فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نهضت_ملی_حفظ_جزء_سی
💠تلاوت #سوره_مبارکه_نصر همراه با تکرار کودکانه و ترجمه فارسی
#آموزش_حفظ_قرآن
#امام_زمان
✾•┈┈••📚☆✦❀✦☆📚••┈┈•✾
🆔اکنون شما هم به کانال
✨« #آموزش_تجوید_و_حفظ_قرآن» ✨
بپيونديد:
👉@amozeshtajvidhefzquran👈
3948_110نصر.MP3
654.9K
🔺#سوره_نصر
🔹سه بار تکرار
🔸استاد پرهیزگار
✾•┈┈••📚☆✦❀✦☆📚••┈┈•✾
🆔اکنون شما هم به کانال
✨« #آموزش_تجوید_و_حفظ_قرآن» ✨
بپيونديد:
👉@amozeshtajvidhefzquran👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سوره_نصر با صدای حافظ و قاری خردسال حنانه خلفی
#آموزش_حفظ_قرآن
#امام_زمان
✾•┈┈••📚☆✦❀✦☆📚••┈┈•✾
🆔اکنون شما هم به کانال
✨« #آموزش_تجوید_و_حفظ_قرآن» ✨
بپيونديد:
👉@amozeshtajvidhefzquran👈
#داستان
#تدبر
#داستان_تدبری کودکانه
سوره #نصر
#بخش_اول
برای بچه ها بگید هر جا به موفقیتی در زندگی دست پیدا کردند، اون رو ازجانب خدا بدونند ❤️وهمیشه شکرگزار خدا باشن وهیچ وقت مغرور نشن👌
چون همه چیز از خداوند است و اگر خدا به ما مرحمت نکنه، هیچ چیز نصیب ما نمیشه🌷
👇👇👇🌸🌸🌸👇👇👇
روزی روزگاری در دشت سبز و زیبایی، حیوان های زیادی زندگی می کردند. در میان آنها خرگوشی بود که فکر می کرد از همه باهوش تر و زرنگ تر است
روزی از روزها وقتی حیوان ها، سرگرم بازی بودند خرگوش گفت این بازی ها وقت تلف کردن است . بیایید با هم مسابقه بدهیم ، چه کسی حاضر است با من مسابقه بدهد؟😳
لاک پشت که می دانست خرگوش خیلی مغرور و خودخواه شده است گفت من حاضرم .
از این حرف لاک پشت ، خرگوش به خنده افتاد
حیوان هایی که آنجا بودند از حرف لاک پشت خنده شان گرفت . چون می دانستند که خرگوش خیلی تند می دود و لاک پشت خیلی آهسته.
روباه به لاک پشت گفت مطمئن هستی که می توانی با خرگوش مسابقه بدهی.
لاک پشت گفت بله مطمئن هستم.
روباه گفت خب از اینجا شروع کنید هر که زودتر به درخت بالای تپه برسد برنده است. حاضرید؟ خرگوش که آماده ایستاده بود با چند پرش بلند از آنجا دور شد.
لاک پشت هم شروع کرد به دویدن. اما قدم های او کوتاه بود و خیلی کند راه می رفت. روباه، سنجاب و دیگر حیوان ها گفتند تندتر برو لاک پشت. اینطوری می خوای مسابقه بدهی.
زود باش. ببین خرگوش به کجا رسیده
اما....
#ادامه_دارد
✾•┈┈••📚☆✦❀✦☆📚••┈┈•✾
🆔اکنون شما هم به کانال
✨« #آموزش_تجوید_و_حفظ_قرآن» ✨
بپيونديد:
👉@amozeshtajvidhefzquran👈
#داستان
#تدبر
#داستان_تدبری کودکانه
سوره #نصر
#بخش_دوم
اما لاک پشت که خرگوش را می شناخت. اصلا ناراحت نبود و مطمئن بود که در این مسابقه پیروز می شود. او با پشتکار می دوید تا به درخت بالای تپه برسد. آهسته راه می رفت، اما می دانست که باید یکسره راه برود و خسته نشود.
خرگوش که به قدم های تند و پرش های بلندش مغرور شده بود در نیمه راه نگاهی به عقب انداخت و دید که لاک پشت هنوز در ابتدای راه است.😏 با خود گفت تا او به اینجاها برسد ، خیلی طول می کشد و می توان روی این سبزه ها دراز بکشم و استراحت کنم .😚
وقتی لاک پشت به اینجا رسید من هم بلند میشوم و با چند پرش بلند به درخت می رسم و برنده می شوم.
خرگوش دراز کشید و خوابش برد. آن هم چه خواب عمیقی.
اما لاک پشت با همان قدم های کوتاهش، به خرگوش رسید و از او گذشت و به راهش ادامه داد
مدتی گذشت و لاک پشت به بالای تپه رسید. درست در کنار درخت و انتهای جاده. ناگهان خرگوش از خواب پرید به پایین جاده نگاه کرد. می خواست ببیند لاک پشت به کجا رسیده. اما لاک پشت را ندید . به بالای جاده به درختی که بالای تپه بود نگاه کرد. لاک پشت آنجا ایستاده بود و برای حیوان هایی که در پایین تپه بودند، دست تکان می داد.😍😍
✾•┈┈••📚☆✦❀✦☆📚••┈┈•✾
🆔اکنون شما هم به کانال
✨« #آموزش_تجوید_و_حفظ_قرآن» ✨
بپيونديد:
👉@amozeshtajvidhefzquran👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
# سوره نصر
# آموزش مفهوم سوره نصر
# نقاشی
✾•┈┈••📚☆✦❀✦☆📚••┈┈•✾
🆔اکنون شما هم به کانال
✨« #آموزش_تجوید_و_حفظ_قرآن» ✨
بپيونديد:
👉@amozeshtajvidhefzquran👈