش ، 🌟 ابوطالب ، پدر امام علی علیه السلام ، 🌟 او را به خانه خود برد . 🌟 بیشتر کودکانِ هم سن و سالش ، 🌟 لباس کثیف ، موهاى نامرتب و بدن بدبو داشتند ؛ 🌟 اما حضرت محمد مثل بزرگترها ، 🌟 موهایش را مرتّب نگه می داشت 🌟 و سر و صورتِ خود را ، تمیز می کرد . 🌟 حضرت محمد ، به خوراکى حریص نبود ؛ 🌟 و با عجله و تند تند ، غذا نمی خورد . 🌟 در همه احوال ، متانت ، سنگینی و وقار ، 🌟 از خود نشان مى داد . 🌟 او نه در کودکى و نه در بزرگسالى ، 🌟 هیچ وقت از گرسنگى و تشنگى ، ناله نزد . 🌟 حضرت محمد ، دروغ نمی گفت ؛ 🌟 و کار زشت و ناشایست انجام نمی داد 🌟 و خنده های بلند و بی جا نمی کرد . 🌟 ایشان در بیست و پنج سالگی ، ازدواج کرد . 🌟 همسرشان حضرت خدیجه ، دختر خویلد بود 🌟 حضرت محمد ، در میان مردم مکّه ، 🌟 به امانتدارى و صداقت مشهور بود 🌟 و همه ، به او لقب محمّد امین دادند . 🌟 حضرت محمد ، پاک و درستکار بود . 🌟 اهل شرک و بت پرستى نبود . 🌟 به دنیا بى اعتنا بود . 🌟 آن حضرت در چهل سالگى ، 🌟 به پیامبرى انتخاب شد و تا سه سال ، 🌟 مخفیانه مردم را به اسلام دعوت می نمود . 🌟 پس از این مدّت ، 🌟 رسالت خود را آشکار ساخت 🌟 و تبلیغ دین را ، از بستگان خود آغاز کرد 🌟 و سپس دعوت به توحید و پرهیز از شرک 🌟 و ترک بت پرستى را ، به گوشِ مردم رساند . 🌟 از همین جا بود که بزرگان قریش ، 🌟 مخالفت با او را آغاز کردند ؛ 🌟 و به آزار آن حضرت پرداختند . 🌟 پس از سیزده سال تبلیغ در مکّه ، 🌟 ناچار شد که به مدینه هجرت نماید . 🔮 @amoomolla 🕌 🕌
💞 شعر هفته وحدت 💞 🌷 شده هفته وحدت میلادِ نور و رحمت 🌷 به دنیا آمد نبی با عشق و با محبت 🌷 گفته به ما آدما همه بشین با خدا 🌷 با نام و یاد خدا دلهارو بدین صفا 🌷 سنگ وکاغذ وشیشه خدا فراموش نشه 🌷 عاشق پیامبره هر کی با خدا باشه 🌷 شده هفته وحدت میلادِ نور و رحمت 🌷 به دنیا آمد نبی با عشق و با محبت 🌷 ما هم محبت کنیم بخوبی صحبت کنیم 🌷 از آدمای دیگه نباید غیبت کنیم ✍ شاعر : حامد طرفی 🔮 @amoomolla
هدایت شده از محتوای تربیت کودک
📚 داستان کوتاه 📚 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله 🌟 خدا بود و هست و خواهد بود 🌟 و غیر از خدا ، هیچ کس نبود 🌟 در مکه ، مردی پاک و زیبا بود ، 🌟 که نامش ، عبداللّه بود . 🌟 عبدلله ، با دختری با حیا و با حجاب ، 👈 به نام آمنه ازدواج کرد . 🌟 پس از مدتی ، یک پسر زیبا به دنیا آوردند 🌟 و نام او را محمد گذاشتند . 🌟 حضرت محمد ، در مکه به دنیا آمد . 🌟 پدرش عبدالله ، قبل از ولادتش درگذشت . 🌟 شش ساله که شد ؛ مادرش آمنه نیز ، 🌟 از دنیا رفتند . 🌟 و تا هشت سالگى ، 🌟 پیش پدربزرگش عبدالمطّلب بود 🌟 حضرت محمد ، پس از مرگ پدربزرگش ، 🌟 ابوطالب ، پدر امام علی علیه السلام ، 🌟 او را به خانه خود برد . 🌟 بیشتر کودکانِ هم سن و سالش ، 🌟 لباس کثیف ، موهاى نامرتب و بدن بدبو داشتند ؛ 🌟 اما حضرت محمد مثل بزرگترها ، 🌟 موهایش را مرتّب نگه می داشت 🌟 و سر و صورتِ خود را ، تمیز می کرد . 🌟 حضرت محمد ، به خوراکى حریص نبود ؛ 🌟 و با عجله و تند تند ، غذا نمی خورد . 🌟 در همه احوال ، متانت ، سنگینی و وقار ، 🌟 از خود نشان مى داد . 🌟 او نه در کودکى و نه در بزرگسالى ، 🌟 هیچ وقت از گرسنگى و تشنگى ، ناله نزد . 🌟 حضرت محمد ، دروغ نمی گفت ؛ 🌟 و کار زشت و ناشایست انجام نمی داد 🌟 و خنده های بلند و بی جا نمی کرد . 🌟 ایشان در بیست و پنج سالگی ، ازدواج کرد . 🌟 همسرشان حضرت خدیجه ، دختر خویلد بود 🌟 حضرت محمد ، در میان مردم مکّه ، 🌟 به امانتدارى و صداقت مشهور بود 🌟 و همه ، به او لقب محمّد امین دادند . 🌟 حضرت محمد ، پاک و درستکار بود . 🌟 اهل شرک و بت پرستى نبود . 🌟 به دنیا بى اعتنا بود . 🌟 آن حضرت در چهل سالگى ، 🌟 به پیامبرى انتخاب شد و تا سه سال ، 🌟 مخفیانه مردم را به اسلام دعوت می نمود . 🌟 پس از این مدّت ، 🌟 رسالت خود را آشکار ساخت 🌟 و تبلیغ دین را ، از بستگان خود آغاز کرد 🌟 و سپس دعوت به توحید و پرهیز از شرک 🌟 و ترک بت پرستى را ، به گوشِ مردم رساند . 🌟 از همین جا بود که بزرگان قریش ، 🌟 مخالفت با او را آغاز کردند ؛ 🌟 و به آزار آن حضرت پرداختند . 🌟 پس از سیزده سال تبلیغ در مکّه ، 🌟 ناچار شد که به مدینه هجرت نماید . 🔮 @amoomolla 🕌 🕌
📚 داستان نیمه بلند 📚 پسری به نام امین ۱ 🌟 خدا بود و خدا هست و خواهد بود 🌟 در مکه ، مردی پاک و زیبا بود ، 🌟 که نامش ، عبداللّه بود . 🌟 آقا عبدلله ، 🌟 با دختری باحیا و باحجاب ، 🌟 به نام آمنه ازدواج کرد . 🌟 پس از مدتی ، 🌟 او برای تجارت به شهر دیگری رفت 🌟 دو ماه بعد ، همسرش آمنه ، 🌟 یک پسر زیبا برای او به دنیا آورد . 🌟 و نام او را محمد گذاشتند . 🌟 عبدالله ، در مسیر تجارت ، 🌟 بیمار می شود و از دنیا می رود . 🌟 محمد ، پسر عبدالله ، 🌟 هیچ وقت پدرش را ندید . 🌟 پدرش نیز ، هیچ وقت او را ندید. 🌟 شهری که محمد در آن به دنیا آمد ، 🌟 مکه نام داشت . 🌟 بزرگان و علمای یهود ، 🌟 پیش بینی کردند که محمد در آینده ، 🌟 کارهای بزرگی می کند . 🌟 او می تواند همه دنیا را ، 🌟 با هم متحد کند ‌. 🌟 به خاطر همین تصمیم گرفتند 🌟 تا او را بکشند . 🌟 پدربزرگش عبدالمطلب ، 🌟 محمد را به شهر دیگری فرستادند 🌟 تا در امان باشد 🌟 شش ساله که شد ؛ 🌟 مادرش آمنه نیز ، از دنیا رفتند . 🌟 و تا هشت سالگى ، 🌟 پیش پدربزرگش عبدالمطّلب بود . 🌟 پس از مرگ پدربزرگش ، 🌟 عمویش عمران ، 🌟 او را به خانه خود برد . 🌟 عمران و همسرش فاطمه بنت اسد ، 🌟 با عشق و مهربانی و محبت بسیار ، 🌟 از محمد مراقبت می کردند . 🌟 محمد مثل بزرگترها ، 🌟 موهایش را مرتّب نگه می داشت 🌟 و سر و صورتِ خود را ، تمیز می کرد . 🌟 در حالی که 🌟 بیشتر کودکانِ هم سن و سالش ، 🌟 لباس کثیف می پوشیدند ، 🌟 و موهاى نامرتبی داشتند 🌟 و بدنشان بدبو بود . 🌟 محمد ، به خوراکى حریص نبود ؛ 🌟 و با عجله و تند تند ، غذا نمی خورد . 🇮🇷 @amoomolla
📚 داستان نیمه بلند 📚 پسری به نام امین ۲ 🌟 محمد ، همیشه و در همه احوال ، 🌟 متانت ، سنگینی ، وقار و ادب ، 🌟 از خود نشان مى داد . 🌟 او نه در کودکى و نه در بزرگسالى ، 🌟 هیچ وقت از گرسنگى و تشنگى ، 🌟 ناله نمی کرد . 🌟 هیچ وقت دروغ نمی گفت ؛ 🌟 کار زشت و ناشایست انجام نمی داد 🌟 خنده های بلند و بی جا نمی کرد . 🌟 کسی را مسخره نمی نمود . 🌟 حرف زشت و بد نمی زد . 🌟 محمد ، در میان مردم مکّه ، 🌟 به امانتدارى و صداقت مشهور بود 🌟 و همه به او لقب محمّد امین دادند . 🌟 او خیلی پاک و درستکار بود . 🌟 با اینکه در آن زمان ، 🌟 مردم زیادی مشرک بودند 🌟 و بت می پرستیدند 🌟 اما او هیچ وقت ، اهل شرک نبود . 🌟 و هیچ بتی را نمی پرستید . 🌟 و فقط خدا را عبادت می کرد . 🌟 محمد ، در بیست و پنج سالگی ، 🌟 با زنی به نام خدیجه ازدواج کرد . 🌟 وقتی عمویش عمران ، فقیر شد 🌟 خیلی به او کمک کرد . 🌟 و پسرش علی را ، نزد خود آورد 🌟 تا مخارجش کمتر شود . 🌟 محمد ، علی را خیلی دوست داشت 🌟 و به او ادب و تربیت آموخت ‌. 🌟 و هرجا می رفت ، او را با خود می برد 🌟 محمد در سن چهل سالگى ، 🌟 با علی به غار حرا رفت 🌟 و مشغول عبادت شد . 🌟 ناگهان فرشته ای به نام جبرئیل ، 🌟 نزد محمد و علی آمد 🌟 و مژده پیامبری به محمد داد . 🌟 محمد در همان سن چهل سالگی ، 🌟 به پیامبرى انتخاب شد 🌟 و تا سه سال ، مخفیانه ، 🌟 مردم را به اسلام دعوت می نمود . 🌟 پس از سه سال ، 🌟 به دستور خداوند ، 🌟 رسالت خود را آشکار ساخت . 🌟 محمد ، تبلیغ دین را ، 🌟 از بستگان خود آغاز کرد . 🌟 و آنها را به توحید و عبادت خدا ، 🌟 دعوت می نمود . 🌟 از آنها می خواست 🌟 تا از شرک پرهیز کنند 🌟 و بت پرستى را ، ترک کنند . 🌟 می خواست از بین بستگان خود ، 🌟 یک جانشین برای خود انتخاب کند 🌟 اما هیچ کس جانشینی او را نپذیرفت 🌟 آقا علی ، با خوشحالی ، 🌟 دست خود را بالا برد 🌟 و از محمد خواست تا او را ، 🌟 جانشین خود کند . 🌟 محمد وقتی دید که هیچ کس ، 🌟 نمی خواهد جانشین او شود 🌟 علی را به عنوان جانشین خود ، 🌟 معرفی نمود . 🇮🇷 @amoomolla
📚 داستان نیمه بلند 📚 پسری به نام امین ۳ 🌟 حضرت محمد ، 🌟 همه مردم را به اسلام دعوت نمود 🌟 بزرگان قریش ، 🌟 وقتی که منافع خود را ، 🌟 در خطر دیدند . 🌟 به مخالفت با او برخاستند . 🌟 تا زمانی که 🌟 عمویش عمران ، زنده بود . 🌟 کسی جرات نمی کرد 🌟 محمد را ، اذیت کند . 🌟 اما هر کس به محمد ایمان می آورد 🌟 آن را شکنجه می کردند . 🌟 یک روز ، یک جوانی ، 🌟 که تازه مسلمان شده بود . 🌟 زیر آفتاب سوزان شکنجه می شد 🌟 به او شلاق می زدند 🌟 روی شکمش سنگ بزرگ گذاشتند 🌟 او را با آهن داغ می سوزاندند . 🌟 اما هیچ وقت حاضر نشد 🌟 از دین و ایمانش بگذرد 🌟 و از علاقه اش به پیامبر دست بکشد 🌟 مرد کافری از او پرسید : ☘ چرا محمد را دوست داری ؟! 🌟 آن جوان تازه مسلمان گفت : 🌟 محمد ، بهترین انسان دنیاست . 🌟 خوشرو و خوش اخلاق است . 🌟 همیشه لبخند به لب دارد . 🌟 هیچ وقت به کسی اخم نمی کند 🌟 و سر کسی فریاد نمی زند 🌟 هیچ وقت با خشونت و عصبانیت ، 🌟 با کسی رفتار نمی کند . 🌟 اهل گذشت و بخشش است 🌟 اشتباهات دیگران را می بخشد . 🌟 و همیشه بهترین اخلاق ها را دارد . 🌟 پس از سیزده سال تبلیغ در مکّه ، 🌟 و بعد از وفات عمویش عمران 🌟 و همسرش خدیجه ، 🌟 ناچار شد که به مدینه هجرت نماید . 🇮🇷 @amoomolla
📚 داستان نیمه بلند 📚 پسری به نام امین ۴ 🌟 حضرت محمد ، 🌟 دختری نام فاطمه داشت 🌟 که ایشان را ، خیلی دوست داشتند 🌟 فاطمه نیز ، 🌟 پدرش را ، خیلی دوست داشت 🌟 و همیشه به او احترام می گذاشت . 🌟 فاطمه در سن ۹ سالگی ، 🌟 با علی ازدواج کرد . 🌟 حضرت محمد ، 🌟 هر روز به خانه فاطمه می آمد 🌟 و او را می بوسید و می گفت : 🌹 فاطمه ، بوی بهشت می دهد . 🌟 بعد از جنگ ها و زحمات زیاد ، 🌟 حکومت حضرت محمد بزرگتر شد 🌟 تعداد مسلمانان ، 🌟 روز به روز بیشتر می شد 🌟 مکه نیز به دست مسلمانان افتاد 🌟 خداوند و حضرت محمد ، 🌟 نمی خواستند این دین جدید یعنی اسلام ، 🌟 بعد از مرگ پیامبر ، از بین برود . 🌟 به خاطر همین به دستور خدا ، 🌟 در آخرین حج خود ، 🌟 در منطقه ای به نام غدیر خم ، 🌟 در گرمای داغ و سوزان بیابان ، 🌟 هزاران حاجی را نگه داشته 🌟 و علی را به عنوان جانشین خود ، 🌟 به آنها معرفی نمود . 🌟 مدتی بعد ، 🌟 یک شب حضرت فاطمه در خواب دید 🌟 که مشغول خواندن قرآن است 🌟 ناگهان 🌟 قرآن از دستش افتاد و گم شد. 🌟 فاطمه با وحشت از خواب پرید 🌟 و خوابش را برای پدرش تعریف کرد 🌟 حضرت محمّد فرمود : 🌹 دخترم ! ای نورِ دیده ام ! 🌹 من آن قرآنی هستم 🌹 که در خواب دیده ای . 🌹 به زودی من از میان شما ، 🌹 ناپدید خواهم شد . 🇮🇷 @amoomolla
📚 داستان نیمه بلند 📚 پسری به نام امین ۵ 🌟 کم کم ، نشانه های بیماری ، 🌟 در بدن رسول خدا پیدا شد . 🌟 و ایشان ، سخت بیمار شدند . 🌟 امام علی و فاطمه و فرزندانشان ، 🌟 در کنار پیامبر نشسته بودند 🌟 و گریه می کردند . 🌟 مردم زیادی به دیدن پیامبر آمدند . 🌟 حضرت محمد ، به مردم گفت : 🌹 من از پیش شما می روم ، 🌹 اما مراقب دینتان باشید 🌹 و از دین خود ، خوب محافظت کنید 🌹 و نگذارید از بین برود . 🌹 من برای شما ، 🌹 دو چیز گرانبها ، به امانت می گذارم 🌹 یکی قرآن و دیگری اهل بیتم 🌹 از این دو امانت ، خوب مراقبت کنید 🌹 و هر چه می خواهید ، 🌹 فقط از این دو چیز بخواهید 🌹 تا گمراه نشوید . 🌟 سپس در روز ۲۸ صفر ، 🌟 حضرت محمد ، از دنیا رفتند . ✍ پایان 🇮🇷 @amoomolla
🤔 🧐 🧠 ۶۰. نام پدر حضرت محمد صلی الله علیه و آله ؟! 🇮🇷 @moaama_chistan 🇮🇷 @amoomolla
🤔 🧐 🧠 ۶۱. نام مادر حضرت محمد صلی الله علیه و آله ؟! 🇮🇷 @moaama_chistan 🇮🇷 @amoomolla
🤔 🧐 🧠 ۶۲. کوه معروف حضرت محمد صلی الله علیه و آله ؟! 🇮🇷 @moaama_chistan 🇮🇷 @amoomolla
🤔 🧐 🧠 ۶۸. اولین زنی که به حضرت محمد ایمان آورد ؟! 🇮🇷 @moaama_chistan 🇮🇷 @amoomolla
کاربرگ رنگ آمیزی و نقاشی ویژه هفته وحدت و میلاد پیامبر اکرم 🇮🇷 @amoomolla
✍ شعر ماه مدینه آمد 🕋 ماهِ مدینه آمد 🕋 صفای سینه آمد 🕋 فروغ دیده آمد 🕋 صبحِ سپیده آمد 🌟 طلا جواهِر آمد 🌟 اَطهَرِ طاهِر آمد 🌟 یارِ خوش‌ اخلاق آمد 🌟 عطرِ گلِ باغ آمد 🕋 حضرت احمد آمد 🕋 شافع سرمد آمد 🕋 رهبر اُمَّت آمد 🕋 مردِ با غیرت آمد 🌟 ربیع الاول آمد 🌟 یار بی بدل آمد 🌟 بابای زهرا آمد 🌟 دشمن بت ها آمد 🇮🇷 @amoomolla
هدایت شده از شعر و سرود کودک و نوجوان
Najm Al Sagheb - Yar Oomade (Dokhtarane).mp3
3.48M
🎧 آهنگ و سرود "یار اومده" 🎼 @sorod_shr صلی الله علیه و آله علیه السلام
📚 داستان کوتاه قوی‌ ترین مردم 🌟 روزی جوانان شهر ، 🌟 سرگرم زورآزمایی بودند . 🌟 عده ای در کُشتی مسابقه می دادند 🌟 عده ای مُچ می انداختند 🌟 عده ای خروس جنگی بازی می کردند 🌟 عده ای هم در وزنه‌ برداری ، 🌟 با همدیگه مسابقه می دادند . 🌟 سنگ بزرگی‏ آنجا بود ، 🌟 که هر کس آن را بلند می‌کرد ؛ 🌟 از همه قوی‌تر به شمار می‌رفت . 🌟 در این هنگام ، 🌟 رسول اکرم صلی الله علیه و آله ، 🌟 از راه رسیدند و پرسیدند : 🌹 چه می‌ کنید ؟ 🌟 جوانان پاسخ دادند : 🦋 داریم زورآزمایی می‌کنیم . 🦋 می‌‏خواهیم ببینیم کدام یک از ما ، 🦋 قوی‌تر و زورمندتر است ؟! 🌟 پیامبر به آنها فرمودند : 🌹 میل دارید که من بگویم 🌹 چه کسی از شما ، 🌹 از همه قوی‌ تر ، شجاعتر است ؟ 🌟 همه با خوشحالی گفتند : 🦋 بله حتما 🦋 چی از این بهتر ، 🦋 که رسول خدا داور مسابقه باشند . 🦋 دوست داریم شما نشان افتخار را ، 🦋 به ما بدهید . 🌟 همه جمعیت ، منتظر بودند 🌟 که رسول اکرم ، کدام یک را ، 🌟 به عنوان‏ قهرمان معرفی می کند ؟ 🌟 نگرانی در چهره آنان نمایان بود . 🌟 هر یک از آنان ، 🌟 پیش خود فکر می‌‏کردند ؛ 🌟 الآن پیامبر ، دستش را خواهد گرفت 🌟 و به عنوان قهرمان مسابقه ، 🌟 معرفی خواهد کرد . 🌟 ناگهان پیامبر فرمودند : 🌹 از همه قوی‌تر و نیرومندتر ، 🌹 آن کسی است ؛ 🌹 که اگر از چیزی‏ خوشش آمد ، 🌹 علاقه به آن چیز ، 🌹 او را به انجام زشتی‌ها مجبور نکند ؛ 🌹 و اگر زمانی عصبانی شد ، 🌹 خودش را کنترل کند ؛ 🌹 و همیشه حقیقت را بگوید ؛ 🌹 و کلمه‌ای دروغ یا حرف زشت ، 🌹 بر زبان نیاورد . 🌟 از آن روز به بعد ، 🌟 مسابقه مردم شهر ، این بود 🌟 که سمت گناه و زشتی نروند ؛ 🌟 عصبانی نشوند ؛ 🌟 دروغ نگویند ؛ 🌟 حرف زشت نزنند . 🌟 تا قوی‌ تر از همه شوند . 📚 @dastan_o_roman 🇮🇷 @amoomolla
🤔 ۳۹۹ 🧠 جانشین حضرت محمد 🧠 صلی الله علیه و آله 🧠 در امر خلافت و امامت که بود ؟! ✅ 👈 پاسخ 🧠 @moaama_chistan 🇮🇷 @amoomolla
کاربرگ رنگ آمیزی و نقاشی ویژه هفته وحدت و میلاد پیامبر اکرم 🇮🇷 @amoomolla
✍ شعر تولد پیامبر 🌹 گل ، گل و گل ، بهاره 🌹 فصـلِ خـوشِ انـاره 🕋 تولد پیامبر ، شده بازم دوباره 🌟 هـزار هـزار ستـاره 🌟 از آسمون می باره 🕋 تولد پیامبر ، شده بازم دوباره 🕊 کـبـــــوتـر سـفـیــــدم 🕊 پـیــام شــــــادی داره 🕊 خـنـده فـراوون شـده 🕊 هیـچ کسـی غم نداره 🦜 بلـبلِ شـاد و خـنـدون 🦜 رو تــاب گــل ســواره 🦜 چَه چَه و چَه می خونه 🦜 چه شور و حالی داره 😇 از آسمـونا ، خبر ، 😇 فرشته ای میاره 🕋 تولد پیامبر ، شده بازم دوباره 🌟 هـزار هـزار ستـاره 🌟 از آسمون می باره 🕋 تولد پیامبر ، شده بازم دوباره 🇮🇷 @amoomolla ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📲 کانال شعر و سرود 🎼 @sorood_sher