#داستان
#تدبر
#داستان_تدبری کودکانه
سوره #نصر
#بخش_اول
برای بچه ها بگید هر جا به موفقیتی در زندگی دست پیدا کردند، اون رو ازجانب خدا بدونند ❤️وهمیشه شکرگزار خدا باشن وهیچ وقت مغرور نشن👌
چون همه چیز از خداوند است و اگر خدا به ما مرحمت نکنه، هیچ چیز نصیب ما نمیشه🌷
👇👇👇🌸🌸🌸👇👇👇
روزی روزگاری در دشت سبز و زیبایی، حیوان های زیادی زندگی می کردند. در میان آنها خرگوشی بود که فکر می کرد از همه باهوش تر و زرنگ تر است
روزی از روزها وقتی حیوان ها، سرگرم بازی بودند خرگوش گفت این بازی ها وقت تلف کردن است . بیایید با هم مسابقه بدهیم ، چه کسی حاضر است با من مسابقه بدهد؟😳
لاک پشت که می دانست خرگوش خیلی مغرور و خودخواه شده است گفت من حاضرم .
از این حرف لاک پشت ، خرگوش به خنده افتاد
حیوان هایی که آنجا بودند از حرف لاک پشت خنده شان گرفت . چون می دانستند که خرگوش خیلی تند می دود و لاک پشت خیلی آهسته.
روباه به لاک پشت گفت مطمئن هستی که می توانی با خرگوش مسابقه بدهی.
لاک پشت گفت بله مطمئن هستم.
روباه گفت خب از اینجا شروع کنید هر که زودتر به درخت بالای تپه برسد برنده است. حاضرید؟ خرگوش که آماده ایستاده بود با چند پرش بلند از آنجا دور شد.
لاک پشت هم شروع کرد به دویدن. اما قدم های او کوتاه بود و خیلی کند راه می رفت. روباه، سنجاب و دیگر حیوان ها گفتند تندتر برو لاک پشت. اینطوری می خوای مسابقه بدهی.
زود باش. ببین خرگوش به کجا رسیده
اما....
#ادامه_دارد
✾•┈┈••📚☆✦❀✦☆📚••┈┈•✾
🆔اکنون شما هم به کانال
✨« #آموزش_تجوید_و_حفظ_قرآن» ✨
بپيونديد:
👉@amozeshtajvidhefzquran👈
#داستان
#تدبر
#داستان_تدبری کودکانه
سوره #نصر
#بخش_دوم
اما لاک پشت که خرگوش را می شناخت. اصلا ناراحت نبود و مطمئن بود که در این مسابقه پیروز می شود. او با پشتکار می دوید تا به درخت بالای تپه برسد. آهسته راه می رفت، اما می دانست که باید یکسره راه برود و خسته نشود.
خرگوش که به قدم های تند و پرش های بلندش مغرور شده بود در نیمه راه نگاهی به عقب انداخت و دید که لاک پشت هنوز در ابتدای راه است.😏 با خود گفت تا او به اینجاها برسد ، خیلی طول می کشد و می توان روی این سبزه ها دراز بکشم و استراحت کنم .😚
وقتی لاک پشت به اینجا رسید من هم بلند میشوم و با چند پرش بلند به درخت می رسم و برنده می شوم.
خرگوش دراز کشید و خوابش برد. آن هم چه خواب عمیقی.
اما لاک پشت با همان قدم های کوتاهش، به خرگوش رسید و از او گذشت و به راهش ادامه داد
مدتی گذشت و لاک پشت به بالای تپه رسید. درست در کنار درخت و انتهای جاده. ناگهان خرگوش از خواب پرید به پایین جاده نگاه کرد. می خواست ببیند لاک پشت به کجا رسیده. اما لاک پشت را ندید . به بالای جاده به درختی که بالای تپه بود نگاه کرد. لاک پشت آنجا ایستاده بود و برای حیوان هایی که در پایین تپه بودند، دست تکان می داد.😍😍
✾•┈┈••📚☆✦❀✦☆📚••┈┈•✾
🆔اکنون شما هم به کانال
✨« #آموزش_تجوید_و_حفظ_قرآن» ✨
بپيونديد:
👉@amozeshtajvidhefzquran👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
# سوره نصر
# آموزش مفهوم سوره نصر
# نقاشی
✾•┈┈••📚☆✦❀✦☆📚••┈┈•✾
🆔اکنون شما هم به کانال
✨« #آموزش_تجوید_و_حفظ_قرآن» ✨
بپيونديد:
👉@amozeshtajvidhefzquran👈
سوره #نصر
#داستان
نصر یعنی کمک کردن.
پیامبر ما، حضرت محمد (ص) در شهری به نام مکه زندگی میکردند که بزرگان آن شهر به خدا ایمان نداشتند و به جای خدای بزرگ و قدرتمند، سنگهای مختلف را میپرستیدند که به این افراد، بتپرست گفته میشد. اما چون حضرت محمد خداپرست بود و میخواست به همه مردم بگوید که خدا قدرتمندتر از هر چیز دیگری است، بزرگان مکه تصمیم گرفتند ایشان را از بین ببرند. به خاطر همین پیامبر با کمک خداوند بزرگ و همراهی حضرت علی (ع)، از مکه به مدینه رفتند.
پیامبر به کمک خداوند مردم مدینه را به خداپرستی دعوت کردند و بعد از مدتی که اهل مدینه مسلمان شده بودند و آمادگیهای لازم فراهم شده بود، به حضرت محمد دستور داد تا با مردم مدینه به سمت شهر مکه بروند و بتپرستی را از بین ببرند.
پیامبر با سپاهش به سمت مکه رفتند و شب در نزدیکی شهر مکه، آتش های بزرگی روشن کردند، در آن شب ابوسفيان سركرده مكيها و بعضى ديگر از سران شرك، براى پىگيرى اخبار از مكه بيرون آمدند و آتش بزرگ را دیدند. با همدیگر صحبت میکردند که این آتش را چه کسانی روشن کردهاند. عباس، عموی پیامبر خود را آرام آرام به ابوسفیان رساند و گفت: اين رسول اللَّه (ص) است كه با هزاران نفر سربازان اسلام به سراغ شما آمدهاند. ابوسفيان به شدت دستپاچه شد و گفت: به من چه دستور مىدهى.
عباس گفت: با من بيا و از رسول اللَّه (ص) امان بگير، چون در غير اين صورت كشته میشوی. به اين ترتيب عباس، ابوسفيان را به سوی پیامبر برد. وقتی ابوسفيان اين لشگر عظيم را ديد، مطمئن شد كه هيچ راهى براى مقابله باقى نمانده است.
رسول اللَّه (ص) به او فرمود: واى بر تو اى ابوسفيان، آيا وقت آن نرسيده كه به خداى يگانه ايمان بياورى؟
گفت: آرى ای رسول خدا، پدر و مادرم فدايت، من شهادت مىدهم كه خداوند يگانه است و همتايى ندارد، اگر از بتها کاری ساخته بود که من به اين روز نمىافتادم.
پیامبر فرمود: آيا موقع آن نرسيده كه بدانى من رسول خدا هستم؟! عرض كرد پدر و مادرم فدايت شود، هنوز شك و شبههاى در دل من وجود دارد، ولى سرانجام ابوسفيان و دو نفر از همراهانش مسلمان شدند.
پيغمبر (ص) فرمود: هر كس داخل خانه ابوسفيان شود در امان خواهد بود، و هر كس به مسجد الحرام پناه ببرد، او نیز در امان است، و هر كس در خانه خود بماند، او نيز در امان است.
عباس به ابوسفیان گفت: با سرعت به سراغ مردم مكه برو و آنها را از جنگ با لشگر اسلام نصیحت کن. ابوسفيان وارد مسجد الحرام شد و فرياد زد اى جمعيت قريش؛ محمد با جمعيتى به سراغ شما آمده كه هيچ قدرت مقابله با آن را نداريد و پیغام پیامبر را به مردم رساند.
به این ترتیب پیامبر (ص) با کمک خداوند توانست شهری که پر از بتپرست و سران بزرگ بود را بدون هیچ خونریزی به دست بگیرد و مردم را به اسلام دعوت کند. به این ترتیب فتح مکه یکی از بزرگترین اتفاقهای تاریخ شد که خداوند قدرت خود را به وسیله حضرت محمد (ص) ثابت کرد و خوار و کوچک و ضعیف بودن همه انسانها در برابر اراده الهی هم ثابت شد و مردم گروه گروه به دین اسلام ایمان آوردند.
پیامبر بتهای اطراف کعبه را یکی یکی شکستند و به مردم فرمودند: به خاطر بتپرستی از خداوند عذرخواهی و توبه کنید که خداوند مهربان، شما را میبخشد و شکرگذار خداوند پاک و پاکیزه باشید
✾•┈┈••📚☆✦❀✦☆📚••┈┈•✾
🆔اکنون شما هم به کانال
✨« #آموزش_تجوید_و_حفظ_قرآن» ✨
بپيونديد:
👉@amozeshtajvidhefzquran👈
#قصه_کودکانه سوره نصر:
یکی بود یکی نبود...... پیامبر ما مسلمانان حضرت محمد(ص) بسیار مهربان بودند.ایشان همیشه بچه ها را دوست داشتند و با آنها بازی میکردند. برای آنها از دین و خدای مهربان میگفتند. بچه ها هم همیشه صحبتهای ایشان را گوش میدادند. پیامبر فقط برای بچه ها از خدای مهربان صحبت نمیکردند بلکه برای همه از خدای مهربان میگفتند.اما آن زمان انسانهای بد زیاد بودند و پیامبر را به خاطر خدا پرستی خیلی اذیت میکردند تا اینکه کم کم با صبر و ایمان پیامبر همه چیز فرق کرد و مردم دسته دسته به سمت خدا پرستی رو آوردند. آنوقتها پیامبر (ص) در شهر مدینه زندگی میکردند و هنگامی که رفته رفته بیشتر مردم مدینه مسلمان شدند آن حضرت به دستور خداوند تصمیم گرفتند به مکه بروند تا آنجا را هم از شرک و بت پرستی پاک کنند و مردم را به دین اسلام دعوت کنند. پس با سپاه بزرگی به سمت مکه به راه افتادند. فاصله مدینه تا مکه زیاد بود و هنوز به مکه نرسیده بودند که شب شد. آنان آتش زیادی برای درست کردن غذا روشن کردند. از آن طرف مردم مکه با دیدن آتش زیادی که بیرون از شهر روشن شده بود شگفت زده شدند.
به همین جهت عده ای از آنها برای فهمیدن علت آتش به آنجا رفتند و با دیدن پیامبر و سپاه بزرگ ایشان علت حضور آنها را پرسیدند. پیامبر (ص) در پاسخ آنها فرمودند: ما به مکه می آییم تا آنجا را از وجود شرک و بت پرستی پاک کنیم. به مردم بگویید یا در خانه هایشان باشند یا در مسجد الحرام تا به آنها آسیبی نرسد. به این ترتیب پیامبر(ص) بدون جنگ و خونریزی مکه را فتح کردند و همه بت های داخل کعبه را از آنجا بیرون ریختند. ایشان با مهربانی تمام مردم را با دین زیبای اسلام آشنا کردند. پیامبر بعد از فتح مکه تمام کسانی را که به ایشان بدی کرده بودند را بخشیدند. به این ترتیب ساکنان مکه و اطراف آن گروه گروه نزد پیامبر (ص) آمده و مسلمان شدند
✾•┈┈••📚☆✦❀✦☆📚••┈┈•✾
🆔اکنون شما هم به کانال
✨« #آموزش_تجوید_و_حفظ_قرآن» ✨
بپيونديد:
👉@amozeshtajvidhefzquran👈
#شناسنامه_سوره_ها
سوره نصر: 110
ترتیب نزول : 102
محل نزول : مدینه
تعداد آیات : 3
تعداد کلمات : 10
معانی سوره:
نام این سوره مبارکه بدان جهت نصر است که خداوند به پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمان میدهد که هرگاه یاری خدا و پیروزی دین و گسترش اسلام فرا رسد مردم گروه گروه به دین خدا میگروند پس به شکرانه آن خدا را حمد و تسبیح بگوید.
نامهای دیگر سوره:
نام دیگر این سوره تودیع است که به عنوان وداع آخرین سوره با پیامبر (صلی الله علیه و آ له) و پیامبر (صلی الله علیه و آ له) با امت محسوب میشود و در آن اشاره به وفات رسول گرامی اسلام دارد.
از دیگر اسماء آن اذا جاء و الفتح است که به تناسب کلمات نخستین آیه سوریه مبارکه نصر است.
موضوعات کلی سوره :
در اين سوره خداى تعالى رسول گراميش را وعده فتح و يارى میدهد، و خبر مىدهد كه به زودى آن جناب مشاهده میكند كه مردم گروه گروه داخل اسلام مىشوند، و دستورش میدهد كه به شكرانه اين يارى و فتح خدايى، خدا را تسبيح كند و حمد گويد و استغفار نمايد.
✾•┈┈••📚☆✦❀✦☆📚••┈┈•✾
🆔اکنون شما هم به کانال
✨« #آموزش_تجوید_و_حفظ_قرآن» ✨
بپيونديد:
👉@amozeshtajvidhefzquran👈
20.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑 #تدبر در قرآن کودکان (سوره #نصر)🛑
✾•┈┈••📚☆✦❀✦☆📚••┈┈•✾
🆔اکنون شما هم به کانال
✨« #آموزش_تجوید_و_حفظ_قرآن» ✨
بپيونديد:
👉@amozeshtajvidhefzquran👈