❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸
🦋شعر کودکانه🦋
🌸 بابای نازم 👆
#شعر
#کودکانه
#روز_پدر
🦋 ویژه کودک ونوجوان ووالدین
به کانال مادر ایتاء بپیوندید
🆔https://eitaa.com/kodak_va_nojavan
❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸
❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸
#طنز
#سرگرمی
🦋 ویژه کودک ونوجوان ووالدین
به کانال مادر ایتاء بپیوندید
🆔https://eitaa.com/kodak_va_nojavan
❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سبک_زندگی
#راسخون
#بازی_در_خانه
#نوجوان
🎲 تیله و لیوان
👦ویژه نوجوانان 7 تا 12 سال 🧒🏻
#بازی
#سرگرمی
🦋 ویژه کودک ونوجوان ووالدین
به کانال مادر ایتاء بپیوندید
eitaa.com/kodak_va_nojavan
#کودک_و_نوجوان
#خاطرات_خدا
🐥🐥سعید که امروز از مدرسه آمد دید که جوجه هایش حسابی تشنه اند از تشنگی بلندبلند جیک جیک می کردند و برای پیدا کردن آب به این طرف و آن طرف می رفتند.
سعید سراغ ظرف آب آنها رفت ظرف آب خشک و خالی بود سعید خیلی زود ظرف را پر از آب کرد و وسط حیاط گذاشت.
جوجه ها بدو بدو به طرف ظرف آمدند و مشغول خوردن آب شدند.
🐥🐥 آفرین به سعید که به داد جوجه هایش رسید و به آنها آب داد. من از این کارش خیلی خوشم آمد. آب دادن به تشنه ها کار خیلی خوبی است و من این کار را خیلی دوست دارم. اگر کسی حتی به یک حیوان هم آب بدهد من به او پاداش می دهم. در روز قیامت حسابی به او مهربانی می کنم.
✍🏼خاطرات خدا/ نشر جمال
🦋 ویژه کودک ونوجوان ووالدین
به کانال مادر ایتاء بپیوندید
eitaa.com/kodak_va_nojavan
#رنگ_آمیزی
#نقاشی👆👆
🕊🌹 با موضوع : ⛔️مسخره کردن⛔️
💠#ما_هیچکس_رو_مسخره_نمیکنیم
🦋 ویژه کودک ونوجوان ووالدین
به کانال مادر ایتاء بپیوندید
🆔https://eitaa.com/kodak_va_nojavan
🌺💦🌺💦🌺💦🌺💦🌺💦
🦋 نکته تربیتی🦋
وقتی کودک در حال انجام کاری و لذت بردن از آن است، مثل پریدن روی مبل، اگر بیست بار هم بگویید «نپر، نکن» فایده ای ندارد!!
پس چه باید کرد؟
به او پیشنهاد بازی و کاری بدهید که همان لذت را به او بدهد. مثلا اگر بازی حرکتی هیجانی انجام میدهد، پیشنهاد شما هم باید حرکتی هیجانی و پر جنبوجوش باشد. مثل گرگی، قایم موشک ، بالا بلندی، پریدن روی بالش، پریدن از روی طناب... اگر به جای آن، به او بگویید بیا اینجا بشین رنگآمیزی کن، او در آن لحظه هرگز حاضر نیست آن لذت و هیجان را رها کند، پس به حرف شما گوش نمیدهد. پس آگاهانه او را از کار خطا بازدارید.
#نکته_تربیتی
🦋 ویژه کودک ونوجوان ووالدین
به کانال مادر ایتاء بپیوندید
🆔https://eitaa.com/kodak_va_nojavan
🦋 سوژه سخن طنز🦋
روزی دم یک روباه در حادثه ای قطع شد، روباه های گروه پرسیدند دم ات را چی شد ؟
چون روباهها نسلی مکار میباشند، گفت خودم قطع اش کردم
گفتند چرا؟ این که بسیار بد می شود.
روباه گفت نخیر ، حالا خوب آزاد و سبک احساس راحتی می کنم وقتی راه میروم فکر می کنم که دارم پرواز می کنم
یک روباه دیگر که بسیار ساده بود رفت دم خود را قطع کرد و درد شدیدی داشت و نمی توانست تحمل کند
رفت نزد روباه اولی و گفت برادر تو که گفته بودی که سبک شده ام و احساس راحتی میکنم من که بسیار درد دارم
گفت صدایش را درنیاور اگر نه تمام روز روباه های دیگر به ما میخندند
هر لحظه خوشی کن و افتخار کن تا تعداد ما زیاد شود وگرنه تمام عمر مورد تمسخر دیگران قرارخواهیم گرفت.
همان بود که تعداد دم بریده ها آنقدر زیاد شد که بعدا به روباه های دم دار می خندیدند
💠💠💠💠💠💠
نتیجه: وقتی در یک جامعه افراد مفسد زیاد میشود، آنگاه به افراد باشرف و باعزت میخندند و گاهی هم آن ها را دیوانه میگویند...!!!
#سوژه_سخن_طنز
🦋 ویژه کودک ونوجوان ووالدین
به کانال مادر ایتاء بپیوندید
🆔https://eitaa.com/kodak_va_nojavan
🦋 قصه 🦋
🌈🌼کاردستی بزرگ🌼🌈
یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود .
سه بره کوچولو بودند که با مادر و پدر مهربانشان زندگی می کردند .
بابای بره ها مدتی بود که بیمار بود بچه ها از بیماری بابا خیلی ناراحت بودند .
چون نمیتوانستند به او نزدیک شوند و با او بازی کنند آخر مامان می گفت بیماری پدر واگیر دارد ؛ و بچه ها باید مراقب باشند .
مامان گفته بود بچه ها هر روز چند بار باید دست هایشان را با آب و صابون بشویند .
و اگر خواستند از جلوی در اتاق پدر که جلوی در ورودی بود عبور کنند ماسک به صورت بزنند .
بابا مدام سرفه می کرد و بچه ها غصه می خوردند اما باید حرف مامان را گوش می دادند .
تا اینکه یک روز مامان بزی بچه ها را صدا زد و گفت .
:«شنگول منگول حبه انگور من دارم می رم بیرون از خونه برای خرید .
بعضی از بز ها و بره های همسایه هم بیمار شدن پس نباید از خونه بیرون بیایید . به اتاق پدر هم نرید می تونید تلویزیون ببینید یا بازی کنید من زود برمیگردم . »
مامان که رفت بچه ها کمی تلویزیون تماشا کردند . اما خیلی زود حوصله شان سر رفت .
شنگول گفت:« بیایید بریم بیرون وسطی بازی کنیم . »
منگول گفت:« نه مامان گفت نباید بیرون بریم . »
حبه انگور گفت:« مامان که خونه نیست بابا هم که خوابه بیایید بریم . »
شنگول دوان به اتاق رفت و توپش را آورد .
اما منگول گفت:« اگر برید من به مامان میگم تازه وقتی برید و مریض بشید مامان متوجه می شه حرفش را گوش ندادید .
من دلم نمی خواد مریض شم مگه یادتون رفته بابا چقدر مریضه من که دوست ندارم چند روز تو اتاق بمونم . »
شنگول به فکر فرو رفت و گفت:« آره راست می گی . »
حبه انگور گفت:« پس چه کار کنیم ؟»
منگول گفت:« اسم فامیل چطور است ؟»
حبه انگور با ناراحتی گفت :«من که نوشتن بلد نیستم . »
همینطور که داشتند تصمیم میگرفتند تلویزیون طرز ساخت ماسک صورت را نشان میداد .
منگول هیجان زده بالا و پایین پرید و گفت:« وای چه فکریکردم بیایید با هم از این ماسک ها درست کنیم . »
شنگول و حبه انگور هم پذیرفتند و با خوشحالی مشغول ساخت کاردستی ماسک شدند .
تا مادر از راه برسد بچه ها تعداد زیادی ماسک درست کرده بودند .
مامان بزی که خسته از راه رسید و بچه ها را مشغول ساخت ماسک دید خیلی خوشحال شد .
و گفت :«بچه ها من کل شهر رو گشتم اما ماسک پیدا نکردم . ما میتونیم از این ماسکها به همسایه ها هم هدیه بدیم . و به سالم موندن دوستانمون کمک کنیم .»
#قصه
🦋 ویژه کودک ونوجوان ووالدین
به کانال مادر ایتاء بپیوندید
🆔https://eitaa.com/kodak_va_nojavan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋 کاردستی 🦋
کاردستی مناسب فصل زمستان ❄️☃️
به همین خوشگلی و به همین سادگی با وسایل دورریختنی👏🏻👏🏻👏🏻
#کاردستی
🦋 ویژه کودک ونوجوان ووالدین
به کانال مادر ایتاء بپیوندید
🆔https://eitaa.com/kodak_va_nojavan