🎁 کانال مسابقات سین زنی
🎁 با جایزه ۵۰ هزار تومانی
🎁 @mosabghea
👈 کاملا واقعی و زیر نظر عموملا
🌸 #داستان_تخیلی " هـیـدرا " 🌸
🌸 قسمت بیست و نهم 🌸
🌟 مسئولین زندان ، از اینکه دیدند
🌟 من با زندانیان دوست شدم ،
🌟 و ارتباط صمیمی برقرار کردم ؛
🌟 خیلی تعجب کردند .
🌟 آرام و به نرمی ، اخلاق را ،
🌟 در همه سوله ها ، ترویج دادم .
🌟 برای این کار ،
🌟 از زندانی ها هم کمک گرفتم .
🌟 آنهایی که مایل بودند ،
🌟 که در کار فرهنگی کمکم نمایند ،
🌟 تربیت می کردم ،
🌟 و برایشان کلاس می گذاشتم .
🌟 در هر سوله ،
🌟 یک نفر را به عنوان رابط فرهنگی ،
🌟 به زندانیان آن سوله معرفی نمودم .
🌟 مراسمات شاد برگزار می کردیم .
🌟 با هدایا و اعمال و رفتارم ،
🌟 و حتی با زبان و کلامم ،
🌟 تشویق و ترغیب به اخلاق مداری می کردم
🌟 مستقیم و غیر مستقیم ،
🌟 اخلاق و فرهنگ زندانیان را ،
🌟 هدف می گرفتم .
🌟 اینکه بخواهم
🌟 اعتقادات چند هزار ساله آنان را عوض کنم ؛
👈 کار خیلی سختی بود .
🌟 اما نامید نشدم ،
🌟 و به کار فرهنگی خود ادامه دادم .
🌟 که خیلی هم تاثیر داشت .
🌟 برخی زندانیان ، واقعا اخلاقی تر شدند .
🌟 دیگر نه دعوا می کردند ؛
🌟 نه دزدی می کردند ؛
🌟 نه مسخره می کردند ؛
🌟 سوله ها ، خیلی منظم شده بودند .
🌟 دیگر آشغال و زباله ،
🌟 در زمین نمی ریختند .
🌟 البته هنوز بودند عده ای که ،
🌟 با کارم مخالف بودند .
🌟 و حتی مرا اذیت می کردند .
🌟 اما اکثریت ، تأثیر گرفتند .
🌟 خود مسئولین تبعیدگاه نیز ،
🌟 از این همه تغییرات و تأثیرات ،
🌟 تعجب کرده بودند .
🌟 بعضیا ، در مدت کوتاهی ،
🌟 خیلی زیادتر متحول شدند .
🌟 انگار منتظر یک تلنگر بودند .
🌟 انگار تشنه اخلاق بودند .
🌟 شاید مهمترین عامل تأثیر گرفتن ،
🌟 و متحول شدن آنان ،
👈 سخنان اهل بیت علیهم السلام باشد .
🌟 چون کار من فقط رساندن بود .
🌟 من مأمور رساندن آیات خدا ،
🌟 احادیث اهل بیت ،
🌟 و سخن پیامبران و علما ، به آنان بودم .
🌟 ولی به هر حال ،
🌟 هنوز جو حاکم بر تبعیدگاه ،
🌟 مسموم و فاسد بود .
📚 ادامه دارد 📚
✍ نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
final_sample.pdf
12.8M
🌸 نسخهی پیدیاف سه کتاب کاربردی ؛
📚 ترگل
👈 دلایل عقلی حجاب
📚 شاخه نبات
👈 کنترل شهوت و نگاه
📚 اینترنت پاک
👈 سالمسازی اینترنت برای کودکان
🔮 @amoomolla
🌷 معمای مذهبی 🌷
🕋 ۱. با ایمان ؟!
🕋 ۲. خدا ؟!
🕋 ۳. پروردگار ؟!
🕋 ۴. سوره معراج پیامبر ؟!
🕋 ۵. امام پنجم شیعیان ؟!
👈 باهوشا بسم الله
@amoomolla
#معما #چیستان
🌸 #داستان_تخیلی " هـیـدرا " 🌸
🌸 قسمت سیام 🌸
🌟 به فکرم افتاد ؛ برای کسانی که ،
🌟 واقعاً متحول شدند ؛
🌟 و یا دنبال اخلاق و خودسازی ،
🌟 و اصلاح خود بودند ؛
🌟 سوله ای جداگانه ، درست کنیم .
🌟 با مسئولین زندان صحبت کردم ؛
🌟 و پس از پیگیری های بسیار ،
🌟 موافقت آنان را گرفتم .
🌟 بعد از مدتی ، سوله افتتاح شد .
🌟 و نام آن را ، خانه فرهنگی گذاشتم .
🌟 خانه فرهنگی ، شرایط ویژه ای داشت .
🌟 هر کسی را ، به آن راه نمی دادیم ؛
🌟 مگر اینکه شرایط ما را بپذیرد .
🌟 دعوا نکند ؛ حرفهای زشت نزند ؛
🌟 عمل ناشایست انجام ندهد و...
🌟 در عوض ، از محیط سالم ،
🌟 مراسمات ویژه ، پذیرایی ویژه ،
🌟 ارتباط با خانواده ، مرخصی و...
🌟 استفاده می کردند .
🌟 وقت آن رسیده که تبلیغ دین اسلام ،
🌟 و مذهب تشیع را ، شروع کنم .
🌟 و برای این کار ،
🌟 از خانه فرهنگی شروع کردم .
🌟 و سپس به دیگر سوله ها ، رفتم ؛
🌟 و صدای اسلام و تشیع را ،
🌟 به گوش آنان رساندم .
🌟 مسائل احکام و قرآن کریم و نماز را ،
🌟 آرام آرام و در حد فهمشان ، آموزش دادم .
🌟 که خدارو شکر موفق شدم ،
🌟 چند نفری را شیعه کنم .
🌟 خبر اصلاح تبعیدگاه ،
🌟 به همه سیارات مجاور رسید .
🌟 به پیشنهاد رئیس تبعیدگاه ،
🌟 بیرون از زندان ،
🌟 در قسمتی دیگر از سیاره ،
🌟 خانه هایی برای زندانیان ساخته شد .
🌟 کسانی که بتوانند در اخلاق ،
🌟 و نظم و رعایت قوانین ،
🌟 امتیاز بالایی بیاورند ؛
🌟 می توانند به همراه خانواده شان ،
🌟 در آن خانه ها زندگی کنند .
🌟 تا مدت تبعیدی آنهاٍ تمام شود .
🌟 و این طرح نیز اجرا شد .
🌟 و بسیار جواب داد .
🌟 اخلاق ها ، خیلی بهتر شد .
🌟 رئیس تبعیدگاه ،
🌟 مرا به عنوان مسئول اخلاقی تبعیدگاه ،
🌟 به همه سیارات معرفی نمود .
📚 ادامه دارد 📚
✍ نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
🌹 آموزش انگلیسی 🌹
🍎 the institution of friday prayers
🌷 تلفظ : دِ اینستِتوشن آف فرایدِی پرایِرز
🌷 ترجمه : نهاد نماز جمعه
@amoomolla
🌸 #داستان_تخیلی " هـیـدرا " 🌸
🌸 قسمت سیام 🌸
🌟 برای مدتی ، به سیاره سیسون رفتم .
🌟 تا زن و بچه و خانواده ام را ببینم .
🌟 دلم برای همه آنها ، تنگ شده بود .
🌟 هنوز استراحت نکرده ،
🌟 دوباره به کار تبلیغی و آموزشی و فرهنگی ،
🌟 پرداختم .
🌟 بچه جن ها را دور خودم جمع می کرد
🌟 و برای آنها قصه و شعر و جوک می گفتم .
🌟 پس از مدتی که در کنار خانواده بودم ،
🌟 باز تصمیم گرفتم ،
🌟 که به سیاره ساجیون برگردم .
🌟 در آنجا نیز ، خانواده ها زیاد شده بودند .
🌟 کودکان ، حدود ۱۰ تا ۱۵ نفری بودند .
🌟 علاوه بر کار فرهنگی برای زندانیان ،
🌟 برای کودکان هم ، کلاس گذاشتم .
🌟 و با شادی و طنز و بازی ،
🌟 مفاهیم اخلاقی و مذهبی را ،
🌟 به آنان می آموختم .
🌟 علاوه بر این ، وقت خاصی را نیز ،
🌟 برای خانواده ها و خانم ها می گذاشتم .
🌟 تقریبا ، نصف سیاره ، شیعه شدند .
🌟 و من همچنان ،
🌟 کارم را با جدیت و موفقیت ، دنبال کردم .
🌟 و به خاطر این کار فرهنگی ،
🌟 آرامش خوبی در تبعیدگاه حاکم شده بود .
🌟 همه چیز داشت خوب پیش می رفت ،
🌟 تا اینکه ناگیتان ، وارد تبعیدگاه شد .
🌟 ناگیتان ، یک موجود شرور فضایی ،
🌟 و از سیاره بیرگنا ، می باشد .
🌟 صورتی کشیده ، چشمانی بزرگ و آبی ،
🌟 چهار دست و دوتا پا دارد .
🌟 که به دلیل شرارت و دعوا و قدرت طلبی ،
🌟 چند بار به زندان انداخته شد .
🌟 اما هر بار ، یا از زندان فرار می کرد
🌟 یا در آنجا دعوا و شورش راه می انداخت .
🌟 به خاطر همین ؛
🌟 او را به سیاره ساجیون تبعید کردند .
🌟 ناگیتان ، در سیاره ساجیون نیز ،
🌟 همان شرارت های خود را ادامه می داد .
🌟 اما شرارت او در برابر سایر تبعیدی ها ،
🌟 هیچی نبود .
🌟 در سیاره ساجیون ، جنایتکارانی بودند ؛
🌟 که حتی به خودشان نیز رحم نمی کردند .
🌟 همیشه در حال دعوا و قتل و جنایت بودند .
🌟 اما ناگیتان ، با دیدن آن همه احترامی که ،
🌟 نگهبانان سیاره ساجیون ،
🌟 به زندانیان متحول و با اخلاق ، می گذاشتند
🌟 به فکر فرو رفت
🌟 و تصمیم گرفت تا خودش نیز ،
🌟 تظاهر به اسلام و اخلاق و فرهنگ و... بکند
🌟 تا بتواند به مسئولین نزدیک شده ،
🌟 و در آنان نفوذ کرده ؛
🌟 و راه فراری برای خود پیدا کند .
📚 ادامه دارد 📚
✍ نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
19.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای جوانمردان
🇮🇷 قسمت هجدهم : خنجر زهرآگین
🇮🇷 رده سنی : نوجوان و جوان
🔮 @amoomolla
🕌 #کارتون_ایرانی #فیلم_ایرانی
🕌 #جوانمردان